به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 16:03]
    تاریخ عضویت
    1392-8-11
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همگی و ممنون بابت جواب ها.

    من لازم میدونم بعضی چیزها رو بیشتر تبیین کنم. اول اینکه چرا اون موقع قبول کردم چند دلیل داشت:


    من یک قول دادم و دو قول گرفتم. قولی که دادم رو گفتم اما یکی از قول هایی که گرفتم این بود که ایشون در طی مدتی که من بخوام تغییر کنم اصلا در این قضیه با من کاری نداشته باشند اما ایشون اینجور نبودند و حتی وقتی که فقط فکر میکردند من نگاه کردم تلخی میکردند و دعوا راه می انداختند. هیچ وقت من دوست نداشتم همچین چیزی باشه و من نمیدونستم که ایشون اینطور رفتار میکنند. دوم اینکه من هم مهمترین شرطم برای ازدواج با ایشون پایبندی به تمام مسائل شرعی بود. حالا ایشون با اینکه طبق نظر مرجعشون با تمامی این مسائل باید تمکین کنند از اینکار سر باز میزنند (البته نه تمکین خاص، گرچه طبق فتوا کلا ملزم به تمکین هستند بدون توجه به قولی که من دادم یا ندادم)، خوب، اگر من میدونستم که ایشون همچین رفتاری خواهند داشت و واجب مسلم رو زیر پا قرار میدن من هیچ وقت قبول نمیکردم ازدواج کنم.

    الان هم نمیگم که به زور بیا زندگی کن، برای من رفتار ایشون مهم بود و اینکه با علم به حرمت کاری هرچند به ضرر خواسته هاشون باشه از حرام اجتناب کنند که اینطور نیستند. یا اینکه اگر میدونستم که ایشون مثل یک پلیس همواره در حال مچگیری خواهند بود اینکار رو نمیکردم. البته نهایاتا من قبول دارم که اشتباه کردم، واقعا قبول دارم اما حالا چیکار کنم؟ اگر بخوام قبول کنم و ادامه بدم بچه ای که در آینده متولد بشه با همچین پدر و مادری به سرش چی میاد؟ اینکه خودم مسلما افسرده میشم چی؟ حتی میگه دوست ندارم با افرادی که اینطور نیستم رفت و آمد داشته باشیم! اجازه نمیده با خواهر خودش و شوهر خواهرش رفت و آمد داشته باشیم. من که به این مسائل واقف نبودم. این توضیح رو هم اضافه کنم که نه شرعا و نه قانونا این قولی که من به ایشون دادم حجیت نداره. بعد هم قول من مدت دار بوده اما ایشون همین حالا میخواد من اینطوری باشم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    شما وقتی می خواستی این شرط را قبول کنی راجع بهش فکر کردی؟
    با کسی هم مشورت کردی؟
    والدینت می دونند که شما با این شرط ازدواج کردی؟

    آخه این دیگه چه جور شرطیه؟
    ممکنه شما اتفاقی وارد یه مغازه بشی فروشنده خانم باشه. برمی گردی؟
    تازه حتی اگر برگردی هم که دیگه صورتش را دیدی؟

    اصلا مگه می شه تو شهر راه رفت و اتفاقی چشمت به کسی نیفته؟
    رانندگی می کنی، یه خانم از جلو ماشین می خواد رد شه، بالاخره نگاهش می کنی و حتی گاهی ارتباط غیرکلامی دارید. مثلا با نگاه می فهمه که می تونه رد بشه، یا ممکنه شما راه بدید و ایشون تشکر کنه.

    فیلم هم نمی تونید ببینید.
    تلفن هم نمی تونید جواب بدید چون ممکنه خانمی اشتباهی شماره شما را بگیره.

    اون خانم که نیست ما بهش بگیم این چه شرطیه !
    ولی شما که هستی می گم، چی فکر کردی که این شرط را قبول کردی؟

    میدونم که راهنمایی نکردم.
    آخه هنوز سوال برام جا نیفتاده که بتونم جواب بدم
    میگه اگر اتفاقی دیدی اشکالی نداره سرت رو برگردون. اما ... میگه موقع رانندگی باید به جایی از ماشین نگاه کنی که چشمت نیفته به سرنشین ها. چرا این شرط رو قبول کردم هم توضیح دادم.
    ویرایش توسط سلام2 : یکشنبه 12 آبان 92 در ساعت 15:51

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    آقای سلام2 سلام

    به نظر من جستوجو کنید ببینید دلیل اصلی این اعتقادش چیه
    ببینید با همسر قبلیشم همین شرطو کرده بوده یا بعد از اون اینطور شده؟

    به نظر من همسرتون دچار یه جور وسواس تو مسائل دینی شده

  3. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    شرط ایشان غلط بود و غلطتر این بوده که شما شرطی را که زندگی در بین انسانها را سخت میکنه قبول کردید!

    ایشان با این حالت سوء ظن و شکی که به شما دارند و این خودشیفتگی که نسبت به زیبایی خودشان دارند که با یک نگاه شما به زنی دیگر نفی می شود, زندگی را به شما و خودشان و فرزندی که حاصل این ازدواج است تلخ میکنند!

    به نظر من شما شرط بگذارید که باید برود پیش مشاور و درمان شود و شما با این شرط حاضر به ادامه زندگی با ایشان هستید!

    اگر ایشان درمان نشود به نظر من ادامه این زندگی به ضرر هر دوی شماست چون یا شما باید کور باشید و در شهر با ایشان رفت و آمد نکنید و در مهمانیها فرش و دیوار را نگاه کنید یا نگاهتان را از مرد مقابلتان برندارید که امشب یک دعوا نداشته باشید یا باید مهمانی رفتن و آمدن را زنانه مردانه کنید! یا باید هر روز به ایشان جواب پس بدهید که چرا به فلانی نگاه کردی؟!

    دفعه دیگر هم به امید خدا بیشتر از زیبایی به اخلاق و رفتار و تناسبها اهمیت بده و بخاطر زیبا بودن زیر بار هر تعهد و قولی نرو!
    ویرایش توسط ehsan_hamdardi : دوشنبه 13 آبان 92 در ساعت 01:13

  4. 2 کاربر از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده اند .

    sanjab (دوشنبه 13 آبان 92), مهربونی... (دوشنبه 13 آبان 92)

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 دی 94 [ 19:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    1,746
    سطح
    24
    Points: 1,746, Level: 24
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این مدلیشو دیگه ندیده بودیم
    عصر جاهلیت که نیست،
    آدم یه داستان هایی تو این سایت میشنوه که شاخ در میاره

  6. 2 کاربر از پست مفید ali5113 تشکرکرده اند .

    Aras (دوشنبه 13 آبان 92), malakeh (سه شنبه 14 آبان 92)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    مدت اصلا دور خانمت و خانواده اش نرو و اجازه اردواج مجدد بگیر ببین عکس العملش چیه می خواد چکا ر کنه
    اگه اونا تماس گرفتن یه مدت محلشون نده و بهشون بگو نمی تونی با این وضعیت کنار بیای و زندگی شما دو نفر با این شرایط به جایی نمی رسه بهش بگو من اولش نمی دونستم که اینقدر شرط سختی است و فکر می کردی شرط راحتی هست بنابراین شرط را قبول کردی و حالا فهمیدی که یه همچین کاری غیر ممکن هست و بهشون بگو از عهده این شرط بر نمیای و کاملا بی محلی شون کن
    اگه گفت طلاق بگو از عهده مهریه بر نمیای اگه گفت میبخشم و طلاقم را بده قبول کن و طلاق بده
    شرط غیر منطقی هست و اون باید کوتاه بیاد وگرنه ا باید بشینی تو خونه کنار زنت تا چشمت به زن دیگه ای نیفته

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 اردیبهشت 93 [ 21:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    785
    سطح
    14
    Points: 785, Level: 14
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 46 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید من با پیشنهاد خانم نازنین مخالفم .چون از گفته های شما اینطور بر میاد که خانم شما یه مشکل روحی دارن که باید درمان بشه وفقط این کار از یه روانشناس خوب برمیاد.وقتی صحبتهای خانم نازنین درسته که همسر شما مشکلش روحی نباشه ودر شرایط عادی باشه.سعی نکنید اوضاع رو خرابتر کنید .ببینید ایشون صد در صد با همسر قبلیشم یه مشکلاتی داشته که شما میبایست تحقیق میکردین ونکردین .شایدم بعد از طلاق اولش دیدش اینجور شده.بهر حال درمان ایشون هم نیاز به صبر وهمراهی شما وایشون رو داره .به نظر من اگر رفتارهاش در موارد دیگه عادیه اول به مشاور مذهبی رجوع کنید تا شاید این فکر اگر به اشتباه تو ذهنش رفته درست بشه .وخودتون از قبل با اون مشاور دینی صحبت کنید ولی خانم بعد نفهمه شما با همصحبت کردید.اگر این راهکار رو دنبال کردید ونتیجه نگرفتید( البته زود تمومش نکنید) انوقت پیش یه روانشناس برید .ببینید آدم یهو که معتاد نمیشه !کم کم میشه وکم کم هم باید ترک کنه .خانم شما هم کم کم باید اینها از ذهنش بره بیرون .پس اگر میخوایید زندگیتون ادامه پیدا کنه صبر داشته باشید وهمراه خوبی واسش باشید.

  9. 4 کاربر از پست مفید آدرین تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 15 آبان 92), ehsan_hamdardi (سه شنبه 14 آبان 92), malakeh (سه شنبه 14 آبان 92), sanjab (سه شنبه 14 آبان 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.