نوشته اصلی توسط
maneli
طی فرایند طلاق و بحران خودکشی ناشی از افسردگی شدید
با این آقای x آشنا شدم حدودا بیست سال از من بزرگتره جای پدرمن خیلی کمکم کرد زنده بودنمو مدیون ایشونم حالا رابطه رو صلاح ندید ادامه بده و کات کرده منم به نظرش احترام گذاشتم ولی دارم جون میکنم کاش میفهمید فقط گفت درکت میکنم خیلی سخته.. نبودنش دنیا رو رو سرم خراب کرده نمیخوام بدونه حالم بده و دارم جون میکنم من هنوز بیشتر دادکاهام برای طلاق برگزار نشده نباید تنهام میذاشت دیشب با دکترم صحبت کردم گفتم خوابم نمیبره دیازپام بخورم گفت نصف ولی من کامل خوردم دیازپام ۱۰ که فقط بخوابم امروز ظهر دوتا خوردم و الآن سه تا میخوام بخوایم یادم بره همه چی شوهرم و کاراش محدود کردنا و اذیتاش مایه خجالت بود با فامیل سلام علیک نمیکرد! مهمون میومد خونه ما اینجا بود میرفت میخوابید! بدون عذرخواهی! اینا که خوبه بهم تهمتای رکیک میزد! حالا این آقا هم پشتمو خالی کرد آخ خدا کاش میخوند و میفهمید من کجای کارم... دعام کنید میخوام دیازپامارو بخورم و تا ابد بخوابم
- - - Updated - - -
طی فرایند طلاق و بحران خودکشی ناشی از افسردگی شدید با این آقای x آشنا شدم حدودا بیست سال از من بزرگتره جای پدرمن خیلی کمکم کرد زنده بودنمو مدیون ایشونم حالا رابطه رو صلاح ندید ادامه بده و کات کرده منم به نظرش احترام گذاشتم ولی دارم جون میکنم کاش میفهمید فقط گفت درکت میکنم خیلی سخته.. نبودنش دنیا رو رو سرم خراب کرده نمیخوام بدونه حالم بده و دارم جون میکنم من هنوز بیشتر دادکاهام برای طلاق برگزار نشده نباید تنهام میذاشت دیشب با دکترم صحبت کردم گفتم خوابم نمیبره دیازپام بخورم گفت نصف ولی من کامل خوردم دیازپام ۱۰ که فقط بخوابم امروز ظهر دوتا خوردم و الآن سه تا میخوام بخوایم یادم بره همه چی شوهرم و کاراش محدود کردنا و اذیتاش مایه خجالت بود با فامیل سلام علیک نمیکرد! مهمون میومد خونه ما اینجا بود میرفت میخوابید! بدون عذرخواهی! اینا که خوبه بهم تهمتای رکیک میزد! حالا این آقا هم پشتمو خالی کرد آخ خدا کاش میخوند و میفهمید من کجای کارم... دعام کنید میخوام دیازپامارو بخورم و تا ابد بخوابم
علاقه مندی ها (Bookmarks)