موضوع: برخورد سردهمسرم و طلاق خواستن

سلام
برای اینکه تاپیکتون نظر وراهنمایی های بیشتری داشته باشه عنوان تاپیکتون روعوض کنیدعنوانی که گویای مشکلتون باشه

امادرموردمشکلتون بایدخدمتتون عرض کنم که مابراحتی نمیتونیم بگیم که نامزدشمابایک نفردیگررابطه دارد بهتراست جویای رفتارنامزدتون باشیدوازایشون دلیل بدرفتاریشون روبپرسید
چه عواملی باعث شده این پیشنهادرابدهند؟
چه عواملی باعث شده فکرکنندشماهمون فردزندگیشون نیستیدونمیتونندباشمازندگی کنند؟
همه رفتارهای ماادمیان دلیل داره وبی دلیل نیست وبایدقبل ازقضاوت به دنبال دلیل باشیم هیچ فردی مثل خودادم نمیتونه کمک کننده باشه شماهم بایدازنامزدتون بپرسید

نوشته اصلی توسط abi.bikaran

راستش من تجربه ای تو این زمینه ندارم که بتونم بهتون بگم چه رفتاری درسته که همون انجام بدین!
چون ممکن من پیشنهادی بدم که خدای نکرده درست نباشه و وضع شما بدتر بشه پس امیدوارم دوستان با تجربه و کارشناسان تو این زمینه بتونن کمکی بهتون بکنن.
ولی سعی کنیدزیاد بهش نچسبین بزارین گاهی دلش براتون تنگ بشه همیشه شما تو محبت کردن و تماس گرفتن پیش قدم نباشید!
راستی شما سن نامزدتون رو نگفتین؟ ایشون چند سالشون ؟
اگه سنشون پایین باشه شاید هنوز واقعا نتونستن درک درستی از زندگی مشترک کسب کنن و به اون بلوغ فکری لازم نرسیدن!!
و این دوران مهم رو دارن با زمان دوستی مقایسه میکنن اگه اینجوری باشه باید سعی کنید هر دوتون مهارتهاتون رو درمورد ازدواج و زندگی مشترک بیشتر کنید ! با یه مشاور خوب حضوری هم اگه تونستین در تماس باشین خیلی بهتون کمک میکنه!

20 سالشه خودشم یبارگف که من برای ازدواج کردن زودبودم میگف تو باید چندسالی منو بزرگ کنی چون هنوزبچم.اینا همه درس ولی بارفتار سردش چیکارکنم؟؟ خیلی ازدخترای فامیلامون با شوهراشون گرمن شوخی میکنن میگن میخندن ولی همسرم من سرده باهام.مثلا رفتارش باداییش خیلی خوبه شوخی میکنه وگرمه باهاش ولی با من نه
درضمن عنوان پست رو چجوری میتونم عوض کنم؟؟؟

نوشته اصلی توسط abi.bikaran

سلام
خیلی جالبه شما دوسال دوست بودین وهمدیگرو شناختین و شاید خیلی از خصوصیات اخلاقی و شخصیتی همدیگرو هم زیر نظر داشتین..
و حتما شناختتون نسبت به همدیگه اونقدر زیاد بوده که تصمیم گرفتین ازدواج کنید!
خوب چجور شما طول دو سال دوستی باهم مشکلی نداشتین دقیقا بعد از رسمی شدن رابطه سر ناسازگاری شروع شده؟!
چجور دقیقا وقتی نامزد کردین بایدفرد دیگری در زندگی اون دختر خانم پیدا شده باشه؟البته اگه واقعا همچین چیزی هست!
اگه علاقه ای نبود چجور به سمت ازدواج کشیده شده؟
یه چیز دیگه ای هم شاید باشه البته حدس منه..
شاید اونقدر بهش توجه دارین و وابسته اش شدین و به قول دوستان همدردی منفعل عمل کردین تا اون از محبت شما اشباع شده ویه جورایی زده شده!
به نظر من خیلی راحت و با ارامش و بدون هیچ شک و بی اعتمادی باهاش صحبت کنید ! اگه واقعا علاقه اون به شما کم شده یا اصلا نباشه بهتره تا زیر یک سقف نرفتین جدی در موردش فکر کنید!

با سلام.خدمت آبی بیکران عزیز عرض کنم اصلا دوستی باعث شناخت نمیشه چون رابطه عاطفی جای رابطه عقلی رو می گیره.حد اکثر زمان آشنایی اون طور که یکی از کارشناسان گفته اند 6 ماه است!و به به نظر من اصلا نباید وارد مسائل عاطفی در این مدت شد. خدمت مهدی عزیز،کسی رو می شناسم که شرایطش با شرایط شما بسیار مشابه است.او به تحقیقاتی که خانوادش در مورد خانواده دختر کرده بود توجهی نکرد و چند ماه هم با آن دختر دوست بود.دقیقا از زمانی که به یک خواسته نابجایش جواب رد داده شد وپسر هم کم پول شد،رابطه را به بهانه های واهی قطع کرد.پیشنهاد می کنم به بزرگترهای فامیل و مشاور معتمد مراجعه کنید.نمی خواهم ته دل شما را خالی کنم ولی با samanft موافقم.این بهانه ای که آورده بهانه ای نیست که یک شخص به استناد به آن بگوید علاقه ام از بین رفت...

چون روگوشیش نوشته بود دوسیمکارت وبعدکه رفت دستشویی وبرگشت شد یک سیمکارت،این فکرمو خیلی مشغول کرده عین خوره افتاده به جونم.همش احساس میکنم با دوست پسر قبل منش رابطه داره .چراباید این کارو بکنه یعنی اون به من،
منی که بقول خودش خیلی خوبم داره خیانت میکنه؟؟ هم من هم خونواده آبروداریم اصلا نمیخوام کسی پشت سرمن بگه زنش بایکی دیگه ارتباط داره. خلاصه این فکرا داره دیوونم میکنه

نوشته اصلی توسط دختر مهربون

سلام

ببخشید اول بپرسم که نامزد هستین یعنی عقد دائم خونده شده و هنوز به خونه مشترک نرفتین؟ یا اینکه عقد موقت خونده شده؟ یا اینکه فقط بین خانواده ها نامزد همدیگه خونده میشید؟
کدومشه؟


سوال بعدی اینکه
نظر خانمت نسبت به مشاوره رفتن چی هست؟

شما میتونی مجابش کنی برید مشاوره؟

سلام.
عقد خونده شده ولی هنوز به خونه مشترک نرفتیم.تو آخرین پیامی که بهم داده بود نوشته بودکه تصمیممو گرفتم ودیگه نمیخوادم وحق ندارم برم خونشون .اصلا اصلا انتظار این حرفا رو ازش نداشتم بااین حرفاش معلومه دیگه اون دیگه نمیخواد منو ببینه

بهش بگو باشه ، پس یک فرصت به هم میدیم ، مثلا یک هفته تا دو هفته ، و دوتایی راجع بهش فکر میکنیم ، توی این فرصت هم اصلا همدیگر رو نبینید و با هم صحبت نکنید . ، و بعدش حتما با هم پیش یک مشاور برید .

امروز یه هفتس که هیچ خبری ازش نیس اخرین باریم که من بهش اس دادم هرچی دلش خواست بهم گفت وگفت که دیگه نمیخوادم.امروز رفتم با باباش حرف زدم باباشم میگه هرکاری میکنیم هرکی هم باهاش حرف میزنه راضی نمیشه ومیگه نمیخوامش.منم با باباش اتمام حجت کردم که من طلاق نمیدمش ولی ازاین به بعد راه قانونی شو پی میگیرم .
ولی نکته اینجاست امروز یه نفر خیلی سرپوشیده به مامانم گفته که نامزد مهدی دوماهی هست که بایکی دیگه ارتباط داره.دقیقا دوماهی هم میشه که رفتارنامزدم به کل تغییر کرده وبقول خودش سرد سردشده.بنظرتون برم از دوست نزدیکش که خیلیم باهام صمیمین بپرسم که با کسی غیر ازمن رابطه داره یا نه؟؟؟
دوستان راهنماییم کنید چیکارکنم

دوست گلم ...به نظر من مشکل سر همون دوسیمکارته..ظاهرا ایشون داره یه چیزی رو پنهون میکنه..وگرنه به دوتا سیمکارت احتیاج نداشت( با توجه به اینکه خودتم گفتی که تازگیا یه چیزایی شنیدی در مورد رابطه ایشون با کس دیگه)..به قول دوستان ایشون از الان اگه داره بهت خیانت میکنه بعدا توی زندگی با کاراش داغونت میکنه..مدام باید دلت بلرزه که الان با کی وکجاس..من اگه جای شما بودم این خانم رو کلا فراموش میکردم..میدونم در عمل سخته اما سختی که الان واسه جدا شدن ازش میکشی بهتر از ضربه ای هستش که در صورت ادامه دادن باهاش در آینده میخوری...ببخش اگه ناراحتت کردم مهدی جان.