تشکرشده 599 در 247 پست
khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), سوده 82 (سه شنبه 01 مهر 93)
تشکرشده 793 در 374 پست
آخه نمیدونم کارهایی که میکنیم بیشتر سیاسته یا گول زدن طرف مقابل
آخه سیاست چیزیه که بعنی کاری بکنی که دلت نمیخواد یا دور شدن از خود واقعی ات که من دوست ندارم.
همسر منم به من میگه زیاد سیاست نداری مخصوصا در مورد خانواده اش. اما همینطوری سادگی ام رو دوست داره
tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), هم آوا (شنبه 24 اسفند 92)
تشکرشده 6,903 در 1,648 پست
سلام طناز جان،
اگه سعی کنی اطرافیانت رو خوب درک کنی (چه همسر چه خونوادش و دیگران) اونوقت میتونی تشخیص بدی در هر موقعیتی چه رفتار و برخوردی داشته باشی که بهترین نتیجه حاصل بشه.
شناخت
درک
احترام به حقوق خود و دیگران
مهربونی
خیرخواهی
اینها چیزهایی هستند که هم زندگیمون و هم خودمون رو زیبا و دوست داشتنی میکنن.
هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...
khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), mehrfar (شنبه 24 اسفند 92), meinoush (یکشنبه 13 اردیبهشت 94), mis-marjan (شنبه 24 اسفند 92), tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), فرانک بانو (چهارشنبه 24 مهر 92), هم آوا (شنبه 24 اسفند 92), مصباح الهدی (سه شنبه 23 مهر 92), سوده 82 (سه شنبه 01 مهر 93)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
البته من مجردم ولی خب خیلی چیزها را از رفتار پدر و مادرم یاد گرفتم.
مثلا مامانم همیشه در هر موقعیتی که باشه وقتی پدرم می خوان برن سر کار حتما ایشون را بدرقه می کنند.و همین طور وقتی که ایشون از سر کار برمی گردن حتما به استقبالشون میان.
تو خونه ما باید حتما احترام پدرمون را حفظ کنیم و اگر کمی تخطی کنیم مامانم ناراحت میشن.و برعکس پدرم هم همینطور.
یعنی مادرم اقتدار پدرم را همیشه حفظ می کنند.و ما همیشه از نظر اخلاقی از پدر و مادرمون حساب می بریم با اینکه اصلا دعوامون نمی کنند.
همیشه سر سفره مادرم اول به پدرم توجه می کنند و برای ایشون غذا میکشن.
همیشه وقتی پدرم عصبانی هستند مادرم خیلی خوب و با سیاست آرامشون می کنند.ما آرامش منزلمون را مدیون مادرمون هستیم.
با اینکه مادرم شاغل بودند ولی چون برنامه ریزی خوبی داشتند همیشه خونه منظم بود و غذا آماده.مثلا مادرم شب ها آشپزی می کردند و البته همیشه پدرم تو کارای خونه به مادرم کمک می کردن.مثلا همیشه سبزی پاک کردن با پدرم هست.
اگر اختلاف نظری بینشون پیش میومد اون موقع که پدرم عصبانی اند هیچ چیز نمی گن.چون مردها اون موقع فقط قضیه را بدتر می کنند. و فکرشون خوب کار نمیکنه که ببینند کدوم نظر درسته.
پس خودشونو به بی خیالی می زنن و بعدا در لفافه می گن مثلا به نظرتون اگه این طوری باشه یه کم بهتر نیست؟
و خیلی چیزهای دیگر.........
در کل به نظر من اگر شخصیت و احترام یک مرد همیشه و به خصوص در نزد دیگران حفظ بشه مردان برای خانمشون همه کار می کنند.همین طوری که پدرم واقعا عاشق مادرمه و حتی اگه یک روز مادرم مثلا بنا به دلیلی خانه نباشن؛می گن انگار این خونه روح نداره!مادرتون قلب این خونه هست.
امیدوارم برات مفید بوده باشه
khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), mis-marjan (شنبه 24 اسفند 92), reihane_b (یکشنبه 08 دی 92), shabahang. (چهارشنبه 29 اردیبهشت 95), tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), فکور (چهارشنبه 24 مهر 92), فرانک بانو (چهارشنبه 24 مهر 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 دی 92), هم آوا (شنبه 24 اسفند 92), میشل (سه شنبه 23 مهر 92), اقای نجار (جمعه 28 فروردین 94), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92), سوده 82 (پنجشنبه 03 مهر 93), سنجاب بازیگوش (سه شنبه 23 مهر 92), ساحل75 (شنبه 24 اسفند 92), شیدا. (یکشنبه 08 دی 92), شاپرک 114 (سه شنبه 17 تیر 93), شادی ظهوریان (پنجشنبه 30 اردیبهشت 95)
سلام بچه ها یه سر به نی نی سایتم بزنید یه سیاستایی یاد میگیریننننننننننننننن
mehrfar (شنبه 16 فروردین 93), tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), مصباح الهدی (سه شنبه 23 مهر 92)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام دوباره
من دو تا وبلاگ خوب پیدا کردم که به نظرم انتظارات عاطفی یک زن و مرد از هم دیگرو خیلی زیبا به طنز بیان میکنه.
یکی از نویسنده این وبلاگ یه زنم نداریم نوشته بود:
(یه زنم نداریم که وقتی تو مجلسی هستیم هروقت ازش یه چیزی بپرسن خیلی بلند و رسا بگه که:هر چی آقامون بگن!)
خب این یک مثاله که آقایون چقدر دوست دارن جلوی جمع احترامشون توسط خانمشون حفظ بشه.
خیلی مثال های خوبی از اینکه مردان دوست دارن چه جوری خانمشون مثلا عشوه و ناز بیاد داره.
توی وبلاگ یه شوهرم نداریم هم خیلی از انتظارات عاطفی یک زن از مرد را به زیبایی و با زبان طنز بیان کرده.
این هم آدرسشون:
یه زنم نداریم !
یه شوهرم نداریم!
- - - Updated - - -
در ضمن تاپیک هایی که خانم del عزیز ایجاد کردند خیلی خوبن!
حتما از طریق نام کاربریشون بخونید. del
من چندتاشونو می نویسم:
میخوام همسرم رو با کمک مدیر همدردی عمیق بشناسم، نیازهای همسرم و نقشه ی هیجانیش رو به دست بیارم!
الفبای زنانگی!
عشوه و ناز زنانه چیست و چرا؟
به نظرم اگر پیشنهادات تاپیک شیرینی نامزدی را حفظ کنید را با همسرتون اجرا کنید خیلی بهتون کمک می کنه که انتظارات همو بهتر بشناسید.
تاپیک طرز تهيه ي منوي عاشقانه هم بهتون کمک می کنه که چقدر زیبا می توانید در زندگیتون خلاقیت نشون بدین و زندگی شادی داشته باشید.من بودم حتما کتاب های پیشنهادشده در این تاپی را می خواندم!!!
حالا من هم یک طنز شبیه این وبلاگ یه شوهرم نداریم بنویسم:
یه شوهرم نداریم که به خاطرش بیایم تالار همدردی و یک تاپیک باز کنیم تا سیاست های شوهرداری توش یاد بگیریم
همیشه خدا را شکر کنید.موفق باشید
aysu (شنبه 21 دی 92), khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), malakeh (شنبه 27 مهر 92), mis-marjan (شنبه 24 اسفند 92), reihane_b (یکشنبه 08 دی 92), tannaz joon (شنبه 27 مهر 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 دی 92), هم آوا (شنبه 24 اسفند 92), میشل (پنجشنبه 25 مهر 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92), سوده 82 (پنجشنبه 03 مهر 93)
تشکرشده 73 در 46 پست
دوستان از همتون ممنونم
تشکرشده 37 در 17 پست
تشکرشده 142 در 78 پست
تشکرشده 2,293 در 573 پست
سلام
من هم که مجرد هستم،ولی یه موردی رو قبلا شنیدم گفتم شاید گفتنش برای شما بد نباشه
یه جا خوندم یه آقایی نوشته بود،اکثر خانما وقتی شوهراشون میرن بیرون (مثلا همراه دوستان خودشون،و خانم هم همراهشون نیست)،مدتی که بیرون هستن خانم تماس میگیره با همسرش که،کجایی؟چرا نیومدی؟چرا اینقدر دیر کردی؟منو یادت رفته و....
میگفت ولی همسر من یه روز که من با دوستام رفته بودم بیرون و تقریبا شاید یه کم دیر کرده بودم،تماس گرفت باهام. گفت من با بی حوصلگی که الان میخواد غر بزنه گوشی رو جواب دادم،بله!؟
خانمش گفته بوده سلام عزیزم....... من منتظرت هستم که بیای
خب این آقا هم کمی بعد میره خونشون،و می بینه خانمش چنان خودش رو آراسته کرده(به گفته خودش مثل شب اول عروسیشون شده بود) وبا روی خوش میره جلوی در استقبالش شوهرش و ...
میگفت از اون به بعد وقتی میرم بیرون ،همش منتظرم خانمم باهام تماس بگیره و بگه منتظرت هستم!
درصورتیکه اکثر خانما زنگ میزنن و غر میزنن،و ناراحتی میکنن پشت خط...! و درنهایت مرد هم میاد خونه ولی با ناراحتی همیشه اوضاع هم همینطور میمونه
- - - Updated - - -
راستی bahar_r چرا آواتارش مثل من هست؟!!! اگه میدونستم همون وقت که پررنگ بودم آواتارم رو عوض میکردم.
ویرایش توسط reihane_b : یکشنبه 08 دی 92 در ساعت 17:32
mis-marjan (شنبه 24 اسفند 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 دی 92), میشل (سه شنبه 10 دی 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 12 دی 92), اقای نجار (جمعه 28 فروردین 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)