به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hate of نمایش پست ها
    بازم ممنونم میشل عزیز.اما خیلی سخته فراموش کردن اون خاطرات و روزها .همش از تنهایی میترسم .اینکه تا آخر عمر تنها بمونم .یه چیز دیگه ای که این وسط هست مقایسه اون ادم از نظر مالی با دیگرانه .چون اون ادم وضع مالی خیلی خوبی داشته .ماشین خوب.خونه .خیلیم به خودش میر سیده و ...چند وقت پیش یکی از آشناهای دوستام درخواست ازدواج داد . پسر خیلی خوبی هست واقعا مرده زندگی .تمام دور و بریاش تعریفش و میکنن .و پیغام داده بیاد خواستگاری و حتی قبلا هم عنوان کرده بوده که قضیه دختر نبودن واسش مهم نیست و شخصیت طرف ارزش داره اما من همش رفتم تو فاز مقایسه این با اون پسر از لحاظ مالی و رفتاری .دست خودم نیست .همش با خودم میگم نکنه تا همیشه بخوام اینجوری بمونم و در مورد خواستگار های بعدی همش بخوام با این مقایسه کنم و نتونم هیچ وقت فراموشش کنم اون آدم .( اما به جرات الان میگم که اون آدم تنها چیزی که داشته همین وضع مالی خوب بوده) و تمام حرفاش و رفتاراش از ته دل نبوده و الکی میگفته دوست دارم
    خیلی مرد زندگی بوده که با دختره باکره میخوابه و رهایش میکنه! (البته دختر هم به اندازه اون مقصر است!)

    معلوم نیست با چند نفر دیگه تو زندگی این کار را کرده و بعد از ازدواج خواهد کرد!

    واقعاً پول چقدر تو زندگی‌ات ارزش داره وقتی مطمئن نباشی شوهرت الان که رفته بیرون از خونه با کی مشغول عشق بازیه؟!

  2. کاربر روبرو از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده است .

    Quality (سه شنبه 28 شهریور 96)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آذر 97 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    4,009
    سطح
    40
    Points: 4,009, Level: 40
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 8 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ehasan_hamdardi منظور منم از مرد زندگی اون پسری که 2 سال باهاش بودم نبود بلکه این پسری که یکی از آشناهای دوستم هست و پیغام ازدواج داده بود.چکار کنم که اینقدر آدم ها رو از لحاظ ظاهری با اون آدم بی ارزش مقایسه نکنم ؟ چکار کنم که واقعا تو ذهنم بمیره و delet بشه ؟؟؟؟؟؟؟/

  4. کاربر روبرو از پست مفید hate of تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 24 مهر 92)

  5. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hate of نمایش پست ها
    ehasan_hamdardi منظور منم از مرد زندگی اون پسری که 2 سال باهاش بودم نبود بلکه این پسری که یکی از آشناهای دوستم هست و پیغام ازدواج داده بود.چکار کنم که اینقدر آدم ها رو از لحاظ ظاهری با اون آدم بی ارزش مقایسه نکنم ؟ چکار کنم که واقعا تو ذهنم بمیره و delet بشه ؟؟؟؟؟؟؟/
    یک برگه بردار و نقاط ضعف‌اش را بنویس (مثلاً تعهدی نداشتن به کسی که قول داده بود با او ازدواج کند - به بهانه ازدواج فریب دادن من - ...)

    بعد سعی کن مرتب به این نقاط ضعف اش فکر کنی و به آن شاخ و برگ بدهی! یعنی بگویی این نقاط ضعف روی همسر و فرزندانش چه تاثیری میگذارد؟ آیا همسرش حاضر است خیانت های مکرر او را ببینید و تحمل کند؟ پول و ثروت او چه ارزشی دارد وقتی وفادار نیست؟

    اینقدر این سئوالات را از خودت بپرس تا از او کاملا ً متنفر شوی

    بعد دیگر نه کسی را با او مقایسه میکنی و نه حتی حاضری به او فکر کنی!



    این آخرین پست من در تاپیک شماست! برای‌تان آرزوی موفقیت می‌کنم
    ویرایش توسط ehsan_hamdardi : چهارشنبه 24 مهر 92 در ساعت 20:55

  6. 2 کاربر از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده اند .

    hate of (پنجشنبه 25 مهر 92), میشل (چهارشنبه 24 مهر 92)

  7. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    عزیزم به خودت فرصت ترمیم روحیه بده و تا مدتی وارد رابطه جدیدی نشو. با شرایط روحی فعلیت احتمال تشخیص و تصمیم گیری های نادرست زیاده.

    نقل قول نوشته اصلی توسط hate of نمایش پست ها
    چکار کنم که اینقدر آدم ها رو از لحاظ ظاهری با اون آدم بی ارزش مقایسه نکنم ؟
    فقط مقایسه نکن، همین....

    نقل قول نوشته اصلی توسط hate of نمایش پست ها
    چکار کنم که واقعا تو ذهنم بمیره و delet بشه ؟؟؟؟؟؟؟/
    زمان میبره عزیزم، اما اگه واقعا اراده کرده باشی، خیلی هم سخت نیست. چند تا مقاله از همدردی برات میذارم، خودم نخوندمشون، امیدوارم به دردت بخوره. اگه بگردی، مقاله های مفید دیگه ای هم پیدا میکنی.

    http://www.hamdardi.net/thread-12018.html

    http://www.hamdardi.net/thread-7257.html

    http://www.hamdardi.net/thread-24988.html

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  8. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    hate of (پنجشنبه 25 مهر 92)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آذر 97 [ 17:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-18
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    4,009
    سطح
    40
    Points: 4,009, Level: 40
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 8 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسي از راهنمايي هاتون دارم رو خودم كار ميكنم .برام دعا كنيد .دعا كنيد كه اين مشكلي كه واسم درست شده آينده من و تحت تاثير قرار نده .من 2 سال سختي كشيدم و تاوان خريت خودم رو پس دادم ديگه توانشو ندارم .خيلي خستم .خيلي ...

  10. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم حالتو درک میکنم منم دو سال با یکی بودم رابطه جنسی داشتم البته هنوز دخترم و الان یه ساله بدون هیچ دلیل واضحی منو رها کرد یه ساله گریه میکنم پیش روانپزشک مشاور...رفتم قرص خوردم اما فایده ای نداشت منم فکر میکنم دیگه نمیتونم کسیو دوست داشته باشم برات خوشحالم که حد اقل میگی اون ادم بد بود فقط پول داشت اما من هنوز باور ندارم که طرفم بد بود هر کاری کرد انداخت گردن من تمام بی وفاییاشو وقتی بهم بی محلی میکرد وقتی فهمیدم به دخترای دیگه شماره داده و قرار گذاشته بهم گفت چون عاشقمه و من تو بحثامون دلشو شکستم از عصبانیت اینکارو کرده! و با هیچکدومشون رابطه ای نداشته! من دوسال میپرستیدمش خدام اون بود اما اون بهم گفت من زرنگ نبودم من نتونستم نگهش دارم گفت عاشقم بوده اما من نتونستم نگهش دارم منو با کوه عذاب وجداان تنها گذاشت با احساس گناه بعد از منم خیلی زود با دو نفر دوست شد رابطه هاش شد کوتاه و صرفا برای سکس من احمق بازم التماس میکردم بازم میگفتم برگرد راستش هنوزم میخوام برگرده بهش میگفتم ما که قرار بود ازدواج کنیم ما که عاشق هم بودیم ما که اسم بچه هامونو انتخاب کردیم چرا حالا اینهمه عوض شدی چرا همه چییت شده هوس؟میگفت تقصیره توست تو حس عشقو تو من کشتی تو با اخلاق بدت منو از عشق متنفر کردی حتی تاوان هرزگی های اونم من باید میدادم من باید عذاب وجدان میکشیدم که باعث شدم اون رو بیاره به روابط زودگذر رو بیاره به دخترایی که حتی با دوستاشم میخوابن من هنوز احساس گناه میکنم من هنوز فکر میکنم شاید اگه زیباتر بودم شاید اگه عاقل تر بودم شاید اگه کمی چاقتر بودم شاید اگه به قول اون زرنگ بودم از دستش نمیدادم شدم یه ادم بی اعتماد به نفس اون دختری که یه روز عشقش بهش میگفت تو زیبا ترینی تو مهربون ترینی تو خاص ترینی شده یه موجودی که فکر میکنه یه اشغال زشت بی عقله یکی که حتی ادمی که عاشقش بود رو از دست داد یه موجود نخواستنی عزیزم خدارو شکر کن که غرورتو داری من خودمو له کردم به دست و پاهاش افتادم با دوست دختراش حرف زدم از سکساش واسم تعریف کرد و گفت ازم نفرت داره اما حتی نتونستم بگم منم ازت متنفرم فقط گفتم هنوزم دوستت دارم از خودم بدم میاد از خودم بدم میااد که انقدر ضعیفم که هنوزم میخواام برگرده که هنوزم ساعتها با عکسش حرف میزنم از خودم بدم میاد....


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.