موضوع: ی مدت دختری رو میخواستم ولی........

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

خب قبلا راهنمایی کردیم رفتین کار خودتون و کردین هم خودتون و هم اوشونو وارد بعد احساسات کردین.وقتی گوش نمیدین به راهنمایی ها واسه چی راهنمایی کنن خب؟؟
اومدین درد و دل کنین یا راهی واسه مشکل پیدا کنین.؟

دوست من ی سری مشکلات بود مه خداروشکرداره حل میشه
مشکل خدمتم هم حل شده
من فقط خواستم اول ایشون خودشوم تصمیم بگیرن ومعیارهای همو بشناسیم
رابطمون هم جوری نیست که بخواد وابستگی بیاره خواهش میکنم دوست من راهنماییم کن
ممنون

- - - Updated - - -

دوست من ی سری مشکلات بود که خداروشکرداره حل میشه
مشکل خدمتم هم حل شده
من فقط خواستم اول ایشون خودشون تصمیم بگیرن ومعیارهای همو بشناسیم
رابطمون هم جوری نیست که بخواد وابستگی بیاره خواهش میکنم دوست من راهنماییم کن
ممنون

خب بنظرم فک میکنین که وابستگی نمیاره.
چون اینکه میگین خیلی حرف میزنیم.همین خودش دلیل وابستگیه
مثیکه نمیدونین دخترا با حرف زدن عاشق میشن.یا بهتر بگم وابسته میشن.
من وابستگی شمارو نمیدونم.چون خودم دخترم از احساسات پسرا خبر ندارم
اما اون دختر همون ک جوابتو میده نشون داده همچین بدشم نیومده.
حالا من ک نمیشناسمش اما یادمه میگفتین دختر خوب و محجبه و با ایمانیه اگه اشتباه نکرده باشم. پس نمیتونه از رو عادت باشه و از رو لینکه بخواد تناییشو پر کنه جواب یه پسر و بده تازه بدون اطلاع خانوادش
اینکه جواب درستی نمیده میتونه حاصل چند دلیل باشه
اول ابنکه شما رسمی اعلام نکردین شاید فک کنه سرکاریه نمیخواد گول بخوره بخیال خددش داره زرنگی میکنه.
دوم ابنکه واقعا شاید مشکلی داره.
بنظر من ک یراه وجود داره فقط شما خودتون رسنی عنوان کنین یعنی با خانوادتون تا ایشونم بببینن همه چی رسمیه جواب قطعی بتونن بهتون بدن.
چون اخه شما گویا یادمه گفتین همسایه این همو میشناسین تا جایی که یادمه اگه اشتباه نکنم. اگه این باشه دختر بیچاره با خودش میگه اگه سرکاری باشه ابروم میره فردا میاد میگه حالا من یچیزی گفتم امتحانت کنم تو چرا باور کردی. اما با خانواده رسمی اعلام کنی دیگه از این فکرا ننیاد تو سرش

بعدشم مشکلی که داره و خیلی راحت میپرسین ازش اونم موظفه توضیح بده چونوبالاخره بعمر قراره باهم زندگی کنین.

راه از این منطقی تر وجود نداره. حالا بازم میدونم شما انتخاب نمیکنینش میرین باز کار خودتون و میکنین.
دبگه خود دانین.ماک هم چند وقت پیش هم الان حرفمونو زدیم. دیگه خودتون نمیخواین از تجارب دبگران استفاده کنین و میخواین خودتون راهی ک بقیه رفتن و برین پای خودتونه.

- - - Updated - - -

بعدشم یسوال پس اگه قصد ازدواج نداره چرا باشما حرف میزنه یا از کار و اینده سوال میکنه؟؟

شاید روش نشده روک بگه باخانواده بیاین.
شما با خانواده برین.مطمعنا زودتر ج میگیرین

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

خب بنظرم فک میکنین که وابستگی نمیاره.
چون اینکه میگین خیلی حرف میزنیم.همین خودش دلیل وابستگیه
مثیکه نمیدونین دخترا با حرف زدن عاشق میشن.یا بهتر بگم وابسته میشن.
من وابستگی شمارو نمیدونم.چون خودم دخترم از احساسات پسرا خبر ندارم
اما اون دختر همون ک جوابتو میده نشون داده همچین بدشم نیومده.
حالا من ک نمیشناسمش اما یادمه میگفتین دختر خوب و محجبه و با ایمانیه اگه اشتباه نکرده باشم. پس نمیتونه از رو عادت باشه و از رو لینکه بخواد تناییشو پر کنه جواب یه پسر و بده تازه بدون اطلاع خانوادش
اینکه جواب درستی نمیده میتونه حاصل چند دلیل باشه
اول ابنکه شما رسمی اعلام نکردین شاید فک کنه سرکاریه نمیخواد گول بخوره بخیال خددش داره زرنگی میکنه.
دوم ابنکه واقعا شاید مشکلی داره.
بنظر من ک یراه وجود داره فقط شما خودتون رسنی عنوان کنین یعنی با خانوادتون تا ایشونم بببینن همه چی رسمیه جواب قطعی بتونن بهتون بدن.
چون اخه شما گویا یادمه گفتین همسایه این همو میشناسین تا جایی که یادمه اگه اشتباه نکنم. اگه این باشه دختر بیچاره با خودش میگه اگه سرکاری باشه ابروم میره فردا میاد میگه حالا من یچیزی گفتم امتحانت کنم تو چرا باور کردی. اما با خانواده رسمی اعلام کنی دیگه از این فکرا ننیاد تو سرش

بعدشم مشکلی که داره و خیلی راحت میپرسین ازش اونم موظفه توضیح بده چونوبالاخره بعمر قراره باهم زندگی کنین.

راه از این منطقی تر وجود نداره. حالا بازم میدونم شما انتخاب نمیکنینش میرین باز کار خودتون و میکنین.
دبگه خود دانین.ماک هم چند وقت پیش هم الان حرفمونو زدیم. دیگه خودتون نمیخواین از تجارب دبگران استفاده کنین و میخواین خودتون راهی ک بقیه رفتن و برین پای خودتونه.

- - - Updated - - -

بعدشم یسوال پس اگه قصد ازدواج نداره چرا باشما حرف میزنه یا از کار و اینده سوال میکنه؟؟

شاید روش نشده روک بگه باخانواده بیاین.
شما با خانواده برین.مطمعنا زودتر ج میگیرین

درسته اولش همین حرف شمارو میزد وفکر میکرد سرکاریه ولی وقتی فهمیدجدی میگم فقط میگه قصدم ازدواج نیست.
وقتی بهش میگم بیاحضوری حرف بزنیم میگه نمیتونم همین تلفنی هم احساس گناه میکنم
وقتی بهش میگم باخونواده میام خواستگاری میگه بیا ج من منفیه حتی میگه بیخیال شو نکنه بیایی اا
امتحانام که تموم بشه باخونواده میرم خواستگاریش
مرسی دوست عزیز

من میگم اگه میخوایش رسمی خواستگاری بکنین.
شاید داره ناز میکنه:)
میگه نیاین ج منفی میشنوین. میخواد بیسنه چقد میخواینش و چقد واسش تلاش میکنین تا بدشتش بیارین.
میدونین چیزی که با سختی و بزحمت بدست بیاد راحت هم از دست نمیره. واسه همین خانونا گاهی دوست ندارم همون ب بسم الله زود بعله رو بگن.
شاید دلشونم بخواد اما رو نمیکنن خیلی زود
البته ممکن هم هست اینطور نباشه اما بازم شما تللشتونو بکنین
نهایتش اینه که پیش خودت حسرت نمیخوری که تلاش نکردی.

- - - Updated - - -

من میگم اگه میخوایش رسمی خواستگاری بکنین.
شاید داره ناز میکنه:)
میگه نیاین ج منفی میشنوین. میخواد بیسنه چقد میخواینش و چقد واسش تلاش میکنین تا بدشتش بیارین.
میدونین چیزی که با سختی و بزحمت بدست بیاد راحت هم از دست نمیره. واسه همین خانونا گاهی دوست ندارم همون ب بسم الله زود بعله رو بگن.
شاید دلشونم بخواد اما رو نمیکنن خیلی زود
البته ممکن هم هست اینطور نباشه اما بازم شما تللشتونو بکنین
نهایتش اینه که پیش خودت حسرت نمیخوری که تلاش نکردی.

2شب پیش ی اس بهش دادم این جوابش بود(من درقلبموواسه کسی باز نمیکنم.....کسی ک دوستم داره خودش کلیدداره)
بهش میگم منم که واقعادوست دارم امتحانم کن تا ببینی باز ی جوردیگه زیرشو میکشه .نمیدونم منظورش چیه یاتودلش چی میگذره حرفشومیزنه بعد میگه فعلا قصدازدواج ندارم پاک گیج شدم ادم عجیبیه

- - - Updated - - -

2شب پیش ی اس بهش دادم این جوابش بود(من درقلبموواسه کسی باز نمیکنم.....کسی ک دوستم داره خودش کلیدداره)
بهش میگم منم که واقعادوست دارم امتحانم کن تا ببینی باز ی جوردیگه زیرشو میکشه .نمیدونم منظورش چیه یاتودلش چی میگذره حرفشومیزنه بعد میگه فعلا قصدازدواج ندارم پاک گیج شدم ادم عجیبیه

لااقل یکی بگه منظورازاین حرفاش تاحدودی چیه

منظورش و فقط خودش میتوته بگه .اما من برداشتم اینه ک میگه برادریتو با حرف و دوکلمه دوستت دارم ثابت نکن.
بلدی بسم الله بیا جلو زحمت بکش تلاش کن خواستگاری کن تو خان های خواستگاری بیوفت بزحمت بدستم بیار تا مطمعن باشم شما همونی ک کلید درقلبم دستونه.

پسرجان با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه.
اون بنده خدا نمیتونه الکی اعتماد کنه حقمممم داره.اول چهارتا بزرگتر حرف میزنن وقتی شرایط جور بود بعد دختر پسر نظرشونو میدن. هنوز بتده خدا نمیدونه پدر و نادرش ک بزگترش هستن چی درمورد این خواستگار میگن نظرشون چیه اصن صلاح میدونن بعد خودش در قلبش و باز کنه احساستی شه
شما از اون اول از در احساس وارد شدین انتظارم دارین اختر مردم با دو کلمه وا بره و بگه اره منم دوستت دارم پاشو بیا خواستگاری بعد اگه خانوادها راضی نشدن اون بمونه و دلش:))

تنها و تنها راه شما رسمی وارد شدنه همین و بس.
حالا شما هی حرف خودتون بزنین و پیام های ایشونو بخواین اجزیه تحلیل بکنین.