به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 101
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    طناز صبر کن
    بذار دل اونم برات تنگ بشه هرچی بیشتر بری دنبالش بیشتر ازت فاصله میگیره
    من یه تاپیک دارم اونجا قراره رستگار بهم بگه چیکار کنم البته هنوز راهکار نداده اما حرفایی که زده بهم آرامش داده یه نگاهی بنداز
    http://www.hamdardi.net/thread-30473.html

  2. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    tannaz joon (یکشنبه 14 مهر 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهار جان..خوندم تاپیکتو..ایشالله که مشکلت حل بشه..راستش من از طلاق خیلی میترسم.تا حالا اصلا دادگاه نرفتم..همش پیش خودم فکر میکنم حتی اگه منم نخوام طلاق بگیرم همین که اون بگه طلاق دادگاه حکم طلاقو صادر میکنه..میشه راهنماییم کنی؟؟مثلا اگه دادگاه برم با توجه به اینکه من خونه رو ترک کردم اگه اون بخواد طلاق بده من نخوام چی میشه؟؟؟الان 3هفته ست من خونه باباممو هیچ خبری ازش نیست.جز اینکه من یه بار اس دادمدفترچه بیمه مو بده یکی بیاره جواب نداد.بعدش اس دادم من هم تو رو میخوام هم زندگیمو ولی اگه میخوای کارو به طلاق بکشونی از حق و حقوقم نمیگدرم حالا تصمیم با خودته..جواب داد با هرکی رفتی با همون برگرد.منظورش به بابام بود.منم جواب ندادم..خیلی دلم واسش تنگ شده..اما اون انگار یه ذره هم دلش تنگ نشده..یکی هست تو شهرمون سر کتاب باز میکنه.حرفاش ردخور نداره.گفت شوهرت میخواد بیاد ولی اونا نمیذارن.کارتونم حل میشه..اما میترسم..خیلییییی
    خیلی خانواده عوضی داره..

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    کاش همون موقع که تنور داغ بود نون رو می چسبوندی و با مادرت میرفتی خونه ات . ولی حیف که با دو دلی کارتو سختتر کردی. نترس شوهرت هم تا یه مدت حرف خانواده اش رو قبول میکنه بعد یه مدت دیگه خونش به جوش میاد و میاد دنبالت. مطمئنم. تا حالاهم اگه میخواست اقدامی بکنه حتما میکرد پس چون نکرده ( با اینکه خانواده اش گفتن طلاقش بده) علامت خوبیه. پس صبور باش. فکر کنم دیگه خودت رفتن اوضاع رو بدتر میکنه که بهتر نمیکنه. تحمل کن. این روزا هم تموم میشه. ولی اینا برات درس عبرتی میشه که قدر زندگیتو بیشتر بدونی. هیچ کار خدا بی حکمت نیست.

    موفقر باشی

  5. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    tannaz joon (یکشنبه 14 مهر 92)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    kmr عزیز ممنونم..تو رو خدا تنهام نذارین من تو شرایط بدی ام..روزی 50 بار میام به این تاپیک سر میزنم که ببینم شما چیزی بهم گفتین یا نه..واقعا به همتون نیاز دارم..

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    طناز جون دادگاه هیچی نیست ترس نداره اگه کار به اونجا رسید با یه وکیل مشورت کن ولی من چون مراحلشو تا حدودی میدونم راهنماییت میکنم
    1-حق طلاق با مرده یعنی هر وقت بخواهد میتواند زنش را طلاق بده البته باید تمام حق و حقوق زن را بدهد دمعمولا مردها مستقیما نمیرن دادخواست طلاق بدن چون گیر میوفتن کاری میکنن که زن بره مهریه شو ببخشه و دادخواست طلاق بده مگر اینکه مهریه ات خیلی کم باشه و وضع مالی شوهرت خوب باشه که مهریه رو میده و طلاق میده البته این پروسه 2سال طول میکشه مخصوصا که شما نمیخواهید طلاق بگیرید کلی میفرستن مشاوره و اینا البته شنیدم که میفرستن در عمل نمیدونم ولی اینجور طلاقا سخته طلاق توافقی که زن و شوهر هر دو طلاق میخوان 1هفته 10روزه انجام میشه البته تو دادگاه یه خانومی رو دیدم گفت ما رو برای طلاق توافقی فرستادن مشاوره 3-4 ماهه این ور اونور میکنن چون آمار طلاق بالا رفته سعی میکنن تا جایی که جا داره زن و شوهرا رو آشتی بدن پس خیالت فعلا راحت حالاها از طلاق خبری نیست

    چون خودت از خونه بیرون اومدی نفقه (خرجی) بهت تعلق نمیگیره ولی شوهرت واسه اینکه گرفتار نشه اول یه اظهارنامه میفرسته (البته اگه بخواد با وکیل مشورت کنه) و توش مینویسه شما همسر شرعی و قانونی من هستی از تاریخ ....... بدون عذر موجه و به بهانه واهی منزل مشترک را ترک نمودید و طبق قانون ... و ... و ... باید در منزل مشترک سکونت داشته باشید ظرف مدت .... به منزل برگردید وگرنه ناشزه محسوب و مستحق دریافت نفقه نخواهید بود
    2 حالت داره یا با این اظهارنامه بر میگردید یا شما هم یه اظهارنامه میدید توش یه چیزو بهونه میکنید مثلا میگید امنیت ندارم یا کلید ندارمو از این حرفا
    اگه برنگردید یه مدت بعد میره دادخواست الزام به تمکین میده و اونجا قاضی شمارو آشتی میده مگر اینکه واقعا نخواد و الزام به تمکین الکی باشه بهتره تو دادگاه ضمن ینکه همه دلایلتونو برای ترک منزل میگیدالبته باید یه جوری قاضی رو توجیه کنید که اون شمارو بیرون کرده چون اگه بگید خودت اومدی به ضررت تموم میشه در آخر بگید من شوهرمو دوست دارم ازش تمکین میکنم

    کاری که شما میتونید بکنید اینه که برید دادخواست مهریه بدید و اگه شوهرتون کارمنده حقوقشو و پول رهن خونه و حساب بانکیاشو توقیف کنید اینجوری بهش فشار میاد و میاد شمارو میبره( سری قبل این درمورد شوهرم کار کرد ولی این سری نه خیره سر شده)
    یا اینکه برید شکایت ترک انفاق بدید در مورد شما چون خودتون اومدید زیاد فایده نداره فقط اینکه میکشونتش کلانتری و دادسرا اونجا سعی میکنن آشتی بدن

    این راه های قانونیش بود اما من توصیه میکنم اقدام قانونی از سوی شما نباشه بهتره

    - - - Updated - - -

    قبل اقدام قانونی حتما با یه وکیل مشورت کنید

  8. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    tannaz joon (یکشنبه 14 مهر 92)

  9. #16
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    خانم،
    اول! صبر كن... تو ذهنت دنبال جواب نگرد! چشمانت رو ببند و زيباترين صحنه اي رو كه دوست داري رو تجسم كن و سه نفس عميق بكش.... نفسهات رو بشمار!
    حالا برو و پست قبلي كه برات گذاشتم رو بخون
    من براي شما نوشتم... چرا اينقدر بي قراريد... عرضم اين بود كه حتما به مشاوره حضوري برويد!
    اول تنها... و بعد به همان ترتيبي كه گفتم و نخوانديد!
    اگر مشاوره نياز نداشتيد كه اينجا نبوديد!
    باقي موارد پست قبلي رو با دقت بيشتري بخونيد... جوابتون اونجا هست!
    شنونده خوبي باشيد

    تاپيكتون رو همراه نكته ها و راهكارها رها نكنيد.... من تاپيك شما رو رها نمي كنم!

  10. 2 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    tannaz joon (دوشنبه 15 مهر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 16 مهر 92)

  11. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    هرچقدر هم شوهرت و خانواده شوهرت رفتارشون درست نباشه ....
    زندگیت قابل مدیریت کردن هست اگر هیجاناتت را کنترل کنی


    به شدت نیاز به کنترل هیجان داری و برای اینکار هم نیاز داری تمرکز زدایی کنی از شوهرت و خانواده اش .......

    صبور باش و به اونها و کاراشون فکر نکن و بد تر از بد را هم تصور کن و بپذیر ، یعنی هرچه باداباد مهم نیست .... این اوج راهکار کنترل هیجان هست ، سعی کن به کار ببندی .... هرچه به هیجانات منفی میدان دهی ترا از پا در خواهد آورد ....

    اگر همسرت تماس گرفت .... انگار هیچ اتفاقی نیافتاده .... بسیار طبیعی و با آرامش با او حرف بزن و احوالاتش را بپرس و بگو دلت برام تنگ نشده ؟ اگر گفت نه .... بگو عوضش من خیلی دلم برات تنگ شده .... این دوری خوبیش اینه که دلتنگی میاره و این دلتنگی عشق را بیشتر میکنه .... من این حال رو دارم .....


    اگر از اقدامات خانواده اش در خونه ات خبر داد .... بگو >>> راست میگی ؟ شستشو کردند و تغییر دکور دادن ؟!!! بابا چرا زحمت افتادن .... راضی به زحمت نبودم .... از قول من ازشون تشکر کن ..... حتماً خیلی خسته شدن .... اخی ..... خدا خیرشون بده ... یادم باشه برای قدردانی یه هدیه بخرم براشون


    و
    تا می توانی با دید مثبت برخورد کن و جلوی هیجانات منفی را بگیر و نزار خودشونو بیاندازند وسط .....

    زبان شیرین ... عواطف .... احساسات مثبت و برداشتهای مثبت زیر بنای هر حرفی که با همسرت میزنی باشه .....


    خلاصه :

    کنترل هیجانات منفی و در صورت تماس همسرت >>> دیالوگ همراه با آرامش و محبت و احترام و با دید مثبت









  12. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 16 مهر 92), heaven65 (سه شنبه 16 مهر 92), sci (دوشنبه 15 مهر 92), tannaz joon (دوشنبه 15 مهر 92)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 11:07]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    187
    دستاوردها:
    100 Experience PointsOverdrive1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    143

    تشکرشده 73 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای sci عزیز بازم ازتون ممنونم که به تاپیک من سر زدین..من پست قبلی شمارو که واسم گذاشته بودینو با دقت خوندم..سه شنبه قراره مشاوره دارم..اما پیش خودم میگم وقتی شوهرم پیشم نیست این مشاوره چه فایده ای داره؟؟میترسم..اگه دیگه دنبالم نیاد چی؟؟این وضعیت من تا کی قراره ادامه داشته باشه؟؟از بلاتکلیفی و منتظر بودن خسته شدم.. بازم ازتون ممنونم..

    - - - Updated - - -

    فرشته مهربان ممنونم که به تاپیکم سر زدی..راست میگی من پر از موج منفی ام..شاید به خاطر اتفاقایی که واسم میفته ست..راستش این فکر که اگه شوهرم دیگه منو نخواد یا دنبالم نیاد مث خوره افتاده به جونم..دوست ندارم اصلا زندگیم بهم بخوره..با اینکه خانوادش خیلی بهم بد میکنن..اینکه میگی بابت اختیار داری هایی که تو خونم کردنو وسیله هامو دور ریختن تشکر کنم به نظرت پررو تر نمیشن واسه اختیار داری و دخالت؟؟

  14. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    یه فکری به نظرم رسید امتحان کن نتیجه خوبی داره ( برای سوزوندن دل مادرشوهر ) به جای اینکه ناراحت بشی یه کار غیر منتظره بکن بگو وای عزیزم دستت درد نکنه که در نبود من خونه رو تمیز کردی و خونه تکونی کردی . نمیدونستم اینقدر به فکرمی و اصلا حرفی از خانواده همسرت نزن. طوری حرف بزن که حس مسئولیتش رو زیاد کنی و کاری رو که نکرده به گردنش بذاری مثلا بگو انگار فرشها رو هم شستی نمیدونستم اینقدر به تمیزی خونه اهمیت میدی؟ خیلی خوشحالم که کمک حالم شدی. تو از کجا میدونستی من تا اومدم میخوام برای زمستون خونه تکونی کنم؟ چقدر کارمو راحت کردی و از این حرفا. مطمنئن باش خانواده شوهرت هم ازش پیگیر میشن عکس العمل تو رو و وقتی بدونن به جای دعوا این حرفا رو زدی مادرشوهرت بدتر میسوزه (شوخی کردم). مطمئن باش نتیجه خوبی میگیری


    من این پست رو تو تاپیک مشکل خاص من... برات گذاشته بودم. فرشته مهربون عزیز هم به همین موضوع اشاره کردند. لطفا پست ها رو با دقت بخون

  15. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    tannaz joon (دوشنبه 15 مهر 92)

  16. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    وای اگه آدم واقعا بتونه اینجوری که شما گفتید برخورد کنه چی میشه
    هم خودت آروم میشی هم طرفو میسوزونی!

    کاش من هم مثل شما میتونستم اینجوری با مسائل و مشکلاتم کنار بیام دنیا بهشت میشد برام ولی خوب نشده دیگه الانم دور افتاده ام ازش

    به منم بگید وقتی شوهرم تا منو میبینه شروع میکنه به فحش و لعنت فرستادن من چی بگم؟ من سکوت میکنم و در آخر اگه دست از فحش دادناش برنداشت میگم خدا از باعث و بانیش نگذره یا میگم خدا باعث و بانیشو لعنت کنه

    - - - Updated - - -

    ببخشید طناز که مزاحم تاپیکت شدم آخه هیچکی نمیاد به تاپیک من سر بزنه

  17. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    tannaz joon (دوشنبه 15 مهر 92)


 
صفحه 2 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.