به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم عزیز
    اگر ظرفیت نداری چرا اصلا ازدواج کردی ؟؟؟
    چرا دوباره ازدواج کردی و نامزد کردی؟؟
    مگه استقلال نداشتن شوهر دلیل درستی برای طلاق ؟؟؟
    مگه طلاق انقدر راحته ؟؟؟؟
    شما طلاق گرفتید یا توافقی یا ایشون رفتن جدا شدن ؟؟؟

    به نظرم شما حتمی احتیاج به یک روانشناس دارید چون انقدر راحت ازدواج مجدد کردید و انقدر راحت فقط در عرض 1 ماه میخواید جدا بشید

    مگه زندگی مسخره بازیه ؟؟
    ظرفیتت ببر بالا
    والا ما کتک میخوریم ولی میخوایم حتی با این کارم ناراحت نشیم تا زندگیمو دوباره حفظ کنم

    میخوای اس ام اس چی بدی ؟ حرف عاشقانه به یک نامحرم ؟؟ خوب الان هم که داری اینجا مینویسی یه نوع چت بیا من دوستت میشم برای من بنویس منم تنهام ولی خانومم بیا برای هم صحبت کنیم

    - - - Updated - - -

    یه حرفی مگه هر کی ازدواج کرده مدال باید بهش بدن نه هر کسی قسمتی داره اگر اونا آدم مسخره میکنن یه درده

    مگه فکر کردید ازدواج هنر ؟ نه با مشکلات ساختن و زیبا زندگی کردن هنر

    اگر شما با همسر سابقتون میمونید و زندگی میکردید با تمام کم کاستی این هنر بود و دیگران باید غبطه میخوردن به شما که انقدر خانومید ولی الان هم دیر نشده با همسر جدیدتون بردی مشاوره از همین الان از همین امشب تثمیم بگیرید قشنگ زندگی کنید و تکنیک های زیبا زندگی کردن یاد بگیرید

    - - - Updated - - -

    زندگی ینی صبر و توکل
    زندگی ینی تغییر مداوم خود بالاخره شما که معصوم آفریده نشدید یا همه تکنیک هارو که بلد نیستید باید انقدر روی خودتون کار کنید که بهترین بشید

  2. 2 کاربر از پست مفید nasriin تشکرکرده اند .

    مهرسا84 (چهارشنبه 03 مهر 92), اشنای قدیمی (سه شنبه 14 آبان 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,497
    سطح
    30
    Points: 2,497, Level: 30
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nasriin نمایش پست ها
    سلام خانوم عزیز
    اگر ظرفیت نداری چرا اصلا ازدواج کردی ؟؟؟
    ازدواج اولم تو سن کم و با عشق بود.اصلا نفهمیدم چه طور ازدواج کردم و چه زور جدا شدم.ازدواج دومم به اصرار خانوادخ که از بین خاستگارا باید یکی رو انتخاب کنم و سنم بالا میره
    چرا دوباره ازدواج کردی و نامزد کردی؟؟
    مگه استقلال نداشتن شوهر دلیل درستی برای طلاق ؟؟؟
    من طلاق نخاستم ایشون تحمل زندگی رو نداشت و تک فرزند بود دخالت خانوادش شدید بود توافقی جدا شدیم.خودش خوب بو ولی خانوادش خیلی ببخشید نفهم بودن
    مگه طلاق انقدر راحته ؟؟؟؟نه سخترین شرایط رو 2سال پیش داشتم و میدونم چیه.من الان صیغم تا عقد و عروسی با هم مثلا
    شما طلاق گرفتید یا توافقی یا ایشون رفتن جدا شدن ؟؟؟ماجراش زیاده

    به نظرم شما حتمی احتیاج به یک روانشناس دارید چون انقدر راحت ازدواج مجدد کردید و انقدر راحت فقط در عرض 1 ماه میخواید جدا بشید

    مگه زندگی مسخره بازیه ؟؟خوب چیکار کنم تحمل فحش و بی احترامی و .....واسم سخته
    ظرفیتت ببر بالا
    والا ما کتک میخوریم ولی میخوایم حتی با این کارم ناراحت نشیم تا زندگیمو دوباره حفظ کنم
    واقعا خوندم زندگیتو به صبرت حسودیم شد.ولی خوب بچه باشه آره فرق داره

    میخوای اس ام اس چی بدی ؟ حرف عاشقانه به یک نامحرم ؟؟ خوب الان هم که داری اینجا مینویسی یه نوع چت بیا من دوستت میشم برای من بنویس منم تنهام ولی خانومم بیا برای هم صحبت کنیم
    نامزدم درکم نمیکنه نمیتونم باهاش صحبت کنم مثل دوستم نیست
    به هم صحبت نیاز دارم
    میخام مشکلم حل بشه ولی همش بدتر میشه
    انعطاف پذیر هست.ولی وقتی قاطی کنه اصلا حالیش نیست.منم خیلی زود همه چی رو آخرش میبینم
    دارم هر روز داغون میشم.نه راه پس دارم نه پیش

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مهر 92 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1‏_‏بنظرمن دراسرع وقت به یه مشاور حضوری مراجعه کن؛2‏_مگه بهت خیانت کرده که میخوای بهش خیانت کنی؟؟؟واقعا مشکلت چی هست دنبال چی هستی؟؟؟تازه شم جواب خیانت خیانت نیست ولی اگه واقعا دوسش نداری قضیه فرق میکنه طلاق بگیرخانواده تم اوایل سخت میگیرن ولی بعد میپذیرن؛موفق باشی

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,497
    سطح
    30
    Points: 2,497, Level: 30
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم ولی وقتی حرفاتو فقط به لحظه گوش میده من چی کار کنم
    اصلا ثبات نداره
    البته همسر سابقم خیلی بهم احترام میزاشت واسه همین عادت این رفتارا واسم غیر ممکن هست
    ولی از طلاقم پشیمون نیستم.چون 2سال منو کامل رها کرد و من همه چی رو بخشیدم و جدا شدم
    بعد از طلاق اومد دنبالم ولی دیگه نشد اعتماد کرد چون یواشکی بود و خانوادش نمیزاشتن.فکر میکردن تک فرزندشون دزدیده شده

    - - - Updated - - -

    نه خیانت نکرده ولی نمیدونم دوستام و دوربرم باعث این طرز فکر شدن و نمیتونم این حس رو تو خودم از بین ببرم

    - - - Updated - - -

    مشاوره رفتم گفت مشکلی نیست واسه زندگیت و من چون کمبود محبت تو خانواده ندارم سمت هر مردی به راحتی جذب نمیشم
    باید مرد سعی کنه منو جذب کنه.
    نامزدم هم باید انعطاف پزیریشو بیشتر کنه که با مشکلات دیگش درمان میخاد.ولی واقعا خستم کرده و جذبش نمیشم
    تا حالا دلم فقط واسه یک نفر لرزید که رسیدن بهش محال بود
    با اینکه ازدواج اولم رو عشق بود ولی من عاشق نبودم و عاشق این همسرم نیستم
    واسه همین هر کار میکنم انتظار جواب دارم

  6. #15
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانوم عزیز اینو خوندم گریم گرفت ازدواج اولم تو سن کم و با عشق بود.اصلا نفهمیدم چه طور ازدواج کردم و چه زور جدا شدم.ازدواج دومم به اصرار خانواد که از بین خاستگارا باید یکی رو انتخاب کنم و سنم بالا میره

    خانواده شما باید سر طلاقتون دخالت میکردن و یک کاری میکرن که شما دو تا جوون به هم بر گردید نه اینکه فشار بیارن که دوباره عروسی کنید

    نه عزیزم اون اوایل ینی بعد از یک ماه شوهرم آنچنان منو زد که اگر برات بگم گریت میگره ولی بازم صبر کردم

    لطفا اسم تاپیکتو عوض کن من از اسمشم بدم میاد
    اگر تنهایی من دوستت میشم منم تنهام با من دردل کن همین جا
    منم یخیلی وقتا احساس میکنم احتیاج به یه دوست خیلی صمیم خانوم دارم اما متاسفانه هنوز پیدا نکردم

    یه حرفی تقریبا تمام زن شوهرها وقت دعوا فحش و بیاحترامی به هم میکنند حالا کم زیاد داره یکی زنشو میزنه این ینی بی احترامی یکی به زنش میگه نخود هههههههه این ینی بی احترامی



    - - - Updated - - -

    حالا من انتظار جواب نداشتم ولی انتظار کتکم نداشتم

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,497
    سطح
    30
    Points: 2,497, Level: 30
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی عزیزم از همدردیت
    خانوادم بیچاره خیلی سعی کردن ولی خانواده همسر سابقم اصلا از عجایب هستن و طلاق واسشون عادی هست
    اصلا همشون بگم یک بار مطلقه هستن باورت نمیشه.ولی مادر خوبی داشت .خانواده پدرش داغون بودن
    میدونم اینا تو زندگی همه هست واقعا وقتی تایپیکو شما رو خوندم متاسف شدم و گریم گرفت.امیدوارم حل بشه مشکلاتتون
    من فقط خواهرم دوستم هست.اونجوری اصلا دوست صمیمی ندارم.همینا هم روم فشار میزاره
    مشکل مالی هم که الان تو بدترین وضعیت هستم
    دلم درد ودل و شادی میخاد
    مگه چند سالم هست که از 19سالگیم همش استرس دارم
    همه از بیرون به ظاهر و تحصیلات و ....حسرت میخورن حتی به موقعیت نامزدم.ولی نمیدونند من از داخل داغونم
    اصلا واسم خیانت و .........راحت شد
    چون زندگی همش دروغ شد
    اوایل به دروغ به نامزدم میگفتم دوسش دارم در صورتی که متنفر بودم.ولی دیگه بریدم
    هیچ جور جذبش نیستم.کاراش اذیتم میکنه

  8. #17
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ولی ناسزا که کار تقریبا خیلی از مرداست به جز اینکه خیلی مودب باشن
    فکر نمیکنی دلایلت برای جدایی از همسر سابقت الکی باشه ؟؟؟

    فقط با جستجو در زندگی قبلیت میخوایم زندگی فعلیت بهتر کنیم پی به اشتباهات و عیبهای خودت ببری و رفعش کنی

    - - - Updated - - -

    دلم میخواد بیام بکشمت

    مگه خیانت اینقدر راحته که میگی اصلا واسم خیانت و .........راحت شد؟؟
    یه جوری صحبت میکنی انگار هزار دفه خیانت کردی؟؟؟
    چرا انقدر فکر بد ؟؟؟؟
    چرا انقدر انرزی منفی؟؟؟؟

    ولی واقعا برای یه عده ار ایرانیها متاسفم تا میبینن یه آقایی داره با یه خانومی دردل میکنه میگن خیانت کرده ینی واقعا انقدر بی جنبه انفدر حسود
    چه رو دررو چه چت اون موقع ممنوع میشه که حرف عاشقانه ای بینشون رد بدل بشه والا دردل هیچ اشکالی نداره
    ولی درست نیت یک خکانوم و یک آقایی که زیر یک سقف هستند با کسی دردل کنن
    خیانت زمانی رخ میده که حرف عاشقانه ای بینشون رخ بده اونم رو در رو اونم تازه میشه خیانت عاطفی که اصلا خیانت محسوب نیست ولی اعتماد شوهرشو نسبت بهش خراب میکنه درست که حرام ولی خیانت محسوب نمیشه
    خیانت فقظ جنسی صورت میگیره از نظر فقهی و شرعی

    درست همه باید چهار چوب داشته باشیم ولی انقدر راحت به دیگران انگ خیانت نزنیم انقدر بی جنبه نباشیم

    اگر تا دیروز فقط یه خواهر داشتی امروز دو ا خواهر داری که تا زمانیک هاینجا باشم میام پای دردلانت میشینم عزیز

    ینی اصلا همسرتو دوست نداشتی و ازدواج کردی؟؟؟ آخه چرا؟؟؟اون بیچاره چه گناهی کرده؟؟؟؟ ینی چی جذبش نمیشم ؟؟؟
    خوب همه مردا که مثل هم نیستن قرار شوهرتو همین جوری که هست بپزیری و قبولش کنی
    ویرایش توسط nasriin : چهارشنبه 03 مهر 92 در ساعت 01:40

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,497
    سطح
    30
    Points: 2,497, Level: 30
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره الکی بود اونا الکی زندگیمو نابود کردن
    خیلی راحت مثل آبخوردن
    به هم تو نگفته بودیم.همیشه با هم شاد بودیم با اینکه عاشقش نبودم ولی خیلی دوسش داشتم
    از حسودی زندگی مارو با دروغ خراب کردن.اون منو لوس بار آورد
    وقتی فهمید نامزد گرفتم داشت روانی میشد.ولی بی عرضه بود.خیلی گریه کرد ازدواج نکنم ولی نگفت که با خودش باشم

  10. #19
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا لوست کرده باید یه چن دفه میزدت درست میشدی ههههههههههههههههههاز این حالت در میومدی میفهمیدی زندگی اینجوری نیست

    خودشم از شما لوس تر مرد که گریه نمیکنه مرد فقط اشاره میکنه

    مگه میشه زندگی شما رو با دروغ خراب کنند ؟؟؟ چی میگفتن میگفتن همسرت رفته سرت هوووووووووووو اورده هههههههه
    شما چرا گول دروغ این اون خوردید آخه

    - - - Updated - - -

    ببخشید این حرف میزنم ولی حرفات واقعا بچه بازیه و به یه آدم 18 ساله میخوره شایدم.....
    عزیز بزرگ شو بزرگ فکر کن بزرگ حرف بزن بزرگ باش


    چون زندگی همش دروغ شد
    اوایل به دروغ به نامزدم میگفتم دوسش دارم در صورتی که متنفر بودم.ولی دیگه بریدم
    هیچ جور جذبش نیستم.کاراش اذیتم میکنه

    ینی چی اذیتم میکنه از تو ای که مطلقه ای این حرکات واقعا عجیب خیلی عجیب

  11. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,497
    سطح
    30
    Points: 2,497, Level: 30
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من خیانت رو که عرضه ندارم فقط درد دل میخام
    قوربون خواهر جدیدم
    فکر کردم به مرور بهش علاقه مند میشم.مثلا عشق بعد از ازدواج
    بعضی روزا دوسش دارم ولی بیشتر فراری هستم ازش.
    آره لوسم کرده و خودشم لوس بود.هر دو بچه بودیم
    نامزدم با محبت از این رو به اون رو میشه.ولی من وقتی ازش به دل بگیرم نمیتونم بی احترامیشو تحمل کنم
    نمیدونم خاستوم چه طور بهش بگم.هر جور بگم برعکس جواب میگیرم.مادرش ازش قاطی کرده.البته خانوادگی مشاور بهم گفت شخصیت نمایشی هستن.
    دلم بعضی وقتا واسش میسوزه.آخه استرس شدید دچار حمله پانیک میکندش
    وای نمک نشناس هست.
    من نمیدونم همش چرا میگم حتما یکی دیگه از این بهتره
    این همه آدم خوب تو دنیا هست من باید حتما اونی که من میخام پیدا بشه
    یک دعوا کوچیک با پدربزرگش شد همه چی قاطی شد با هم.از حرفای من بهش ذروغ گفتن که مهرسا گفته طلاق اونم قهر کرد
    از طرف من دروغ گفتن بهش
    بعد از طلاق دروغا رو فهمید و گفت خانوادشو حلال کنم ولی چه فایده.جونیم رفت
    خیلی امشب سبک شدم.نسرین جونم
    مرسی خواهر گلم.ولی خدا کنه بتونم خودمو نگه دارم و حسمو کنترل کنم

    - - - Updated - - -

    آره مثل بچه هاست رفتارم.دچار دگانکی هستم
    مجبورم فیلم بازی کنم واسه زندگی
    یک جا خوندم به دروغ بگی دوست دارم به مرور بهت طلقین میشه.یک خانم روانشناسی بود میگفت

    - - - Updated - - -

    من اینجور نبودم قبلا اینها همه اثرات طلاق هست

    - - - Updated - - -

    طلاقم تو بهترین شرایط زندگیم مثل خبر مرگ بود واسم
    همین طلاق منو و طرز فکرمو عوض کرد.


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.