به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 47
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من بد کردم که زود بخشیدمش و گفتم فراموش کن اتفاق رو ؟

    - - - Updated - - -

    یعنی اگر خواهرش می موندم خوب بود؟ یا کلا اون هم مشکل داشت؟

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام

    دوست عزیزم، چرا کمی از لاک سادگی و خوب دیدن ِهمه بیرون نمیای؟
    چرا اصرار داری در جهل خودت بمونی؟
    چرا با وجود اینکه بچه ها دارن بهت حقیقت درونی این جور افراد رو نشون میدن و داری میبینی جلوت یک گرگ داره ظاهر میشه، چشماتو میبندی و هنوزم میگی "اگه خواهرش میموندم و..."

    خواهر گلم، همه ی این حرفا که "ما میتونیم با هم خواهر برادر بمونیم" و "نگرانم که تو وابستگیت داره زیاد میشه" و ....
    همه بخاطر این بوده که شما تازه کار بودی و برای نرم شدنت، این آقا خوب بلد بوده از چه راهی باید وارد بشه.

    عزیزم، یه آقای متاهل به اندازه کافی اطلاعات تجربی داره که چه جوری باید یه دختر پاک و از همه جا بیخبر رو بکشونه سمت خودش، ازش استفاده کنه، و بعد بدون اینکه ذره ای خودش رو مقصر جلوه بده، عذاب وجدان بندازه به جون دختر و صحنه رو ترک کنه.

    اصلا از کجا معلوم که این حرفای خواب و ... مقدمه ی دسیسه ی بعدیش نباشه؟
    هیچ به این فکر کردی؟

    با این کار که هیچ آسیب جسمی بهت نزده این تصور توی ذهنت بوجود اومده که:
    اگه آدم بدی بود حتما سو استفاده میکرد.
    پس چه آدم خوبیه که با وجود داشتن موقعیت سو استفاده نکرده.

    نه؟ اینجوری فکر نمیکنی؟

    حتی نگرانی که نکنه من کار اشتباهی انجام دادم که ازم زده شده! (وای!! آخه یه دختر از این واضح تر هم مگه میشه اعلام نادانی کنه؟ این افکار قشنگ مثل اینه که رو یه تابلوی بزرگ بنویسی "من به اندازه کافی دارای حماقت هستم. در سو استفاده از من هیچ ضرری نخواهید دید" و بگیری دستت و توی خیابون راه بری.)

    تازه درباره این خواب هم که گفته، دیگه تو ذهن شما داره میشه فرشته! لابد کسی که حضرت زهرا به خوابش اومده کم کسی نیست. نه؟


    عزیز دلم، به خودت بیا.
    دست از پافشاری روی سادگی و حماقت بردار.



    فقط می خوام بدونم من اشتباه کردم که زود بهش گفتم تور رو بخشیدم؟ در مورد من فکر بدی کرده که گذاشت و رفت؟ یا فقط به خاطر خوابش بوده؟ دارم داقون می شم نمی خوام در مورد من فکر بدی کنه
    شما اشتباه کردی. بله.
    اما اشتباهت آخر کار نبود. اشتباهت از اول کار بوده و به جایی رسیده که همه چیز در نظرت داره برعکس جلوه میکنه.

    فکر میکنی تو حتی بهش ظلم کردی . یا در حقش کوتاهی کردی.
    منصرف شدنش به خاطر هر چیزی که بود. خدا داره راه نجات جلو پات میذاره. چرا دودستی نمیچسبی به این راه نجات؟

    چه اهمیتی داره اون آقا که هیچ ربطی به شما و زندگیت نداره در موردت چه فکری میکنه؟
    فکر بد میکنه؟ خب بکنه، نکنه. چه تاثیری داره؟

    امیدوارم از خواب بیدار شی زودتر.
    البته خوابی که خودت رو زدی بهش.
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  3. 10 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 31 شهریور 92), del (پنجشنبه 04 مهر 92), deljoo_deltang (دوشنبه 01 مهر 92), kamr (پنجشنبه 04 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), sanjab (یکشنبه 31 شهریور 92), sara 65 (پنجشنبه 04 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), بالهای صداقت (یکشنبه 31 شهریور 92), جویا (یکشنبه 31 شهریور 92)

  4. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شمایه بارخواهربرادری روامتحان کردیدکاربه اونجاکشیدپس لطفا دیگه امتحان نکنید"دیوانگی یعنی تکراراشتباه وانتظارنتیجه متفاوت.دوم:به قداست معناومفهوم خواهربرادری لطمه زدید پس بازهم این قداست روخدشه دارنکنید.سوم:باتغییرکلمات واقعیت تغییر نمیکنه اونجافضای هوس وخودفریبی بوده پس نام مقدس خواهربرادری روش نذاریدچهارم:هیچ وقت ازانجام ندادن گناه یاگناه بیشترپشیمان نشو این صفت منافقان هست.نذاراین وسوسه هاکه اگه بیشترپامیدادم یاکمترپامیدادم،رابطه پابرجامیموند،گولت بزنه.پنجم:اگه دشمن خودت،دختربودنت ودشمن بکارت وآبروت هستی پس ادامه بده.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  5. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 04 مهر 92), deljoo_deltang (دوشنبه 01 مهر 92), kamr (پنجشنبه 04 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), مهرااد (سه شنبه 02 مهر 92), دختر مهربون (یکشنبه 31 شهریور 92)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 122 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر خوب چرا خودتو ملامت می کنی که چرا اون رابطه رو قطع کرد
    فرض کن اون بازم رابطه رو ادامه می داد دفعه بعد قرار بود چه بلایی سرت بیاد
    دختر چرا خدا رو شکر نمی کنی که به هر دلیلی نجاتت داده ادامه این رابطه برای تو نابودی به معنای واقعیه دختر به خودت بیا
    اما یه چیز رو بدون اگر امروز ناراحتی فقط به خاطر یه چیزه وسوسه. و تقاص اینکه بدون اینکه برات مهم باشه و شاید اصلا متوجه باشی داشتی زندگی یه زن بیچاره رو نابود می کردی

  7. کاربر روبرو از پست مفید جویا تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92)

  8. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سادگی نمایش پست ها



    فقط می خوام بدونم

    اون به خاططر این که من مخالفتی نکردم که بهش دست بزارم منو رها کرد


    یا به خاطر خوابش بوده و ترس از آبرو
    جواب پرسشت را می دانم ، اما به من بگو وقتی جواب این پرسش را بگیری ، بعدش می خواهی چی کار کنی؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هیچ کاری نمی کنم به حضرت زهرا پناه بردم و نمی خوام هم برگردم چون نمی خام زندگی کسی دیگه رو خراب کنم فقط می گم کاش از اول فقط خواهرش بودم و اصلا به ازدواج کشیده نمی شد چون اون روزا که خواهرش بودم رفتارش سنگین بود. اما دیگه نمیخام برگردم چه خوابش دروغ باشه چه حقیقت واقعا نباید برگشت درسته دارم تاوان می دم و فراموشش کردنش خیلی سخته زندگیمو از دست دادم چون خیلی افسرده شدم اما خدا رو دارم و نمیخام گناه کنم فقط یه عذاب وجدان که دیدگاهش نسبت به من چطوریه برا مرهم دلم.
    بعدشم مقصر اصلی اون بود نه من اون به زور منو گرفت من سال ها هم کنارش بودم هرگز این کار رو نمی کردم من حتی چادرم هم جلوش تا حالا برنداشته بودم

    - - - Updated - - -

    می دونم که در این مورد مقصرم اما انقدر از خانمش بد می گفت که من باورم شده بود. من از خدا خاستم منو ببخشه و هیچ وقت سمتش نمیرم و براش آرزو کردم زندگی خوبی داشته باشه و با همسرش مشکلاتشون حل بشه خدا منو می بخشه؟

    - - - Updated - - -

    می دونم که در این مورد مقصرم اما انقدر از خانمش بد می گفت که من باورم شده بود. من از خدا خاستم منو ببخشه و هیچ وقت سمتش نمیرم و براش آرزو کردم زندگی خوبی داشته باشه و با همسرش مشکلاتشون حل بشه خدا منو می بخشه؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    شمایه بارخواهربرادری روامتحان کردیدکاربه اونجاکشیدپس لطفا دیگه امتحان نکنید"دیوانگی یعنی تکراراشتباه وانتظارنتیجه متفاوت.دوم:به قداست معناومفهوم خواهربرادری لطمه زدید پس بازهم این قداست روخدشه دارنکنید.سوم:باتغییرکلمات واقعیت تغییر نمیکنه اونجافضای هوس وخودفریبی بوده پس نام مقدس خواهربرادری روش نذاریدچهارم:هیچ وقت ازانجام ندادن گناه یاگناه بیشترپشیمان نشو این صفت منافقان هست.نذاراین وسوسه هاکه اگه بیشترپامیدادم یاکمترپامیدادم،رابطه پابرجامیموند،گولت بزنه.پنجم:اگه دشمن خودت،دختربودنت ودشمن بکارت وآبروت هستی پس ادامه بده.
    تا وقتی که خواهر و برادر بودیم که مشکلی پیش نیامد خیلی سنگین بود اما زمانی که قرار شد ازدواج کنیم این اتفاق افتاد من نمی خوام برگردم فقط نمی خوام تو ذهنش از من یه دختر ناپاک بدونه درسته که اون به زور منو گرفت اما منم چاره نداشتم از ترسم مجبور شدم ولی نه در حدی که آبروم بره ولی بعدش ا ز خودم متنفر شدم اخه می گفت اگه منو نبخشی یه بلای سر خودم میارم میخاست خودشو از پنجره بندازه بیرو من ترسیدم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون نمایش پست ها
    سلام

    دوست عزیزم، چرا کمی از لاک سادگی و خوب دیدن ِهمه بیرون نمیای؟
    چرا اصرار داری در جهل خودت بمونی؟
    چرا با وجود اینکه بچه ها دارن بهت حقیقت درونی این جور افراد رو نشون میدن و داری میبینی جلوت یک گرگ داره ظاهر میشه، چشماتو میبندی و هنوزم میگی "اگه خواهرش میموندم و..."

    خواهر گلم، همه ی این حرفا که "ما میتونیم با هم خواهر برادر بمونیم" و "نگرانم که تو وابستگیت داره زیاد میشه" و ....
    همه بخاطر این بوده که شما تازه کار بودی و برای نرم شدنت، این آقا خوب بلد بوده از چه راهی باید وارد بشه.

    عزیزم، یه آقای متاهل به اندازه کافی اطلاعات تجربی داره که چه جوری باید یه دختر پاک و از همه جا بیخبر رو بکشونه سمت خودش، ازش استفاده کنه، و بعد بدون اینکه ذره ای خودش رو مقصر جلوه بده، عذاب وجدان بندازه به جون دختر و صحنه رو ترک کنه.

    اصلا از کجا معلوم که این حرفای خواب و ... مقدمه ی دسیسه ی بعدیش نباشه؟
    هیچ به این فکر کردی؟

    با این کار که هیچ آسیب جسمی بهت نزده این تصور توی ذهنت بوجود اومده که:
    اگه آدم بدی بود حتما سو استفاده میکرد.
    پس چه آدم خوبیه که با وجود داشتن موقعیت سو استفاده نکرده.

    نه؟ اینجوری فکر نمیکنی؟

    حتی نگرانی که نکنه من کار اشتباهی انجام دادم که ازم زده شده! (وای!! آخه یه دختر از این واضح تر هم مگه میشه اعلام نادانی کنه؟ این افکار قشنگ مثل اینه که رو یه تابلوی بزرگ بنویسی "من به اندازه کافی دارای حماقت هستم. در سو استفاده از من هیچ ضرری نخواهید دید" و بگیری دستت و توی خیابون راه بری.)

    تازه درباره این خواب هم که گفته، دیگه تو ذهن شما داره میشه فرشته! لابد کسی که حضرت زهرا به خوابش اومده کم کسی نیست. نه؟


    عزیز دلم، به خودت بیا.
    دست از پافشاری روی سادگی و حماقت بردار.





    شما اشتباه کردی. بله.
    اما اشتباهت آخر کار نبود. اشتباهت از اول کار بوده و به جایی رسیده که همه چیز در نظرت داره برعکس جلوه میکنه.

    فکر میکنی تو حتی بهش ظلم کردی . یا در حقش کوتاهی کردی.
    منصرف شدنش به خاطر هر چیزی که بود. خدا داره راه نجات جلو پات میذاره. چرا دودستی نمیچسبی به این راه نجات؟

    چه اهمیتی داره اون آقا که هیچ ربطی به شما و زندگیت نداره در موردت چه فکری میکنه؟
    فکر بد میکنه؟ خب بکنه، نکنه. چه تاثیری داره؟

    امیدوارم از خواب بیدار شی زودتر.
    البته خوابی که خودت رو زدی بهش.
    دقیقا همین فکرو می کنم درسته ولی می ترسم برای کسی تعریف کنه
    من همیشه حکمت خدا رو تو زندگیم حس کردم و دارم می سوزم منی که 27 سال از زندگیمو پاک بودم و حتی دستم به یه نامحرم نخورده چرا باید این طور بشه نمیخام ذهنیت طوری باشه که ته ذهنش من رو هم مقصر بدونه واقعا من اون روز مقصر بودم؟
    اون به زور منو بغل کرد من ازش ترسیدم و مدام می گفت اگه منو نبخشی خودمو از پنجره می اندازم بیرون واقعا داشت این کار رو می کرد منم الکی گفتم بخشیدم اما ته دلم خون بود
    شما میگی حتی خواهری قبلش هم درست نبوده؟

  11. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    من باز هم به شما میگم که این خواهر و برادری حرف مفته ...... مگر شما از یک پدر و مادر زاده شدید یا یکی از والدینتان مشترک بوده ؟

    فقط کسی که والدینش با شما مشترک باشد می تواند برادر شما باشد ، در غیر این صورت هیچ کس دیگری برادر شما نخواهد شد ...

    پر پیداست که او نسبت به شما دچار وسوسه هوس شده بوده و این وقتها مردان ضعیف النفس بی تاب این می شوند که حداقل یک بار هم شده از طرفی که نسبت بهش هوس پیدا کرده اند کام بگیرند ... ایشان هم همینطور برای همینم اصرار داشته که با او راحت باشید و اشتباه شما هم پذیرفتن راحت شدن هست که رفته رفته شعله آتش هوس ایشان را شعله ور ساخته ... شما هم به سهم خودت مقصر هستی ... که با او پا به خلوت گذاشتی ....

    مهم نیست او در ذهنش نسبت به شما چه فکری می کند
    ، مهم این هست که خدا را شکر کنی که پیشروی نکرده و بعد از آن هم ادامه نداده و از وابستگی شما اشتفاده نکرده و خودش شما را رها کرده ... داستان خواب حتی اگر ساختگی هم بوده باشه اما به نفع شماست پس استفاده کن برای قطع این ارتباط حتی در ذهنت ، یعنی دیگر به هیچ شکلی به او فکر نکن حتی به اینکه راجع به شما چه فکری می کند ... سعی کن از این سادگی هم بیرون بیایی و آگاهی و مهارتهایت را بالا ببری





  12. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 01 مهر 92), del (پنجشنبه 04 مهر 92), kamr (پنجشنبه 04 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), مهرااد (سه شنبه 02 مهر 92), دختر مهربون (چهارشنبه 03 مهر 92)

  13. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    الان دیگه مهم نیست او درموردت چی فکرمیکنه.مهم اینه خودت درپیشگاه خداوند توبه کنی ودراین زمینه تغییرکنی.بعضا مشاهده میشه کسانی که پشیمون میشن دوباره سعی میکنن شرایط مشابه رو ایجادکنن واینبارنه بگویند تا به اون طرف ثابت کنن این کاره نیستن...الان مهم اینه کشش به سمت اونو کناربذاری.مطمئن باش آثارتوبه وتغییرواقعی خودشو نشون میده وشماروآبرومند میکنه...اماحرفای او پشت سر همسرش هرچقد هم درست بوده توجیهی برای شکستن تابوی خیانت ازنظرخودش بوده... خیانت وگناه رودرمان هیچ دردی نیست.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  14. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 04 مهر 92), mohammad6599 (دوشنبه 01 مهر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 01 مهر 92), مهرااد (سه شنبه 02 مهر 92), دختر مهربون (دوشنبه 01 مهر 92)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت نمایش پست ها
    جواب پرسشت را می دانم ، اما به من بگو وقتی جواب این پرسش را بگیری ، بعدش می خواهی چی کار کنی؟
    من هیچ کاری نمی کنم به حضرت زهرا پناه بردم و نمی خوام هم برگردم چون نمی خام زندگی کسی دیگه رو خراب کنم فقط می گم کاش از اول فقط خواهرش بودم و اصلا به ازدواج کشیده نمی شد چون اون روزا که خواهرش بودم رفتارش سنگین بود. اما دیگه نمیخام برگردم چه خوابش دروغ باشه چه حقیقت واقعا نباید برگشت درسته دارم تاوان می دم و فراموشش کردنش خیلی سخته زندگیمو از دست دادم چون خیلی افسرده شدم اما خدا رو دارم و نمیخام گناه کنم فقط یه عذاب وجدان که دیدگاهش نسبت به من چطوریه برا مرهم دلم.
    بعدشم مقصر اصلی اون بود نه من اون به زور منو گرفت من سال ها هم کنارش بودم هرگز این کار رو نمی کردم من حتی چادرم هم جلوش تا حالا برنداشته بودم

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    خواهرم خودت روگول نزن
    بهانه بسه
    چرارفت چراخواهرش نموندم
    مگه خواهرش بودیدکه خواهرش بمونید
    مگه دیوانه بودکه خانواده اش رارهاکندبایک نفردیگرازدواج کند
    بس است وابسته شده ای سعی کن فراموش کنی هرچندسخت است سعی خودت رابکن
    تجربه کردی وتجربه ای تلخ واین رادرنظربگیربزرگترین اشتباه زندگی ام اشنایی بااین فردبوده است

  17. 2 کاربر از پست مفید matinalone تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 04 مهر 92), دختر مهربون (دوشنبه 01 مهر 92)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خسته شدم از این همه تنش تو محل کار
    توسط maedeh120 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 17 آبان 93, 16:06
  2. وابسته شدم ... تو رو خدا کمکم کنید...
    توسط hamed1993 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 تیر 92, 12:06
  3. علاقه و وابستگیمون تو دوران نامزدی کم شده
    توسط rain1 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 تیر 91, 06:54

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.