موضوع: عشق دانشجو به استاد متأهل

نوشته اصلی توسط Opal

هر دوره ای انگار به یک قشر خاصی از جامعه باید یک رفتارهای زشتی نسبت داده بشه دایم هم بهش دامن زده بشه... یک زمانی به نیروی انتظامی همه چیز نسبت می دادن که اهل فلانن و ال و بل... حالا نوبت اساتید دانشگاه هست فردا هم نوبت کی باشه خدا داند... یک زمانی طرف به علمش، به کمالاتش، به دانشش به شخصیتش به شعور اجتماعیش وقتی سرآمد میشد، وقتی دستش پر بود و جون کنده بود برای تکیه زدن بر جای بزرگان بهش افتخار اسم استادی دانشگاه می دادن. این دوره زمونه از مربی، مربی کاراموزی، سرباز هیئت علمی، طرح هیئت علمی، کارشناس مسئول آزمایشگاه گرفته تا استادیار و دانشیار و اون بنده خدایی که استاد تمام هست را همه استاد صدا میزنن... در صورتی که از این خبرا که نیست که!!!! اونی که لیاقت اسم استاد را داره یک آدم با کمالات، متین، دانشمند، فرهیخته و مومن و محترم هست که مثل هر انسان سالمی خانواده داره، تفریح سالم داره، عشق داره!!!! یکی مثل دکتر حسابی یعنی استاد، یکی مثل استاد مطهری یعنی استاد!!! هیچ وقت نمیاد یک عمر تلاشش و تفکرش را بذاره زیر پا و به دیدی جز دید دانشجو به دانشجو نگاه کنه!!! نمیاد حریم زندگی خانوادگیشو زیر پا بذاره، استاد بودن یه شأنی داره، هر کسی توی دانشگاه درس میده لیاقت اسم استادی نداره ها... چون اگر داشته باشه می دونه رفتارش، منشش، فکرش، نگاهش، حتی زندگی خانوادگیش سرمشق هست برای دانشجو ها.
دانشجوها هم یه زمان کسانی بودند که قدرت تغییحکومت کشورها را داشت 0ند!!!! امروز اکثرشون نه همه یه مشت آدم پروانه ای هستن که نهایت آرزوشون من نمی دونم توی چی خلاصه میشه و حواسی که باید صرف تفکر و تولید علم بشه جمع چی میشه!!! یه جماعت جوان که پا میذاری توی کلاسشون اول بوی بد کلاس می خوره زیر دماغت!!!! حتی بلد نیستن بهداشت شخصیشونو رعایت کنن ولی از هر کدومشون بپرسی ید طولایی توی عاشقی دارن... جای اینکه با علم دانششون استاد را هم به چالش بکشن که تا ذره آخر دانشش را یادشون بده به همه چی فکر می کنن جز هدفی که به خاطرش اومدن دانشگاه یعنی کسب علم و معرفت.
از ماست که بر ماست...

پاورقی: به مناسبت اول مهر و آغاز سال تحصیلی 92-93

خوشبختانه توی تالار اینقد آدم بافرهنگ و باشخصیت هست که نخوام حرفای اوپال جان رو به دل بگیرم؛اوپال عزیز سعی کن درهر برهه ای اززندگیت هنر حرف زدن وتعامل دوستانه رو یادبگیری لحن کلامت کاملا زشت وزننده ست اینجا جای شعارو شعر واین حرفانیست شهامت نداری گره ازمشکل کسی بازکنی سعی کن سکوت اختیارکنی سکوتت بسیار بسیار سازنده تره؛ضمن اینکه همینکه شما بوی عرقت مشام دیگران رو آزار نده جهانیان را بس؛لطف کن شعارنده؛من به امثال مینوش و فرشته مهربان افتخار میکنم

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط Opal

هر دوره ای انگار به یک قشر خاصی از جامعه باید یک رفتارهای زشتی نسبت داده بشه دایم هم بهش دامن زده بشه... یک زمانی به نیروی انتظامی همه چیز نسبت می دادن که اهل فلانن و ال و بل... حالا نوبت اساتید دانشگاه هست فردا هم نوبت کی باشه خدا داند... یک زمانی طرف به علمش، به کمالاتش، به دانشش به شخصیتش به شعور اجتماعیش وقتی سرآمد میشد، وقتی دستش پر بود و جون کنده بود برای تکیه زدن بر جای بزرگان بهش افتخار اسم استادی دانشگاه می دادن. این دوره زمونه از مربی، مربی کاراموزی، سرباز هیئت علمی، طرح هیئت علمی، کارشناس مسئول آزمایشگاه گرفته تا استادیار و دانشیار و اون بنده خدایی که استاد تمام هست را همه استاد صدا میزنن... در صورتی که از این خبرا که نیست که!!!! اونی که لیاقت اسم استاد را داره یک آدم با کمالات، متین، دانشمند، فرهیخته و مومن و محترم هست که مثل هر انسان سالمی خانواده داره، تفریح سالم داره، عشق داره!!!! یکی مثل دکتر حسابی یعنی استاد، یکی مثل استاد مطهری یعنی استاد!!! هیچ وقت نمیاد یک عمر تلاشش و تفکرش را بذاره زیر پا و به دیدی جز دید دانشجو به دانشجو نگاه کنه!!! نمیاد حریم زندگی خانوادگیشو زیر پا بذاره، استاد بودن یه شأنی داره، هر کسی توی دانشگاه درس میده لیاقت اسم استادی نداره ها... چون اگر داشته باشه می دونه رفتارش، منشش، فکرش، نگاهش، حتی زندگی خانوادگیش سرمشق هست برای دانشجو ها.
دانشجوها هم یه زمان کسانی بودند که قدرت تغییحکومت کشورها را داشت 0ند!!!! امروز اکثرشون نه همه یه مشت آدم پروانه ای هستن که نهایت آرزوشون من نمی دونم توی چی خلاصه میشه و حواسی که باید صرف تفکر و تولید علم بشه جمع چی میشه!!! یه جماعت جوان که پا میذاری توی کلاسشون اول بوی بد کلاس می خوره زیر دماغت!!!! حتی بلد نیستن بهداشت شخصیشونو رعایت کنن ولی از هر کدومشون بپرسی ید طولایی توی عاشقی دارن... جای اینکه با علم دانششون استاد را هم به چالش بکشن که تا ذره آخر دانشش را یادشون بده به همه چی فکر می کنن جز هدفی که به خاطرش اومدن دانشگاه یعنی کسب علم و معرفت.
از ماست که بر ماست...

پاورقی: به مناسبت اول مهر و آغاز سال تحصیلی 92-93

خوشبختانه توی تالار اینقد آدم بافرهنگ و باشخصیت هست که نخوام حرفای اوپال جان رو به دل بگیرم؛اوپال عزیز سعی کن درهر برهه ای اززندگیت هنر حرف زدن وتعامل دوستانه رو یادبگیری لحن کلامت کاملا زشت وزننده ست اینجا جای شعارو شعر واین حرفانیست شهامت نداری گره ازمشکل کسی بازکنی سعی کن سکوت اختیارکنی سکوتت بسیار بسیار سازنده تره؛ضمن اینکه همینکه شما بوی عرقت مشام دیگران رو آزار نده جهانیان را بس؛لطف کن شعارنده؛من به امثال مینوش و فرشته مهربان افتخار میکنم

[QUOTE=deniz90;296456] من با حرفهای خانم اپال کاملا موافقم و شمام اگر نظری بر خلاف عقیدتون باشه نباید برچسب بی فرهنگی و بی شخصیتی برا نویسندش بزنید. چون از حرفاتون مشخصه زود در مورد آدما قضاوت می کنید و حتی ذهن خوانی هم می کنید البته با برداشت خودتتون!!!خانم عزیز خواهر گرامی شما دارید در مورد چه علاقه ای صحبت می کنید؟؟؟؟؟ علاقه به فرد متاهل؟ پس علاقتون به کسی هست که زندگی و خانوادی داره . این مسله علاقه به استاد ااین روزا شده یه مسئله عادی در اطرافمون که ریشه اش هم برخورد اشتباهه اساتید و هم دانشجویان هست که باعث سوئ تفاهم برا ماها می شه ( البته بعضی اساتید ما اساتید خیلی محترم و با فرهنگ شخصیت زیاد داریم) . ما آدما باید تو انتخابات حتی اگه این انتخاب فقط تو ذهن و دلمونم باشه دقت کنیم ببینیم چی می خوایم. این علاقه جز اذیت خودتون و درگیر شدن ذهنتون هیچ منفعت و عاقبتی نداره و شایدم جلو انتخاباتتون رو بگیره شما یه آدم فهمیده و تحصیلکرده هستید و می تونید جلوی احساساتت خودتون رو بگیرید [/ خیلی خیلی جالبه اوپال دانشجویان مملکت رو به بی بهداشتی وغیره متهم کرد هیچی نبود ولی دنیز‏(شایدم خود اوپال‏)‏ میگه من توهین کردم؛ دعوا دارین برین بیرون تالار جا زیاد هست؛بازم میگم گاهی سکوت سازنده تره؛پس خواهشا نظر ندین؛تالار جای آدمای بدبین نیست شماکه منو ندیدین اینقد بغض وکینه دارین خدا بفریاد اطرافیانتون برسه

سلام

عزیزم دایان، نیازی نیست با سایر کاربران وارد بحث و جدل بشید چون اینطوری باعث میشه که تمرکزتون از روی هدف تاپیک برداشته بشه و انرژیت رو صرف جواب دادن به این و اون بکنی.

به تاپیکهایی که کمکی به شما نمیکنند توجهی نکنید.

نوشته اصلی توسط Opal

سلام دایان خانم من یه پست کلی نوشتم نه منظورم به شما بود نه به همه. اگر توجه کرده باشی نوشتم بعضی ها نه همه. در هر صورت قصدم توهین و ناراحت کردن شما و دیگران نبوده اگر نوع نوشتم این حس را در شما ایجاد کرد عذر می خوام. اما اگر بین این دوستان کسی معلم هست دقیقاً درک می کنه من چی گفتم چون حتماً خودش تجربه اش کرده... ببین دختر خوب همه نه ولی اینقدر هستن دخترای خوشگل و جوون که صد من آرایش می کنه میاد سر کلاس که آدم می میونه متحیر که یعنی خدایا این بشر ساعت چند از خواب بیدار شده که تونسته اینطور آرایش کنه و هشت صبح هم توی کلاس باشه. ادم زیبایی رو هم تحسین میکنه ولی کافیه بری از نزدیک باهاش صحبت کنی خانم صبحانه نخورده، مسواک نزده، دوش نگرفته... بگذریم... ببین یه مثلث کوچولو اون پایین پست کنار کلمه تشکرها هست اگر فکر می کنی اون نوشته توهین آمیزه درخواست حذفش را بده. موفق باشی

‏ ‏
باشه اوپال جان طوری نیست منم منظورخاصی ندارم بحثم اینه حالاکه تالار این فرصت رو برای ما بوجود آورده که گرهی حتی کوچک از مشکلات دیگران بازکنیم حیفه توی این محیط فرهنگی که ماشاله هزارماشاله هممون تحصیلکرده هستیم حیفه بخدا حیفه دل کسی رو بشکنیم ونمک رو زخمش بپاشیم ماکه ازپشت فضای مجازی نمیتونیم شخصیت کسی رو ارزیابی کنیم حتی ازمحتویات حرفاش حق نداریم هیچ سوء برداشتی کنیم که خدای ناکرده درپیشگاه خدا مسوؤل باشیم؛باید فقط همدرد هم باشیم توی تالار توصیه مونم باید سازنده باشه عزیزم نه ویرانگر؛بازم ممنون

نوشته اصلی توسط Opal

این درست دایان جان ولی همیشه هم راه درمان، روش درمان محافظه کارانه و دارو نیست. یک دفعه می بینی یک جراحی تیغ جراحی هم برداره و وارد عمل بشه. منی که سالهاست دارم توی این حیطه فعالیت می کنم این وضعیت را مثل یه غده سرطانی می دونم که اگر به دادش نرسن پخش میشه تو دانشجویی برو از این ادم علمشو یاد بگیر و بس.
حرف منم اینه دختر خوب تو دانشجویی، جوانی، داری به دید معصومانه خودت از عشق حرف میزنی. من دارم بهت می گم عمرت حروم می شه توی این فرضیه سازی ها، اون ادم هزارتا دانشجو داره و از این هزارتا 600 تاش به دلیل شرایط سنی و عاطفیشون به این ادم علاقه مند هستن به عبارتی روزی حداقل 400 تا مثل شما عاشقش هستن و قربونش می رن و شب هم با زن و بچه هاش دور هم یا با دوستاش و همکاراش به این ابراز عشق تو امثال شما می خنده! و مایه احساس غرورش هست با خودش می گه هان نگاه من با این سن و سالم ببین چندتا دختر و پسر جوان به من ابراز علاقه می کنن! یا فوق نهایتش مورد سوء استفاده قرار می گیره ادم خدای نکرده و این حتی نمیذاره اب توی دل زن و بچه اش تکون بخوره به خاطر تو یا اصلاً کسی خبر بشه یه دایان نامی هم یه زمانی بود!
ف
- - - Updated - - -

در ضمن می دونی اگر حرا�ت دانشگاه بدونه این مطالب را دودمان اون استاد را به باد می ده؟!!!

- - - Updated - - -

مدیر گروه شما و معاونت آموزشی دانشکده و دانشگاه هم در صورتی که شما به نحوی اطلاع رسانی کنی در مورد این رفتارا و اینا رو مثبت ارزیابی نکنی که فکر کنی آره این ادم به من توجه داره و ماهیت منفی رفتار این آقا را تشخیص بدی و گزارش کنی به این موضوعات رسیدگی میشه عزیزم در حد اخراج شدن اون استاد اگر مواردی با سند و مدرک ارائه بشه و قابل اثبات باشه. کما اینکه مواردی هم بوده و دانشگاه ها رسیدگی کردن و شوخی هم نداشتن با کسی و اون استاد اخراج شده.

- - - Updated - - -

من نمی دونم رفتار اون بنده خدا در برابر شما چی هست اما توی یکی از پستهای تاپیکت خوندم که رفتارای ناهنجاری از طرف بعضی اساتید بچه ها دیدن اینا همه اش قابل رسیدگی هست. همونطور که استاد می تونه اگر از طرف دانشجویی مورد بی احترامی قرار گرفت یا مواردی را حس کرد که مشکل ساز خواهد بود اونم خیلی راحت به کمیته انضباطی اطلاع میده.

چنتا چیز دیگه هم هست که دوباره بایدبگم اوپال جان؛اولا اولین بار خودش شماره شو بهم داد و اولین بارم خودش تماس گرفت به بهانه یه تحقیق وکلی ازم تعریف کرد وگفت من یه موضوع جالب واسه پایاننامه بهت میدم منم خداوکیلی افتادم تو رودروایسی ضمن اینکه آدم بانفوذی بود حس کردم بدردم میخوره و واقعا هم اینجوربود چندین بار بخاطرمن به این واون رو زد و کارمو راه انداخت ولی کم کم بدلیل جدیت من سردشد ضمن اینکه ازگوشه وکنار شنیدم دخترای مورد داره دانشکده به بهانه تحقیق و تزپایانامه رفتن پیشش حتی یه بار ازیکی شنیدم یکی همیشه باهاش بوده ولی نه اسم اون دختر رو لو داد نه دیگه ازکسی پشت سره استاده چیزی شنیدم خیلی هم تلاش کردم بفهمم قضیه چی بوده نشد؛خلاصه ش خیلی دیر فهمیدم هم اینکه دیگه امکان عوض کردن استاده راهنما نبود هم اینکه من متأسفانه مثل آدمای أحمق بعداز یه مدت نفرت وفراموشی چون هنوز باهاش ارتباط کاری داشتم دوباره بهش وابسته شدم ولی تا الان هرچی بوده تو دل خودم بوده وهیچوقت بروزش ندادم چون هم ازشکست عشقی احتمالی هم از خراب شدن زندگی یه زن دیگه میترسیدم؛مطمئن باش هیچوقتم بروزش نمیدم؛میدونم اشتباهه ولی همیشه تو دلم وذهنمه باورت نمیشه مثل یه اعتیاد همه جا باهامه اینگار دارم باهاش زندگی میکنم؛ایکاش زودترنجات پیدا کنم میترسم مثل آتیش زیر خاکستر یبار نابودم کنه

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط Opal

این درست دایان جان ولی همیشه هم راه درمان، روش درمان محافظه کارانه و دارو نیست. یک دفعه می بینی یک جراحی تیغ جراحی هم برداره و وارد عمل بشه. منی که سالهاست دارم توی این حیطه فعالیت می کنم این وضعیت را مثل یه غده سرطانی می دونم که اگر به دادش نرسن پخش میشه تو دانشجویی برو از این ادم علمشو یاد بگیر و بس.
حرف منم اینه دختر خوب تو دانشجویی، جوانی، داری به دید معصومانه خودت از عشق حرف میزنی. من دارم بهت می گم عمرت حروم می شه توی این فرضیه سازی ها، اون ادم هزارتا دانشجو داره و از این هزارتا 600 تاش به دلیل شرایط سنی و عاطفیشون به این ادم علاقه مند هستن به عبارتی روزی حداقل 400 تا مثل شما عاشقش هستن و قربونش می رن و شب هم با زن و بچه هاش دور هم یا با دوستاش و همکاراش به این ابراز عشق تو امثال شما می خنده! و مایه احساس غرورش هست با خودش می گه هان نگاه من با این سن و سالم ببین چندتا دختر و پسر جوان به من ابراز علاقه می کنن! یا فوق نهایتش مورد سوء استفاده قرار می گیره ادم خدای نکرده و این حتی نمیذاره اب توی دل زن و بچه اش تکون بخوره به خاطر تو یا اصلاً کسی خبر بشه یه دایان نامی هم یه زمانی بود!
ف
- - - Updated - - -

در ضمن می دونی اگر حرا�ت دانشگاه بدونه این مطالب را دودمان اون استاد را به باد می ده؟!!!

- - - Updated - - -

مدیر گروه شما و معاونت آموزشی دانشکده و دانشگاه هم در صورتی که شما به نحوی اطلاع رسانی کنی در مورد این رفتارا و اینا رو مثبت ارزیابی نکنی که فکر کنی آره این ادم به من توجه داره و ماهیت منفی رفتار این آقا را تشخیص بدی و گزارش کنی به این موضوعات رسیدگی میشه عزیزم در حد اخراج شدن اون استاد اگر مواردی با سند و مدرک ارائه بشه و قابل اثبات باشه. کما اینکه مواردی هم بوده و دانشگاه ها رسیدگی کردن و شوخی هم نداشتن با کسی و اون استاد اخراج شده.

- - - Updated - - -

من نمی دونم رفتار اون بنده خدا در برابر شما چی هست اما توی یکی از پستهای تاپیکت خوندم که رفتارای ناهنجاری از طرف بعضی اساتید بچه ها دیدن اینا همه اش قابل رسیدگی هست. همونطور که استاد می تونه اگر از طرف دانشجویی مورد بی احترامی قرار گرفت یا مواردی را حس کرد که مشکل ساز خواهد بود اونم خیلی راحت به کمیته انضباطی اطلاع میده.

چنتا چیز دیگه هم هست که دوباره بایدبگم اوپال جان؛اولا اولین بار خودش شماره شو بهم داد و اولین بارم خودش تماس گرفت به بهانه یه تحقیق وکلی ازم تعریف کرد وگفت من یه موضوع جالب واسه پایاننامه بهت میدم منم خداوکیلی افتادم تو رودروایسی ضمن اینکه آدم بانفوذی بود حس کردم بدردم میخوره و واقعا هم اینجوربود چندین بار بخاطرمن به این واون رو زد و کارمو راه انداخت ولی کم کم بدلیل جدیت من سردشد ضمن اینکه ازگوشه وکنار شنیدم دخترای مورد داره دانشکده به بهانه تحقیق و تزپایانامه رفتن پیشش حتی یه بار ازیکی شنیدم یکی همیشه باهاش بوده ولی نه اسم اون دختر رو لو داد نه دیگه ازکسی پشت سره استاده چیزی شنیدم خیلی هم تلاش کردم بفهمم قضیه چی بوده نشد؛خلاصه ش خیلی دیر فهمیدم هم اینکه دیگه امکان عوض کردن استاده راهنما نبود هم اینکه من متأسفانه مثل آدمای أحمق بعداز یه مدت نفرت وفراموشی چون هنوز باهاش ارتباط کاری داشتم دوباره بهش وابسته شدم ولی تا الان هرچی بوده تو دل خودم بوده وهیچوقت بروزش ندادم چون هم ازشکست عشقی احتمالی هم از خراب شدن زندگی یه زن دیگه میترسیدم؛مطمئن باش هیچوقتم بروزش نمیدم؛میدونم اشتباهه ولی همیشه تو دلم وذهنمه باورت نمیشه مثل یه اعتیاد همه جا باهامه اینگار دارم باهاش زندگی میکنم؛ایکاش زودترنجات پیدا کنم میترسم مثل آتیش زیر خاکستر یبار نابودم کنه

عزیزم من نمیخواستم که ناراحتت کنم ، خواستم بگم اونطوری که تو فکر میکنی نیست شاید اصلا به چهره و اینا هم ربطی نداشته باشه چون بین هزاران دانشجو از نظر زیبایی دس بالا دست زیاده شاید واقا تو در نظر ایشون برجسته هستی
اما من بازم فکر میکنم این حسی که نسبت به تو داره مثل خواهرش بهت نگاه میکنه..

باز نمیشه نظر داد چون ما مستقیم برخورد ایشون با شما رو ندیدیم اما امیدوارم سعی کنی بی تفاوت باشی اینطوری اذیت میشیا

- - - Updated - - -

بین حرفات گفتی دوس دارم بدونم چه حسی به من داره یا علاقه داره یا نه ، بیا فرض کنیم کشته مردته و اصلا فکرشو از تو خالی نمیکنه ; وقتی بفهمی همچین حسی داره میخوای چیکار کنی دونستن این موضوع چه فرقی به حالتون داره بگو ماهم بدونیم