به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مهر 92 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    [CENTER]


    دایان عزیز

    به همدردی خوش آمدی

    چقدر خوب که اجازه پیشروی ندادی ، چقدر خوب که از ذهن خوانیهایت پیروی نکردی ... وچقدر خوب که به همدردی آمدی و اینجاراهنمایی می خواهی .... خدا را خیلی شکر کن .



    عزیزم ، آنچه ترا رنج می دهد ، نه احساس تنهایی هست ، نه خواستگار نداشتن و نه احساسی که به استاده پیدا کرده ای ، اصل ریشه رنج تو که نشناخته ای ،
    ضعف عزت نفس هست ..... وقتی می گویی به استادم علاقمندم و پشیمانی که چرا به او پا نداده ای ، وقتی نگرانی که چرا مورد توجه جنس مخالف قرار نگرفتی که خواستگاری کنند با اینکه کمالات داری و ..... نشون میده که به ارزشمندی وجودیت شک کرده ای ، احساس بی اعتباری در وجودت نفوذ کرده و خودت خودت را به قدر کفایت دوست نداری و نزد خودت عزیز نیستی و دنبال خلاء این کمبوددر توجه و نظر دیگران بخصوص جنس مخالف و حتی خواستگار می گردی . همین خودش باعث می شود اتفاقاً اگر کسی هم بهت توجه نشان دهد از روی هوس باشد چون هوسبازها سنسورهای قوی ای برای جذب افراد با عزت نفس پایین دارند و ....

    به خودت توجه کن گلم و تجربه قبلی را بیاد بیاور که به احتمال قوی آن فرد متأهل هم نبوده ، و از این افکار که ای کاش توجه می نمودی بیرون بیا .... از تصور اینکه او شما را دوست داشته بیرون بیا که اگر در واقعیت هم خیلی واضح این را نشان می داد ، در حد متعارف بوده باشد باید ارادت استاد به شاگردی قوی تلقی کرد و محکم روی حریمها حساس بودن را واکنش داد و اگر رفتار غیر متعارف و خارج از حریمها مشاهده شود که قاطع باید بود و حتی برخورد شدید باید کرد و فاصله گرفت ، چه استاد باشد چه پسر پیغمبر .. که این معیار قطعی و اساسی است و کسی برای آن نباید استثناء شناخته شود و اگر دختران همین اصول قطعی و استثناء ناپذیر را درک کنند و معیار معاشرت قرار دهند هرگز به وادی خطا و به خود آسیب زدن نمی افتند چون بطور اتومات خود را در وادی حفاظت الهی هم قرار داده اند و البته همیشه باید متذکر و یادآور برای خود باشند که حرامیان جن و انس همیشه در کمین هستند و غفلت دختران روزنه ورود آنهاست ، پس هوشیاری را پیوستگی بایسته است .

    مرسی فرشته مهربان ولی کلا بدیل جذابیت چهره زیاد بهم پیشنهاد دوستی میدن جالبه 3هفته پیش یه استاد دیگم بهم ابراز علاقه کرد متأهل بود یه دختر5ساله هم داره

    مرسی فرشته مهربان ولی کلا بدیل جذابیت چهره زیاد بهم پیشنهاد دوستی میدن جالبه 3هفته پیش یه استاد دیگم بهم ابراز علاقه کرد متأهل بود یه دختر5ساله هم داره
    بیمحلش کردم

  2. 2 کاربر از پست مفید دایان تشکرکرده اند .

    مهرااد (شنبه 30 شهریور 92), سپيده سادات (جمعه 05 مهر 92)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    این دو تا استادتون یا دیگران چه رفتارایی یا چه حرفایی می زنن که شما فکر می کنید بهتون ابراز علاقه کردن؟ صاف میان ابراز علاقه می کنن؟

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مهر 92 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    این دو تا استادتون یا دیگران چه رفتارایی یا چه حرفایی می زنن که شما فکر می کنید بهتون ابراز علاقه کردن؟ صاف میان ابراز علاقه می کنن؟
    سلام مینوش جان اولا که اون استاد اول که من متاسفانه عاشقشم قضیه ش کاملا فرق میکنه؛ثانیا استاد دوم خودش افتاد دنبالم به بهانه پیداکردن شغل خوب واسم چون ازش ترسیدم پیشنهاده شغلو محترمانه رد کردم بعدش شروع کرد به فرستادن إس عاشقانه مخم سوت کشید باورم نمیشد؛باورکنید همشون واسه تفریح و هوسن ولی من اینکاره نبودم نیستم نخواهم بود قلب من عشق پاک میخواد؛خدایا سرنوشتم چی میشه برام دعا کنید

  5. 4 کاربر از پست مفید دایان تشکرکرده اند .

    meinoush (یکشنبه 31 شهریور 92), Pooh (دوشنبه 01 مهر 92), فرشته مهربان (شنبه 30 شهریور 92), سپيده سادات (جمعه 05 مهر 92)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    35
    Array
    دایان عزیز من پیشنهاد میدم زود قضاوت نکنید .. مگه اینکه واقا رو در رو بگه : من عاشقتم .. شاید اینطوری که فکر میکنی نیست...

    خیلی از استاد ها و مدرسین نسبت به شاگرد های دخترشون حس پدرانه عاطفی دارن و به همین خاطر بیشتر احساس مسئولیت میکنن و به همین خاطره پسرا همیشه حرص میخورن که چرا استادا اینقد به دخترا رو میدن در واقع این یه لطفه و در مقابل این احترام باید بهشون احترام گذاشت.. جدا از استثنا هایی که از دانشجو ها سو استفاده میکنن بسیاری از استاد های اینگونه هستن..

    استاد زبان من که پنج ساله بهم زبان درس میده و آموزشگاه ما مختلطه و جلو پسرا با همه میگه مخنده اما در زمان خودش جدیه و همسرش هم همکارشه و تو همین آموزشگاه درس میده و ما با هم اشناییم و خانومشم خیلی خوشگله و یه بچه یک ساله هم دارن..
    این استاد من جلو بقیه خیلی به من توجه نشون میده بقل دستم میشینه کتابو رو میخونه و چند روز پیش هم که تاخیر داشتم و چند روزی غیبت داشتم وقتی منو دید خوشحال رو به بقیه گفت She's really nice girl I totally Love her


    به هر کس این داستان ها رو بگم میگه وای خدایا عجب ادم بی حیایی - ازش فاصله بگیر - دیگه نرو کلاس و...
    اما تو کلاس ما کسی نسبت به این چیزا واکنش نشون نمیده چون چند ساله میشناسمش میدونم این حرفاش علاقه عاطفی پدرانست که همیشه تذکر میده میگه کجا درس بخون کجا کار کن همین آقا بهم کار داد به بچه ها درس میدادم و کاملا آقای پاکیه اما واقا قصدشون اینطوری که بقیه فکر میکنن نیست.. اینم بگم که واقا آدم خوشتیپ و جذابیه و خیلی هم جوونه از اون دسته آقایونی که همه دوس دارن اما واقا اینطور نیست شاید اولین بار این واکنش ها رو میدیدم منم همچین فکری میکردم اما اصلا اینطور نیست زمان که میگذره آدم متوجه میشه که این آدم نیتش اونطوری که فکر میکنید نیست..
    به بقیه دخترا هم همینطوری میگه میخنده اما خب اونا سنشون یکگمی بالاتره مراعات میکنه..

    منم احساس میکنم این استاد های شما اینگونه آدم هایی هستن که عادت کردن قربون صدقه شاگرداشون برن نباید جلو این رفتارشون واکنش نشون بدید اونوقت خودشونو سرزنش میکنن که چرا شاگرد های بی جنبه دارم و یا زیاده روی کردم باید با جدیت باهاشون برخورد کنم - ولی خب گفتم که وجود دارن استثناهایی که سو استفاده میکنن اینو باید خودت تشخیص بدی و بهترین کار اینه که به هیچ کدوم واکنش نشون ندی..


    - - - Updated - - -

    یه سوال: شما احتمالا بیبی فیس نیستید؟ چون معمولا اینگونه دخترا که شبیه دختر بچه ها میمونن خیلی بامزه به نظر میرسن و همه ازشون خوششون میاد و ممکنه این مسائل پیش بیاد..

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مهر 92 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elena1994 نمایش پست ها
    دایان عزیز من پیشنهاد میدم زود قضاوت نکنید .. مگه اینکه واقا رو در رو بگه : من عاشقتم .. شاید اینطوری که فکر میکنی نیست...

    خیلی از استاد ها و مدرسین نسبت به شاگرد های دخترشون حس پدرانه عاطفی دارن و به همین خاطر بیشتر احساس مسئولیت میکنن و به همین خاطره پسرا همیشه حرص میخورن که چرا استادا اینقد به دخترا رو میدن در واقع این یه لطفه و در مقابل این احترام باید بهشون احترام گذاشت.. جدا از استثنا هایی که از دانشجو ها سو استفاده میکنن بسیاری از استاد های اینگونه هستن..

    استاد زبان من که پنج ساله بهم زبان درس میده و آموزشگاه ما مختلطه و جلو پسرا با همه میگه مخنده اما در زمان خودش جدیه و همسرش هم همکارشه و تو همین آموزشگاه درس میده و ما با هم اشناییم و خانومشم خیلی خوشگله و یه بچه یک ساله هم دارن..
    این استاد من جلو بقیه خیلی به من توجه نشون میده بقل دستم میشینه کتابو رو میخونه و چند روز پیش هم که تاخیر داشتم و چند روزی غیبت داشتم وقتی منو دید خوشحال رو به بقیه گفت She's really nice girl I totally Love her سلام النا خانوم؛خدمت شما که عرض کنم اولا من خیال نمیکنم سوء برداشت هم نیست قبل از ورود به این تالار با روانشناس دانشکده مون صحبت کردم ایشون هم نظرشون این بود که استادت عاشقت شده البته واسه دوستی وگفت حواسم جمع باشه؛ثانیا خانوم عزیز این حرفا کدومه بیبی فیس و...چیزی که تو جامعه فراوونه دخترخوشگل ودردسرهای خوشگلیه فقط واسه من تنها


    به هر کس این داستان ها رو بگم میگه وای خدایا عجب ادم بی حیایی - ازش فاصله بگیر - دیگه نرو کلاس و...
    اما تو کلاس ما کسی نسبت به این چیزا واکنش نشون نمیده چون چند ساله میشناسمش میدونم این حرفاش علاقه عاطفی پدرانست که همیشه تذکر میده میگه کجا درس بخون کجا کار کن همین آقا بهم کار داد به بچه ها درس میدادم و کاملا آقای پاکیه اما واقا قصدشون اینطوری که بقیه فکر میکنن نیست.. اینم بگم که واقا آدم خوشتیپ و جذابیه و خیلی هم جوونه از اون دسته آقایونی که همه دوس دارن اما واقا اینطور نیست شاید اولین بار این واکنش ها رو میدیدم منم همچین فکری میکردم اما اصلا اینطور نیست زمان که میگذره آدم متوجه میشه که این آدم نیتش اونطوری که فکر میکنید نیست..
    به بقیه دخترا هم همینطوری میگه میخنده اما خب اونا سنشون یکگمی بالاتره مراعات میکنه..

    منم احساس میکنم این استاد های شما اینگونه آدم هایی هستن که عادت کردن قربون صدقه شاگرداشون برن نباید جلو این رفتارشون واکنش نشون بدید اونوقت خودشونو سرزنش میکنن که چرا شاگرد های بی جنبه دارم و یا زیاده روی کردم باید با جدیت باهاشون برخورد کنم - ولی خب گفتم که وجود دارن استثناهایی که سو استفاده میکنن اینو باید خودت تشخیص بدی و بهترین کار اینه که به هیچ کدوم واکنش نشون ندی..


    - - - Updated - - -

    یه سوال: شما احتمالا بیبی فیس نیستید؟ چون معمولا اینگونه دخترا که شبیه دختر بچه ها میمونن خیلی بامزه به نظر میرسن و همه ازشون خوششون میاد و ممکنه این مسائل پیش بیاد..
    بعدشم هرکی خودش بهترمیدونه احساس طرف مقابلش چیه عشقه هوسه بقول شما توهمه؛منم فقط تنها دخترخوشگل این دنیا نیستم که همه میخوان واسم شاخ بشن نگفتمم همه مردا عاشقم شدن گفتم استاد دومی

  8. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    دایان این خیلی خوبه که جذابی. واسه اینکه همسر خوبی پیدا کنی دستت بازتره.
    در مورد استادات و ادمای این مدلی، خوب به نظرم می تونی ساده اش کنی. اینکه اونایی که تو دوسشون نداری که خوب نداری. تموم. اونایی که خوشت میاد ازشون میای یه نگاه به اوصافشون می ندازی می بینی به دردت می خورن یا نه. اگه مثله این استادت باشه طرف که زن داره و اینا که به دردت نمی خوره. پس نباید فکرتو مشغولش کنی. توی ذهنت جایی نداره.
    راستی با همه اشونم خوب رفتارکن. معمولی ولی خوب. چون استادن بعدا ممکنه باهاشون کار داشته باشی جدی باش محکم باش ولی خوب و خوشرفتار باش.
    به نظرم وقتی خودت و دلت به این نتیجه برسین که این ادم به دردت نمی خوره دیگه حله مشکلت. الان دلت مطمن نیست. حتی یه جا نوشتی که پشیمونی چرا بهش راه بیشتر ندادی. یعنی دلت فکر می کنه که اون ادم به دردت می خوره. یعنی شک داری. اگه شک رو از بین ببری دیگه راحت میشی. هم می تونی با استادت خوش رفتار باشی هم اینکه در عین حال دلت پیشش نباشه.

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 مهر 92 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Eh S

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    دایان این خیلی خوبه که جذابی. واسه اینکه همسر خوبی پیدا کنی دستت بازتره.
    در مورد استادات و ادمای این مدلی، خوب به نظرم می تونی ساده اش کنی. اینکه اونایی که تو دوسشون نداری که خوب نداری. تموم. اونایی که خوشت میاد ازشون میای یه نگاه به اوصافشون می ندازی می بینی به دردت می خورن یا نه. اگه مثله این استادت باشه طرف که زن داره و اینا که به دردت نمی خوره. پس نباید فکرتو مشغولش کنی. توی ذهنت جایی نداره.
    راستی با همه اشونم خوب رفتارکن. معمولی ولی خوب. چون استادن بعدا ممکنه باهاشون کار داشته باشی جدی باش محکم باش ولی خوب و خوشرفتار باش.
    به نظرم وقتی خودت و دلت به این نتیجه برسین که این ادم به دردت نمی خوره دیگه حله مشکلت. الان دلت مطمن نیست. حتی یه جا نوشتی که پشیمونی چرا بهش راه بیشتر ندادی. یعنی دلت فکر می کنه که اون ادم به دردت می خوره. یعنی شک داری. اگه شک رو از بین ببری دیگه راحت میشی. هم می تونی با استادت خوش رفتار باشی هم اینکه در عین حال دلت پیشش نباشه.
    یعنی میشه مینوش جان آخه من خیلی درگیرم ببین بخدا هیچی عذاب آورتر وسختتر از طردشدن نیست دلیلی که دوس دارم بدونم احساس حقیقی استادم بمن چیه اینه که نمیخوام بپذیرم باز بقول مهراد اسیرهوس یه مرد شدم اگه اینجوری باشه بازمن بازنده هستم و این خیلی تلخه؛خیلی حرفه 2سال شب وروز دلت پیش کسی باشه که احتمالا نمیدونه اگرم بدونه هیچ فایده ای نداره همش ناراحتم که چرا من به دیده هوس خواستنیم چرا آخی گناهم چیه مگه هرکی چشم وابرویی داشت بقیه باید اینقد راحت درموردش قضاوت کنن؛واسه استاد دومی رفتم حضورا پیش روانشناس گفت اصلا جواب پیاماشو نده گفت عاشقت شده ولی از نوع غیرپاکش منم خودم اینقد فکرم مشغول استاد اولی بود که محلش ندادم ضمن اینکه اهل این برنامه ها هم نیستم حواسم هست خودمو بازیچه کسی نکنم ولی امان ازعشق یکطرفه وبی فرجام؛حس تلخ طردشدن امان ازغلبه احساس بر عقل؛میشه یبار دیگه پیروزشم اینم فراموش کنم؛راستی جالبه استادم تا منو نشناخته بود بهم زنگ میزد کارامو راه مینداخت الان خیلی عادیه زیاد تحویلم نمی گیره فک میکنه من خرم یادم رفته رفتاراش ولی چرا من احمق با اینکه میشناسمش هنوز دوسش دارم

  10. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    دایان جان استاد دومیتو نمی دونم اونم مگه زن داشت؟
    ببین گلم فکرتو درگیر نکن واسه این چیزا. ادمی که زن داره که به دردت نمی خوره. پس واقعا مهم هم نیست که چه حسی داشته. تهش چی؟
    الان کارتو اینه که روی پایان نامه ات کار کنی. اونم استادته. بیخود خودتو اذیت نکن.
    راستی اینکه کی چه نظری راجع بهت داره مهم نیست. تو خودت اهدافتو تعیین کن و طبق اونا برو جلو. مثلا می خوای کارت تموم شه برای ادامه تحصیل اقدام کنی. (مثلا) بعدش همه ی کارایی که می کنی باید بر طبق هدفت باشه. ذهنتو هم درگیر چیزای اضافی نمی کنی. مثلا اینکه دیگران بهت نگاه هوس الود دارن یا ندارن مشکل خودشونه نه تو. تو باید طبق هدفت قدم برداری. همین. دیگه اینکه توی فکرشون چی دارن به تو ربط پیدا نمی کنه. اینطوری اذیت هم نمی شی. تو مسوول طرز فکر و نگاه کسی نیستی. راهی رو برو که باید بری. محکم.
    در مورد عشق. خوب عشق دو طرفه خوبه. عشق یه طرفه هم باز از هیچی بهتره. نصف راهه! اینم یه شکلی از تجربه است . یه شکلی از زندگی. پس تو زندگی کردی. این اصلا چیزی نیست که بخوای خودتو سرزنش کنی یا بخوای متاسف باشی.
    یه صحبت بکن با دلت. نیم ساعته براش توضیح مشخص بده. می فهمه باهات راه میاد. بهش بگو دو حالت بیشتر نداره. یا عشق دو طرفه بوده یا یه طرفه. در هر دو حالت هم طرف زن داره. پس واسه من فقط می تونه یه استاد مهربون باشه. پس من باید تمرکزمو بذارم سر کارم و پایان نامه ام و به خاطر خودم و به خاطر اهداف خودم خوش اخلاق هم باشم در عین محکم بودن. رفتارم باید خوب هم باشه. درست مثله رفتار یک دانشجو به استادش. همین.
    انقدر سوال توی فکرت ایجاد نکن. خسته ات می کنه.
    موفق باشی عزیز.

  11. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 شهریور 93 [ 17:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-25
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    1,184
    سطح
    18
    Points: 1,184, Level: 18
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 257 در 104 پست

    Rep Power
    26
    Array
    هر دوره ای انگار به یک قشر خاصی از جامعه باید یک رفتارهای زشتی نسبت داده بشه دایم هم بهش دامن زده بشه... یک زمانی به نیروی انتظامی همه چیز نسبت می دادن که اهل فلانن و ال و بل... حالا نوبت اساتید دانشگاه هست فردا هم نوبت کی باشه خدا داند... یک زمانی طرف به علمش، به کمالاتش، به دانشش به شخصیتش به شعور اجتماعیش وقتی سرآمد میشد، وقتی دستش پر بود و جون کنده بود برای تکیه زدن بر جای بزرگان بهش افتخار اسم استادی دانشگاه می دادن. این دوره زمونه از مربی، مربی کاراموزی، سرباز هیئت علمی، طرح هیئت علمی، کارشناس مسئول آزمایشگاه گرفته تا استادیار و دانشیار و اون بنده خدایی که استاد تمام هست را همه استاد صدا میزنن... در صورتی که از این خبرا که نیست که!!!! اونی که لیاقت اسم استاد را داره یک آدم با کمالات، متین، دانشمند، فرهیخته و مومن و محترم هست که مثل هر انسان سالمی خانواده داره، تفریح سالم داره، عشق داره!!!! یکی مثل دکتر حسابی یعنی استاد، یکی مثل استاد مطهری یعنی استاد!!! هیچ وقت نمیاد یک عمر تلاشش و تفکرش را بذاره زیر پا و به دیدی جز دید دانشجو به دانشجو نگاه کنه!!! نمیاد حریم زندگی خانوادگیشو زیر پا بذاره، استاد بودن یه شأنی داره، هر کسی توی دانشگاه درس میده لیاقت اسم استادی نداره ها... چون اگر داشته باشه می دونه رفتارش، منشش، فکرش، نگاهش، حتی زندگی خانوادگیش سرمشق هست برای دانشجو ها.
    دانشجوها هم یه زمانی کسانی بودند که قدرت تغییر حکومت کشورها را داشتند!!!! امروز اکثرشون نه همه یه مشت آدم پروانه ای هستن که نهایت آرزوشون من نمی دونم توی چی خلاصه میشه و حواسی که باید صرف تفکر و تولید علم بشه جمع چی میشه!!! یه جماعت جوان که پا میذاری توی کلاسشون اول بوی بد کلاس می خوره زیر دماغت!!!! حتی بلد نیستن بهداشت شخصیشونو رعایت کنن ولی از هر کدومشون بپرسی ید طولایی توی عاشقی دارن... جای اینکه با علم دانششون استاد را هم به چالش بکشن که تا ذره آخر دانشش را یادشون بده به همه چی فکر می کنن جز هدفی که به خاطرش اومدن دانشگاه یعنی کسب علم و معرفت.
    از ماست که بر ماست...

    پاورقی: به مناسبت اول مهر و آغاز سال تحصیلی 92-93
    دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
    چون خمشان بی گنه روی بر اسمان مکن

  12. 2 کاربر از پست مفید Opal تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 02 مهر 92), ammin (سه شنبه 02 مهر 92)

  13. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 بهمن 92 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    742
    سطح
    14
    Points: 742, Level: 14
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    79

    تشکرشده 116 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Opal نمایش پست ها
    هر دوره ای انگار به یک قشر خاصی از جامعه باید یک رفتارهای زشتی نسبت داده بشه دایم هم بهش دامن زده بشه... یک زمانی به نیروی انتظامی همه چیز نسبت می دادن که اهل فلانن و ال و بل... حالا نوبت اساتید دانشگاه هست فردا هم نوبت کی باشه خدا داند... یک زمانی طرف به علمش، به کمالاتش، به دانشش به شخصیتش به شعور اجتماعیش وقتی سرآمد میشد، وقتی دستش پر بود و جون کنده بود برای تکیه زدن بر جای بزرگان بهش افتخار اسم استادی دانشگاه می دادن. این دوره زمونه از مربی، مربی کاراموزی، سرباز هیئت علمی، طرح هیئت علمی، کارشناس مسئول آزمایشگاه گرفته تا استادیار و دانشیار و اون بنده خدایی که استاد تمام هست را همه استاد صدا میزنن... در صورتی که از این خبرا که نیست که!!!! اونی که لیاقت اسم استاد را داره یک آدم با کمالات، متین، دانشمند، فرهیخته و مومن و محترم هست که مثل هر انسان سالمی خانواده داره، تفریح سالم داره، عشق داره!!!! یکی مثل دکتر حسابی یعنی استاد، یکی مثل استاد مطهری یعنی استاد!!! هیچ وقت نمیاد یک عمر تلاشش و تفکرش را بذاره زیر پا و به دیدی جز دید دانشجو به دانشجو نگاه کنه!!! نمیاد حریم زندگی خانوادگیشو زیر پا بذاره، استاد بودن یه شأنی داره، هر کسی توی دانشگاه درس میده لیاقت اسم استادی نداره ها... چون اگر داشته باشه می دونه رفتارش، منشش، فکرش، نگاهش، حتی زندگی خانوادگیش سرمشق هست برای دانشجو ها.
    دانشجوها هم یه زمانی کسانی بودند که قدرت تغییر حکومت کشورها را داشتند!!!! امروز اکثرشون نه همه یه مشت آدم پروانه ای هستن که نهایت آرزوشون من نمی دونم توی چی خلاصه میشه و حواسی که باید صرف تفکر و تولید علم بشه جمع چی میشه!!! یه جماعت جوان که پا میذاری توی کلاسشون اول بوی بد کلاس می خوره زیر دماغت!!!! حتی بلد نیستن بهداشت شخصیشونو رعایت کنن ولی از هر کدومشون بپرسی ید طولایی توی عاشقی دارن... جای اینکه با علم دانششون استاد را هم به چالش بکشن که تا ذره آخر دانشش را یادشون بده به همه چی فکر می کنن جز هدفی که به خاطرش اومدن دانشگاه یعنی کسب علم و معرفت.
    از ماست که بر ماست...

    پاورقی: به مناسبت اول مهر و آغاز سال تحصیلی 92-93


    این قسمت آخر دیگه خیلی عالی بود...
    "یه جماعت جوان که پا میذاری توی کلاسشون اول بوی بد کلاس می خوره زیر دماغت!!!! حتی بلد نیستن بهداشت شخصیشونو رعایت کنن ولی از هر کدومشون بپرسی ید طولایی توی عاشقی دارن... جای اینکه با علم دانششون استاد را هم به چالش بکشن که تا ذره آخر دانشش را یادشون بده به همه چی فکر می کنن جز هدفی که به خاطرش اومدن دانشگاه یعنی کسب علم و معرفت."

    .................................................. .........
    خانم دایان عزیز...نمیدونم من شناختی نسبت به شما و اون استاد ندارم...اما همه جا ادم خوب و ادم بد پیدا میشه.با همه حالاتشون...مثلا ممکنه ادم خوب پیدا بشه با حسن نیت و این حسن نیت فرضا بیش از اندازه برداشت به سوء نیت بشه...یا ادم بد با سوء نیت و یا ادم خوب با حسن نیت و برداشت سوء نیت...حالا منظورم اینه که من مثلا هر چیزی این جا به نظرم برسه و براتون تجویز کنم ممکنه این روی شما و سایر ارتباطات شما با دیگران هم اثر منفی بگذاره و مثلا ممکنه باعث ایجاد یه حس خوشبینی یا بر عکس مثلا بدبینی بشه...
    اما چیزی که میدونم این هست که بالاخره ایشون متاهلند و باید حدود و مرزهایی رو رعایت کنن و اگر هم نیتشون پدرانه هست و خیر نباید اون قدر ادامه بدن که در شما چنین برداشت و یا حسی پیدا بشه...
    البت ادم مزخرف هم در هر قشری هست...
    حالا چرا این رو میگم...یاد استاد راهنمای دوره کارشناسیم افتادم...ماجراش به این قراره:
    اقا ما پروژمون کامل شده بود یه مقاله برا ادیت کردن اماده کردیم اذر ماه تحویل استاد دادیم...یه دختر خانمی بود که بسیار بسیار زیبا هم بود ایشون هم استاد راهنماشون همین ادم مزخرف بود...اون بهمن و اسفند تازه مقالش رو برا ادیت داد.کاری هم ندارم به این مطالب که موضوع کار من به مراتب...به مراتب...به مراتب بالاتر از موضوع اون خانم بود...القصه...ماهرچی تماس میگرفتیم با این استاد که استاد پس این ادیت چی شد؟؟؟؟استاد دد لاین فلان همایش و بهمان کنگره گذشت...ایشون هی پشت گوش میانداختند و گوش نمیدادن.فکر کن من نه ماه هر هفته...هر دوهفته...هر سه هفته به این بابا زنگ میزدم و پی گیری میکردم...از طرفی دایم با اون خانم قرار میگذاشت و به بهانه های مختلف میکشیدش تو دانشکده طوری که خود دختره هم با من حرف میزد شاکی شده بود!!! آقا این خانم کار ادیت و به سرانجام رسیدن مقالش تو تیرماه تمام شد...این استاد هم تو تابستون باز به کار ما پشت گوش انداخت و دیگه با دعوا شهریور ماه ادیت مارو هم با کلی غر و لند و حرف مفت تحویل داد...
    اخر دست برا پایان نامه که میخواست نمره بده به من داد 16 به دختره داد 20...منم دیگه شاکی شدم و شروع کردم بررسی و باز کردن این زخمه و بحث و جدل...و هرچی دلیل میاوردم که اخه ایشون چند بار پاشو گذاشته تو ازمایشگاه و شما اصلا من هرکاری میکنم شما تو یه باغ دیگری هستی...این بابا یه چرتی تحویلم میداد.اخر سر هم اصلا کلا همه چیز رو منکر شد و گفت ایشون پارسال کارشون رو تحویل دادن مثل شما دنبال بازی نبودن که تیرماه کارت رو اوردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بعد دعوا شکل شدیدتری گرفت و وقتی بهش تفهیم کردم من که کارم اذر پارسال تموم شده بود و دید چاره ای نداره جز قبول کردن در اومد گفت همینیه که هست.من استادم...دوست داشتم پشت گوش بیاندازم...نمیخوای نمره برات رد نمیکنم...
    بعد از این حرفش من محترمانه پایان نامم رو برداشتم مثل مرد ایستادم جلو در اتاقش تو کریدور بلند طوری که همه بشنوند بهش گفتم استاد ایکاش منم یه دختر بودم و خوشگل و خوش بر و رو که الان نمرم بیست میشد.از من و کارمم راضی میشدین.ببخشید که پسرم!!


    خیلی کیف داد.خیلی کیف داد....به تمام اعتقاداتم قسم به ایمانم قسم...ایستادم عین این جمله ها رو گفتم پا در اتاقش.البت خب رفتم کمیته انضباطی.حراست دانشگاه.معاونت دانشگاه.تا دربون دانشگاه هم توبیخم کرد...
    بعدم یه ترم مارو تو هوا نگه داشتند.اخرش هم استاده پایان نامم رو اول حذف کرد...بعد با پا درمیونی گروه و دانشکده نمره داد و ته قضیه داد 19 !!!!

    اما حقش بود...

  14. 3 کاربر از پست مفید نگارگر 1986 تشکرکرده اند .

    Elena1994 (سه شنبه 02 مهر 92), Opal (سه شنبه 02 مهر 92), مهرااد (سه شنبه 02 مهر 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.