با ایشون از طریق وبلاگ کلاسشون اشنا شدم و واقعا تنها هدفم فقط پرسیدن چند تا سوال بود ایشون تو لیست دوستای من بود تا 1 سال و هربار به یه بهانه ای پیام میداد اما صحبت هیچوقت فراتر از درسو زندگی عادی نبود
مینا جان شما گرفتار یکی از معضلات جامعه ما شده اید که با توجه به همین نوشته برایتان توضیح می دهم :
1- آشنایی از طریق اینترنت : عزیزم می دانم که زندگی تغییر کرده است و خیلی چیزها از طریق کامپیوتر صورت می گیرد. اما الان تحقیقات مشخص کرده است که آشنایی مجازی مشکلات بسیاری دارد. می دانی خیلی از افراد از صفحه مانیتورشان به عنوان یک نقاب استفاده می کنند و شخصیت دلخواهشان را ارائه می دهند. مشکل شما را دیگران هم در این سایت داشته اند. خیلی ها ارتباط علمی داشته اند از این طریق ( مثل شما ) و مشکل پیدا کرده اند. در کل کار مشکلی است که حتی برای مقاصد علمی از طریق نت با کسی آشنا شوی و ادامه دهی.
نکته دیگر اینکه ارتباط از طریق نت یک ارتباط پنهان از دیگران و غیر رسمی است. و این خودش مشکل دیگری درست می کند.
پس شما سعی کنید اگر خواستید با کسی ارتباط علمی داشته باشید بهتر است از طریق رسمی و حضوری مانند عضویت در انجمن ها این کار را بکنید. متاسفانه اقتضای جامعه این طوری است.
2- شما قصدتان سوال علمی بوده است . اما به گفته خودتان این آقا بدون اینکه شما سوالی از ایشان بپرسید دایما پیام می داده است و یک سال تمام در این کار اصرار می کرده است. در حالی که ارتباط علمی این گونه نیست. شما وقتی از کسی یک سوال می پرسید او جواب می دهد و اگر سوال دیگری نپرسید او هم دیگر بیش از حد راجع به موضوع صحبت نمی کند. درست مثل رفتار استادان با دانشجویان. نکته دوم هم اینکه ایشان فقط پیام علمی نمی داده است بلکه راجع به زندگی عادی و روزمره هم سخن می گفته است. وقتی مردی این کار را می کند یعنی اعلام دوستی. همیشه یادتان باشد. خود من برای تحقیقم که باید از نرم افزار اس پی اس اس استفاده می کردم با آقایی وارد معامله شدم. ایشان پول گرفت و قرار شد کار را ایمیل کند به من. خوب کار را تحویل داد و پول گرفت. اما ایمیل های او ادامه پیدا کرد. خوب او هم مثل همین آقای دوست شما ایمیل های سرگرمی می فرستاد اما من زود نکته را گرفتم . من رابطه کاری با او داشتم که تمام هم شده بود و دلیل نداشت با یک مرد غریبه ایمیل بازی کنم. با او تماس گرفتم و گفتم لطفا به من ایمیل نزن. او کمی مقاومت کرد و گفت اگر ایمیلم آمد اسپم کن در حالی که می توانست من را از لیستش خارج کند. من فهمیدم که حسم درست بوده و کوتاه نیامدم. ظاهرا او فکر می کرد من یک دختر ضعیف و تنها هستم که می تواند رامم کند. این بار به پدرم گفتم با او تماس بگیرد و به او بگوید دیگر ایمیل نزند. او هم دیگر مجبور شد حساب کار را بکند و دیگر ایمیلی نیامد!
حتی استاد من هم بعد از اتمام ترم به من ایمیل می زد. پدرم که خودش استاد دانشگاه و هم رشته من بود گفت که دیگر لزومی ندارد ایمیل بزند چون نه تو از او خواسته ای و نه به موضوع درست مربوط است و هم اینکه ترم تمام شده و تو دیگر ارتباط رسمی با او نداری.
مینا جان امیدوارم توانسته باشم کمکت کنم. اگر خواستی می توانیم ادامه دهیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)