مینای عزیزم
ماجرایت تازگی نداره ، و تو اولین آن نیستی و آخرین هم نخواهی بود .... روند این آقا از همون اول واضح و اشکار وابسته سازی و استفاده جنسی بوده و گام به گام پیش آمده و اکنون هم با رفتارهای کنونیش همین را دنبال می کند ... بگذار ادامه داستان را من برایت بگویم ......
روز به روز افسرده و درمانده شدن تو اگر به خودت نیایی و بازسازی نکنی ، و ادامه التماس به او و طاقچه بالا گذاشتنهای تحقیر آمیز او .... تا آنجا که از خمار بودن شدید و اعتیاد بالای شما مطمئن و مطمئن شود و بعد از او پذیرفتن اما به شرط اینکه فعلاً فقط دوست باشیم و حرف ازدواج نباشه تا شاید در آینده عشق خارج شده از وجودش برگرده و بعد ... ادامه دعوتهای او به دیدارهای حضوری بیشتر و سرویس دادنها جنسی شدیدتر و عمیقتر و با کوچکترین مخالفت شما گارد دوباره رها سازی او و ...... خود بخوان حدیث مفصلش را .....
او همان وقت رابطه دوستی با شما در دوران خوش خوشان ، با دختران دیگری هم بوده و یا دنبال شکارهای دیگری هم بوده .....
ابراز احساسات برای پسری که تمام توجهش به دختری لذت جنسی هست می تواند به شدید ترین
وجهش بیان شود و دختران بی خبر و ناآشنا به این ویژگی مردان تصور دیگری از آن دارند و خود را تنها
عشق حقیقی ویژه او می دانند بگذریم از اینکه بعضی پسران بدون داشتن هیچ احساسی هم بلدند که رگ
خواب دخترها را گرفته و با بیانات عاشقانه آنها را مسحور خود سازند ...
خیلی خوبه که بیدار شدی و دوام نیاوردی که به رابطه غلط ادامه دهی و اعتراض کردی و دیگه نپذیرفتی که سرویس دهنده جنسی او باشیو این حکایت از عزت نفسی قوی در تو دارد که مدتی با فریفته شدنت از آن غافل شدی و این چیزی هست که پسران هوس باز از آن بیزارند ... یعنی از عزت نفس قوی یک دختر و زن بیزارند ... لذا از آن فراری می شوند یا تلاش می کنند زیر پا لهش کنند با تحقیرها و وابسته سازیها تا مانعی برای هوسرانیشان نشود ... آخه می دونی چیه ؟ عزت نفس به یک دختر قوت می دهد ، شرف می دهد ، تداوم عفت می دهد و ارزشمندی می دهد و لذت از همه اینها می بخشد و ..... عزیز بودن می دهد آن هم عزیز انسانهای پاک بودن را .... همان تألیف قلوبی که خدا و عده داده که بین انسانهای پاک بدون مطرح بودن جنسیت می بخشد که نوارانی هست ...
او اگر واقعاً عشق پاک و آسمانی به شما داشت از بازداری شما به ادامه دست درازی او به ناموستان باید خوشحال می شد باید شما برایش عزیز می شدی باید تحسینتان می کرد نه اینکه ابراز کند دیگر عشقش رفت ، دیگر عشقی در دلش نیست ....
عزیز دل فرشته ، کمی دقت کن و ببین وقتی به او اجازه ادامه بهره برداری جنسی از خودت ندادی تو را پس زد و گفت دیگر عشقی در دلش نماند ، آیانمی گیری که آن عشق او فقط عشق جنسی بوده ؟ خودش با این حرفها و رفتار اعتراف کرده که به تو جز به عنوان یک کالای جنسی برای تمتع نگاهی نداشته و همه آن سرودها و زمزمه های عاشقانه جز برای تصاحبت نبوده ، کانال آشنایی و انس شما هم که فضای مجازی بوده که الاماشاء الله پسران برای شکار از این فضا استفاده می کنند و از همان ابتدا هدفدار به این منظور وارد رابطه ها می شوند ....
عزت نفس بیدار شده ات را حفظ کن ، تقویت کن و بیش از این خودت را آزار نده و باور کن که عشق نبوده و سوء استفاده بوده و سعی کن بر درد و رنج طبیعی ای که سراغت آمده و می آید و تألمی که نسبت به خودت پیدا می کنی به درستی غلبه کنی و آن را به سوی باز سازی خود و شخصیت و عزت نفست مدیریت کنی که می دانم موفق خواهی شد چون در تو موج متانت و خانمی را می بینم که چندی بخاطر سادگی و ناآگاهی دستخوش تاراج شده اما خزان زده نشده ای عزیز دلم .. باز هم می توانی به همان جاده پاکی و عفت مورد غفلت قرار گرفته برگردی که البته برگشته ای ، از همان روز که به او استپ دادی و گفتی نمیخواهی به اینگونه رابطه ای ادامه دهی فقط باید مقاوم باشی و باز هم عزیز خودت شوی ....
بازگشتت مبارک
علاقه مندی ها (Bookmarks)