به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 52
  1. #31
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    رزای عزیز

    از خرید طلا و مراسم عروسی مهمتر ، تفاوتهای نگرشی و رفتاری ای هست که شما و همسرتان دارید
    . بهتره حتماً مشاوره برید و از نظر میزان سنخیت خودتان دونفر و حتی فرهنگ خانواده ها یک باز نگری داشته باشید . مشکل اصلی شما خرید طلا نیست بلکه مهمتر از آن بررسی میزان سنخیتها هست .

    شما صفاتی را به همسرت و خانواده اش نسبت داده ای که اگر اینگونه باشد جای تعجب دارد که چرا با این تفاوت ها که بین شما و ایشان و خانواده ها هست ، انتخاب کرده ای ؟!!

    حتماً نزد مشاور بروید و بازنگری در شناخت داشته باشید . به ایشان هم اعلام کنید که متوجه تفاوتهایی در فرهنگ دو خانواده و رفتار هر دومون شدم که نیاز هست یک بررسی مشاوره ای داشته باشیم که تا چه حد در زندگی اثر گذار هست و آیا این تفاوتها جدی هست و بعداً زندگی ما را دچار مشکل می کند و آیا ممکنه باعث بشه بعد از عروسی روزی از هم جدا بشیم .... که اگر این باشه از حالا تجدید نظر کنیم بهتر هست و اگر صرفاً نداشتن مهارت و نا بلدی باشه که راه بلد شدن و مهارت کسب کردن را یاد می گیریم تا زندگی خوبی داشته باشیم . به همسرت بگو فعلا،نه عروسی و نه خرید عروسی هیچ کدام از اینها برایت اولویت نیست ، فعلاً بررسی و شناخت دوباره هردومون برام مهم شده .





  2. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 27 شهریور 92), del (پنجشنبه 18 مهر 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 27 شهریور 92), golrirahatannom (یکشنبه 05 آبان 92), roseflower (چهارشنبه 27 شهریور 92), setayesh92 (چهارشنبه 27 شهریور 92), نوروزیان. (چهارشنبه 27 شهریور 92), مهرااد (چهارشنبه 27 شهریور 92), violet (چهارشنبه 27 شهریور 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 27 شهریور 92), دختر مهربون (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  3. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    54

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم فرشته مهربان.
    ایشون از زمان آشنایی و اوایل ازدواج خیلی عوض شده، مهمترین دلیلش راهنماقرار دادن خونوادش وگرفتن خط از اونا تو همه مسائلمونه.
    منم رفتن به مشاور رو ضروری میدونم. بنظرتون اولین جلسه رو تنها برم بهتره یا شوهرمو بسختی راضی کنم باهم بریم؟

  4. #33
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    جلسه اول را شما به تنهایی بروید اشکالی نداره .

    ضمناً از زوم کردن روی خانواده اش بپرهیزید . حتی اگر خانواده اش هم دخالت کنند مهم این هست که پذیرنده دخالت ایشون هست یعنی عدم استقلال . پس بهتره روی رفتارهای هردوتون متمرکز شوید و اینکه ایشون تحت تأثیر خانواده اش هست رانزد ایشون تکرار نکنید و نشان دهید که متوجه تفاوتهایی بین خودتون شدید و بخواهید که به کمک یک مشاور بطور حضوری میزان تفاوهم و سنخیتهاتون سنجیده شود .





  5. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (چهارشنبه 27 شهریور 92), golrirahatannom (یکشنبه 05 آبان 92), دختر مهربون (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  6. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام دوست عزیزم
    واسه مشاوره که فرشته جون کامل راهنماییت کردن
    ولی واسه خرید طلاو این ها بهت بگم اشتباه منو نکنی یه موقع فکر نکن که ارزشت پیش شوهر با خرید طلا و اینها اثبات می شه من دقیقا نود و نه درصد از اختلافاتم با شوهرم سر همین موضوع بود که چرا خانواده تو واسه زن برادرت سنگ تموم گذاشتن و با طلا مثقالی صد هزار تومن یه سرویس 5 میلیونی براش خریدن و واسه من فقط یه انگشتر سیصد تومنی خریدند
    الان هم که اینو می نویسم قلبم تیر می کشه ولی زندگی ادم ارزشش بیشتر از این حرفاست
    اتفاقا با تموم این کارها من واقعا مادر شوهرم و خواهر شوهر هام رو دوستشون دارم
    پیش خودم می گم اون موقع پدر شوهرم دستش پر بوده الان دستش خالیه
    شوهرم جبران می ککنه واسم
    اینم بگم ها همین دیشب با شوهرم سر طلا و عروسی بحثمون شد و با قهر خداحافظی کردیم چون دوهفته پیش بهش گفتم پونصد بذار روی اون پولی که بهم دادی یه النگو دیدم خوشم اومده بخرم بهم گفت ندارم و دستم خالیه و این حرف ها ولی خودش همون هفته رفت یه ماشین شاسی بلند خرید !
    از خرید ماشین خوشحال شدم ولی حس کردم اول به نیاز های خودش توجه می کنه و من د رالویتش نیستم
    د رمورد عروسی هم بهم می گه سال دیگه تابستون ولی تاریخ دقیق مشخص نمی کنه م یگه خیلی بدهکارم و خودم زمان مناسبش رو می دونم خودم بهت خبر می دم !
    من قبلا هر روز خدا واسه طلا و سرویس و اینکه فلانی واسه زنش سرویس خریده اون یکی ده تا النگو خریده با شوهرم دعوا داشتم جوری که واقعا ازم دور شده بود تا اینکه اومدم اینجا و بچه ها خیلی بهم کمک کردن و خدا رو شکر توی این یک ماه دیشب اولین بار بود و بیشتر من از اینکه واسه عروسی عجله نداره حرصم گرفته بود

    مثلا چند وقت پیش از یه نیم ست خوشم اومده بود خیلی ظریف و خوشگل بود و به نظرم خیلی ارزون اومد و با پولی که شوهرم بهم داده چهارصد تفاوتش بود با اینکه خیلی خوشم اومده بود ولی نخریدم چون ترسیدم بذاره پای سرویس و دیگه سرویس طلا واسم نخره !
    الان هم فهمیدم چرا این کار رو کردم چون حرف مردم واسم مهمه و کمالگرا هستم دوست دارم بگن اووووووووه شوهر ساناز واسش چی خریده ! چون اهل چشم و هم چشمی هستم چون که شوهر دوستم براش یه سرویس سنگین خریده چون به شوهرم اعتما د ندارم وقتی می گه که دستم خالیه چون شوهرم رو باور ندارم وقتی می گه به موقعش برات سنگ تموم می گذارم چون پولکی هستم و ارزش خودم رو با مادیات می سنجم چون مقایسه گر هستم و شوهرم رو با هر کسی مقایسه می کنم

    خوبه بدونیم اشکالات کارمون از کجاست و مهم تر از همه چی در پی جبران و اصلاح باشیم
    شاد و خوشبخت باشی
    ویرایش توسط دختر 7 : چهارشنبه 27 شهریور 92 در ساعت 17:06

  7. 2 کاربر از پست مفید دختر 7 تشکرکرده اند .

    rozaa (چهارشنبه 27 شهریور 92), دختر مهربون (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مرداد 93 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    54

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امروز با همسرم رفتیم خرید طلا البته خودش تماس گرفت و با مادرجونش. نمیدونید خودش و مادرش چکارا کردن تو بازار. ینی واقعا هنوز تو شوکم. انگار مادرش عروس بود و برا اون داشت خرید میکرد. به هیچ عنوان پیشم نمیموند و مادرشم که اصلن تحویلم نمیگرفت و منم محلش نمیدادم. فقط سر قیمت میگفت ارزون باشه و هرچی سبک بود پیشنهاد میدادن. از اون پولی که در نظر گرفته بود سبکتر خرید. حتی یه مبارک هم بهم نگفتن.از چند تا خوشم اومده بود ولی از اونحداقل 100 تا 200 بیشتر بود مادرش میگفت گرون و بریم... مامانش میگفت یا نصفه پولو عروس بده اگه چیز ارزون نمیخاد و یا برا داماد سکه بخره. البته من تا جایی که میشد جوابشو دادم. اومدنی نیش نهاییشو زد بهم و گفت شما حلقه سبک برا پسرم خریدین و پسرش چند تا دروغ به پدرم نسبت داد که منو زنداداشم وقتی دیدیم دارن چرت و پرت میکن به حالت قهر ازشون جدا شدیم. انگار نه انگار خرید طلای عروسی بود. همه فروشنده ها از رفتارشون دهنشون وا مونده بود. طلارم برد با خودش خونشون!!! زنداداشم میگه همه هدف مادره جداکردنتونه و چشم دیدن خوشبختیتو نداره. واقعا همه میگن چه طاقتی داری تو که این رفتارا و حرفاشونو تحمل میکنی! من تو شرایط فعلیم بدلایل کاری امکان جدایی ندارم و ادامه و ساختن و تلاش برا بهبود رو در نظر دارم.بنظرتون تو این شرایط چه رفتاری باید باهاشون میداشتیم؟ پدرم بهش زنگ بزنه و از رفتارش و حرفاشون شکایت کنه؟ زنگ زد چی بگه؟ من به شوهرم زنگ بزنم؟ زنگ زدم یا زد چی بگم؟
    ویرایش توسط rozaa : پنجشنبه 28 شهریور 92 در ساعت 00:08

  9. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    23
    Array
    سلام دوست عزیز اصلا اصلا نذار که پای خونوادهها تو دعواهتون باز بشه اگه حرمتا شکسته بشه بیشترین ضرر نصیب شما میشه تا میتونی خانوادتو درگیر دعوای خودتو شوهرت نکن

  10. کاربر روبرو از پست مفید niloo1 تشکرکرده است .

    kamr (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 190 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    rozaa عزیز ..
    شما کار خودتو می کنی نمی دونم برای چی داری مشاوره میگیری ! فرشته ی مهربان بهت یه سری مسائل رو گفتن که اگه واقعا و جدی می خوندیشون الان یه دید تازه داشتی ..

    واقعا چه اهمیتی داره مثلا یه طلا بخرن که 100 میلیون باشه اما انقدر رابطه ها خراب باشه ! اینکه طلا رو بردن خونشون یا اینکه مامانش گفته ارزون بگیر (شاید واقعا ندارن درکشون کن ! ) اینا واقعا از بیرون که نگاه می شه به قضیه اصلا اهمیتی نداره در برابر مشکلاتی که شاید خدایی نکرده بعد ازدواج براتون پیش میاد !

    دوباره میگم به فکر این باش که رابطه ی خودتو با همسرتو خوب کنی نه اینکه طلا رو کی برد , قیمتش چقدر بود , مغازه دارا رفتار اونارو (شوهرت و مادرش که الان خانواده ی تو هستن ) می دیدن و ... !

    شما دنبال بهبود رابطه نیستی , وگرنه نمی گفتی بگم بابام زنگ بزنه ,از رفتارا و حرفا شکایت کنه .. بعد چی بگه , چی بگم ؟ حالت دفاعی داری .. این درست نیست ..
    ویرایش توسط violet : پنجشنبه 28 شهریور 92 در ساعت 03:01

  12. کاربر روبرو از پست مفید violet تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  13. #38
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    mazlom نوشته است :
    به نظرم بهترین کار سیاست زنانه تو و سپردن مسائل قرار خرید و عروسی به خونواده هاست

    این حرف رو باید طلا گرفت و ....

    - - - Updated - - -

    mazlom نوشته است :
    به نظرم بهترین کار سیاست زنانه تو و سپردن مسائل قرار خرید و عروسی به خونواده هاست

    این حرف رو باید طلا گرفت و ....

  14. کاربر روبرو از پست مفید مهربونی... تشکرکرده است .

    kamr (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  15. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    73
    Array
    سلام دوست عزیز. بهت تبریک میگم انشاءاله به خوشی بپوشی

    منم حرف مهربونی رو قبول دارم. این موارد رو باید سپرد به خانواده ها. اولا توی خریدهات سعی کن همیشه مادرت ( نه کس دیگه مثل عروستون ) رو راضی کنی کنارت باشه چون هر چی باشه اون بهتر از تو با مادرشوهرت کنار میاد. دوم اینکه توروخدا پای خانواده ها رو وسط نکش. (من تجربه هاش رو دارم و عاقبتش رو هم دیدم پس خواهشا به حرفم گوش کن). چرا میخوای غرور پدرت رو به خاطر یه سرویس طلا ببری زیر سئوال. مثلا زنگ بزنه چی بگه آخه؟ سوم اینکه قبلا هم گفتیم بی خیال چگونگی خرید شو اینکه چی با چه قیمتی میخرن. چرا بیخودی خودت رو عذاب میدی. مگه ما نمیگیم همه یه جورایی این روزها رو دیدیم . وقتی میدونی تنها تو نیستی و هر کدوم از این بچه ها یه دردسرهایی داشتن سعی کن از تجربیاتشون استفاده کنی نه اینکه کار خودت رو بکنی و بیای اینجا از ما بخوای سنگ صبورت باشیم؟

    در ضمن نمیخواد خودت هم زنگ بزنی و چیزی بگی. تنها کاری که باید بکنی اینکه زنگ بزنی به همسرت و ازش به خاطر خریش تشکر کنی و کلی ازش تعریف کنی و ذوق کنی . اینطوریه که میتونی اعتماد شوهر رو جلب کنی نه اونی که توی ذهنته. چون مادرشوهرت خودش الان میدونه برات کم گذاشته ، دقیقا همون کاری که تو مغزته رو انتظار داره یعنی دعوا، پس تو هم چرا عمل غیر منتظره انجام نمیدی؟ باور کن اگه به همسرت زنگ بزنی و ازش تشکر کنی خیلی محبتش به تو بیشتر میشه. مگه تو هم همینو نمیخوای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا میخوای به خاطر یه خرید از ازدواجش پشیمونش کنی.
    ویرایش توسط kamr : پنجشنبه 28 شهریور 92 در ساعت 09:26

  16. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    rozaa (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  17. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 09:29]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    222
    امتیاز
    7,688
    سطح
    58
    Points: 7,688, Level: 58
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 338 در 125 پست

    Rep Power
    39
    Array
    شوهر خواهر من وقتی واسه خواهرم اومد خواستگاری خریدشون دیدنی بود چون از یه استان دیگه بودن و کلا اختلاف فرهنگی بیداد می کرد
    اولا که مهریه خواهرم رو مادر شوهرش تایین کرد 124 تا سکه فقط وفقط
    بعدش اینکه اشتباهی تو قباله دست نویس نوشته بودن 125 سکه که خود شوهر خواهرم خط زد کردش 124 تا سکه !
    واسه خرید هم قرار بود که کسی باهاشون نره و خودشون دوتایی برن که مامانش خودشو زد به سر درد که منم ببرید می خوام برم دکتر و اونم باهاشون رفت و واسه خرید حلقه واسه خواهرم حلقه ارزون انتخاب می کرد و واسه پسرش تو چشم خود مون می گفت حلقه گرون بردار پسرش هم می گفت هر چی مامانم بگه
    واسه لباس عقد هم می گفت مامان 200 تومنه اگه اجازه بدی بخرم براش
    شب هم سر سفره که مهمونی پشت عقد بود اعلان کرد که فقط و فقط چون مامانم این لباس رو پسندید برای خوهرت خریدم !!! اینم

    بعدش هم گفتن که خانواده ما رسم نداریم پسر خونه جدا بگیره و همه با هم باید تو یه خونه زندگی کنیم و خواهرم چون شوهرشو می خواست همه رو گفت چشم !
    بهت بگم مادر شوهر خواهرم و خواهر ش به زبون واقعی یه عفریته اند شماره داییم رو برداشته بودن و زنگ زده بودن و سر فحش و توهین رو به خوانواده ما کشیده بود که می خوان پسر منو ازم بگیرن 1!!
    این ها رو بهت گفتم تا به این جا برسه
    الان شوهر خواهرم فقط سالی یک بار می ره بهشون سر بزنه اگه هم رفتن و کوچکترین بی احترامی ازشون ببینه دوباره تا چند وقت باهاشون سرو سنگینه
    خانواده اش حق کوچکترین بی احترامی رو ندارن
    الان تو شهر خودمون واسه خواهرم خونه گرفته و دارن به خوبی و خوشی زندگیشون رو می کنن !
    نمی دونم چه سیاستی خواهرم به خرج داده کسی که تو خانواده ما از همه ساده لوح تر بود و راحت می شد سرش کلاه گذاشت الان اینقدر شوهرش به حرفشه .
    نمی گم کارشو ن درسته ها بلاخره اون مادر ه و البته شوهر خواهرم انعطاف پذیر بود و خودش با چشم هاش دید که مادرش چی کار کرد
    ویرایش توسط دختر 7 : پنجشنبه 28 شهریور 92 در ساعت 13:08

  18. 2 کاربر از پست مفید دختر 7 تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 28 شهریور 92), rozaa (پنجشنبه 28 شهریور 92)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.