موضوع: سرنوشت یک پسر عاشق دارای بیماری دوقطبی

ا

- - - Updated - - -

امیر حسین عزیز.
سلام.
خوب کاری کردی گفتی. توی خودت می ریختی بدتر می شد. من هم شرایط شما رو داشتم سالها باهاش جنگیدم به شکلهای مختلف گاهی من پیروز گاهی اون آخرش از پا در اومدم. وقتی رفتم روانپزشک می دونی چی گفت؟ گفت 15 سال دیر اومدی حداقل 15 سال باید باهاش بجنگی. درختی که کج در اومده تنومند شده. سریع صاف نمی شه.
پیگیری کن مشکلت رو با خونسردی موفق می شی.
به نظر من SCI بهترین راه حل رو داده از دستش نده.

سلام و ممنون از دوستان . می خوام به سوالاتون پاسخ بدم. 1- فکر یا خیال می کنم که مثلا سرم به دیوار خورده یا اب جوش روی سرم ریخته . یعنی از طرف خودم و از طرف دیگران فکر می کنم اسیب می بینم . 2- من الان که نوزده سالمه . اما اگه بزرگ شدم و ادم مشهوری شدم . کاری می کنم که همه توانایی های منو ببینن و تحسینم کنن . اگه معروف نشدم هم یه حسرت ابدی تو دلم می مونه . 3 - هر دو تا . اخه من ادم منزوی هستم . زیاد با ادما جوش نمی خورم . 4 - توقعم اینه که به یه جایگاه بلندی برسم . البته من می بینم که دیگران تلاش کردند و نتونستند مشهور بشن . خب دلسرد و نا امید می شم. و پیش خودم فکر می کنم وقتی اونا نتونستن با وجود داشتن استعداد مشهور بشن . من که جای خود دارم . 5 - رابطه با خانوما . رو راستش بد نمی دونم . اما من که با خانوم یا دختری (غریبه) تا حالا به اون صورت حرفی نزدم 6 - راستش به نظر من ادم باید با یه دختر خوشگل باشه تا همه ادمو تحسین کنن و بگن این پسره چقدر باقدرته که تونسته اون دختره رو جذب کنه . 7 - اگه می تونین خوشحال می شم که راهنماییم کنین . خیلی از شما ممنون هستم

- - - Updated - - -

1. فکر می کنی از چه چیز یا جیزهایی آسیب ببینی؟
2. اگر آدم مشهوری بشی چه می کنی!؟ اگر نشی چی؟
3. به نظرت خودت دنبال دوستات نمی ری و یا دوستات هم علاقه به رابطه با تو ندارند؟
4. از خودت چه توقعی داری؟
5. نظرت رو می تونم در رابطه با خانمها بدونم؟
6. به نظرت غیر از روابط جنسی، چگونه می شه با یک دختر یا یک خانم ارتباط داشت
7. به نظرت آیا ما می تونیم در وضعیت فعلی شما در مورد آینده با هم گفتگو کنیم و به هم متعهد باشیم که وارد خیالبافی نشیم؟

نوشته اصلی توسط امیرحسین

سلام و ممنون از دوستان . می خوام به سوالاتون پاسخ بدم. 1- فکر یا خیال می کنم که مثلا سرم به دیوار خورده یا اب جوش روی سرم ریخته . یعنی از طرف خودم و از طرف دیگران فکر می کنم اسیب می بینم . 2- من الان که نوزده سالمه . اما اگه بزرگ شدم و ادم مشهوری شدم . کاری می کنم که همه توانایی های منو ببینن و تحسینم کنن . اگه معروف نشدم هم یه حسرت ابدی تو دلم می مونه . 3 - هر دو تا . اخه من ادم منزوی هستم . زیاد با ادما جوش نمی خورم . 4 - توقعم اینه که به یه جایگاه بلندی برسم . البته من می بینم که دیگران تلاش کردند و نتونستند مشهور بشن . خب دلسرد و نا امید می شم. و پیش خودم فکر می کنم وقتی اونا نتونستن با وجود داشتن استعداد مشهور بشن . من که جای خود دارم . 5 - رابطه با خانوما . رو راستش بد نمی دونم . اما من که با خانوم یا دختری (غریبه) تا حالا به اون صورت حرفی نزدم 6 - راستش به نظر من ادم باید با یه دختر خوشگل باشه تا همه ادمو تحسین کنن و بگن این پسره چقدر باقدرته که تونسته اون دختره رو جذب کنه . 7 - اگه می تونین خوشحال می شم که راهنماییم کنین . خیلی از شما ممنون هستم

من می خوام یک کم بیشتر به شما درمود زندگیم توضیح بدم . شما بتونه به شما sci و دیگر دوستان کمک بکنه . 1 - اون دختری که میخواستمش . مادرش مثل خودش خیلی خوشگل بود . و من همیشه حسرت می خورم که چطور پدر اون با وجود درامد نسبتا کم همچین زن زیبایی داره . من نمی خوام پیش اون کم بیارم . 2- من اگه معروف شدم که جامعه منو تحسین می کنه و اگرنه باید زن زیبا داشته باشم تا جامعه به من اهمیت بده. 3 - من در رابطه با خانوما مشکلی نمی بینم . اما دوست دارم یک زن زیبا داشته باشم تا هم من اونو و هم اون منو دوست داشته باشه و دیگران قیافه زن منو ببینن و منو تحسین کنن. چون چند روز پیش یکی بهم گفت که هیچ دختری خوشگل تورو محل نمی کنه و یه دونه زشت نصیبت می شه از پس که بی عرضه ای . 4 - یه دختر خوشگل و می بینم احساس حقارت می کنم . 5 - مسائل جنسی هم برام مهمه . چون خیلی کیف میده ادم با یک زن زیبا حال کنه . به نظر شما من برم و دختر بازی کنم یا نه؟ . شما سن من بودید و اگر جای من بودید چی کار می کردید؟ . شما الان که ازدواج کردید . چه عقیده ای دارید . انتخابتون بر پایه چه معیاری بوده ( لطفا شعاری نباشه!) الان چه عقیده ای دارید . بعد از ازدواج زندگی شما تغییر کرده یا نه؟

سلام . شما فرشته اید . اقای sci . از اینکه به حرفام گوش می دید ممنونم . راستش من کسی رو ندارم که باهاش حرف بزنم . ولی شما اومدید و نظرتون رو گفتید . خیلی از شما ممنونم . 1 - راستش مورد 5 و 6 سوالات شما خیلی گنگه . میشه یه کم بیشتر توضیح بدید؟ .2 - راستش شما ادم منطقی هستید اما بیشتر پسرهای این دوره زمونه همشون دختر بازند . یعنی شما می گید که اگه دختر بازی می کردید الان ضرر می کردید؟ یعنی منظورتون رو درست متوجه شدم . اگه بیشتر در این مورد با من حرف بزنید ممنون می شم 3 - به نظر شما رابطه ام با دخترها در چه حدودی باشه؟ مثلا برم به یه دختر بگم بیا با هم حرف بزنیم . یا باهاش برم بیرون ؟ منظور شما از رابطه خوب با دخترها چیه ؟ و تا چه حدی می تونه باشه؟ 4 - دیدگاهتون قابل تحسینه اما الان عملیه؟ 5 - در مورد بیماری دوقطبی هم می خوام ازتون بپرسم که به نظر شما ترس من بی مورده؟ 6 - یه مورد دیگه از خیالاتم اینه که الان که دارم این مطالبو می نویسم . دستمو به سر میز می زنم تا به خودم بگم که من الان اینجام و کنار دیوار نرفتم و سرمو به دیوار نزدم . 7- یکی دیگر از خیالاتم اینه که وقتی کنار تلویزیون نشستم و داره قرص و دارو رو نشون می ده . فکر می کنم داره اون قرصا تو دهنم ریخته میشه. ممنون و با تشکر از راهنمایی شما و دوستان دیگر

سلام . عسل خانم . منم شرایطم مثل شماست . می تونین یک کم برام حرف بزنین . یعنی حزف بنویسین

سلام دوست عزیز راستش منم خودم مشکل اعصاب دارم چندسالی هست تحت نظرم ازت خواهش میکنم بروپیش روان پزشک من بعد یازده سال رفتم که خیلی دیربوددنبال دوست دخترنرو حلت بدترمیشه بفکرسلامتیت باش اگه خونوادت اجازه نمیدن بری پیش روانپزشک اونارودرجریان نذارخودت برو ولی باید رومصرف قرصات خیلی حساس باشی ودقت بخرج بدی اصلا هم تنهانیستی ماروداری فک کن من خواهرتم هرحرفی داشتی بیاواینجامطرح کن شکرخدا اینجاروداریم برای طرح مشکلات