به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    به نظر من خواهرتون رو نفرستید
    چون ایشون اگه رو تصمیمشون شک داشتن بلافاصله اعلام نمی کردن و دو بار هم روش تاکید نمی کردن
    بنابراین فرستادن دوباره خواهرتون به جز تاکید سوم ایشون روی جواب منفی چه سودی داره ؟؟
    ایشون که بُعد تازه ای از شما رو نمی بینن
    حتی اگر دلیل رو هم بگن بازهم باید به دنبال دیدنش باشید تا بتونید بهش نشون بدید در مورد رفتاراتون اشتباه برداشت کرده یا هرچیز دیگه ای .....

    تنها راهکار برای اینکه یه بار دیگه شانستون رو امتحان کنید اینه که ازش بخواید که یه بار دیگه ببینیدش. بگید که می خواید دلیل این رد کردن رو بدونید . می خواید بدونید از چه جهتی تفاهم ندارید .

  2. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خه دلیلشونم باهال بود گفته بودن پسر شما خیلی اعتماد بنفسش بالا بوده و نذاشته دختر ما حرف بزنه(درصورتیکه من اخرش بازم پرسیدم صحبتی بازم مونده و گفت نه)

    -------------------------------






    آسمانی عزیز : کیو بفرستم بره بهش بگه که میخوام باهاش حرف بزنم؟ اگه بگه نه چی ؟
    آخه می دونی سری پیش که مادرم رو فرستادم بهش گفتم فقط این جمله رو بهش بگو : "پسرم می گه دوست داری یه جلسه دیگه با هم صحبت کنیم و بعد تصمیم گیری کنیم"
    که گفته بود نه.


    نظرات دوستان عالی بود خیلی ممنون
    منتظر یاری بیشتر شما هستم
    ویرایش توسط yerahgozar : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 17:19

  4. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    خیلی خوبه که این همه اعتماد به نفستون بالاست
    اما دوست عزیز ساده و بی تکلف باشید. خودتون باشید
    ساده صحبت کنید تا اون هم احساس آرامش کنه و بتونه ساده توقعاتشو بگه
    راستش وقتی حرفای اولیه تون رو خوندم یه آدم جدی تو نظرم اومد
    یه معلم اخلاق که بابت هر چیزی یه کنفرانس اخلاقی راه می اندازه و از باید و نباید ها میگه
    اما الان می بینم تو پست های بعدی ظاهرا ساده تر صحبت می کنید
    نمی دونم شخصیت اصلی شما کدومه
    اما همون رو در خواستگاری نشون بدید
    بدون در نظر گرفتن اینکه فردی ممکنه شما رو رد کنه
    چون در نهایت باید با اونی ازدواج کنید که شخصیت اصلی شما رو قبول داره

    به نظر من اگر شماره تماسی از دختر خانم دارید از خواهرتون بخواید که باهاشون تماس بگیرن و بگن که شما می خواید باهاشون صحبت کنید و بعد شما باهاشون صحبت کنید و ازشون بخواید که یه ساعت بیرون برید و در مورد دلیلی که فکر می کنن تفاهم ندارید صحبت کنید. فقط حواستون باشه که در همین تماس اصرار کنید ببینیدش . وگرنه به دفعات بعدی کشیده بشه ممکنه حالت گیر بودن و ... بگیره .
    بازهم دوستان دیگه نظرشون رو در این مورد بدن خوبه .

  5. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    roze sepid (جمعه 08 شهریور 92), yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 19:49]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,831
    سطح
    25
    Points: 1,831, Level: 25
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 122 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببینین به نظر می رسه که شما خیلی کم خواستگاری رفتین و ارتباط صمیمی با خانوما نداشتین ( که این خودش حسن خیلی بزرگیه) به خاطر همین با این یه نفر که صمیمی و از اینده و اینجور مسائل گفتین تحت تاثیر قرار گرفتین و احساس نزدیکی باهاش داشتین
    به نظر من که خودم دخترم برای جواب رد اون خانم هزار دلیل میشه حدس زد حتی شاید خودش امادگی ازدواج رو نداره و وقتی می خواد جدی بشه می بینه نمی تونه قبول کنه براش سخته (مثلا خودم همین حس رو بعضی وقتا که حتی خواستگارم عیبیم نداشت دارم) برای همین زیاد فکر خودتونو درگیر دلیلش نکنین
    به نظر من که حرفای شما خوب بوده و این نمی تونه دلیل جواب منفی باشه حداقل اگه موردیم بین حرفاتون به نظرش می یومد حتما سعی می کرد دوباره راجع بهش باهاتون صحبت کنه.

    یه کم هم دلیل اصرار شما همین جواب منفی هست که شما رو به سمتش می کشونه چون گفتین که قبلش خودتونم مطمئن نبودین که می خواینش یا نه
    به نظر من یه کم زمان بدین بعد یه مدت بازم خواستگاری جاهای دیگه برین و مقایسه کنین و ببینین همین حس الانو دارین اگر داشتین بعد منطقی تر می تونین راجع بهش فکر کنین
    در کلم بگم از جواب رد کسیم ناراحت نشو بالاخره یه کسائی رو شما نمی خواین که کسائیم شما با ملاکاشون جور نیستین بالاخره خواستگاری رفتن برا همینه دیگه
    امیدوارم برای همه هرچی خوشبختی و صلاحه پیش بیاد.
    ویرایش توسط جویا : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 17:28

  7. 2 کاربر از پست مفید جویا تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 08 شهریور 92), yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آسمانی عزیز خیلی ممنون که داری وقت می ذاری
    هم شما هم سایر دوستان

    هر چند دیگران باید در مورد من نظر بدن ولی فقط اینو می تونم بگم که من سعی کردم توی تمامی ابعاد زندگی رشد کنم. من تو زندگیم بعد از یک سری سختی ها و مشکلاتی که داشتم . تحولاتی به لطف خدا در من به وجود اومد ، سعی کردم ترقی کنم . بالا برم . توی کل ابعاد رشد کنم (درس - ورزش - اخلاق- فلسفه - رشته تحصیلی خودم - زندگی و مهارتهای زندگی - کار - پول ) اونم توی چارچوب انسانیت و اعتدال (حالا دوباره بهم نگید معلم اخلاقا )

    همونطوری که خدا هم هم جماله و هم جلال . هم رحمت داره هم غضب داره . هم قابضه هم باسط . هم ارحم الراحمینه و هم شدید العقاب یعنی حتی می بینی یه سری صفات به ظاهر متناقض رو در خودش جمع کرده ولی می ری داخلش می بینی همه در یک نقطه جمع می شن به نام او . و رحمتش بر غضبش غلبه داره.

    می دونید
    انسان هم که جلوه ای از خداست اینطوریه . می تونه حتی صفات متناقض رو در خودش جمع کنه که همه جمع می شن در اون هویت اصلی اون فرد به نام " من "
    انسان گاهی باید محکم باشه و قاطع . به وقتش شوخ طبع . به وقتش باید بچه بشه و با بچه ها بازی کنه . به وقتش باید رخت بشوره . به وقتش باید استدلال کنه . به وقتش تفریح بره . به وقتش گریه کنه و به وقتش بخنده . به وقتش ساده و بی تکلف و به وقتش برنامه پذیر و جدی . به وقتش بی خیال و به وقتش با خیال . به وقتش باید ورزش کنه . باید در عین عاشق بودن عاقل باشه و در عین عاقل بودن عاشق . همیشه سعی کنه خوب باشه . و رحمتش بر غضبش غلبه کنه . این ها خاصیت های انسانه که می بینید دائما یکجور نیست. نمی گم من موفق شدم اما دنبالشم.
    همه ی اینها شخصیت ها و صفات و رفتارهای متفاوتی هستن که در یک نقطه به نام هویت شخصی اون فرد جمع میشن. و همه ی این رفتارها و صفات توسط اون حقیقت ذاتی و منحصر به فرد اون انسان اداره می شن.

    مهم ، تعدد این رفتارها نیست بلکه مهم ، اداره اونهاست که تحت اختیار ما باشن. و از اعتدال خارج نشیم. کار ساده ای هم نیست.
    و تمامی این رفتارها و شخصیتها و ابعاد مختلف که همچون تلاطم دریا و طوفان هایی هستند که متناقض اند در یک نقطه به نام آرامش و خود درونی فرد جمع می شن . این آرامش باید در زندگی مشترک از سوی دوطرف به هم پیوند بخوره و دو طرف یکی بشن . توی این جلسه که بودیم بعد از کلی حرف و ... حرف دلم رو با آرامش تمام بهش گفتم گفتم که ما می تونیم هم دل باشیم و به هم برای پیشرفت در زندگی (مادی و معنوی ) کمک کنیم .

    شاید کسی این حرفای من رو که می خونه بگه چقدر فلان و بهمان حرف می زنه و خشک هست و فلان . اما باور کنید توی خونه ، محل کار و اداره حداقل به لحاظ برخوردی شاد ترین و خوشروترین فرد منم.
    برای همینه که می گم اون دوستمون راست گفت که جلسه اول خیلی صحبت طولانی شد و شاید چون شب هم بود و این همه بحث شاید اینطوری و ... در گرفت طرف یه جورای دیگه ای واسه خودش فکر کنه.

    شاید حرفای من به ظاهر تناقض داشته باشه اما کسانی که از نزدیک با منند می بینند که همه در یک نقطه دارن جمع میشن.
    مثلا من کلا شوخ طبعم همه جا توی خواستگاری هم شوخی زیاد کردم (یه نمونش اینکه دختره گفت یک ساله رفته جودو . من گفتم پس باید خیلی مواظب خودم باشم هان !؟ )


    بالاخره بعضی وقتا باید شوخی کرد و ساده بود بعضی وقتا هم باید جدی بود و از باید و نباید ها گفت.

    اینا رو به حساب تعریف از خود نگذارید. من یه رهگذر نا شناسم . رسیدم به سایت شما گفتم با کمک شما هم مشکلم حل می شه و هم اینکه بشینیم یه چایی بخوریم خسته گی مون در بره .
    خاک پای شما و سایر دوستان هم هستم.

    جویا خانم . حرفتون جامع ، مختصر بود و مفید . ممنون

    - - - Updated - - -

    فرهنگ 27
    asemani
    saraamini
    roseflower
    sayeh_m
    Naashena
    نوپو
    يوسف گمگشته
    جویا




    شما ها نقش بزرگی در سرنوشت من داشتید .
    از همگی متشکرم.




    خیلی خوبه که خدایی هست که می شه بهش تکیه کرد.
    از خدا می خوام بهترینها رو برای همه رقم بزنه.

    توکل بر خدا



    شاید روزی برگشتم ...

    با کمکهاتون دلم رو شاد کردید

    تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
    عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد




    ویرایش توسط yerahgozar : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 19:57

  9. 8 کاربر از پست مفید yerahgozar تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 08 شهریور 92), mohammad6599 (شنبه 09 شهریور 92), Naashena (جمعه 08 شهریور 92), roze sepid (جمعه 08 شهریور 92), sayeh_m (جمعه 08 شهریور 92), ویدا@ (شنبه 09 شهریور 92), جویا (جمعه 08 شهریور 92), دختری تنها (یکشنبه 10 شهریور 92)

  10. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    من ميدونستم شما اعتماد به نفس داريد.اما خواستم بهتون ياد آوري كنم كه خيلي چيزا دست من وشما نيست كه خودتون خدا رو هزار بار شكر بهتر وبيشتر از من ياد داريد وعمل ميكنيد.

    اگر حرفاتون واقعيت زندگيتون باشه كه ميدونم دليلي نداره كه اينجا كسي خودش نباشه بايد بگم نمونه يك مرد كامل وايده آل هستيد كه اميدوارم غير مستقيم معلم خيليا تو زندگيتون باشيد.

    من كه تا حالا خواستگاري با اين فهم ودرك نديدم.همشون تا الان فقط ادعا داشتن.

    خدا كنه با هر كي ازدواج ميكنيدخوشبخت بشيد.

  11. کاربر روبرو از پست مفید roze sepid تشکرکرده است .

    yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  12. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 اردیبهشت 93 [ 21:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    785
    سطح
    14
    Points: 785, Level: 14
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 46 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مثل اینکه دیگه جواب گرفتید ورفتید!ولی خب من واستون یه موردی رو میگم اگه باز برگشتید بخونید.من فکر میکنم ادم از نمونه های واقعی مثال بزنه خوب باشه .من خودم مثل شما اهل صحبتم واگه پاش بیفته صحبت واسه همه مطالب دارم .یه چند تا خواستگارم داشتم همینجور بودن بخصوص تو این سالها دیدم هر وقت پسرا از یه خانم تو خواستگاری خوششون میاد هی یه صحبت که میشه ادامش میدن ومگه میشه دیگه از اونجا بلندشون کرد!من یه خواستگارام تا ساعت 12شب صحبت کرد آخرش دیگه من کمرم درد گرفت از بس رو صندلی نشسته بودم یه نگاه به ساعت کردم وگفتم شما فردا نمیخواهید برید سرکار؟بذارید بقیش رو یه وقت دیگه!(من کلا حرفمو میزنم)تازه خوشش اومد از این حرفم وبازم نشست! دیگه مامانش صداش کرد ورفت!!
    ببینید من خودم به شخصه چون اهل صحبتم وقتی از یه خواستگار خوشم هم نمیومد باز مشتاقانه به حرفاش گوش میدادم وتو بحثش شرکت میکردم .اینکه میگید این خانم اینجوری بوده دلیل نمیشه که شما رو پسندیده بوده.اصلا وقتی ادم حرف زیاد بزنه اونم جلسه اول باعث میشه تمرکز طرف رو حرفای مهمش کم بشه .به قول شاعر:کم گوی وگزیده گوی چون در
    تازه شما اصلا مرد سالار نیستید من از حرفاتون اینو فهمیدم که خیلی صادقانه حرف زدید ولی خب هر کس یه اخلاقی داره من اگر یه نفر اینجوری میگفت همچین فکری در موردش نمیکردم حالا شاید این خانم خواهان ازادی زیاد باشه!ولی اینو از تجارب خودم میگم وقتی یه دختر بعد از جلسه اول اینجور قاطعانه میگه نه وحاضر نیست دیگه صحبت کنه یعنی هنوز به دلش ننشستید اگر یه کم پسندیده بود ومشکلش فقط بعضی حرفاتون بود میگفت یه جلسه دیگه بذارم ببینم میشه حلش کنم !؟ولی خب اینم بگم بعضی وقتا جلسه اول ادم از بعضی ها خوشش نمیاد ولی بعد چند جلسه خیلی به دلش میشینه وحتی اشکالات طرف رو نمیبینه یا کمرنگ میشن.
    همیشه هم وقتی تو جلسه یه مبحث رو باز میکنید واز خودتون میگید به خانم بگو نظر شما در این مورد چیه .مستقیم هم به چشمهای طرف نگاه نکنید هر چند دقیقه یکبار سرتونو بندازید پایین که طرف فکر بد نکنه .خلاصه خیلی نکات ریز هست که بخصوص از طرف دختر مدنظره واونشب پسرا زیر ذره بینن!


    - - - Updated - - -

    مثل اینکه دیگه جواب گرفتید ورفتید!ولی خب من واستون یه موردی رو میگم اگه باز برگشتید بخونید.من فکر میکنم ادم از نمونه های واقعی مثال بزنه خوب باشه .من خودم مثل شما اهل صحبتم واگه پاش بیفته صحبت واسه همه مطالب دارم .یه چند تا خواستگارم داشتم همینجور بودن بخصوص تو این سالها دیدم هر وقت پسرا از یه خانم تو خواستگاری خوششون میاد هی یه صحبت که میشه ادامش میدن ومگه میشه دیگه از اونجا بلندشون کرد!من یه خواستگارام تا ساعت 12شب صحبت کرد آخرش دیگه من کمرم درد گرفت از بس رو صندلی نشسته بودم یه نگاه به ساعت کردم وگفتم شما فردا نمیخواهید برید سرکار؟بذارید بقیش رو یه وقت دیگه!(من کلا حرفمو میزنم)تازه خوشش اومد از این حرفم وبازم نشست! دیگه مامانش صداش کرد ورفت!!
    ببینید من خودم به شخصه چون اهل صحبتم وقتی از یه خواستگار خوشم هم نمیومد باز مشتاقانه به حرفاش گوش میدادم وتو بحثش شرکت میکردم .اینکه میگید این خانم اینجوری بوده دلیل نمیشه که شما رو پسندیده بوده.اصلا وقتی ادم حرف زیاد بزنه اونم جلسه اول باعث میشه تمرکز طرف رو حرفای مهمش کم بشه .به قول شاعر:کم گوی وگزیده گوی چون در
    تازه شما اصلا مرد سالار نیستید من از حرفاتون اینو فهمیدم که خیلی صادقانه حرف زدید ولی خب هر کس یه اخلاقی داره من اگر یه نفر اینجوری میگفت همچین فکری در موردش نمیکردم حالا شاید این خانم خواهان ازادی زیاد باشه!ولی اینو از تجارب خودم میگم وقتی یه دختر بعد از جلسه اول اینجور قاطعانه میگه نه وحاضر نیست دیگه صحبت کنه یعنی هنوز به دلش ننشستید اگر یه کم پسندیده بود ومشکلش فقط بعضی حرفاتون بود میگفت یه جلسه دیگه بذارم ببینم میشه حلش کنم !؟ولی خب اینم بگم بعضی وقتا جلسه اول ادم از بعضی ها خوشش نمیاد ولی بعد چند جلسه خیلی به دلش میشینه وحتی اشکالات طرف رو نمیبینه یا کمرنگ میشن.
    همیشه هم وقتی تو جلسه یه مبحث رو باز میکنید واز خودتون میگید به خانم بگو نظر شما در این مورد چیه .مستقیم هم به چشمهای طرف نگاه نکنید هر چند دقیقه یکبار سرتونو بندازید پایین که طرف فکر بد نکنه .خلاصه خیلی نکات ریز هست که بخصوص از طرف دختر مدنظره واونشب پسرا زیر ذره بینن!


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.