به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام جناب yerahgozar

    بیایید از یک طرف دیگه به قضیه نگاه کنیم...به نظرم ممکنه حرفهای شما به دل دختر خانوم نشسته باشه اما رد کردنش شاید علت دیگه ای داشته باشه...

    مثلا شاید از طرز برخورد خانواده تون خوشش نیومده باشه، شاید با مشورت با خانواده اش و مخالفت اون ها رو به رو شده باشه، شاید خودش احساس کرده شما خیلی خوبید و اون شاید لیاقت شما رو نداشته، شاید مشکلی داشته(جسمی یا روحی و ...) و .... همه این ها که گفتم احتمالاته، ولی میخوام بگم که همش به این فکر نکنید که شما بد حرفهاتون رو بیان کردید و نتونستین خوب منظورتون رو به طرف برسونید...

    این وسواس فکری خیلی داره اذیتون می کنه اما خوشحال باشید و راضی از اینکه همه حرفهاتون رو با صداقت تمام به دخترخانم گفتید و حالا اون با توجه به شرایطش پاسخش منفی بوده...به این فکر کنید که شاید خیر و صلاحتون در این بوده.

    - - - Updated - - -

  2. 3 کاربر از پست مفید sayeh_m تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 08 شهریور 92), فرهنگ 27 (جمعه 08 شهریور 92), yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    خب آقای رهگذر
    اولا ازتون معذرت میخوام اگه زود قضاوت کردم ، در هر حال قضاوت از روی نوشتار اونم در حد چند خط می تونه سخت باشه
    ممنونم بابت توضیحاتی که دادید
    اما من در اولین تاپیکم پرسیدم که آیا حرفهایی که زدید عقیده قلبیتون بود یا فقط خواستید حرفی برای گفتن باشه
    و شما تایید کردید که عقیده قلبیتون بوده
    به همین خاطر از حرفاتون این برداشت رو کردم که البته الان اصلاح شد این دیدگاه .
    من در تاپیکم هم گفتم که شاید این خانم این برداشت رو کرده باشه ، به طور قطعی نگفتم
    ببینید هزار دلیل دیگه ممکنه وجود داشته باشه
    چون این خواستگاری به صورت سنتی انجام شده شما شناخت کمی از ایشون داشتید
    یکی از دلایل می تونه این موضوع باشه
    دلیل های دیگه ممکنه وجود یک شخص سوم در زندگی خانم ، مسائل مالی ، مسئله به دل نشستن و یا هر ایده آل دیگه ای که در ذهن ایشون بوده و در شما ندیدن..... باشه

    به نظر من اگر هنوز خیلی اصرار دارید به این موضوع
    می تونید به این خانم بگید که نظرشون براتون محترمه . اما ازشون میخواید که یکبار دیگه در مورد موضوع و دلیل عدم تفاهم صحبت کنید.
    ازش بخواید که بهتون بگه که چرا فکر می کنن تفاهم ندارید و این عدم تفاهم در چه مواردیه
    چون این حق شماست که بدونید به چه علتی جواب رد می شنوید
    موفق باشید.
    ویرایش توسط asemani : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 16:00

  4. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    اولین اشتباهت این بوده که جلسه رو طولانی کردی
    توی یک جلسه صحبت یک یا یک و نیم ساعت بیشتر صحبت نکن نزار دیگران بکشنت بیرون
    دخترها هم ممکنه تو اون لحظه اعلام مخالفت و یا جواب رد ندن و بزارن از طریق واسطه بگن
    بالاخره وقتی سه ساعت صحبت میکنی دختر نیاز داره فکر کنه و جمع بندی داشته باشه و تو جمع بندی به منفی رسیده
    مخصوصا اینکه معمولا بعدش با مادر و پدر در مورد صحبت هاتون صحبت میکنن و اونا هم تو جمع بندی صحبت ها تاثیر بسزایی دارن
    خود من بشخصه تجربش رو داشتم پس سخت نگیر
    من خودم یه بار با دختر تو اتاق صحبت کردم و همه چی اکی بود (البته چندین جلسه صحبت کرده بودیم و مرحله تحقیقات رو هم گذرونده بودیم و حتی مهریه رو هم تعیین کرده بودیم و حتی ازمایش هم داده بودیم)پیش بزرگترا گفتیم حرفای اخرمون رو هم زدیم و قرار خواستگاری رسمی گذاشتیم و اومدیم خونمون که بهمون زنگ زدند گفتند جوابمون منفیه
    من خودمم دنبال دختر چادریم ولی هیچ وقت اون سوالی که پرسیدی نمی پرسم چون سوالت بی معنیه بالاخره اگه دختر چادر دوست داشته باشه سر میکنه اگه با درخواست تو سر کنه یعنی اجبار(حالا از نوع دلبستگی) من مورد زیاد دیدم که به خواست شوهر اول چادر سر کردند ولی بعد با غر زدن شوهر از خواستش کوتاه اومده
    درضمن شما وقتی میخوای همسرت چادری باشه به طریقه اولی میخوای دخترت هم چادری باشه وقتی همسرت به چادر اعتقاد نداشته باشه چطور انتظار داری دختری که مادر الگوش هست چادری با اعتقاد باشه و نه اجبار پدر
    اگه برات چادر مسئله مهمیه فهمیدی بیرون چادر سر نمی کنه بیخیالش شو و دیگه از این سوالا نکن

  6. 7 کاربر از پست مفید Naashena تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 08 شهریور 92), deljoo_deltang (جمعه 08 شهریور 92), mohammad6599 (شنبه 09 شهریور 92), roze sepid (جمعه 08 شهریور 92), saraamini (شنبه 09 شهریور 92), فرهنگ 27 (جمعه 08 شهریور 92), yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گل رز و سایه ی عزیز ، آسمانی مهربان ، نا آشنای آشنا خیلی ممنونم.
    پاسخ دوستان باعث دلگرمی منه . و البته راهگشا
    توی ارسال اولم گفتم دیگه که بعدازظهر همون روز مادرم رو فرستادم خیاطی اون دختر خانم تا از خودش بپرسه و اون هم گفته بود نه و تفاهم نداریم و .... خلاصه رد کرده بود .
    بعد از این هم نمی دونم جلو رفتن اصلا کار درستیه یا نه . چون نظر من صد صد نبود . شاید توی جلسه دیگه یه چیزی می گفت که مثلا برام قابل پذیرش نبود .
    اگه رد کردنش دلیل خاصی داشته که هیچ اما خیلی ناراحتم اگه به خاطر حرفای جلسه اول برداشتی غیر واقع از من و اخلاق و رفتارم کرده باشه
    شما که منو نمی شناسید . نمی خوام از خودم تعریف کنم . اما من خیلی برای نظر دیگران احترام قائلم . در خانه و اداره و... به مهربانی و خوب بودن و به فکر دیگران بودن و صبر و سازش و .. معروفم . اصلا آدم سخت گیری نیستم.
    من دنبال یه نفر بودم که بشه باهاش یکی شد. به نظرم این خانم خیلی از ملاکای منو داشت . خیلی شبیه خودم احساسش کردم.
    می ترسم برداشت ناصحیحی کرده باشه.

    گفتن من به مادرم دوباره :
    ممکنه دختره بازم بخاطر اون زمینه ی ذهنی که داره بازم بگه نه .
    تازه مادرم الان ناراحته که چرا بار دوم رفته ازش پرسیده . وای به حال بار سوم.
    راستی اگه فرضا اگه بگه بله صحبت کنیم دوباره و مثلا جور بشه ، این در آینده مشکلاتی ایجاد نمی کنه که بگن شما مثلا چند بار خواستگاری اومدید و ... و به خانواده ی پسر لطمه نمی زنه ؟

    کاش می شد یه بار دیگه باهاش حرف می زدم.
    زندگی خیلی پیچیده ست

    - می گم آقای نااشنا اون خانم معیارای شما رو داشت؟ بهش وابسته نشدید؟ بعدش جای دیگه هم رفتی ؟
    ویرایش توسط yerahgozar : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 16:28

  8. کاربر روبرو از پست مفید yerahgozar تشکرکرده است .

    roseflower (جمعه 08 شهریور 92)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    به نظر من زیاد سخت نگیر ولی اگه خیلی برات مهمه ایندفعه خواهرت رو بفرست و بپرسه موردی از عدم تفاهم بگه. دو سه بار اصرار کردن بد نیست بالاخره دختر اهل نازه و مرد نیاز این برای پسر بد نیست ولی کنه نشو که تو رودربایستی تو رو بپذیرن
    راستی در مورد کمک به همسر همین ظرف شستنت توی خونه خودتون رو میگفتی دختر خیالش راحتتر میشد تا اون جمله های روشنفکرانه

  10. 5 کاربر از پست مفید Naashena تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 08 شهریور 92), deljoo_deltang (جمعه 08 شهریور 92), mohammad6599 (شنبه 09 شهریور 92), فرهنگ 27 (جمعه 08 شهریور 92), yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  11. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما دیگر مادرتان را جلو نفرستید. با دخترخانم تماس بگیرید یا حضوری پیش او بروید و منطقی صحبت کنید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    شنیدن جواب منفی ودوباره به خواستگاری رفتن چه مشکلی میتونه داشته باشه یاایجادکنه خیلیهاهستندکه بعدازبارهاجواب ردشنیدن به خواستگاری فردموردنظررفته اندوجواب مثبت گرفته اند نمونه اش یکی ازهمکارهای بنده دوسال به خواستگاری خانمی میرفتندوازطرف خانواده دختر خانم جواب ردمیشنیدند توعیدنامزدکردند ومیگفتن من روازپسرهاشون بیشتردوست دارند
    این روهم اضافه کنم همکاربنده وخانمشون دوست بودندیعنی به قصدازدواج اشناشده بودندوبه ازدواج هم ختم شد


    راستی میتونیدخودتون حضوری بادخترخانم صحبت کنیدیاازخواهرتون کمک بخواهید
    ویرایش توسط roseflower : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 16:37

  14. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    براي من اتفاق افتاده كه خواستگاري داشتم كه مثل شما از همه چي حرف زده ومن قبول داشتم حرفاشو. اماوقتي تحقيق كرديم حرفايي شنيديم كه اصلا خوشايند نبوده وباعث شده نظرم كلا در موردش برگرده واگر نكته منفي كوچكي تو حرفاش ديدم برام پررنگتر شده.


    اما فكر كنم در مورد شما اين قضيه درست نباشه چون تو يك محله زندگي ميكنيد وشناخت كلي ازتون داشتن كه اجازه خواستگاري دادن.

    من خواستگاري داشتم كه فهميديم معتاده .بعد از اينكه ما بهش جواب رد داديم ازدواج كرد.حالا من موندم كي دلش اومد دخترشو بدبخت كنه؟!

    گاهي يكي مثل من كه خانوادمون خيلي مرتب هستند خواستگار نامرتبو نميپسنده.يعني مثلا با لباس كثيف سر كارش بياد خواستگاري.چون اصولا آدما بايد براي همسر آيندشون احترام قائل بشن.

    منظورم اينه كه خيلي دنبال عيب وعلت در وجود خودتون نباشيد واعتماد به نفستونو از دست نديد.هر آدمي يه جور ميپسنده.

    اميدوارم هر چه زودتر اوني كه با هم جور هستيد نصيبتون بشه.

    - - - Updated - - -

    سلام
    براي من اتفاق افتاده كه خواستگاري داشتم كه مثل شما از همه چي حرف زده ومن قبول داشتم حرفاشو. اماوقتي تحقيق كرديم حرفايي شنيديم كه اصلا خوشايند نبوده وباعث شده نظرم كلا در موردش برگرده واگر نكته منفي كوچكي تو حرفاش ديدم برام پررنگتر شده.


    اما فكر كنم در مورد شما اين قضيه درست نباشه چون تو يك محله زندگي ميكنيد وشناخت كلي ازتون داشتن كه اجازه خواستگاري دادن.

    من خواستگاري داشتم كه فهميديم معتاده .بعد از اينكه ما بهش جواب رد داديم ازدواج كرد.حالا من موندم كي دلش اومد دخترشو بدبخت كنه؟!

    گاهي يكي مثل من كه خانوادمون خيلي مرتب هستند خواستگار نامرتبو نميپسنده.يعني مثلا با لباس كثيف سر كارش بياد خواستگاري.چون اصولا آدما بايد براي همسر آيندشون احترام قائل بشن.

    منظورم اينه كه خيلي دنبال عيب وعلت در وجود خودتون نباشيد واعتماد به نفستونو از دست نديد.هر آدمي يه جور ميپسنده.

    اميدوارم هر چه زودتر اوني كه با هم جور هستيد نصيبتون بشه.

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 فروردین 93 [ 16:20]
    تاریخ عضویت
    1392-6-08
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    570
    سطح
    11
    Points: 570, Level: 11
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 38 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره فکر کنم جو گیر شدم و زیادی سنگین صحبت کردم. باید ساده تر حرف می زدم. اطرافیان من چون با من بوده اند از تریپم خوششون میاد منتها توی برخورد اول با یک خانوم که معمولا احساسی هم هستن شاید اینطور سنگین حرف زدن درست نبوده و به قول نااشنا اگه همون ظرف شستن رو گفته بودم قضیه تموم بود

    نوپو ی عزیز توی اون خیاطی زنونه که کار می کنه خواهرش که متاهل هم هست کار می کنه و بعید می دونم بشه اونجا خصوصی باهاش حرف زد. تلفنی هم فکر نکنم بشه.

    فکر کنم خواهرم رو بفرستم بد نباشه. نمی دونم.

    گل رز : می دونی نمی دونم می شه مصداق مثالی که زدید به مورد من هم میخوره یا نه .
    یوسف جان : ممنون از نظرت. خیالت راحت دوست من . من کوه اعتماد به نفسم . منتها می دونی آدم همیشه بخاطر از دست دادن یکسری فرصتا (خصوصا اگه فکر کنه باعثش خودش بوده) ناراحت می شه.


    واقعا دوستان کولاک کردید. گویی اینجا بهشتی دیگر است ...
    ویرایش توسط yerahgozar : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 16:55

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1392-5-05
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,138
    سطح
    27
    Points: 2,138, Level: 27
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    145

    تشکرشده 307 در 119 پست

    Rep Power
    25
    Array
    یه معیار مهمو نداشت که همون استقلال رای بود مادرش واقعا روش تسلط داشت(نمونش هم جلسه اخر) حتی روی پدر هم داشت و اینو تو جلسات اشنایی فهمیدم تا جلسه اخر که مطمئن شدم و وقتی جواب منفی دادند ما دیگه اصرار نکردیم
    وابستگی داریم تا وابستگی
    بله تا چند روز ذهنم درگیرش بود و منم مثل شما داشتم فکر میکردم مگه من جلسه اخر چی گفتم که مادرش خوشش نیومده بود!
    حتی برادرم خودش بهم گفت اگه فکر میکنی به این راحتی ها مورد با این شرایط رو پیدا نمی کنی ما از طریق معرف اصرار کنیم که من گفتم نه
    اخه دلیلشونم باهال بود گفته بودن پسر شما خیلی اعتماد بنفسش بالا بوده و نذاشته دختر ما حرف بزنه(درصورتیکه من اخرش بازم پرسیدم صحبتی بازم مونده و گفت نه)
    بله خواستگاری بازم رفتم (کلا خواستگاری زیاد رفتم و میرم و تعدادش دیگه از دستم در رفته)واگه تاپیک منم ببینید در جریان قرار میگیرید در چه مرحله ای هستم و این مورد بخوام مقایسه کنم از مورد قبلی خصلت هاش بهتره و اگه جواب منفی بشنوم چون به نکته منفی نرسیدم برای این مورد اصرار خواهم کرد
    فکر نکن این دختر تنها دختریه که بدردت میخوره از خواستگاری رفتن هم خسته نشو
    جوینده یابنده هست

  17. کاربر روبرو از پست مفید Naashena تشکرکرده است .

    yerahgozar (جمعه 08 شهریور 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.