به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 47
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    ونوس عزیز همه مسایل به نظرم برمی گرده روی بیماری شما نیازی نیست که به خاطرش تاپیک جدید به زنید توی همون تاپیک قبلی مطرح کنید هم تاپیکتون به روز می مونه وهم بهتر نتیجه می گیرید
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 92 [ 19:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    263
    سطح
    5
    Points: 263, Level: 5
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید دوستان به علت تازه وارد بودنم خامی کردم یک موضوع رو در چند تاپیک ارسال کردم از این به بعد برای دنبال کردن این تاپیک فقط به این تاپیک برید
    http://www.hamdardi.net/thread29964-2.html#post290506

  3. 3 کاربر از پست مفید ونوس15 تشکرکرده اند .

    baranbanoo (شنبه 09 شهریور 92), shapoor (دوشنبه 04 شهریور 92), نگارگر 1986 (دوشنبه 04 شهریور 92)

  4. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 92 [ 19:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    263
    سطح
    5
    Points: 263, Level: 5
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خسته شدم از این بیماری لعنتی .....
    دو قطبی رو میگم همون هیولای سیاه که زندگیمو خراب کرده .
    مشکل با پدر و مادرم از یک طرف و بیماریم یک طرف .
    این بیماری یعنی همش رنج ......
    شک و تردید بی مورد . یک لحظه سکوت ، یک لحظه خنده ، لحظه ها گریه ....
    یعنی افسردگی مفرط ....
    یعنی اگه خوب نشی باید تا آخر عمرت دارد بخوری .....
    کلافه ام به خدا دیگه .....
    تا حالا کلی شکست خوردم از این دور و بری های لعنتیم ....
    نمیتونم بخوابم نمیتونم !!!!!!!!
    فقط خود کشی تو ذهنمه که جرئتشو ندارم گرچه تا دو قدمیش رفتم و دلم میخواد بازم جلوتر برم ....
    میخوام کار کنم ....
    تورو خدا اگه پیشنهادی برای کار دارید بگید ....
    من چطور میتونم شاغل بشم و از این وضعیت مزخرف مالی دربیام ...
    سنی ندارم ....
    15 سالمه ....
    یک دختر 15 ساله بیمار که میخواد کار کنه و ازپدر مادرش جدا باشه و استقلال مالی داشته باشه به هر قیمتی

    - - - Updated - - -

    در خیالاتم خودم رو فاحشه تصور میکنم حتی این رو به عنوان بزرگترین دروغ زندگیم به یکی از دوستانم گفتم . اون رو که بهش دروغ گفتم خیلی دوستش داشتم و ابراز همدردیش فقط برای یک هفته بود و بعد من رو شکست . حالم خیلی بده نمیدونم دقیقا باید چیکار کنم ؟؟؟ حتی مشغول نوشتن یک رمان هستم که خودم رو شخصیت اصلی قرار دادم که مورد تجاوز عشقش و عمویش قرار میگیرد . من برای چندمین بار میگم . میتونه به خاطر بیماری دو قطبیم باشه ؟؟

    - - - Updated - - -




    در جواب
    nothing عزیز .
    من یک برادر 4 ساله دارم . پدرم رفتار های عجیبی داره که من بهش شک میکنم . ولی تاحالا به هیچ کس اصل رفتار هاشو نگفتم .
    من خودمم نفهمیدم چطور شد که رابطمون این طور شد .
    شاید چون اونا بیماری منو درک نمیکنن .

    - - - Updated - - -
    در جواب نگار گر
    من پولی برای این جور کارها ندارم ...
    و الا استعداد زیاد دارم .
    من یک طراح فوق العاده منظره با سیاه قلم بودم .
    نقاشی هام حرف نداشت .
    من تو ربان دوزی خبره بودم .
    من کار با کنته رو دوست داشتم .
    اما همه چیز به پول کثیف وابستست .
    ویرایش توسط ونوس15 : دوشنبه 04 شهریور 92 در ساعت 14:49

  5. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 92 [ 19:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    263
    سطح
    5
    Points: 263, Level: 5
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید من به خاطر تازه واردیم خامی کردم یک موضوع رو در چند تاپیک ارسال کردم لطف کنید برای دنبال کردن این تاپیک به این آدرس مراجعه کنید این تاپیک دیگه به روز نمیشه .
    http://www.hamdardi.net/thread29964-2.html#post290506

  6. 2 کاربر از پست مفید ونوس15 تشکرکرده اند .

    shapoor (دوشنبه 04 شهریور 92), نگارگر 1986 (دوشنبه 04 شهریور 92)

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 190 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ونوس عزیز
    تا حالا بیمارستان هم بستری شدی؟
    ونوس جان , به نظرم با روانپزشکت که تمام حالت رو می دونه و تحت نظرش هستی در مورد حالت صحبت کنی سریع تر و زودتر نتیجه می گیری .
    ویرایش توسط violet : دوشنبه 04 شهریور 92 در ساعت 15:21

  8. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 بهمن 92 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    742
    سطح
    14
    Points: 742, Level: 14
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    79

    تشکرشده 116 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ونوس15 نمایش پست ها
    فقط خود کشی تو ذهنمه که جرئتشو ندارم گرچه تا دو قدمیش رفتم و دلم میخواد بازم جلوتر برم ....
    میخوام کار کنم ....
    تورو خدا اگه پیشنهادی برای کار دارید بگید ....
    من چطور میتونم شاغل بشم و از این وضعیت مزخرف مالی دربیام ...
    سنی ندارم ....
    15 سالمه ....
    یک دختر 15 ساله بیمار که میخواد کار کنه و ازپدر مادرش جدا باشه و استقلال مالی داشته باشه به هر قیمتی

    - - - Updated - - -
    در جواب
    nothing عزیز .
    من یک برادر 4 ساله دارم . پدرم رفتار های عجیبی داره که من بهش شک میکنم . ولی تاحالا به هیچ کس اصل رفتار هاشو نگفتم .
    - - - Updated - - -
    در جواب نگار گر
    من پولی برای این جور کارها ندارم ...
    و الا استعداد زیاد دارم .
    من یک طراح فوق العاده منظره با سیاه قلم بودم .
    نقاشی هام حرف نداشت .
    من تو ربان دوزی خبره بودم .
    من کار با کنته رو دوست داشتم .
    اما همه چیز به پول کثیف وابستست .
    ونوس عزیز.این حرف هارو منی دارم بهت میگم که خودمم به خود کشی فکر میکنم...ساعت ها...حساس نشو.هرچند فکر کردن به خودکشی خوب نیست.مثبت نیست.ببین مثلا من به خودکشی فکر میکنم اما دایم هم بخاطر هدفی که برای سال اینده دارم تلاش میکنم.پی گیر امور کارهای شرکتم هستم...کتاب مینویسم و ترجمه میکنم.نقاشی میکنم.کارهام رو جلو میبرم!!چون امید دارم که سال دیگه به ارزوم میرسم...
    یه حرف خوبی میون نوشته هات هست...اینکه دنبال کار میگردی...این یعنی امید.این یعنی اینکه فکر به خودکشی اون چیزی نیست که واقعا تو بخوای.شاید این فکرهات از سر خستگی یا کلافگی نسبت به تنهایی یا بیماری باشه.این که دنبال کار هستی یعنی از تنهایی خسته شدی و از این وضعیتت ناراضی هستی.و میخوای یه شروع دوباره داشتی باشی.حالا به هر دلیلی.مثلا استقلال مالی برا درمان بیماریت یا فرار از تنهایی یا هردلیل دیگری...مهم این هست که تو از این وضعیت راضی نیستی و بدنبال بهبود وضعیتت هستی و داری دنبال یه راه مناسب میگردی...
    این خوبه که از الان چنین تفکرات خودساخته ای داری و معتقدی باید روی پای خودت باشی.حالا من به دلایل این اعتقادت خیلی کار ندارم.اما خوبه.اما ببین دوست من شاید الان بهترین کار برای تو اموزش دیدن باشه.درس خواندن.این که در کنار درس حرفه یا مهارتی رو هم یاد بگیری دیگه خیلی عالیه.گفتی طراحیت خوبه.مداد کنته رو میشناسی.ببین ونوس جان همه چیز پول و کلاس نیست.من نمیگم مثلا خودم بدون کلاس و اموزش جلو رفتم.نه اصلا.من هم ده سال اموزش دیدم.از استادای ساده اول تا ورک شاپ های دو ساعته فرشچیان.اما الان ده سالم بیشتره که تذهیب و نگاگری رو کنار گذاشتم.اما خودم برای خودم کار میکنم.یه مداد ب 6 معمولی 500 تومنه و یه کنته معمولی 3 هزار تومن.کاغذ هم که همیشه موجوده.ذغال طراحی هم که الان هر بستش 1500 تومنه.میبینی اونقدرها هم گران نیست.من منظورم این هست که از این حالت در بیا.چه اشکال داره؟کاغذ و مدادت رو بردار و برو بیرون تو پارک شاخه های یه درخت رو بکش...برو یه پل رو بکش.یه ساختمان رو.ادم هارو.نمیگم بشین تو خانه از حفظ برا خودت چشم و ابرو و دار و درخت سیاه قلم کن.نه...برو بیرون منظره بکش.مگه نمیخوای بگی ممکنه بد بشه؟بشه...ده تا اولیش بد میشه...صد تا اولیش بد میشه.اما بالاخره میاد دستت تناسبات...خودتم که ماشالله میگی طراحیت خوبه...منظور من اینه که کاری کنی که از اتاقت بیای بیرون.کاری کن که درگیرش بشی و به بیماریت کمتر فکر کنی.روبان دوزی هم قشنگه.تو ماشالله خیلی هم هنرمندی.ببین دوست خوبم من میدونم الان وضعیت مالی و معیشت و قدرت خرید خیلی کمه.اما با همه این اوصاف مهم تصمیم و همت ادم هاست.شما اگه همت کنی میتونی دست هات رو بگیری به زانو هات و خودت تصمیم بگیری بلند بشی از جات....
    در هرصورت من خیلی خوش حال شدن گفتی نقاشی بلدی.من میتونم اگر برای طراحی کردن به اموزش نیاز داشته باشی بعنوان کمک تمام کتابام رو برات اسکن کنم و با ایمیل در اختیارت بگذارم.بسیار مفید هست.و سرگرم کننده.ونوس خانم توصیه اخرم بهت اینه که همت داشته باش و تصمیم بگیر.تصمیم بگیر که از این حالت دربیای و کمتر به مسایل منفی زندگیت فکر کن.ببین دنیا قسمت خیلی اعظمش برای تو مانده.من حرفم بهت اینه که یه هفته و ده روز جایی رو از زندگی تو تباه نمیکنه.اگه حرفم رو قبول نداری یه هفته ازمایش کن و به حرفام عمل کن.برو بیرون نقاشی کن.برو داخل یه فرهنگسرا یا پژوهش سرا.شروع ک فعالیت.فوق دوست نداشتی میای بیرون.اما برو و امتحان کن.برو و طعمش رو مز مزه کن ببین چطوره.مگه نمیگی نویسنده ای و رمان مینویسی؟خب برو ببین تو شهرت کجا کانونی و جمعی هست از نویسندگان.برو قاطی اون ها.برو ازشون بیاموز.
    ------------------------------------------------------
    در مورد پدرت گفتی رفتاراش عجیبه و تا حالا در خصوص اصل رفتاراش به کسی چیزی نگفتی...معنای حرفات بدرستی چیه؟چه چیزی از رفتاراش برات عجیب بوده؟

  9. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 92 [ 19:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    263
    سطح
    5
    Points: 263, Level: 5
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نگارگر 1986 نمایش پست ها
    ونوس عزیز.این حرف هارو منی دارم بهت میگم که خودمم به خود کشی فکر میکنم...ساعت ها...حساس نشو.هرچند فکر کردن به خودکشی خوب نیست.مثبت نیست.ببین مثلا من به خودکشی فکر میکنم اما دایم هم بخاطر هدفی که برای سال اینده دارم تلاش میکنم.پی گیر امور کارهای شرکتم هستم...کتاب مینویسم و ترجمه میکنم.نقاشی میکنم.کارهام رو جلو میبرم!!چون امید دارم که سال دیگه به ارزوم میرسم...
    یه حرف خوبی میون نوشته هات هست...اینکه دنبال کار میگردی...این یعنی امید.این یعنی اینکه فکر به خودکشی اون چیزی نیست که واقعا تو بخوای.شاید این فکرهات از سر خستگی یا کلافگی نسبت به تنهایی یا بیماری باشه.این که دنبال کار هستی یعنی از تنهایی خسته شدی و از این وضعیتت ناراضی هستی.و میخوای یه شروع دوباره داشتی باشی.حالا به هر دلیلی.مثلا استقلال مالی برا درمان بیماریت یا فرار از تنهایی یا هردلیل دیگری...مهم این هست که تو از این وضعیت راضی نیستی و بدنبال بهبود وضعیتت هستی و داری دنبال یه راه مناسب میگردی...
    این خوبه که از الان چنین تفکرات خودساخته ای داری و معتقدی باید روی پای خودت باشی.حالا من به دلایل این اعتقادت خیلی کار ندارم.اما خوبه.اما ببین دوست من شاید الان بهترین کار برای تو اموزش دیدن باشه.درس خواندن.این که در کنار درس حرفه یا مهارتی رو هم یاد بگیری دیگه خیلی عالیه.گفتی طراحیت خوبه.مداد کنته رو میشناسی.ببین ونوس جان همه چیز پول و کلاس نیست.من نمیگم مثلا خودم بدون کلاس و اموزش جلو رفتم.نه اصلا.من هم ده سال اموزش دیدم.از استادای ساده اول تا ورک شاپ های دو ساعته فرشچیان.اما الان ده سالم بیشتره که تذهیب و نگاگری رو کنار گذاشتم.اما خودم برای خودم کار میکنم.یه مداد ب 6 معمولی 500 تومنه و یه کنته معمولی 3 هزار تومن.کاغذ هم که همیشه موجوده.ذغال طراحی هم که الان هر بستش 1500 تومنه.میبینی اونقدرها هم گران نیست.من منظورم این هست که از این حالت در بیا.چه اشکال داره؟کاغذ و مدادت رو بردار و برو بیرون تو پارک شاخه های یه درخت رو بکش...برو یه پل رو بکش.یه ساختمان رو.ادم هارو.نمیگم بشین تو خانه از حفظ برا خودت چشم و ابرو و دار و درخت سیاه قلم کن.نه...برو بیرون منظره بکش.مگه نمیخوای بگی ممکنه بد بشه؟بشه...ده تا اولیش بد میشه...صد تا اولیش بد میشه.اما بالاخره میاد دستت تناسبات...خودتم که ماشالله میگی طراحیت خوبه...منظور من اینه که کاری کنی که از اتاقت بیای بیرون.کاری کن که درگیرش بشی و به بیماریت کمتر فکر کنی.روبان دوزی هم قشنگه.تو ماشالله خیلی هم هنرمندی.ببین دوست خوبم من میدونم الان وضعیت مالی و معیشت و قدرت خرید خیلی کمه.اما با همه این اوصاف مهم تصمیم و همت ادم هاست.شما اگه همت کنی میتونی دست هات رو بگیری به زانو هات و خودت تصمیم بگیری بلند بشی از جات....
    در هرصورت من خیلی خوش حال شدن گفتی نقاشی بلدی.من میتونم اگر برای طراحی کردن به اموزش نیاز داشته باشی بعنوان کمک تمام کتابام رو برات اسکن کنم و با ایمیل در اختیارت بگذارم.بسیار مفید هست.و سرگرم کننده.ونوس خانم توصیه اخرم بهت اینه که همت داشته باش و تصمیم بگیر.تصمیم بگیر که از این حالت دربیای و کمتر به مسایل منفی زندگیت فکر کن.ببین دنیا قسمت خیلی اعظمش برای تو مانده.من حرفم بهت اینه که یه هفته و ده روز جایی رو از زندگی تو تباه نمیکنه.اگه حرفم رو قبول نداری یه هفته ازمایش کن و به حرفام عمل کن.برو بیرون نقاشی کن.برو داخل یه فرهنگسرا یا پژوهش سرا.شروع ک فعالیت.فوق دوست نداشتی میای بیرون.اما برو و امتحان کن.برو و طعمش رو مز مزه کن ببین چطوره.مگه نمیگی نویسنده ای و رمان مینویسی؟خب برو ببین تو شهرت کجا کانونی و جمعی هست از نویسندگان.برو قاطی اون ها.برو ازشون بیاموز.
    ------------------------------------------------------
    در مورد پدرت گفتی رفتاراش عجیبه و تا حالا در خصوص اصل رفتاراش به کسی چیزی نگفتی...معنای حرفات بدرستی چیه؟چه چیزی از رفتاراش برات عجیب بوده؟



    وارد یک سرای محله شدم به عنوان مدیر خانه فرهنگ و هنر بهم سمت دادن ولی من انصراف دادم و اومدم بیرون .
    چون نه حوصله اش رو داشتم هم اینکه اونجا محدودیت جنسی نداشت . ( من خیلی از جنس مخالف میترسم و ازشون نفرت دارم حتی پدرم من نمیتونم یا یک پسر یا مرد حرف بزنم صدام میلرزه و دست و پامو گم میکنم .)
    کلاس طراحی می رفتم .
    اطراف ما جایی نیست که من بخوام برم بگردم
    ولی اطراف ما کلاس های رایگان زیادی هست که بتونم شرکت کنم ولی نتاسفانه در ایت کلاس ها آقا و خانم باهم میشینن و من از ترس نمیتونم توشون شرکت کنم .
    چند روز پیش رفتم که دوباره قلم دست بگیرم طراحی کنم وسایلشو دارم اما مدل هام همه تکراری بود و مهم تر از اینکه یک ساله طراحی نکردم و یادم رفته وو مهمتر از اون اینکه اصلا بعد مرگ مربی طراحیم دستم به قلم نمیره .
    دنبال درآمد اینترنتیم اما هیچ کاری نمیتونم بکنم .
    چه حرفه ای رو دنبال کنم نمیدونم .
    من عشق کامپیوتر شدم و یکسالی میشه هاز اتاقم بیرون نیومدم که کار دستی انجام بدم فقط کامپیوتر و اعتیاد به اینترنت .
    رشته آیندمم کامپیوتر انتخاب کردم و دوست دارم طراحی وب یاد بگیرم اما هزینش بالاست .
    چون میشه ازش به خوبی در آمد کسب کرد .
    در مورد اون کتاب هاتون نمیدونم انگار باید یکی هولم بده .







    و اما پدرم اون رفتار های ناشایستی به عنوان پدر از خودش نشون میده روم نمیشه بگم اگه اینجا میشد خصوصی صحبت کرد خیلی خوب میشد .

  10. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 20:06]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ونوس جان کی بهت گفت شما اختلال دو قطبی داری؟

  11. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 آبان 92 [ 19:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    263
    سطح
    5
    Points: 263, Level: 5
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mina1234 نمایش پست ها
    ونوس جان کی بهت گفت شما اختلال دو قطبی داری؟

    عزیزم من میرم پیش روانپزشک .
    من پیش دکتر داوری متخصص روانپزشکی نوجوانان .
    دارو میخورم بالا دارو هامو معرفی کردم .

  12. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 20:06]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ونوس15 نمایش پست ها
    عزیزم من میرم پیش روانپزشک .
    من پیش دکتر داوری متخصص روانپزشکی نوجوانان .
    دارو میخورم بالا دارو هامو معرفی کردم .
    متوجه شدم ونوس جان

    میشه لطفا بگی ایا پزشکت با خونوادت هم صحبت کرده یا نه؟
    به خواسته کی رفتی پیش پزشک؟


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.