به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 38
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گل آرا نمایش پست ها
    سلام.
    اولا باید به شما به عنوان یه مرد تبریک گفت که با همچین موضوعی اینقدر عاقلانه رفتار میکنین.
    در ثانی. میخوام بگم درسته که این وظیفه مرده که ایجاد تعادل کنه بین طرفین. اما در صورتیکه هر دو طرف ماجرا در نهایت انصاف و البته منطقی با این قضیه برخورد کنن. اگه غیر از این باشه اون بنده خدایی که میخواد تعادل برقرار کنه له میشه.
    در مورد شما 2 تا پیشنهاد دارم. ببینین میشه عملیش کرد ؟
    اول اینکه، هیچ گونه سعی و تلاشی نکنین که شرایط به گونه ای پیش بره که نظر مادرتون نسبت به همسرتون و بالعکس برگرده و مثبت بشه. سعی نکنین با رفتن اجباری به خونه پدری یا به زور دعوت کردن خونواده به خونه خودتون هرچه زودتر صلح و صفا برقرار بشه.
    شما هرچقدر هم تلاش کنید حسن نیت مادرتون رو به همسرتون نشون بدین یا اینکه به مادرتون ثابت کنید عروس خوبی داره، فایده نداره. آدم ها بعد از سالها برای هم اثبات میشن. تلاش شما یه صرف انرژی بی ثمر و ناامید کننده است.
    اگه واقعا رفتار مادر شما از سر دلسوزی باشه، بالاخره همسرتون میفهمه قضاوتش درست نبوده و بالعکس.
    اگه هم اینطور نباشه و خدای نکرده رفتارهای مغرضانه داشته باشن، چیزی که دروغه و واقعیت نداره رو چطور میخواین اثبات کنید؟
    دوم اینکه، در مجموع رابطه تون رو فعلا با خونواده ها کم کنید.
    نه طوریکه حمل بر ناراحت بودن شما باشه و حالت قهر بگیره... یه دلیل دیگه بیارین مثل گرفتاری ! وقت نداشتن !
    این باعث میشه خود به خود خیلی از تنش ها کم بشه.
    ممنون دوست گرامی الان دقیقا من له لهم !
    بعد از ایم ماجرا هم تصمیم گرفتم جوری خانوادم رو قانع کنم که باید احترام همسرم رو نگه دارند و به استقلال من احترام بگذارند . متاسفانه گاهی والدین از روی خیر خواهی کارهایی میکنند که به رابطه فرزندشان ضربه می زند من فکر کنم یکی از مشکلات من این بوده که سر هر موضوعی هم که حتی مقصر نبودم برای اینکه تنش به وجود نیاد رفتم و عذر خواهی کردم اینجوری در نقش یک مقصر ظاهر شدم

  2. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    سلام
    واقعا از ته دل به همسرتون غبطه میخورم که همچین همسر آگاه و عاقل و عاشقی دارن. کاشکی یه ذره هم همسر من از شما یاد میگرفت زن یعنی چی و حریم زن کجاست و حریم خانواده کجاست؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    Aras (شنبه 09 شهریور 92)

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    فکر میکنم آقایون بهتر از ما خانوم ها اهل عمل هستند تا حرف.
    اینکه استراتژی شما در برخورد با خونواده خودتون و همسرتون چگونه خواهد بود رو خودتون میدونید. ولی به نظر من بهترین راه اینه که باهاشون وارد بحث و گفتگو و درگیری لفظی و کلامی نشین.
    فقط در عمل رفت و آمدها رو کمتر کنین. اگه مادر یا خواهرتون با هممسرتون برخورد مناسبی نداشتن لازم نیست تذکر بدین اما همین که سرد برخورد کنید متوجه اشتباهشون میشن و اگه گله کردن هم فقط گوش بدین.
    لزومی نداره برای کارتون دلیل بیارین. خودشون از سردی شما متوجه میشن.

  5. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    Aras (شنبه 09 شهریور 92), ساحل 63 (شنبه 09 شهریور 92)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 آذر 92 [ 08:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-22
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    512
    سطح
    10
    Points: 512, Level: 10
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aras نمایش پست ها
    ببینید مادر من زن خوش قلب و مهربونی هست و همسرم رو هم دوست داره واقعا نمیخواد منو اذیت کنه اما از محبت و دلسوزی بیش از حد این رفتارارو میکنه و نا خواسته به زندگی من ضربه میزنه .
    اينكه مادرتون دوره ماشين ميچرخه ببينه خط افتاده يا نه يعني دلسوزتونه؟!! اونوقت اينكه رابطه شما و خانمتون باهم بد باشه از ديد ايشون ايراد نداره!! ببخشيد يعني اگه رو ماشينتون خط بيوفته يعني شما خوشبخت نيستيد؟! چرا خودتو گول ميزني؟!

    يعني ميخواين هواي هركسي حساس تر بودو بيشتر داشته باشين؟! اين معيار قضاوت شماست؟! بزار يه چيزي رو خيلي روشن بگم. اين همسرته كه شخص شماره يك زندگيته، حالا مادرو خواهرتون اگه تحمل ندارن مشكل خودشونه، شما بايد مجابشون كني. اون ها هم زن هستن و بيشتر از شما احساسات زنانه رو درك ميكنن. آيا واقعاً دوست داشتن با خودشون هم اينجوري رفتار ميشد؟! يا شايد هم همينطور بوده كه الان ميخوان سر همسر شما خالي كنن. مثلاً وقتي مادرتون علناً ميگه زنت حق نداره حرف بزنه و تو بايد تصميم گيرنده باشي ، شايد با خودش هم اينجوري رفتار ميشده. اين يعني ضايع كردن حقوق شخصي افراد. يا اينكه به جرم تصادف همسرت بخواد اونو تنبيه كنه! وقتي شما مشكل نداري مادرت چرا بايد دلسوزي اشتباه كنه؟! فكر نميكني دلسوزي بهانست؟ بهانه اي براي خراب كردن همسرتون پيش شما و نزديك كردن بيشتر خودش به شما. مادرتون ميخواد خودش شخص شماره يك زندگي شما باشه!!

    به خانوادتون بگين كه شما و همسرتون جدا از هم نيستيد. كه اگه با همسرتون مهربون باشن براي شما عزيزتر هم ميشن و محبت شما رو بيشتر ميبينن تا اينكه بخوان دلسوزي كنن. بگين كه اگه به همسرتون احترام نذارن يعني براي شما ارزش قائل نيستن و ديگه نميتونيد بياين پيششون تا شاهد بي احتراميشون باشيد و بدون همسرتون هم نمياين. من مطمئنم اگه قاطعيت شما رو ببينن حتماً رفتارشون رو تغيير ميدن.

  7. 2 کاربر از پست مفید سمان تشکرکرده اند .

    kamr (سه شنبه 05 شهریور 92), گل آرا (سه شنبه 05 شهریور 92)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سمان نمایش پست ها
    اينكه مادرتون دوره ماشين ميچرخه ببينه خط افتاده يا نه يعني دلسوزتونه؟!! اونوقت اينكه رابطه شما و خانمتون باهم بد باشه از ديد ايشون ايراد نداره!! ببخشيد يعني اگه رو ماشينتون خط بيوفته يعني شما خوشبخت نيستيد؟! چرا خودتو گول ميزني؟!

    يعني ميخواين هواي هركسي حساس تر بودو بيشتر داشته باشين؟! اين معيار قضاوت شماست؟! بزار يه چيزي رو خيلي روشن بگم. اين همسرته كه شخص شماره يك زندگيته، حالا مادرو خواهرتون اگه تحمل ندارن مشكل خودشونه، شما بايد مجابشون كني. اون ها هم زن هستن و بيشتر از شما احساسات زنانه رو درك ميكنن. آيا واقعاً دوست داشتن با خودشون هم اينجوري رفتار ميشد؟! يا شايد هم همينطور بوده كه الان ميخوان سر همسر شما خالي كنن. مثلاً وقتي مادرتون علناً ميگه زنت حق نداره حرف بزنه و تو بايد تصميم گيرنده باشي ، شايد با خودش هم اينجوري رفتار ميشده. اين يعني ضايع كردن حقوق شخصي افراد. يا اينكه به جرم تصادف همسرت بخواد اونو تنبيه كنه! وقتي شما مشكل نداري مادرت چرا بايد دلسوزي اشتباه كنه؟! فكر نميكني دلسوزي بهانست؟ بهانه اي براي خراب كردن همسرتون پيش شما و نزديك كردن بيشتر خودش به شما. مادرتون ميخواد خودش شخص شماره يك زندگي شما باشه!!

    به خانوادتون بگين كه شما و همسرتون جدا از هم نيستيد. كه اگه با همسرتون مهربون باشن براي شما عزيزتر هم ميشن و محبت شما رو بيشتر ميبينن تا اينكه بخوان دلسوزي كنن. بگين كه اگه به همسرتون احترام نذارن يعني براي شما ارزش قائل نيستن و ديگه نميتونيد بياين پيششون تا شاهد بي احتراميشون باشيد و بدون همسرتون هم نمياين. من مطمئنم اگه قاطعيت شما رو ببينن حتماً رفتارشون رو تغيير ميدن.
    اتفاقا جالبه بدونید در خانواده ما مادرم خیلی موثر بود و تو زندگی با پدرم بیشتر تصمیمات رو اون میگیره و روی تصمیمات پدرم خیلی تاثیر می ذاره .
    این دلسوزی که میگم واقعا وجود داره به دلیل اتفاقاتی که در گذشته تو زندگی ما افتاده مادرم روی من خیلی حساس و وابسته هست در صورتیکه این احساس رو نسبت به خواهر و برادرم نداره اصلا رفتارش با من جور دیگه ای هست . براتون مثال بزنم اگر بفهمه توی زندگی من خسارتی خوردم یا ضرر مالی کردم خیلی ناراحت میشه و نا خود آگاه دنبال مقصر می گرده وگرنه کدوم مادری است که دوست نداشته باشه بچش تو زندگی مشترک خوشبخت بشه ؟ منتها ایراد اینجاست که این حساسیت الان به جای اینکه به نفع من باشه بیشتر به ضررم تموم شده.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط گل آرا نمایش پست ها
    سلام.
    فکر میکنم آقایون بهتر از ما خانوم ها اهل عمل هستند تا حرف.
    اینکه استراتژی شما در برخورد با خونواده خودتون و همسرتون چگونه خواهد بود رو خودتون میدونید. ولی به نظر من بهترین راه اینه که باهاشون وارد بحث و گفتگو و درگیری لفظی و کلامی نشین.
    فقط در عمل رفت و آمدها رو کمتر کنین. اگه مادر یا خواهرتون با هممسرتون برخورد مناسبی نداشتن لازم نیست تذکر بدین اما همین که سرد برخورد کنید متوجه اشتباهشون میشن و اگه گله کردن هم فقط گوش بدین.
    لزومی نداره برای کارتون دلیل بیارین. خودشون از سردی شما متوجه میشن.
    بله من هم فکر می کنم که شما درست میگید به همسرم هم گفتم از این به بعد به جای اینکه واکنش نشون بدی و از کوره در بری فقط با رفتارت نشون بده که ناراحت شدی اینجوری اونها هم به اشتباه خودشون پی می برن از طرفی تو هم مقصر نمی شی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    سلام
    واقعا از ته دل به همسرتون غبطه میخورم که همچین همسر آگاه و عاقل و عاشقی دارن. کاشکی یه ذره هم همسر من از شما یاد میگرفت زن یعنی چی و حریم زن کجاست و حریم خانواده کجاست؟
    شما لطف دارید راستش اینطوری هم نیست هر کسی عیب و ایرادات خودش رو داره .شخصیت و خلق و خوی افراد با هم متفاوت هست .من نمیدونم مشکل شما چی بوده اما فکر میکنم در زندگی های مشترک گاهی نقش زن و مرد عوض میشه . همیشه یک نفر باید بیشتر از دیگری گذشت کنه حالا بسته به شخصیت افراد گاهی زن این نقش رو بر عهده میگیره و گاهی مرد.

    من دوستی دارم که مشابه مشکل ما رو با خانواده خودش و همسرش داره اما چون نتونستند همدیگر رو درک کنند و هیچکس دربرابر اون یکی کوتاه نیامد کارشون به جدایی کشید متاسفانه گاهی وقتها خانواده ها واقعا ندانسته به زندگی بچه هاشون آسیب میرسونند

  9. 2 کاربر از پست مفید Aras تشکرکرده اند .

    she (شنبه 09 شهریور 92), گل آرا (شنبه 09 شهریور 92)

  10. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    میشه لطفن به ما بگین که چی شد که شما تونستین واقع بین باشین؟ چرا بقیه مردا اکثرا شبیه شما نیستند؟ چرا شما از همسرتون حمایت می کنید؟ همسرتون رفتار خاصی داره که باعث شده شما اونو درک کنید؟ یا خانواده تون خیلی بی سیاست هستند و جلوی شما خودشون رو لو دادند؟ مثلا علنی همسرتون رو اذیت کردند؟ چون خیلی از خانواده ها پشت سر عروس رو اذیت می کنند و برای بهم ریختن زندگیشون نقشه می ریزند و بعد مظلوم نمایی می کنند و نمیشه راحت اینو اثبات کرد.
    .
    شاید هم شما استثناعا مرد فهمیده ای هستین... میشه بگین به نظر شما یه زن باید چه کار کنه تا چیزهایی که شما در این روابط درک می کنید رو شوهرش درک کنه و بتونه بهش کمک کنه که اوضاع بهتر بشه؟
    یا لااقل زنش رو متهم نکنه که همه چی تقصیر توست؟

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 بهمن 92 [ 22:05]
    تاریخ عضویت
    1392-6-09
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    327
    سطح
    6
    Points: 327, Level: 6
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    این موضوع بزرگترین مشکل من با همسرم هست،از نظرمن این به ناتوانی مرد در برقراری تعادل برمی گردد.

    - - - Updated - - -

    شاید مشکل من هم به همین مساله مربوط شود،شوهر من مردی است تمام تلاش خود را برای خوب نگه داشتن رابطه اش با خانواده اش می کند،حتی به قیمت آزار من.شاید تصورش سخت باشد که مادر شوهر من همه جور بی احترامی به من کرد، که حتی شوهرم اونها رو قبول داره اما از مادرش می ترسد،خیلی راحت می ترسد.همه تحریکش می کنند که به زنت این جور رفتار کن ،حتی برادرانش.زندگی من ،ماله من نیست.آلان نفرت و انتقام تنها چیزی است که بهش فکر می کنم.برادرش به من توهین کرد و شوهرم گفت مشکل خودته و من می خوام به خاطره نفرتم ،و این که اجازه داد به من و زندگی توهین بشه ،لهش کنم.آره و آلان راهی دیگر نمی شناسم.تمام وجودم پر از نفرتی است که داره منو نابود می کنه،من برای زندگی با این مرد خیلی کارها کردم و اون همیشه یک ترسو بود که اجازه و قدرت نظر دادن و خودش بودن رو نداشت چون از همه می ترسیدو کدون زن از مردی که قدرت دفاع از خانوادش رو نداره خوشش می آید؟چه طور باید بهش تکیه کرد.؟نفرت همه وجوده منه و حالا بعد تحقیر شدن ها و ساکت بودن نوبت من شده و فرصت تمامه و این منم که انتقام می گیرم حتی اگر به طلاق برسد.

    - - - Updated - - -

    شوهر من برای راضی نگه داشتن تک تک اعضا خانوادش منو تحقیر کرد مادرش،خواهرش و برادرانش.و تحت تعلیم خانواده اش حتی پولی برای من خرج می کند و با خانواده من ررفتار می کند.کاش می شد همه چیز حل می شد ونبود.من هیچ چیزی نمی بینم.نه صداقت و نه علاقه و نه اعتماد.

    می دونید من حتی اینجا نمی تونم بنویسم ،چون نفسم تنگ می شه یاداوری اتفاقات دیگه از توان من خارجه و نقسم تنگ میشه.من نابود شدم به خاطر تصمیم اشتباه،من از یک خانواده محترم ،همه چیزم رو از دست دادم با این انتخاب.
    ویرایش توسط rahan : یکشنبه 10 شهریور 92 در ساعت 02:21

  12. #28
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    سلام اقا
    وارد جزئیات نمی شم و باید بگم که شما بصورت کاملا ویژه ای منفعل هستید و این رفتار رو از پدر آموخته اید. مادر شما فردی پرخاشگر هستند و این به ان مفهوم نیست که ایشون بد هستند، خیر ایشون به حقوق فردی دیگران احترام نمی گذارند و عقاید خودشون رو به دیگران تحمیل می کنند
    متاسفانه تیپ شخصیتی همسر شما نیز، منفعل- پرخاشگره و این موضوع رو بدتر می کنه
    جالبه بدونید که بین یک شخصیت پرخاشگر و یک شخصیت منفعل، یک چرخه منفی ایجاد می شه که هر روز منفی تر می شه! و صمیمت به شدت کاهش پیدا می کنه و تنها در شرایطی این چرخه متوقف می شه که یکی از طرفین صراحت، قاطعیت و جرات مندی رو تمرین کنه! اگر هر دو طرف اینگونه باشند نه تنها چرخه متوقف می شه که روند صمیمت هم آغاز می شه
    برای شما تغییر رفتار مادرتون به هیچ وجه مقدور نیست و نمی تونید ایشون رو تغییر بدید، پس گام اول برای شما و همسرتون پذیرفتن ایشون به همین شکلی هست، که هستند
    گام دوم اینه که شما می تونید خودتون رو تغغیر بدید و مهارتهای زندگی و رفتار جرات مندانه رو تمرین و اجرا کنید و بگذارید چرخه منفی ایجاد شوه سریعا متوقف بشه

  13. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    Aras (یکشنبه 10 شهریور 92)

  14. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 آذر 92 [ 08:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-22
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    512
    سطح
    10
    Points: 512, Level: 10
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 20 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aras نمایش پست ها
    مادرم روی من خیلی حساس و وابسته هست در صورتیکه این احساس رو نسبت به خواهر و برادرم نداره
    من فقط يك سوال دارم:
    آيا همسرتون بايد تاوان حساسيت و وابستگي اشتباه مادر شما رو بپردازه؟! تنها به اين جرم كه همسرتونه؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahan نمایش پست ها
    آلان نفرت و انتقام تنها چیزی است که بهش فکر می کنم.
    آره و آلان راهی دیگر نمی شناسم.تمام وجودم پر از نفرتی است که داره منو نابود می کنه،من برای زندگی با این مرد خیلی کارها کردم و اون همیشه یک ترسو بود که اجازه و قدرت نظر دادن و خودش بودن رو نداشت چون از همه می ترسیدو کدون زن از مردی که قدرت دفاع از خانوادش رو نداره خوشش می آید؟چه طور باید بهش تکیه کرد
    نفرت همه وجوده منه و حالا بعد تحقیر شدن ها و ساکت بودن نوبت من شده و فرصت تمامه و این منم که انتقام می گیرم حتی اگر به طلاق برسد.
    اين ميشه عاقبت همچين زندگي اي. قبل از اينكه رشته هاي ارتباطي شما و همسرتون پاره بشه و به اين نقطه برسين اجازه ندين.

    خوشبختانه تا همين جا هم كه اومدين به فكر همسرو زندگيتون هستين، ميتونم حس كنم كه همسرتون رو دوست دارين اما حس ميكنم هرچي مادرتون رفتارشو بيشتر ادامه ميده شما هم سعي ميكنيد بيشتر اين رفتارو واسه خودتون توجيه كنيد و متاسفانه اگر بخواهيد رفتار مادرتون رو توجيه كنيد همسرتون رو مقصر خواهيد ديد.
    فكر ميكنم آقاي sci خيلي صريح و روشن مطلب رو بيان كردن پس دنبال راهكار باشيد نه توجيه رفتاري كه خودتون ميدونيد اشتباهه.
    موفق باشيد

  15. 2 کاربر از پست مفید سمان تشکرکرده اند .

    Aras (یکشنبه 10 شهریور 92), kamr (یکشنبه 10 شهریور 92)

  16. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    26
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    سلام اقا
    وارد جزئیات نمی شم و باید بگم که شما بصورت کاملا ویژه ای منفعل هستید و این رفتار رو از پدر آموخته اید. مادر شما فردی پرخاشگر هستند و این به ان مفهوم نیست که ایشون بد هستند، خیر ایشون به حقوق فردی دیگران احترام نمی گذارند و عقاید خودشون رو به دیگران تحمیل می کنند
    متاسفانه تیپ شخصیتی همسر شما نیز، منفعل- پرخاشگره و این موضوع رو بدتر می کنه
    جالبه بدونید که بین یک شخصیت پرخاشگر و یک شخصیت منفعل، یک چرخه منفی ایجاد می شه که هر روز منفی تر می شه! و صمیمت به شدت کاهش پیدا می کنه و تنها در شرایطی این چرخه متوقف می شه که یکی از طرفین صراحت، قاطعیت و جرات مندی رو تمرین کنه! اگر هر دو طرف اینگونه باشند نه تنها چرخه متوقف می شه که روند صمیمت هم آغاز می شه
    برای شما تغییر رفتار مادرتون به هیچ وجه مقدور نیست و نمی تونید ایشون رو تغییر بدید، پس گام اول برای شما و همسرتون پذیرفتن ایشون به همین شکلی هست، که هستند
    گام دوم اینه که شما می تونید خودتون رو تغغیر بدید و مهارتهای زندگی و رفتار جرات مندانه رو تمرین و اجرا کنید و بگذارید چرخه منفی ایجاد شوه سریعا متوقف بشه
    با سلام و تشکر
    متاسفانه مشکل من به مادرم محدود نمی شود خواهرم هم این رفتار رو داره البته خیلی کمتر شاید تا بحال یکی دو مورد پیش آمده اما در این یک مورد اخیر رابطه ها خیلی سرد شده . حالا میخواهم بدانم رفتار جرات مندانه به چه معنی است؟ آیا باید با همسرم جدیتر از اینی باشم که الان هستم ؟ من تا اینجای کار توانستم این را به همسرم بقبولانم که من را به عنوان یک حامی کنار خودش بپذیره اما شخصیتی که داره اینه که نمی تونه فراموش کنه حرفهایی که زده شده رو فراموش نمی کنه و نمی بخشه و این باعث سردی روابط شده من چگونه باید قاطعیت خودم رو نشان بدهم ؟ چگونه باید صبر و تحمل را به همسرم آموزش بدهم ؟
    ویرایش توسط Aras : یکشنبه 10 شهریور 92 در ساعت 11:07


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.