سلام.
اولا باید به شما به عنوان یه مرد تبریک گفت که با همچین موضوعی اینقدر عاقلانه رفتار میکنین.
در ثانی. میخوام بگم درسته که این وظیفه مرده که ایجاد تعادل کنه بین طرفین. اما در صورتیکه هر دو طرف ماجرا در نهایت انصاف و البته منطقی با این قضیه برخورد کنن. اگه غیر از این باشه اون بنده خدایی که میخواد تعادل برقرار کنه له میشه
.
در مورد شما 2 تا پیشنهاد دارم. ببینین میشه عملیش کرد ؟
اول اینکه، هیچ گونه سعی و تلاشی نکنین که شرایط به گونه ای پیش بره که نظر مادرتون نسبت به همسرتون و بالعکس برگرده و مثبت بشه. سعی نکنین با رفتن اجباری به خونه پدری یا به زور دعوت کردن خونواده به خونه خودتون هرچه زودتر صلح و صفا برقرار بشه.
شما هرچقدر هم تلاش کنید حسن نیت مادرتون رو به همسرتون نشون بدین یا اینکه به مادرتون ثابت کنید عروس خوبی داره، فایده نداره. آدم ها بعد از سالها برای هم اثبات میشن. تلاش شما یه صرف انرژی بی ثمر و ناامید کننده است.
اگه واقعا رفتار مادر شما از سر دلسوزی باشه، بالاخره همسرتون میفهمه قضاوتش درست نبوده و بالعکس.
اگه هم اینطور نباشه و خدای نکرده رفتارهای مغرضانه داشته باشن، چیزی که دروغه و واقعیت نداره رو چطور میخواین اثبات کنید؟
دوم اینکه، در مجموع رابطه تون رو فعلا با خونواده ها کم کنید.
نه طوریکه حمل بر ناراحت بودن شما باشه و حالت قهر بگیره... یه دلیل دیگه بیارین مثل گرفتاری ! وقت نداشتن !
این باعث میشه خود به خود خیلی از تنش ها کم بشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)