به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 53
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شما مطمئنید که مشکل شما هم به دل ننشستنه ؟
    شاید مشکلتون اینه که اون خانم قبلی رو هنوز نتونستید فراموش کنید
    ببینید اگه مشکلتون به خاطر اون خانم قبلی باشه ، نمیشه در مورد شما عبارت "به دل ننشستن" رو به کار برد.


    آسمانی عزیز، بله مشکل من به دل ننشستنه. یعنی حتی اگه پای دختر دیگه ای هم وسط نبود مطمئن بودم که این بی علاقگی وجود داشت. الان که همسرم رو بیشتر شناختم می فهمم که اون هیچ معیاری نداره که من رو به زندگی امیدوار کنه (چه از نظر دوست و هم صحبت بودن،اجتماعی بودن، سن، تحصیلات و...) به جز اینکه عاشق و وابسته من شده که اون هم فکر می کنم به خاطر شرایط سنی خودش و همچنین شرایط من هست و گرنه از سمت من هیچ محبت و علاقه ای ندیده که این رفتارش قابل توجیه باشه.

    شاید الان بگی که اختلاف سنی و تحصیلی قبل از عقد هم بوده. درسته ولی من فکر می کردم که این خانوم حتما کمالات و ویژگی هایی داره که بتونه جای اونا رو بگیره. توی دو جلسه خواستگاری فقط من با ایشون صحبت می کردم و ایشون خیلی کم صحبت می کرد بعدا که بهش گفتم از این وضعیت خوشم نمیاد گفت که علت کم صحبتیش استرس بوده. من هم تو چند روز اول رفتارم رو طبیعی نشون میدادم ولی مطمئن شدم که درست فکر می کردم. ایشون توی این مدت نه از کارم نه از درسم هیچی نپرسیده و فقط دوست داره که من در کنارش باشم. اما از نظر من اینکه زن و شوهر دوست و هم صحبت و همدرد هم باشند از همه چیز مهمتره. چرا که آدما بعد از مدتی از ریخت و قیافه می افتند ولی دوستی آدما پایداره. از اینکه نمی تونم در مورد وقایع دور و برم که اکثرا هم مربوط به درس یا کارم هست باهاش صحبت کنم احساس بدی دارم.

    از چندتا مشاور تلفنی هم سوال کردم گفتند که باید بعد از این مدت علاقه به وجود اومده باشه ولی جای تعجبه که تو بعد 4-5 ماه نتونستی بهش علاقه مند بشی. اصلا میلی به دیدنش ندارم و اینجا که هستم احساس راحتی بیشتری دارم.
    اگه جایی از صحبتام براتون روشن نبود بگید بیشتر توضیح بدم. ممنون

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    191
    سطح
    3
    Points: 191, Level: 3
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظر من شما باید فرصت بیشتری به خودتون بدید . میشه بگید تا الان برای ایجاد علاقه و بهبود روابط چه کارایی انجام دادین ؟ به جز مشاوره رفتن ، منظورم اینه که مشاور راهکار خاصی بهتون نداده ؟ همسرتون چقدر تلاش کرده ؟
    فکر میکنم اگه بیشتر باهم باشید بهتر میتونید مسائل رو مو شکافی کنید و ببینین مشکل اصلی چیه ؟ به همسرتون کمک کنید درسش رو ادامه بده ، اینجوری ممکنه اعتماد به نفسش بیشتر بشه و وابستگیش به شما کمتر
    یه سوال : میخواین دوسش داشته باشین یا نه فقط به این فکر میکنین که اشتباه کردم و ....
    معیارهای شما برای ازدواج چی بود ؟
    موفق باشید

  3. 2 کاربر از پست مفید خانوم خونه تشکرکرده اند .

    mansor (یکشنبه 27 مرداد 92), roze sepid (یکشنبه 27 مرداد 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشکر از همه دوستانی که منو تا الان راهنمایی کردند.
    در پاسخ به سوال دوستان عزیز: توجیه، مهرااد و خانم خونه که پرسیده بودید معیارهات برای ازدواج چیا بوده مواردی رو تو تاپیک های قبلی گفتم. برای من تحصیلات، اجتماعی بودن، همدرد و هم فکر بودن دختر خیلی مهم بود.دوست داشتم همسرم باعث افتخارم باشه. اما شوکه شدن من بعد از اون قضیه و عدم شناخت کافی باعث شد که من نتونم به درستی تصمیم بگیرم. البته مسئله اختلاف سنی و تحصیلی از همون اول مشخص بود ولی با خودم فکر میکردم اگه همسرم چند ویژگی آخر رو داشته باشه جای خالی مسائل دیگه رو پر میکنه. تحصیلات رو بعدا هم میشه ادامه داد. ولی بعد از عقد فهمیدم که اصلا دنیامون و طرز تفکرمون خیلی با هم فرق داره. اون خیلی هم کم صحبته و این مسئله برای من که اکثرا دور از خانواده ام خیلی آزار دهنده است. راستش بعد از ازدواج احساس تنهایی بیشتری نسبت به قبل دارم. وقتی که نمی تونم از درس و کارم براش تعریف بکنم چون هیچ عکس العملی نشون نمیده، فوق العاده احساس بدی دارم. با خودم میگم اگه قرار شد با دوستان یا همکارام معاشرت خانوادگی داشته باشیم من چه عذابی می کشم.

    البته همسرم دائم بهم میگه که دوست داری من چجور باشم؟ حاضرم هرکاری بکنم تا اون جوری باشم که تو میخوای. ولی من همیشه دوست داشتم همسرم کسی باشه که توی زندگی منو به جلو هل بده نه این که من دائم بهش بگم این کارو بکن این کارو نکن. احساس می کنم تنهاتر شدم. ازش زده شدم و رابطمون اصلا عادی نیست.

    باز هم منتظر راهنمایی های بیشتر شما هستم.

  5. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    دوست عزیز یادتون باشه همسرتون 17 سالشه !!
    از یه دختر 17 ساله چقدر میشه توقع اجتماعی بودن ، همفکری ، همدردی و ..... داشت ؟؟
    شما دانشگاه رفتین ، تحصیل کرده این ، با کلی آدم نشست و برخاست داشتین ، شاغل بودین ، همکار دیدین ، همکلاسی دیدین ، با اساتید بحث کردین ، دانشجو بودین و اجازه ابراز نظر رو یاد گرفتین ..... و .......
    از دختری که از پشت نیمکت مدرسه اومده بیرون چه انتظاری دارین ؟؟؟؟
    اون باید این مراحل رو طی کنه
    بی انصافی نکنید تو رو خدا


    در مورد خودم مثال می زنم
    من الان به گفته دوستانم خیلی خیلی با اطرافیانم راحتم و روابط اجتماعی خیلی بالایی دارم ، اون قدری که با خواستگارم سر این موضوع بحثمون شد و من به این سایت رسیدم...
    خودم رو با 17 سالگیم مقایسه می کنم ، من تو اون سالها حتی وقتی مهمون می اومد از اتاق خارج نمیشدم که مبادا یه وقت یه سلامی بدم !!!!
    اوایل دانشگاه رفتنم ، وقتی استادی سوالی می پرسید و من جوابش رو بلد بودم ، روم نمیشد بگم و به بغل دستیم می گفتم بگه
    الان با استاد بحث می کنم که اونی که تو میگی غلطه و اونی که من میگم درسته !!

    اون هنوز خیلی بچه ست
    چه برنامه ای برای آیندش داره ؟
    بذارین شاغل بشه ، بذارین دانشجو بشه
    تا روابط اجتماعیش بره بالا . آدم تا وقتی تو بستر اجتماع قرار نگیره نمی تونه ادعا کنه اجتماعی هست یا نه . شاید روابط عمومیش خیلی قوی تر از شما بود!!!
    مگه شما از روز اول اینجوری بودین ؟؟؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mansor نمایش پست ها


    پسری هستم 28 ساله (11 سال تجربه و ارتباطات بیشتر)
    دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشدم (حداقل 6-7 سال تحصیل در دانشگاه)
    از زمان ورود به دانشگاه تا الان از خانواده دور بودم (مستقل بودن)
    تو خوابگاه زندگی کردم (آشنایی با عقاید و رفتارها و دیدگاههای مختلف)
    یکی از آشنایان دختری رو به خانوادم معرفی کرد .... (ارتباط با جنس مخالف)
    .............(شاغل بودن)

    اینا قسمتی از تفاوت های شما با اون خانمه!!!

  6. 7 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 10 شهریور 92), majid_k (جمعه 01 شهریور 92), mansor (چهارشنبه 30 مرداد 92), paradise92 (چهارشنبه 30 مرداد 92), sah@r (چهارشنبه 30 مرداد 92), saraamini (شنبه 02 شهریور 92), خانوم خونه (پنجشنبه 31 مرداد 92)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 آذر 92 [ 18:47]
    تاریخ عضویت
    1392-5-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    293
    سطح
    5
    Points: 293, Level: 5
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 55 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به نظر من هم نصیحتهای دوست خوبمون آسمانی رو گوش کنین. شما باید به خانمت اجازه بدی رشد کنه. باید کمکش کنی و مثل یه ستون که باعث بالارفتن گل نیلوفر میشه تو هم ستون زندگیش باشی. اگه اون کنار تو پیشرفت کنه این شاهکاره نه این که با کسی ازدواج کنی که همه چیزش کامله و نیازی به تو نداره. به جای اینکه با طرز برخوردت روحیه اش رو خراب کنی بهش راهنمایی بده تا کنکور یه رشته خوب قبول بشه. و بعدش هم تو دانشگاه کمکش کن. به این میگن یه مرد نمونه!! شاد باشی.

  8. 4 کاربر از پست مفید paradise92 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 31 مرداد 92), majid_k (جمعه 01 شهریور 92), mansor (چهارشنبه 30 مرداد 92), mercedes62 (جمعه 01 شهریور 92)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    191
    سطح
    3
    Points: 191, Level: 3
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ، درسته شما توقع داشتین همسرتون شما رو راهنمایی کنه و به جلو هل بده اما حالا که شرایط اون طور که میخواین نیست چه اشکالی داره شما مسیر مورد نظرتون رو به همسرتون نشون بدین ؟ اون علم غیب نداره بکه ببینه شما چه انتظاری ازش داری به علاوه اینکه سنش خیلی کمه ، شما تو 17 سالگی چقدر از این توانایی هایی که الان دارین رو داشتین ؟ پس سعی کنید بهشون فرصت بدید
    فکر میکنم قبل از ازدواج تو ذهنتون یه انسان کامل به عنوان همسر برای خودتون ساختین و مدام اون رو با همسر واقعی تون مقایسه میکنین ، به نظرم مقایسه تو روابط زناشویی مخربه پس چیزی که واقعیت داره رو بپذیرید و به فکر رشدش باشید .
    شما هرچقدر بیشتر از هم دور باشید ( هم بعد مسافت هم بعد عاطفی ) اوضاع بدتر و روابط سردتر میشه . یه مدت به خودتون فرصت بدین ، چیزایی که ازش انتظار دارین رو بگین ، تشویقش کنین مطالعه کنه خصوصا در رابطه با کار و رشته شما . این کار میتونه بهش کمک کنه در جواب صحبت هاتون در مورد کار و درس حرفی برای گفتن داشته باشه ، علاقه تون رو به همسرتون بیان کنین ، رفت و آمدتون رو با دوستان و فامیل بیشتر کنید ، کمک کنید تو بحث ها شرکت کنه تا کم کم بتونه راحت صحبت کنه
    اگه همسرتون هم اینجا بودن قطعا دوستان راهنمایی های زیادی براشون داشتن
    شاد باشید

  10. کاربر روبرو از پست مفید خانوم خونه تشکرکرده است .

    mansor (پنجشنبه 31 مرداد 92)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک سوال دارم: آیا به نظر شما همه کسایی که با هم نامزد می کنند حتما در کنار هم خوشبخت می شند؟

    آیا امکان نداره که دو نفر (هر چند که به هم علاقه مند باشند چه برسه به داستان ما) بعد از مدتی بفهمند که اشتباه کردند؟ اگه این طوریه پس آشنایی و تحقیقات قبل از ازدواج برای چیه؟

    لطفا جواب بدید


  12. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    113
    Array
    نه آقای منصور . این طور نیست که همه با هم خوشبخت بشن. حتی علاقه هم ممکنه باشه و طرفین خوشبخت نشن.
    اما این خیلی واضح بود و نیازی به پرسیدن نداشت
    منظور و هدفتون از این سوال چیه ؟ شاید بتونیم بیشتر کمکتون کنیم.

  13. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    mansor (جمعه 01 شهریور 92)

  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 اردیبهشت 04 [ 19:10]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    18,736
    سطح
    86
    Points: 18,736, Level: 86
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 114
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    117
    Array
    آقا منصور عزیز

    من نظر شخصیم رو میگم شاید دوستانی مثل دوستان بالا معتقد باشند که میتونی همراهیش کنی

    تا درسش رو ادامه بده

    و یکجورایی بزرگش کنی این بستگی به شما و توانایاتون و ظرفیتتون داره؟

    من باشم فکرام رو میکنم اگر موقع انتخاب عاقلانه فکر نکردم الان سعی میکنم عاقلانه فکر کنم و با

    مشاور مجرب مشورت میکردم و این رابطه رو اگر میدونم در مسیر درستی نیست متاسفانه تموم کنم.

    چون ادامه این رابطه بصورتی که رضایت و علاقمندی شما درش نباشه بضرر اون خانم هم هست.

    ایشون حقش هست که با کسی زندگی کنه که صمیمانه دوستش داشته باشه و البته حق شما هم

    هست که متاسفانه کمی عجله کردید.

    به نظر من تصمیم قطعی بگیر که "یا رومی روم باشی یا زنگی زنگ."

    اگر به همین منوال بخواهی عمل کنی جداشدن بعد از عروسی بدتر از شرایط حالاست.

    خوب باخودت خلوت کن و اینبار با درایت و منطق و کمک یک مشاور بهترین راه رو انتخاب کن.

    موفق باشی
    ویرایش توسط sanjab : پنجشنبه 31 مرداد 92 در ساعت 22:51

  15. 2 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    khoshkhabar (شنبه 04 آبان 92), mansor (جمعه 01 شهریور 92)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 21:25]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    191
    سطح
    3
    Points: 191, Level: 3
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه ، همچین قانونی وجود نداره که همه باید با هم خوشبخت بشن اما تموم کردن رابطه تو این مدت ممکنه عجولانه باشه ، اینو میگم چون خودم و همسرم برای زندگی که الان داریم حدود دو سال و نیم تلاش کردیم .
    کسی نمیخواد شمارو مجبور به ادامه این زندگی کنه ولی اگه ذره ای امید دارین که زندگیتون همون چیزی بشه که میخواین دست از تلاش برندارین ، دوتایی مشاوره برین خدا رو چه دیدی شاید مهرش به دلتون افتاد.

  17. 3 کاربر از پست مفید خانوم خونه تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 01 شهریور 92), mansor (جمعه 01 شهریور 92), mercedes62 (جمعه 01 شهریور 92)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32
  3. شروع یک زندگی با شک و تردید؟
    توسط fariborz در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 91, 15:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.