
نوشته اصلی توسط
del
آقای تنهایی ارجمند! ما فرض رو بر این میگذاریم که مادرشوهر ایشون واقعیت رو گفتند و واقعا این خانم توی اون زندگی خیلی خوب بودند. اما
فکر میکنید رفتار یه خانم 30 ساله که تازه یک سال و هشت ماهه که جدا شده؛ طبیعیه؟
اینکه بخوان با روش پیش نوازی های جنسی شما رو تحریک کنند برای اینکه زودتر پیشقدم بشید؟
فکر میکنید منطق و غرور و نجابت یه خانوم این اجازه رو به ایشون میده که بخوان اینقدر زود این نوع رفتارها رو داشته باشن؟ ببینید نمی دونم چقدر از خانم ها شناخت دارید؛ اما یه خانم نجیب و البته معقول؛ حتی تا چند وقت بعد از عقد رسمی تمام سعیش رو میکنه که ببینه چقدر میتونه با همسرش صمیمی بشه از لحاظ روانی؛ نه جسمی!!!
میشه بیشتر روی بُعد شخصیت ایشون کار کنید؟ روی میزان کنترل پرخاش و عصبانیتشون؟ میزان کنترل احساسات و هیجاناتشون؟
البته del جان شما کاملا منطقی و درست میفرمائید ....
و هیچ چیزی کار ایشون ( رابطه پیش سکس ) را توجیه نمیکنه !!!!!
================================================== =========
راستی یه نکته ای که من باید از همان ابتدای کار میگفتم و فراموش کردم که عرض کنم !!!!!!!!
================================================== =
زمانی که من با این خانم آشنا شدم برای قرار ملاقات به خط موبایل ایشون تماس گرفتم ......
بعد از اینکه ایشون فهمیدند که قضیه واقعا ازدواج است و من هم تا حدودی خواهان هستم
روز دوم آشنایی خط شون را عوض کردند !!!!!
=========================================
نمی دونم چرا خط شون را عوض کردند !!!!!!!!!
==============================================
از ایشون علت عوض شدن خط شون را پرسیدم !!!
اول ش گفت : خط م اعتباری بود و شارژم تمام شد و من مجبور شدم از خط ثابت م استفاده کنم !!
ولی یه چند روز بعد که مجددا پیله شدم و گفتم چرا خط ت را عوض کردی
با یک حالت ترش رویی و پرخاشگری گفت :
آقای ............. چرا شما بد بین هستی !!!!
اون خط مال کارم بود و یه چندتایی هم مزاحم داشتم -- برای همین این خط جدید را انداختم تو گوشیم ....
بعدش م گفت : حالا اگه خیلی ناراحتی تا همون خط را روشن کنم ......
================================================== =
گفتم : همچین میگی خط مال کارم بوده که هر کی بشنوه فکر میکنه
کارت چی هست و روزی چندتا زنگ خور داری !!!!
گفت : حالا دیگه عوض کردم که شماره ما شوهر سابق مم نداششته باشه !!!
بعدشم گفت : البته همین خطمم داره که اگه خواستی همین خط ثابت مم عوض میکنم ....
================================================== ==
و اما در طول این چند روز آشنایی ما ------- ایشون مدام سئوال میکرد که اگه الان یه کیسی - موردی
بهت معرفی بشه -- بازم میری ببینیش ؟؟؟؟
من هم با صداقت گفتم : بله !!!
چرا نرم ببینمش ؟؟؟
شما هم مجاز هستی اگر کیسی بهت معرفی شد در همین شرایط کنونی بری و ببینیش !!!!
چون من و شما الان در مرحله انتخاب هستیم ...
شما هم برو -- چه بسا اینکه یکی بهتر از من باشه ....
************************************************** ******
ولی ایشون ناراحت شد و گفت :
تو چه مردی هستی که به نامزدت میگی برو کیس های دیگه را هم ببین !!!
من با یه کسی که دست با علی بدم تا ته ته ش را هستم ...
(( که صد البته ناز و غمزه زنانه بود
))
************************************************** ********
خلاصه برای اثبات اداعای ایشون 
یه 3-4 روزی از ارتباط ما گذشت و من به خاطر اینکه ایشون را امتحانش کنم --
همین شماره جدیدش را به یکی از رفیقام
دادم و گفتم زنگ ش بزن و بگو :
شماره شما را خواهرم گیر اورده و من هم متارکه کردم و میخوام ازدواج کنم و اگه مایل باشید همدیگه
را ببینیم ....
===========================================
دوستم زنگش زده بود و بعد از احوالپرسی - گفته بود که من آقای ......... هستم و شماره شما را
خواهرم از کاسب های همسایه تون گیر اورده اند و قصد ازدواج هم دارم ....
و اگه شما هم مایل هستید هم دیگه را ملاقات کنیم ...
ایشون پرسیده شغل تون چیه ؟؟؟
دوستم گفته : من مهندس عمران هستم
ایشون گفته : یعنی بساز و بفروش دیگه !!!
دوستم گفته به نوعی بله !!!
چند ساله تونه ؟؟؟
مدرک تون چیه ؟؟
و در آخر هم گفته با خانواده صحبت میکنم و خبرش را میدم .....
و خداحافظی کرده ...
===================
سپس هنوز یه چند دقیقه ای طول نکشیده که زنگ زده به دوستم و گفته :
آقای ........ من این خط را 4-5 روزی بیشتر نیست که توی گوشیم انداختم
خواهر شما شماره بنده را از کجا گیر آورده ؟؟؟؟؟؟
کسی این شماره بنده را نداره ؟؟؟؟
دوستمم گفته : والا نمی دونم خواهرم گفت که از یکی از همسایه های مغازه شون گرفتم ...
سپس دوستم برای اینکه شک نکنه گفته : دوست داشتید بیایید همدیگه را می بینیم ....
و باز ایشون ظاهرا کمی برایشان رفع شک شده و گفتند باشه خبر میدهم ....
======================
خلاصه دوستم زنگ زد به من گفت : آقا زنگش زدم و یکمی هم از خصوصیات شغلی یا - مدرکی یا و ...
پرسید و گفت : به خانواده میگم و خبرت میکنم ...
منم به دوستم گفتم : همینطور برو جلو خوبه - فقط شک نکنه .... !!!!
===========================================
خلاصه یه چند دقیقه بعد سریع دوستم دوباره بهم زنگ زد بهم و گفت :
پسر این شک کرد که من شماره را از کجا گیر آوردم
گفتم خوب چی گفت ؟؟؟؟
گفت : میگه آقای ............... من فکرامو کردم و قصد ازدواج ندارم - و خداحافظی کرد ....
=============================================
آقا من داشتم با دوستم صحبت میکردم که دیدم یکی اومد پشت خط -- فهمیدم که خودشه !!! 
گوشی را جواب دادم و خیلی ریلکس گفتم بفرمایید !!!
گفت :
آقای ........... نمی دونم الان یه نفر زنگ زد بهم و گفت من ........... هستم و مهندس عمران هستم و .....
خواهرم شماره شما را گیر آمورده و اگه بشه برای آشنایی و ازدواج همدیگه را ببینیم ....
منم بهش گفتم : شرمنده من قصد ازدواج ندارم !!!!
=========================================
منم خیلی ریلکس گفتم : والا چی بگم نمی دونم کی بوده !!!
بعدش م گفتم : خوب اشتباه کردی -- بابا میرفتی میدی دیش ---- یوقت خوب بود ---
یوقت بهتر از من بود !!
که ناراحت شد و گفت : دیگه این حرف را نزنید که ناراحت میشم --- من با کسی که دست یا علی
میدم تا ته ته ش هستم .....
************************************************** **
در صورتی که دوستم میگفت : سری اول تا باهاش صحبت کردم گفت فکرامو میکنم و با خانواده هم
صحبت میکنم و خبرش را بهتون میدم ....
******************************************
حالا شما دوست عزیز ( del ) و سایر دوستان عزیز و محترم که بنده تا الان راهنمایی فرمودند
از این نوشته های بنده و اطلاعاتی که دادم چی دستگیرتون میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)