به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 82
  1. #51
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 شهریور 96 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1390-9-26
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    4,735
    سطح
    43
    Points: 4,735, Level: 43
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    149

    تشکرشده 135 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تا اينجا مشخص شد كه قبلا هماهنگ شده بوده، بايد يك منبع ديگر براي بدست آوردن اطلاعات بدست آوري، مثل فاميل هاي خود خانم مثل دايي و عمو و غيره كه بتواني هم اطلاعات بيشتري بگيري و هم منبع براي تحقيق بيشتر
    نمي دونم آدم طلاق بگيره باز هم با مادر شوهر انقدر صميمي مي شه كه بخواد بگه مادر شوهر جان دارم دوباره ازدواج ميكنم مي خوان بيان تحقيق ازم تعريف كن؟
    يك بار كه بدون تحقيق اشتباه كردي و ازدواج پس ايندفعه مراقب باش

  2. 2 کاربر از پست مفید سارا 2010 تشکرکرده اند .

    tamanaye man (یکشنبه 27 مرداد 92), tanhaei (شنبه 26 مرداد 92)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام به آقای تنهایی

    نمیدونم اون روز واقعا اعصابم رو خرد کردین وکاملا باعصبانیت واستون پیام دادم
    ولی الان آرومم

    دونکته هست که باید بدونین...
    1-شما توپیامتون نوشته بودین
    من که نمیخوام تا 2 -3 ماه ایشون را تست کنم که خدای نکرده یوقت پای خودمم بلغزه

    من برای اینکه ایشون را بشناسم یه 10 روزی بهش میدان دادم تا ببینم چند مرده حلاج هست .....

    ولی وقت داره میگذره شما ازچندروز پیش تا حالا میگین ده روز...اما واقعا روزا داره میگذره و وابستگی وعادت چشم آدم روبه روی واقعیت ها میبنده....من فقط خواستم الان رفتار این خانم رو به عنوان یه خانم که شایدبتونه راهنماییتون بکنه توضیح بدم وگفتم این رفتار کاملا غیرطبیعی هست...
    من دلم واسه ی اون بچه ای میسوزه که نمیخوام قربانی این قضیه بشه...باتوجه به چیزایی که نوشتین شماخیلی ازاین خانم بهترین ولی بخاطراینکه دارین برای بارسوم اقدام میکنین دارین به کمتر از خودتون قانع میشین....
    نمیدونم بقیه بعدا چی جواب پست من میدن اما من نظرمو دادم ونه قصد دشمنی باکسی دارم ونه چیز دیگه ای وشما هم مثه برادر خودم2- واقعا انقدر این خانمه ضایع کرده پشت تلفن وشما باز هم دارین توجیه میکنین؟؟؟؟؟
    کاملا مشخصه که هماهنگ شده بوده...

  4. 2 کاربر از پست مفید fatima86 تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 26 مرداد 92), tanhaei (یکشنبه 27 مرداد 92)

  5. #53
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array
    تنهایی خوبی؟
    منم موافقم که احتمال هماهنگ شدن وجود داشته
    شما تو فامیل نزدیک بزرگتر فهیم و دانا دارین؟ کسی که آگاه باشه و زرنگ هم باشه
    اگر همچین شخصی دارین با ایشون برین سراغ مادر شوهر سابق این خانوم که نکاتی را که شما شاید متوجه نشید ایشون بهتون گوشزد کنند
    ضمنا کاری نداره یه وقت مشاوره قبل از ازدواج از یه مشاور خوب بگیرید ، ایشون یه سری تست های شخصیتی و غیره میگیرند از شما و می تونند خیلی کمک کنند در این مورد
    مسئله های پیش اومده را هم بی کم و کاست مطرح کنید مطمعنا راه گشا خواهد بود
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    paradise92 (پنجشنبه 31 مرداد 92), tanhaei (یکشنبه 27 مرداد 92)

  7. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط fatima86 نمایش پست ها
    واقعا انقدر این خانمه ضایع کرده پشت تلفن وشما باز هم دارین توجیه میکنین؟؟؟؟؟
    کاملا مشخصه که هماهنگ شده بوده...
    اول از همه بسیار متشکر هستم از لطف و محبتی که همه دوستان به بنده دارند

    ================================================

    راستش فاطیما جان من یک کمی از صحبت های تلفنی را در پست قبلی م فراموش کردم که بگم

    همانطور که عرض کرم :

    زمانی که بنده با مادر شوهر سابق ایشون صحبت کردم و مادر شوهر ایشون فی البداهه نام ایشون را

    آورد و گفت میخوای راجع به .......... بپرسی !!!

    و
    من هم خیلی متعجب پرسیدم شما از کجا فهمیدید که من میخوام راجع به چی و کی

    سئوال کنم ؟؟؟؟


    مادر شوهر ایشون جواب داد : چون شما فامیل پسر م را گفتید و من فامیل م ............. است .

    و همه من را به فامیل خودم صدا میزنند !!!!

    ======================================

    من در پست قبلی ام به اشتباه نوشتم ایشون گفتند ((
    شما فامیل شوهرم را گفتید )) در

    صورتی که اون خانم پشت تلفن گفتند (( شما فامیل پسرم را گفتید )) !!!!

    شاید الان برای دوستان این سئوال پیش بیاد که یعنی چی مگه فامیل پسر و شوهر فرق میکنه ؟؟؟



    باید بگم که بله در مورد این خانواده فامیل پسر و شوهر این خانم فرق میکنه !!!!

    *******************************
    ***********

    توضیح میدم


    طبق صحبت های مادر شوهر =

    این خانم شوهر اول ش فوت میکنه و از شوهر اولش 2 تا بچه داره !!!

    ( که پسرش با همین خانم مد نظر بنده ازدواج کرده و حالا ام جدا شدند )

    و پس از چند سالی مادر شوهر با یک مرد دیگه ازدواج میکنه و حالا ام ازش یک بچه داره !!!!

    =================================================

    زمانی که این خانم شماره تلفن مادر شوهر ش را داد من گفتم فامیلش چیه ؟؟

    گفت بگو خانم ..... (( در اصل فامیلی که به من گفت فامیل شوهرش را گفت که پدرش فوت شده ))

    =================================================
    زمانی که من به مادر شوهرش زنگ زدم و گفتم ببخشید با خانم ............ کار دارم

    چونکه من فامیل شوهر اولش که فوت کرده را به زبان آوردم --

    ایشون شصت ش خبر دار شده که من میخوام راجع به عروس سابق ش سئوال کنم !!!!

    ************************************************** *

    دیشب با همین دختره یکم بیرون رفتم و توی صحبت ها بهش گفتم که من با مادر شوهرت صحبت کردم

    و ایشون هنوز حرف نزده گفت میخوای راجع به ............ بپرسی !!!

    بهش گفتم چرا ؟؟ گفتم شما باهاش هماهنگی کرده بودی ؟؟؟؟

    گفت : نه به خدا نمی دونم چرا این حرف را زده !!!

    شاید چون چند ماه پیش یکی دوتا خواستگار برای تحقیق زنگ زده بودند خونه ایشون

    ایشون شاید یه جورایی حس ش بهش گفته شاید شما هم میخوای راجع به من سئوال و تحقیق کنی !!!!

    =======================================

    بعدش م گفت = اصلا چرا تلفن !!!


    آدرس میدم به اتفاق پدر و مادر و خانواده برید در خونه مادر شوهرم

    اصلا برید و با شوهر سابق م صحبت کنید !!!!

    بعدش گفت :

    ببین آقای .............. من که شماره مادر م را ندادم که بخام باهاش گاوبندی کنم

    و بگم هوای کار را داشته باش و خوب من را بگو .....


    من شماره مادر شوهر م را دادم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    بابا اگه من مشکلی داشتم - خیانتی کرده بودم - ایراد اخلاقی داشتم و .....

    بلاخره اون پسرش -- ته تهش زندگی بچه ش را پاشونده بودم

    آیا میومد از من تعریف کنه ؟؟؟؟

    مثلا نمی گفت : اصلا به درد نمیخوره - تیرس این خانم نرو -- این خانم پسر من را

    بدبخت کرده و ......

    بعدشم گفت = آدرس میدم برید در خونه شون - شناسنامه شم ببینید -

    اگه من بودم و به پسرش بدی کرده بودم و زن درست و حسابی نبودم

    چرا باید از من خوب بگه !!!

    بعدش م گفت = بابا به پیر به پیغمبر من کاری نکردم - آخه چرا حرف من باور نمیکنی

    بابا برو تحقیق هر جا دوست داری !!!

    آدرس هر کی یا خواستی بهت میدم برو تحقیق .....

    اصلا برو با شوهر سابق م صحبت کن !!!!

    برو با خواهر شوهرم صحبت کن هر چی گفتند همون حرفا را قبول کن .....

    =================================================


    نمیدونم ولی یجورایی حس میکنم دروغ نمیگه !!!!

    چون تا حالا هرچی گفته درست گفته

    ======================================

    راستش پاک قاطی کردم

    از یک طرف حس میکنم دروغ نمیگه

    از یک طرف میترسم از ازدواج و شکست دوباره

    لطفا کمک م کنید

    لطفا اگه چیزی به ذهن تون میرسه بازم راهنمایی م کنید !!!!!


    *********************

    باز هم صمیمانه از شما خواهران و برادران بزرگوار صمیمانه تشکر میکنم

    که بنده را آگاه و روشن میفرمائید و سپاسگذارم



    - - - Updated - - -

    ببینید دوستان خانم قبلی بنده از بس به من و خاننواده م بدی کرد

    مادرم قسم خورده اگه خواست شوهر کنه و شوهرش آینده ش اومد و خواست از ما تحقیق کنه

    مادرم میگه :


    هر اتفاقی میخواد بیفته - بیفته !!

    مگه شر به پا نمیشه ، بشه !!!

    مگه خون و خون ریزی نمیشه ، بشه !!!

    من راستش را میگم

    میگم که این خانم چه کارها به سر ما اورد

    با ما و پسر من و زندگی و بچه ش چیکار کرد !!!


    ******************************************

    خوب دقیقا ایشون هم مادر شوهر این خانم هست

    اگه واقعا این خانم مشکلی داشته !!! یا با زندگی بچه ش بازی کرده !!!

    یا خطایی کرده !!!

    یا خدای نکرده خیانتی چیزی مرتکب شده !!!

    چرا باید مادر شوهرش اینقدر ازش تعریف کنه

    و حتی پشت
    گوشی تلفن به من بگه من باید ازش حلا لی یت بطلبم !!!!

    بهش بگم منو حلال کن !!!

    من بی تغصیر بودم - خیلی کردم پسرم به این راه نره اما رفت !!!!!!!

    خیلی کردم ترکش بدم نشد ........


    ************************************************** ***********
    دوستان عزیز

    به نظر شما چرا باید مادر شوهر ایشون از این خانم اینقدر تعریف کنه ؟؟؟؟؟

    چه سودی برای مادر شوهر ایشون داره که بخواد تعریف بیخود

    از عروسش بکنه ؟؟؟

    ویرایش توسط tanhaei : یکشنبه 27 مرداد 92 در ساعت 10:01

  8. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array
    برادرم نگران نباش
    به نظر بنده هر چی که بوده و حتی اگر هماهنگ شده بوده باز ایشون در گذشته شون به نظر نمیاد مسئله خاص و پنهانکاری آنچنانی وجود داشته باشه
    شما رو رفتارهای فعلی ایشون زوم کن و آروم باش
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #56
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array
    آقای تنهایی ارجمند! ما فرض رو بر این میگذاریم که مادرشوهر ایشون واقعیت رو گفتند و واقعا این خانم توی اون زندگی خیلی خوب بودند. اما
    فکر میکنید رفتار یه خانم 30 ساله که تازه یک سال و هشت ماهه که جدا شده؛ طبیعیه؟
    اینکه بخوان با روش پیش نوازی های جنسی شما رو تحریک کنند برای اینکه زودتر پیشقدم بشید؟
    فکر میکنید منطق و غرور و نجابت یه خانوم این اجازه رو به ایشون میده که بخوان اینقدر زود این نوع رفتارها رو داشته باشن؟ ببینید نمی دونم چقدر از خانم ها شناخت دارید؛ اما یه خانم نجیب و البته معقول؛ حتی تا چند وقت بعد از عقد رسمی تمام سعیش رو میکنه که ببینه چقدر میتونه با همسرش صمیمی بشه از لحاظ روانی؛ نه جسمی!!!
    میشه بیشتر روی بُعد شخصیت ایشون کار کنید؟ روی میزان کنترل پرخاش و عصبانیتشون؟ میزان کنترل احساسات و هیجاناتشون؟
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  10. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    tamanaye man (یکشنبه 27 مرداد 92)

  11. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلا نمایش پست ها
    برادرم نگران نباش
    به نظر بنده هر چی که بوده و حتی اگر هماهنگ شده بوده باز ایشون در گذشته شون به نظر نمیاد مسئله خاص و پنهانکاری آنچنانی وجود داشته باشه
    شما رو رفتارهای فعلی ایشون زوم کن و آروم باش
    والا نیلا جان خیلی میترسم !!!!!!!!

    ===========================

    یه موضوعی که دیشب اتفاق افتاد را بهتون بگم !!!

    راستش نمی دونم ایشون یا خیلی ساده ست !!!

    یا ...... نمی دونم چه جمله ای را براش بکار ببرم .....!!!!!


    ============================================

    من دیشب باهاش صحبت کردم و گفتم من یکم از دست طرز برخوردت ناراحت هستم !!

    گفت کدوم برخورد !!! مگه من کاری کردم ؟؟؟
    =============================================
    گفتم : شما در اون شبی که منزل ما اومدید و بعد از شام ما رفتیم توی اتاق و نشسته بودیم لب تخت

    چرا از توی لباس بده دست بردی روی سینه بنده ؟؟؟

    چرا این کارا کردی ؟؟

    ================================================== ====

    راستش یکبار که داشتیم با هم صحبت میکردیم شما توی حرفات گفتی کسایی که با هم رابطه جنسی دارند

    و یا حتی معاشقه دارند - خیلی به هم وابسته و دلبسته میشوند ..... درسته ؟؟؟؟

    گفتم : بله درسته من گفتم - - چون واقعا رابطه جنسی علاقه میاره و وابستگی و عشق ایجاد میکنه ....

    ================================================== ====
    بعدش خندید و گفت : به خدا من منظوری نداشتم !!!

    راستش من شما را خیلی دوست دارم --- به شما خیلی علاقه مند شدم

    و نمی تونم به هیچ عنوان شما را از دست بدهم ....

    راستش دیدم شما انگار یکم رفتارت سرد هست .....

    من میخواستم یه جوری از این راه شما را نسبت به خودم تحریک کنم !!!

    میخواستم یک پیش سکس بهت بدم -- حتی در حد همون نوازش دستت

    گفتم به خودم بلکه اینجوری شاید شما را یکم نسبت به خودم علاقه مند تر کنم

    دیگه نمی دونستم که ناراحت میشی ......

    و هر کاری کردم برای این بوده که شما را نسبت به عشق و علاقه خودم تحریک کنم ...

    ************************************************** *****


    راستش نمی دونم چی بگم !!!

    نمی دونم راست میگه !!

    یا به قول فاطیما خانم ایشون از شهوت ش این کار هارا داره میکنه ....



    لطفا نظر بدید ..... (( بخصوص خانم ها ))

  12. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام
    شما یه جا گفتین که به این خانم گفتم:بهش گفتم چرا ؟؟ گفتم شما باهاش هماهنگی کرده بودی ؟؟؟؟

    این رواگه نگفته بودین بهترنبود؟؟؟؟
    بجای این حرف میرفتین مادرشوهره وشوهره رو میدیدین بهترنبود...

    البته من مادرشوهرم منو انتخاب کرد و تا قبل از اینکه من قضیه ی طلاق رو پیش بکشم همه جا میرفت تعریفم میداد...حتی پدرشوهرم همیشه میگفت پسرم تو زن شانس آورد...
    ولی از وقتی که اسم طلاق رو پیش کشیدم در حالیکه کاملا مودبانه وبی بحث وجدل میخوام جدا بشم اما اونا دیگه لحنشون عوض شده...
    ومیگن این دختره میخواد پسرمون رو بدبخت کنه
    الان من شدم این دختره..
    حتی خواهرشوهرم با شوهرم قهره وگفته من دیگه برادری به این نام ندارم ....مشکلات بین خودشون...اما بازهم دیروز منو تو دانشگاه دید واصلا محلم نذاشت...درصورتی که خودش چشم دیدن برادرش رو نداشت

    پس به نظرمن این یه قضیه ی کاملا روشنیه که اونا هیچ وقت بچشون رو رهانمیکنن وطرف یکی دیگه رونمیگیرن...

    خودتون هم درآخرگفتین که چه سودی واسه مادرشوهره داره که اینقدر تعریف میکنه....واقعاچی گیرش میاد...هیچی گیرش نمیاد...اگه این مادر واقعا عروسش رو دوست داشت همون موقع که واسه پسرش خواستگاری رفت وپسرش معتادبود..به دخترمردم میگفت تایکی دیگه روبدبخت نکنه...

    یه سوال داشتم...خیلی عاشقه این خانمه شدین؟؟؟؟؟؟
    من بحرف نیلا هم موافقم شما با زوم کردن روی حال این خانم هم میتونین یه چیزهای خیلی واضحی ازش بفهمین...اصلاشایدبعدازطلاق باشوهرش باصدنفردیگه رابطه داشته ومادرشوهره هم شایدتعریف بده و همه چی واقعی باشه اما شماباید بیشتر رفتارهای الانشو زیرنظربگیرین...وبه نظرمن یه مشاوره قبل از ازدواج برین...




  13. کاربر روبرو از پست مفید fatima86 تشکرکرده است .

    sanjab (یکشنبه 27 مرداد 92)

  14. #59
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    122
    Array
    تنهایی از چی می ترسی ؟
    یکبار با خودت فکر کن و عمیق
    به زور که دست و پای شما را نمی خوان ببندن با این خانوم مزدوج کنند
    مرحله ای که توش قرار دارین مرحله شناخت هست
    بنابراین تمام تلاشتون بر این باشه که شناخت درستی از ایشون به دست بیارین
    درمورد روابط و پیش نوازی ایشون راستشو گفتن ما هم ده روزه اینجا همین را میگیم
    میگیم که در بهترین حالت ایشون می خوان شما رو به خودشون وابسته کنند که این غلطه ؛ اشتباهه
    بحثی که اینجا هست در سه مقوله می تونه مطرح بشه :
    1- در این که ایشون چقدر حجب و حیا و حد و حدود و خطوط قرمز دارن
    2- روشی که ایشون برای حل مسائل زندگیشون به کار می برند و راه هایی که برای دستیابی به خواسته هاشون به اونها متوسل می شند که اینجا خواسته شما هستید و روش تحریک ج ن س ی
    قضیه مادرشوهره بو دار هست. هر چند که با وجود مهریه کلانی که ایشون گرفتن و این زد و بند ها بعید هست که مادرشوهره از ته دل از ایشون ناراضی باشه و به شما خلاف مسئله را بگه. شاید ایشون تماسی داشته با مادرشوهر سابق و گفته خواستگار زنگ خواهد زد و خواهش می کنم راستشو بگو
    شما اینبار یواشکی برید سراغ شوهر سابق و از قیافه ایشون هم میشه تشخیص بدید که معتاد بوده یا خیر
    آقای تنهایی پیشنهاد من به شما :
    به جای ادامه دادن رابطه با این خانوم سریعا دست به کار بشید و کارهای لازم را انجام بدین
    1- سراغ مادرشوهرش برین با یکی از خویشاوندان معتمدو آگاه
    2- سراغ شوهر برید
    3- مشاوره حضوری قبل از ازدواج تشریف ببرید
    در این هفته این کارها رو انجام بدین و بعد تشریف بیارید اینجا تا اگر کمکی بود در ارتباط باشیم
    نکته مهم :
    علی ای حال من فکر نمی کنم شما هنوز آمادگی ازدواج داشته باشید
    بسیار آشفته و پریشان و سردرگم هستید
    من جای شما بودم قبل از هر چیز خودم نزد مشاور می رفتم که آثار بد گذشته را تا حد ممکن پاک کنم و به ثبات و آرامش برسم و بعد برم سراغ ازدواج
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]
    ویرایش توسط نیلا : یکشنبه 27 مرداد 92 در ساعت 12:15

  15. 5 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 28 مرداد 92), sanjab (یکشنبه 27 مرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 27 مرداد 92), tanhaei (یکشنبه 27 مرداد 92), taraneh89 (یکشنبه 27 مرداد 92)

  16. #60
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط del نمایش پست ها
    آقای تنهایی ارجمند! ما فرض رو بر این میگذاریم که مادرشوهر ایشون واقعیت رو گفتند و واقعا این خانم توی اون زندگی خیلی خوب بودند. اما
    فکر میکنید رفتار یه خانم 30 ساله که تازه یک سال و هشت ماهه که جدا شده؛ طبیعیه؟
    اینکه بخوان با روش پیش نوازی های جنسی شما رو تحریک کنند برای اینکه زودتر پیشقدم بشید؟
    فکر میکنید منطق و غرور و نجابت یه خانوم این اجازه رو به ایشون میده که بخوان اینقدر زود این نوع رفتارها رو داشته باشن؟ ببینید نمی دونم چقدر از خانم ها شناخت دارید؛ اما یه خانم نجیب و البته معقول؛ حتی تا چند وقت بعد از عقد رسمی تمام سعیش رو میکنه که ببینه چقدر میتونه با همسرش صمیمی بشه از لحاظ روانی؛ نه جسمی!!!
    میشه بیشتر روی بُعد شخصیت ایشون کار کنید؟ روی میزان کنترل پرخاش و عصبانیتشون؟ میزان کنترل احساسات و هیجاناتشون؟
    البته del جان شما کاملا منطقی و درست میفرمائید ....

    و هیچ چیزی کار ایشون ( رابطه پیش سکس ) را توجیه نمیکنه !!!!!

    ================================================== =========

    راستی یه نکته ای که من باید از همان ابتدای کار میگفتم و فراموش کردم که عرض کنم !!!!!!!!

    ================================================== =

    زمانی که من با این خانم آشنا شدم برای قرار ملاقات به خط موبایل ایشون تماس گرفتم ......

    بعد از اینکه ایشون فهمیدند که قضیه واقعا ازدواج است و من هم تا حدودی خواهان هستم

    روز دوم آشنایی خط شون را عوض کردند !!!!!

    =========================================


    نمی دونم چرا خط شون را عوض کردند !!!!!!!!!

    ==============================================

    از ایشون علت عوض شدن خط شون را پرسیدم !!!

    اول ش گفت : خط م اعتباری بود و شارژم تمام شد و من مجبور شدم از خط ثابت م استفاده کنم !!

    ولی یه چند روز بعد که مجددا پیله شدم و گفتم چرا خط ت را عوض کردی

    با یک حالت ترش رویی و پرخاشگری گفت :

    آقای ............. چرا شما بد بین هستی !!!!

    اون خط مال کارم بود و یه چندتایی هم مزاحم داشتم -- برای همین این خط جدید را انداختم تو گوشیم ....

    بعدش م گفت : حالا اگه خیلی ناراحتی تا همون خط را روشن کنم ......

    ================================================== =

    گفتم : همچین میگی خط مال کارم بوده که هر کی بشنوه فکر میکنه

    کارت چی هست و روزی چندتا زنگ خور داری !!!!

    گفت : حالا دیگه عوض کردم که شماره ما شوهر سابق مم نداششته باشه !!!

    بعدشم گفت : البته همین خطمم داره که اگه خواستی همین خط ثابت مم عوض میکنم ....

    ================================================== ==

    و اما در طول این چند روز آشنایی ما ------- ایشون مدام سئوال میکرد که اگه الان یه کیسی - موردی

    بهت معرفی بشه -- بازم میری ببینیش ؟؟؟؟


    من هم با صداقت گفتم : بله !!!

    چرا نرم ببینمش ؟؟؟

    شما هم مجاز هستی اگر کیسی بهت معرفی شد در همین شرایط کنونی بری و ببینیش !!!!

    چون من و شما الان در مرحله انتخاب هستیم ...

    شما هم برو -- چه بسا اینکه یکی بهتر از من باشه ....

    ************************************************** ******
    ولی ایشون ناراحت شد و گفت :


    تو چه مردی هستی که به نامزدت میگی برو کیس های دیگه را هم ببین !!!

    من با یه کسی که دست با علی بدم تا ته ته ش را هستم ...

    (( که صد البته ناز و غمزه زنانه بود ))

    ************************************************** ********

    خلاصه برای اثبات اداعای ایشون




    یه 3-4 روزی از ارتباط ما گذشت و من به خاطر اینکه ایشون را امتحانش کنم --

    همین شماره جدیدش را به یکی از رفیقام
    دادم و گفتم زنگ ش بزن و بگو :

    شماره شما را خواهرم گیر اورده و من هم متارکه کردم و میخوام ازدواج کنم و اگه مایل باشید همدیگه

    را ببینیم ....
    ===========================================
    دوستم زنگش زده بود و بعد از احوالپرسی - گفته بود که من آقای ......... هستم و شماره شما را

    خواهرم از کاسب های همسایه تون گیر اورده اند و قصد ازدواج هم دارم ....

    و اگه شما هم مایل هستید هم دیگه را ملاقات کنیم ...


    ایشون پرسیده شغل تون چیه ؟؟؟

    دوستم گفته : من مهندس عمران هستم

    ایشون گفته : یعنی بساز و بفروش دیگه !!!

    دوستم گفته به نوعی بله !!!

    چند ساله تونه ؟؟؟

    مدرک تون چیه ؟؟


    و در آخر هم گفته با خانواده صحبت میکنم و خبرش را میدم .....

    و خداحافظی کرده ...

    ===================

    سپس هنوز یه چند دقیقه ای طول نکشیده که زنگ زده به دوستم و گفته :

    آقای ........ من این خط را 4-5 روزی بیشتر نیست که توی گوشیم انداختم

    خواهر شما شماره بنده را از کجا گیر آورده ؟؟؟؟؟؟

    کسی این شماره بنده را نداره ؟؟؟؟


    دوستمم گفته : والا نمی دونم خواهرم گفت که از یکی از همسایه های مغازه شون گرفتم ...

    سپس دوستم برای اینکه شک نکنه گفته : دوست داشتید بیایید همدیگه را می بینیم ....

    و باز ایشون ظاهرا کمی برایشان رفع شک شده و گفتند باشه خبر میدهم ....

    ======================

    خلاصه دوستم زنگ زد به من گفت : آقا زنگش زدم و یکمی هم از خصوصیات شغلی یا - مدرکی یا و ...

    پرسید و گفت : به خانواده میگم و خبرت میکنم ...

    منم به دوستم گفتم : همینطور برو جلو خوبه - فقط شک نکنه .... !!!!


    ===========================================

    خلاصه یه چند دقیقه بعد سریع دوستم دوباره بهم زنگ زد بهم و گفت :

    پسر این شک کرد که من شماره را از کجا گیر آوردم

    گفتم خوب چی گفت ؟؟؟؟

    گفت : میگه آقای ............... من فکرامو کردم و قصد ازدواج ندارم - و خداحافظی کرد ....

    =============================================

    آقا من داشتم با دوستم صحبت میکردم که دیدم یکی اومد پشت خط -- فهمیدم که خودشه !!!

    گوشی را جواب دادم و خیلی ریلکس گفتم بفرمایید !!!

    گفت :

    آقای ........... نمی دونم الان یه نفر زنگ زد بهم و گفت من ........... هستم و مهندس عمران هستم و .....

    خواهرم شماره شما را گیر آمورده و اگه بشه برای آشنایی و ازدواج همدیگه را ببینیم ....

    منم بهش گفتم : شرمنده من قصد ازدواج ندارم !!!!

    =========================================

    منم خیلی ریلکس گفتم : والا چی بگم نمی دونم کی بوده !!!

    بعدش م گفتم : خوب اشتباه کردی -- بابا میرفتی میدی دیش ---- یوقت خوب بود ---

    یوقت بهتر از من بود !!


    که ناراحت شد و گفت : دیگه این حرف را نزنید که ناراحت میشم --- من با کسی که دست یا علی

    میدم تا ته ته ش هستم .....


    ************************************************** **

    در صورتی که دوستم میگفت : سری اول تا باهاش صحبت کردم گفت فکرامو میکنم و با خانواده هم

    صحبت میکنم و خبرش را بهتون میدم ....



    ******************************************

    حالا شما دوست عزیز ( del ) و سایر دوستان عزیز و محترم که بنده تا الان راهنمایی فرمودند


    از این نوشته های بنده و اطلاعاتی که دادم چی دستگیرتون میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟


 
صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عذاب وجدان بی پایان منو به مرز جنون رسونده
    توسط عشق آفرین در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 08 شهریور 93, 12:17
  2. سوژه‌ای به شیرینی چند همسری!
    توسط lord.hamed در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 دی 92, 23:02
  3. سوژه خنده های ایرانی (عکس )
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 دی 91, 12:16
  4. در سوگ حامد 65 !
    توسط meysamm در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 11 تیر 90, 04:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.