به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    انتقام یک لذت انی است و نتیجه اش حسرتی دائمی.

    متاسفانه !!! اگه واقعا میخواید اروم بشید تنها راهش بخشیدنه.اونم از صمیمه قلب.

    فقط خدا

  2. 3 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (شنبه 19 مرداد 92), roze sepid (یکشنبه 20 مرداد 92), مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام مهنا جان

    درک میکنم یک زمانهایی برخی ادمها (که شاید نشه اسم ادم روشون گذاشت ! ) چنان زخمی به روح و جسم و روانت وارد میکنن که حسابی اذیتت میکنن.
    من هم از این قاعده مستثنی نیستم و یه زمانی یکسری از همون ناآدمها بدجوری به جسم و روح و روانم ضربه زدن.و میخوام بدونی که نفسم از جای گرم بلند نمیشه و شرایطت رو درک میکنم

    حالا بیا و برامون بگو مشکل چیه..که با توجه به نوع مشکلت بهترین راه انتقام رو بهت پیشنهاد بدیم...

    ما منتظرت هستیم
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  4. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (شنبه 19 مرداد 92), del (دوشنبه 21 مرداد 92), مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 خرداد 94 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    3,132
    سطح
    34
    Points: 3,132, Level: 34
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    151

    تشکرشده 108 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاش آدما یه بارم شده درکم میکردن نه اینکه همیشه از من بخوان درکشون کنم، همش من تکیه گاهشون باشم همیشه من گوش شنوا برای حرفاشون داشته باشم .پس کی به حرفای من گوش بده؟؟؟ چرا کسی منو نمیبینه؟؟؟؟ چرا تا میخوام حرف بزنم میگن ساکت باش چرا همیشه فکر میکنن تو اشتباه فکر میکنی. چرا فکر میکنن تو بچه ای ؟؟؟!! چرا میگن درک نمیکنی ؟؟؟چرا میگن تو توی رویاها هستی؟؟؟ تو پر توقعی ای ؟؟ تو صبور نیستی؟؟؟ بخدا دیگه خسته شدم !! فکر میکنم همه از مشکلات و گذشته ام خبر دارن که همیشه طعنه میزنن !! چرا نمی تونم جواب کسی رو که بهم توهین میکنه و طعنه میزنه رو بدم ؟؟؟ همش میگم بزار بگن هرچی ذلشون خواست بگن اینقدر بگن تا بمیرن .مگه چیکار کردم ؟؟؟؟ فقط عاشق شدم و کسی رو دوست داشتم دوست داشتن گناهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آره توی این دنیا دوست داشتن گناهه که باید به خاطر خانواده ها خفه بشی و چیزی نگی و همه رو توی دلت بریزی تا نکنه بین خانواده ها بهم بخوره!! دیگه بریدم نفسم بالا نمیاد!! نماز میخونم ولی اون آرامشی که میخوام نیست!
    3سال تموم گفت دوستت دارم ولی به خاطر ترسش و اینکه خانواده ها مخالفن جلو نیومد حالا با ازدواجش داغون تر شدم دیگه نای بخشش ندارم .تمام وجودم پر شده از انتقام!!!

    کسی حرفمو نمیفهمه همو رو توی خودم میریزمو اشک میریزم از همه دست کشیدم به همه بی اعتمادم به همه مشکوکم
    نمیتونم خودمو شاد نشون بدم یعنی بلد نیستم الکی بخندم!! وقتی دلم شاد نیست چطوری ظاهرم شاد داشته باشم؟؟؟
    یعنی تاحالا کسی از کسی انتقام نگرفته همه بخشیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    مگه میشه بخشید؟؟؟ اون خداست که بنده هاشو میبخشه نه ما !!!
    توی زندگیم بخشش زیاد کردم ولی فقط بی حرمتی و بی معرفتی دیدم ولی اینبار دیگه نمیتونم کوتاه بیام!! سخته !!
    نمیشه !! آخه تا کی ببخشی که یه روزی خدا بخواد سرش بیاره ممکنه باشم یا نباشم؟؟؟ چرا همش باید به خاطر این مسئله اذیت بشم و خودمو بخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟ دیگه طاقتشو ندارم!! برای اون که اینقدر بی تفاوته باید انتقام بگیرم!طر همین تمام زندگیم مختل شده که دیگه نمیتونم خوب تصمیم بگیرم.روی خواستگارام نمی تونم تمرکز کنم. وقتی کسی برای خواستگاری میاد تا میبینمش یاد اون میوفتم تمام تنم میلرزه و یخ میشه. میگم آخه بی مروت چطور تونستی ازدواج کنی ؟؟؟ چطور تونستی کسی دیگه رو دوست داشته باشی ؟؟ من برات چی بودم؟؟؟ بازیچه؟؟؟ منم آدم بودم! درسته باهم رابطه خلاف شرع نداشتیم ولی با تمام وجود همو دوست داشتیم! نمیدونم چطوری اینقدر راحت ؟؟؟؟
    دلم میخواد انتقام بگیرم چون نمیتونم خودمو شاد نشون بدم !! دلم میخواد همه مردها رو آتیش بزنم !!
    چرا همیشه باید ضربه اصلی رو دخترا بخورن!! از همه مردها بدم میاد!!
    توی همین تالار هم نگاه کنی همه عشقا و دوست داشتن از مردها شروع میشه و آخرش که سیر شدن میرن سراغ کسی دیگه!!
    نه نمیتونم ببخشم !!! همه شماها هم کم یا زیاد توی زندگیتون از کسی بدی دیدین اما تا کی ببخشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خسته ام از آدما....

  6. 6 کاربر از پست مفید مهنا67 تشکرکرده اند .

    bano (یکشنبه 20 مرداد 92), faghat-KHODA (سه شنبه 22 مرداد 92), Pooh (دوشنبه 21 مرداد 92), roze sepid (یکشنبه 20 مرداد 92), دختری تنها (یکشنبه 20 مرداد 92), شمیم الزهرا (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    مهنا جان شرایط سختی داری

    بهت حق میدم.یکی 3 سال بهت گفته دوستت داره و از ترسش جلو نمیامده و اخر سر هم رفته و اردواج کرده و شما رو گذاشته با یه دنیا خاطره و حسرت و یک دل شکسته.

    خب چاره چیه الان؟
    تو میتونی:

    خشم و کینه گلوت رو بگیره ..به زمین و زمان فحش بدی...با همه بجنگی...خودت رو از زندگی بندازی و مطمئن باش نهایت این نوع حسها کمکی به حل مشکلت نمیکنه.
    نتیجه میشه روز به روز له شدنت....پیر شدنت....چروک شدن پوستت....کینه ای شدن دلت ....بعد طرف از اونور داره چیکار میکنه؟
    ازدواج کرده و قطعا مدتی بعد بچه دار میشه و....

    تو الان فقط نیاز به ارامش و بازسازی روحیه ات داری و الان در شرایطی نیستی که بخوای به ازدواج فکر کنی.با این شرایط ازدواج اصلا منطقی و صحیح نیست.

    اما یه سوال ازت دارم

    چطور اون ادم انقدر تورو راحت گذاشت کنار....تو چرا مثل خودش باهاش رفتار نمیکنی و نمیندازیش دور؟

    تو که دختر با ایمانی هستی قطعا به دست الهی و ازمونهاش اعتقاد داری.

    برای اینکه به ارامش برسی کاملا اون ادم رو حذفش کن.نمیدونم کیه اما از هیچ طریقی دیگه اطلاعاتی ازش بدست نیار./

    اون رابطه دیگه تمام شده و به فکر بازسازی خودت باید باشی.

    تو فکر میکنی کسی که به عشق سه ساله اش پشت کرده و رفته میتونه کسی دیگه رو خوشبخت کنه!؟

    مسلما نمیتونه...اما اینها به تو دیگه مربوط نیست.زخمی که به روح تو خورده التیامش زمان بر خواهد بود.و با 4 تا پستی که ما برات میزنیم تو اروم نمیشی...باید صبوری کنی تا این دوران بگذره .

    به قول معروف هیچ دارویی بهتر از گذشت زمان نیست.پس سعی کن سرت گرم باشه تا بتونی بگذرونی.

    مطمئن باش این ادم اگر هم باهاش ازدواج میکردی برات موندگار نبود و شک نکن اون موقع جدایی برات خیلی خیلی سخت تر از الان بود...

    پس بازم جای شکرش باقیه
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    sanjab (شنبه 19 مرداد 92), saraamini (شنبه 19 مرداد 92), نگارگر 1986 (یکشنبه 20 مرداد 92), مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    به خدا گفت : خداوندا عزیزترین بندگانت چه کسانی هستند ؟
    خداوند فرمود : آنان که می توانند تلافی کنند اما ...
    به خاطر من ، می بخشند......

  10. 2 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    roze sepid (یکشنبه 20 مرداد 92), مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    2,590
    سطح
    30
    Points: 2,590, Level: 30
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 92 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهناي عزيز
    باهات همدردي مي كنم و مي دونم چه زجري داري ميكشي، چقدر تنفر تو وجودت فوران مي كنه. اميدوارم تا الان تونسته باشي كمي خودت رو آروم كني و به يه راه حل منطقي و عاقلانه فكر كني.
    انتقام فقط در همون لحظه شيرينه، تازه شيرين هم نيست در لحظه ممكنه احساس سبكي بكني ، اما بعد پشيمون تر از قبل ميشي.
    تنها راه حلي كه به نظر من مي رسه اينه كه اول با تموم وجودت به خدا واگذارش كن؛ نه زبوني بلكه با تمام وجود و از ته دل. و بعد اگر ميتوني به يه جايي برو مسافرت سعي كن گريه هاتو بكني، خودت رو تخليه كني انقدر كه سبك بشي. بعد كم كم سعي كن كه بهش فكر نكني. چيزهايي كه تو رو يادش مي اندازه از جلو چشمت دور كن و وقتي يادش ميفتي بدي هاش رو بخاطرت بيار و به اين فكر كن كه اون بود كه لياقت تو رو نداشت.
    ميدونم خيلي سخته ولي اينها فقط حرف نيست چيزهايي كه خيلي از ما به شكل هاي مختلف باهاش روبرو شديم و در آخر همگي از همين راه ها به آرامش رسيديم.
    در آخر سعي كن سري هم به خودت بزني، بنا نيست انقدر خوب باشي كه همه از خوبيت سوء استفاده كنن.
    محكم و با غرور باش عزيزم

  12. کاربر روبرو از پست مفید bano تشکرکرده است .

    مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من چون دیدم اینو میگم تو هرکاری کنی حتی بکشیش بازم آروم نمیشی چون گاهی آدمها ظلمی بهمون میکنن که شاید با هزار بار اعدام فقط بشه جبرانش کرد بنابراین از خدا بخواه تا برات جبران کنه و ازش انتقام بگیره چون دیدم راهکارهای انتقام خدا خیلی عالی تر و جامعتر و نابودکننده تر از راهکارهای ماست طوری انتقام میگیره که هستیشو از دست میده نه فقط زندگیشو...

  14. 2 کاربر از پست مفید حساس تشکرکرده اند .

    mehdihn (یکشنبه 14 شهریور 95), مهنا67 (یکشنبه 20 مرداد 92)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 خرداد 94 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1391-7-27
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    3,132
    سطح
    34
    Points: 3,132, Level: 34
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    151

    تشکرشده 108 در 47 پست

    Rep Power
    0
    Array
    توی چند وقته چند بار پیش اومده که گفتم میبخشمت و میزارم پیش خدا ولی هر بار اتفاقی میوفته که همه چی یادم میاد و دوباره داغون میشم و دلم پر از خشم و نفرت میشه و میخوام کارو تموم کنم آخه مشکل من یکی دوتا نیست!!
    آخه ما باهم نسبت فامیلی داریم و خونمون توی یه کوچه هست و چون شاغل هستم ممکنه خیلی پیش بیاد که ببینمش و وقتی میبینمش دوباره بهم میریزم و نمیتونم خودمو کنترل کنم تنم یخ میشه و دندونامو روی هم فشار میدم و تند تند نفس میکشم و با خشم و نفرت از کنارش رد میشم و هر بار این اتفاق میوفته و نمیتونم کاری بکنم و خشممو خالی کنم و وقتی بیام خونه گریه میکنم و تا چند روز به این فکر میکنم که چطوری انتقام بگیرم
    خونشون که به هیچ وجه نمیرم چون میدونم نمیتونم خودمو کنترل کنم!!
    فقط همیشه دعا میکنم خدایا منو نجات بده!
    این وضیعت منه!! الانم موقیعت مسافرت ندارم ! دلم میخواد برم جایی که هیچ وقت دورو برم نباشه و هیچ اطلاعی ازش نداشته باشم ولی چطوری وقتی همیشه جلوی چشمم رژه میره و خواه یا ناخواه از زندگیش مطلع میشم!
    حالا بازم میگین انتقام نگیرم که داره راست راست کنارم زندگی میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خانوادم که اصلا درکم نمیکنن دلشون میخواد هربار که خونشون میرن منم بیام و خودمو بی خیال نشون بدم آخه چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بیام که چی بشه؟؟؟؟ بیام زنشو ببینم و داغون بشم ؟؟؟؟
    آخ خدا به دادم برس

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-5-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    15

    تشکرشده 12 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیدی الان با صحبت دوستان کمی بهتر شدی؟ از لحن صحبت این دفعه ات فهمیدم. پس گل من بزار یه کم دیگه زمان بگذره... انشاءلله ازدواج میکنی و از آلام و دردهات کم میشه. از خدا اینو بخواه... بخواه که شرایط آشناییت با کس دیگه ای فراهم بشه با یه آدم خوب تا آروم آروم قضیه حل بشه. محاله که این اتفاق نیافته و محاله که آروم نشی... اگر کس دیگه ای بیاد توی زندگیت خیلی از مشکلاتت حل میشه

  17. کاربر روبرو از پست مفید حساس تشکرکرده است .

    مهنا67 (سه شنبه 22 مرداد 92)

  18. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    مهنای عزیزم سلام، سلام، سلام، سلام.

    اگه هیچکی توی این تالار نباشه که درکت کنه، حداقل من یکی درکت میکنم. با تمام وجودم.

    من نه بهت میگم انتفام بگیر نه بهت میگم ببخش.

    میخوام یه چیز دیگه بهت بگم. بیا با هم چند تا روش برای انتقام و نتایج هر روش رو بررسی کنیم. هر کدوم به نظرت اومد تو رو به نتیجه دلخواهت میرسونه و دلت رو خنک میکنه و اونو اذیت میکنه، اگه دوست داشتی انجام بده. هر روشی جز اینایی هم که من به ذهنم میرسه به ذهنت رسید بگو تا با هم نتایجش رو بررسی کنیم. باشه خانومی؟

    از بدترین حالت شروع میکنیم.

    1- بری اونو بکشی.----> همه میفهمن تو از اینکه اون تو رو رها کرده چقدر ناراحتی. نهایتش هم هر چی توی دادگاه بگی حقش بود چون دلمو شکوند و با احساساتم بازی کرد، کسی به این حرفت بها نمیده. آخرش دست از پا دراز تر یا باید بیفتی به پای خانواده اش که رضایت بدن قصاص نشی یا اینکه بری بالای چوبه دار. تازه اینجوری اون مقتول و مظلوم هم محسوب میشه و همه به جای اینکه دلشون برای تو بسوزه برای اون میسوزه. تازه یه چیز دیگه هم هست. چون کشتیش ممکنه باعث بخشیده شدن یه بخشی از گناهاش بشه و حتی توی اون دنیا هم دلت خنک نشه.

    2-بری زندگیشو به هم بریزی و نذاری خوشبخت بشه.-----> این کار اصلا در شان یک انسان نیست. کار خیلی کثیفیه. با این کار همه فکر میکنن تو خیلی عقده ای و پست هستی و اونقدر به خوشبختی اون داری حسودی میکنی که نگو.

    3-بری آبروشو ببری و به همه بگی اون نامردی کرده در حقت------> در بهترین حالتش همه میگن "خب حالا دیگه چیکار میشه کرد.؟ ازدواج کرده دیگه." ولی این وسط این فقط خودتی که خراب میشی. همه تا همیشه توی ذهنشون می مونه که " آخی، مهنا یکی دیگه رو دوست داشتا" یا مثلا هر وقت بری توی خودت حتی اگه ناراحتیت سر یه موضوع دیگه باشه، ربطش میدن به این قضیه و میگن" طفلک از وقتی پسره رهاش کرد افسردگی گرفت" پس فردا اگه ازدواج هم کنی و عاشقانه شوهرت رو دوست داشته باشی بازم توی دلاشون میگن : " این دختره از درد ناچاری با این آقا ازدواج کرد. وگرنه یکی دیگه رو دوست داشت"

    و اون پسره چه ضربه ای میبینه؟ هیچی. فکر میکنی کسی توی دلش به این فکر میکنه که این پسره در حق فلانی نامردی کرد؟ نه. اتفاقا به جای این میان به زندگیش و رفتارش با زنش دقت میکنن و اگه خوشبخت باشه میگن خب معلومه که قسمتش این بوده دیگه.
    اون پسره هم ضربه ای نمیبینه. زندگیشو میکنه.

    4- بری باهاش حرف بزنی و بهش بگی نامرد بی انصاف و فلان و بهمان.-------> فکر میکنی ازت معذرت میخواد؟ فرضا هم بخواد. چه فایده؟ چه چیزی تغییر میکنه؟ فوقش بهترین معذرتخواهی ها رو بکنه. ولی بعد یکی دو ساعت هم که تو شکایت کنی و اون معذرت بخواد، بلند میشه میره پیش زنش.
    تازه ممکنه معذرت هم نخواد. ممکنه بهت بگه :" ببین دیگه من رفتم دنبال زندگیم و زنمو دوست دارم و میخوام برای زندگیم تلاش کنم. ازت میخوام دیگه مزاحمم نشی" یا یه همچین حرفایی.

    5-بری به زنش بگی که با یه مرد نامرد که قبلا با احساسات یه دختر بازی کرده ازدواج کرده.
    ------>
    اینم کار کثیفیه. چون خدا ستارالعیوبه. و هرکسی آبروی بنده ای رو بریزه حتی اگه بهش ظلم شده باشه بازم کار کثیفیه. اگه این کارو کنی یه روزی هم خدای نکرده پرده از روی عیبی از خودت ممکنه برداشته بشه.
    نتیجه اش چی میشه؟ فکر میکنی میره به شوهرش میگه حالا که تو آدم بدی هستی من ازت جدا میشم؟ نه. اگه زن عاقلی باشه بهت میگه داری دروغ میگی و پاتو از زندگیم بکش بیرون و دو دستی شوهرشو میچسبه و نسبت به تو یه حس دشمنی پیدا میکنه. اگر هم خیلی عاقل نباشه تا همیشه یه شک و تردید نسبت به شوهرش پیدا میکنه و نمیتونه از زندگیش لذت ببره. اون که گناهی نداره که بخواد تاوان نامردی شوهرشو بده. بعدشم شوهرش وقتی بفهمه تو این کارو کردی میاد و خیلی محکم باهات برخورد میکنه و ممکنه حتی به پدر و مادرت بگه بیاید این دخترتونو جمع کنید که داره زندگی منو از هم میپاشونه. آخرش باز چیزی گیر تو نمیاد. تازه وقتی چند سال گذشت و به آرامش رسیدی و فراموش کردی عذاب وجدان میگیری که چرا باعث بددلی یه دختر بی گناه شدی.

    6- میتونی براش اس ام اس بزنی و حرفاتو بزنی.-------> اونم فرض کنیم جواب پیاماتو بده و بذاره درددلهاتو بکنی. بعد یه دفعه وسطش اس ام اس میزنه " لطفا پیام نده پیش خانمم هستم نمیخوام به هیچ وجه ناراحت بشه" اونوقت تو درونا خرد خرد خرد میشی. نابود میشی.
    یا ممکنه بگه :" آقا جان نمیخواستمت. مگه زوره؟ چون دیگه نخواستمت هرچی دلت میخواد بهم میگی؟ م که ازت خواستگاری نکرده بودم که بهت تعهدی داشته باشم و..."


    7- میتونی هر وقت توی جمع فامیل و توی کوچتون دیدیش با اخم و نفرت نگاش کنی یا بهش کم محلی کنی.
    -------->
    اگه تنها باشه که زیاد اهمیتی به نگاهت و حضورت نمیده. تازه هم خودش هم بقیه میفهمن تو داری از نفرت میمیری. تازه فکر میکنن حسود هم هستی. اگرم با خانمش باشه که چنان دست خانمش رو محکم میگیره و با محبت بهش نگاه میکنه تا با این کار جواب کم محلی و اخم تو رو بده. اینم خردت میکنه.

    8-میتونی برای اینکه بهش نشون بدی به تو ظلم کرده و عذاب وجدان بگیره افسرده بشی و بد زندگی کنی-----> او حتی اگه عذاب وجدان هم بگیره دست از زندگی خودش نمیکشه. بالاخره زندگیشو میکنه. با تمام چیزایی که زندگی مشترک داره. اونوقت این فقط تویی که میپوسی و جوونیت هدر میره و فرصتها رو از دست میدی.تازه یه غم و نگرانی هم رو دل مامان و بابات و خانواده ات میذاری. یه کاری نکن که همه فکر کنن داری گدایی ترحم میکنی. عزت و غرور خودتو حفظ کن. این حیاتی ترین نیاز آدمه.

    9- میتونی اصلا به رو نیاری ناراحتی. اتفاقا هروقت میخوای بری بیرون سرت رو بالا بگیری. محکم راه بری. خوش تیپ کنی. اگه دیدیش خیلی راحت و خونسرد و معمولی،عین بقیه افراد فامیل باهاش سلام و احوالپرسی کنی. آخرشم بگی به همسر گرامی سلام برسونید.
    بذاری همه خواستگارا بیان خونه با دسته گل. بالاخره ی بار ممکنه اون ببینه که که یه گل پسر با پدر و مادرش دسته گل به دست پشت در منتظرن. یا بالاخره از در و همسایه و فامیل میشنوه که داره برات خواستگار میاد.
    -----> اینجوری غرور و عزت پیدا میکنی. نشون میدی که برات بی ارزش بوده . ککت هم نگزیده. هرچند سخته. ولی حداقل غرورت رو حفظ کرده ای. مطمئن باش شکستن غرور و له شدن عزتت هزاران بار بد تر از شکستن دلته.برای عشق باید همه فداکاری رو کرد. اما عشقی که برای آدم عزت نیاره و حتی خفت بیاره از هرچیزی بدتره. نشون بده عزت نفست بالاست و نشکسته ای. نذار بفهمه و فکر کنه تو داری اذیت میشی. حتی اگه درونا داغونی جلوی اون خودتو پرغرور نشون بده.

    10- میتونی اونو کاملا فراموش کنی و انشاالله یه زندگی مشترک و شاد بسازی. از اون زندگی هایی که همه آرزوشو دارن.----> اینجوری اون میفهمه که کم نیاوردی. لایق بهتر از اون بودی و .....

    فعلا همینا به ذهنم میرسه.


    فقط یه هشدار جدی:

    هرگز برای انتقام یا خلاصی یا فقط جبران این خلا عاطفی اقدام به ازدواج عجولانه ای نکن. چون چنین تصمیم هایی بدترین عواقب رو داره.


    یه هشدار دیگه:

    در انتخابت برای ازدواج کاری به این نداشته باش که طرف مقابلت حتما از هر نظر بالاتر از اون باشه تا چشم اون در بیاد. انتخابی صحیح و عاقلانه با توقعاتی متعادل و معقول کن. شوهر آینده ات رو بخاطر خودش و با تمام چیزهایی که هست دوست داشته باش. تو مجبوری، و بهتره بگم محکومی که این آقا رو کاملا از ذهنت بیرون کنی. چون خدای نکرده ممکنه بعدا هی شوهرتو با این آقا مقایسه کنی و در ارتباط سالم با شوهرت دچار مشکل بشی. فراموشش کن. برای همیشه رهاش کن و خودتو از بندش آزاد کن.


    نمیگم آسونه. الان تازه این اتفاق برات افتاده. به خودت زمان بده. اما نه اینکه این زمان رو در تنهایی و غصه خوردن و رشد نفرت بگذرونی. فعالیتهای مثبت داشته باش. با دوستات برو بیرون و خوش بگذرون. اگه شد حتما کلاس شنا برو. هفته ای یه بار برو کوه و اون بالا چند تا جیغ حسابی بزن. آهنگ شاد بذار و برقص. به خودت برس. علایق و فعالیتهاتو پیگیری کن. هر وقت دلت گرفت برو تو بغل مامانت و بگو محکم بغلت کنه.

    سعی کن هروقت فکر اون اومد توی ذهنت به خودت هشدار بدی بسه. نذار فکرش وارد بشه. تا میاد درو روش ببند. اون فکره هم کم کم از رو میره و دیگه سراغت نمیاد.


    میدونم سخته. ولی ازت خواهش میکنم اشتباهاتی که من کردم رو تکرار نکن.

  19. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    masom (سه شنبه 29 مرداد 92), mehdi1392 (سه شنبه 29 بهمن 92), مهنا67 (سه شنبه 22 مرداد 92), دختری تنها (چهارشنبه 23 مرداد 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برم سمت دارو درمانی؟
    توسط گل همییشه بهار در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 اسفند 94, 04:55
  2. کتاب چی خوندی؟
    توسط mohamad.reza164 در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 آذر 94, 21:08
  3. کتاب چی خوندی؟
    توسط mohamad.reza164 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 03 آذر 94, 16:37
  4. چرا باید کمی اشتباه بکنی؟
    توسط khaleghezey در انجمن شخصیت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 مهر 94, 12:43
  5. اظهار تمایل همکار خانم به ازدواج و نحوه رد بدون دلخوری؟
    توسط sayrex در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 شهریور 91, 23:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.