به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 67
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    عزیزم اگر دوستش داری و خانواده اش را می شناسی خوب است. اما یک رکن مهم ازدواج این است که ایشان از نظر جنسی برایت جذابیت داشته باشد. به نظر خودت برایت ارضاء کننده هست ؟ یعنی قیافه اش و هیکلش و کلا رفتارش طوری هست که جذبت کند و دلت بخواهد با ایشان رابطه نزدیک و ... داشته باشی ؟ خیلی مهم است. تو باید بتوانی هم خودت از این نظر ارضاء شوی و هم او را ارضاء کنی.

    راستش خیلی خجالت میکشم در مورد این مسئله فکر کنم.من حتی الان ایشونو جمع خطاب میکنم.چند بار بهم گفتن باهام رسمی حرف نزن حس میکنم تو جلسه م.راحت حرف بزن اسممو بگو مفرد کن فعلارو.ولی نمیتونم دست خودم نیست

    نکته دیگر اینکه اینقدر برای نامزدی عجله نکنید و دوره شناخت را طی کنید. ایشان سی ساله و پخته هستند و این حرف شما را کاملا درک می کنند. پس از ایشان بخواهید دوره آشنایی و شناخت را به طور کامل طی کنید و بعد نامزد کنید. اگر خود ایشان مطرح کند بهتر است. چون حرف او را بیشتر می پذیرند. مشاوره قبل از ازدواج هم بروید حتی خودتان اول به تنهایی بروید هم خوب است تا یک ارزیابی از شخصیت خودتان و آمادگی تان برای ازدواج داشته باشد.

    چشم حتما میرم.بهشون میگم.ما دو خانواده باهم خیلی رفت و امد داریم تقریبا همدیگه رو میشناسیم(منظورم منو اون اقا)ولی بابام میگه من میشناسمتون هم تورو هم علی رو با هم جورین.من اصراری برای زود نامزد کردن ندارم خانواده ها اصرار دارن میگن وقتی همه چی روبه راهه چرا طولانیش کنیم
    تو دیگر بچه نیستی باز هم می گویم. پس اختیار زندگی ات را به دست بگیر و به جای گله کردن از خانواده ات زندگی ات را در مسیر درست به پیش ببر.

    سعیمو میکنم ولی بلد نیستم

    - - - Updated - - -

    گریه یک نکته ای که هست : تو و آن آقا مال دو نسل متفاوت هستید. شما مال دهه هفتاد و او مال دهه شصت. این دو نسل زندگی کاملا متفاوتی را گذرانده اند و تفکر کاملا متفاوتی دارند. روی این نکته مطالعه کن و حواست را جمع کن. عجله نکن.
    چشم
    شما داری تعهد به این آقا می دهی. ازدواج تعهد است و مسئولیت. خودت را ارزیابی کن ببین می توانی مسئولیت های یک همسر را برای این آقا انجام دهی؟
    نمیدونم مسئولیت یه همسر چیه
    خیلی دقت کن. الان داری نه تنها در مورد زندگی خودت بلکه در مورد زندگی آن آقا تصمیم می گیری. پس نکند یک وقت به خاطر حرف کسی زندگی و خوشبختی این آقا را با مشکل جدی مواجه کنی.
    چشم

    - - - Updated - - -

    راستی اسمم نرگسه

  2. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم مسئولیت یک خانم در درجه اول ، هم در قانون و هم در شرع و هم در عرف جامعه این است : اطاعت و حرف شنوی از همسر ( توضیح دارد ) ُیا همان تمکین ، ایجاد آرامش برای مرد از هر لحاظ ( عاطفی و جنسی ) نیاز جنسی مرد بسیار اهمیت دارد. همان طور که گفتم روابط جنسی رکن ازدواج است و اگر مردی یا زنی ارضاء نشود مشکلات بسیار خواهند داشت و حتی جدا می شوند. چون مردها اگر رابطه جنسی نمی خواستند کنار مادر و خواهران خود زندگی می کردند. شما باید این آقا و خودت را بشناسی و ببینی واقعا می توانی این وظایفی را که گفتم برای این اقا انجام دهی؟

    - - - Updated - - -

    یک مثال می زنم. مثلا اگر این آقا پزشک باشد و بخواهد طرحش را بگذراند شما به عنوان همسر باید همراهش باشید. ایا می توانید؟
    یک وقت ممکن است این آقا به خانه بیاید و تنش عصبی داشته باشد. مثلا یک مریض را از دست داده باشد و مقصر باشد. شما می توانی همراهی اش کنی و ساپورتش کنی تا این بحران را بگذراند؟ آیا می دانی در چنین مواقعی با یک مرد باید چه رفتاری داشت؟

    فرض کن از رفتار خانواده اش ناراحت هستی . می دانی چه برخوردی باید داشته باشی ؟

    فرض کن باردار شوی. می توانی هم وظایف همسری را انجام دهی و هم مواظب خودت و جنینت باشی و برای زایمان آماده شوی ؟ با توجه به اینکه بارداری مادرت هم ناخواسته بوده است . فرض کن شرایط او برایت پیش بیاید. آمادگی داری ؟
    باید خودت را آماده رابطه جنسی کنی. آیا می توانی مطالعاتی کنی در این زمینه و ببینی چه مراحلی را باید طی کنی؟ مثلا در نامزدی چگونه باید باشی و یا در ماه های اول پس از عروسی و ... و از همه مهمتر آیا می توانی این کارها را انجام دهی یا از رابطه جنسی وحشت داری؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    عزیزم مسئولیت یک خانم در درجه اول ، هم در قانون و هم در شرع و هم در عرف جامعه این است : اطاعت و حرف شنوی از همسر ( توضیح دارد ) ُیا همان تمکین ، ایجاد آرامش برای مرد از هر لحاظ ( عاطفی و جنسی ) نیاز جنسی مرد بسیار اهمیت دارد. همان طور که گفتم روابط جنسی رکن ازدواج است و اگر مردی یا زنی ارضاء نشود مشکلات بسیار خواهند داشت و حتی جدا می شوند. چون مردها اگر رابطه جنسی نمی خواستند کنار مادر و خواهران خود زندگی می کردند. شما باید این آقا و خودت را بشناسی و ببینی واقعا می توانی این وظایفی را که گفتم برای این اقا انجام دهی؟
    مورد اولی رو بله.ولی مورد دوم هیچی ازش نمیدونم از طرف دیگه خجالت هم میکشم
    ازشون که سوال پرسیده بودم من شما رو درک میکنم؟فقط یه شکلک چشمک در جواب فرستاد.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    عزیزم مسئولیت یک خانم در درجه اول ، هم در قانون و هم در شرع و هم در عرف جامعه این است : اطاعت و حرف شنوی از همسر ( توضیح دارد ) ُیا همان تمکین ، ایجاد آرامش برای مرد از هر لحاظ ( عاطفی و جنسی ) نیاز جنسی مرد بسیار اهمیت دارد. همان طور که گفتم روابط جنسی رکن ازدواج است و اگر مردی یا زنی ارضاء نشود مشکلات بسیار خواهند داشت و حتی جدا می شوند. چون مردها اگر رابطه جنسی نمی خواستند کنار مادر و خواهران خود زندگی می کردند. شما باید این آقا و خودت را بشناسی و ببینی واقعا می توانی این وظایفی را که گفتم برای این اقا انجام دهی؟

    - - - Updated - - -

    یک مثال می زنم. مثلا اگر این آقا پزشک باشد و بخواهد طرحش را بگذراند شما به عنوان همسر باید همراهش باشید. ایا می توانید؟
    هر مسئله و کاری که براش پیش بیاد همیشه در کنارش می مونمو حمایتش میکنم برای من مهم نیست کجا باشم کجا زندگی کنم مهم اینه که واقعا دوستم داشته باشه درکم کنه و کنارم باشه.هر مشکلی حتی اگه براش پیش بیاد من حاضرم کمکش کنم از هر جهتی

    یک وقت ممکن است این آقا به خانه بیاید و تنش عصبی داشته باشد. مثلا یک مریض را از دست داده باشد و مقصر باشد. شما می توانی همراهی اش کنی و ساپورتش کنی تا این بحران را بگذراند؟ آیا می دانی در چنین مواقعی با یک مرد باید چه رفتاری داشت؟
    از این جهت باید از خودش سوال کنم که اینجور مواقع حرف زدن من و دلداریم باعث ارامشش میشه یا نه تنهایی ارومش میکنه.اول باید ازش شناخت بدست بیارم که تو اینجور مواقع چکار کنم بهتره
    فرض کن از رفتار خانواده اش ناراحت هستی . می دانی چه برخوردی باید داشته باشی ؟
    اول خودمو اروم میکنم بعد بهشون میگم بیاید دو تایی منطقی در موردش حرف بزنیمو حلش کنیم
    فرض کن باردار شوی. می توانی هم وظایف همسری را انجام دهی و هم مواظب خودت و جنینت باشی و برای زایمان آماده شوی ؟ با توجه به اینکه بارداری مادرت هم ناخواسته بوده است . فرض کن شرایط او برایت پیش بیاید. آمادگی داری ؟
    بستگی داره تو چه سنی این اتفاق بیافته.اگه تو 20سالگی این اتفاق بیافته از شدت ناراحتی لال میشم.ولی تو سن بالای 27 سال نه مشکلی ندارم
    باید خودت را آماده رابطه جنسی کنی. آیا می توانی مطالعاتی کنی در این زمینه و ببینی چه مراحلی را باید طی کنی؟ مثلا در نامزدی چگونه باید باشی و یا در ماه های اول پس از عروسی و ... و از همه مهمتر آیا می توانی این کارها را انجام دهی یا از رابطه جنسی وحشت داری؟
    از رابطه جنسی خجالت میکشم.حتی در این مورد بهم کتاب هم میداد ولی نگرفتم بقیه رو گرفتم.خجالت کشیدم بگیرم .وحشت ندارم خجالت دارم.هیچی هم در موردش نمیدونم جز اینکه چطوریه اونم از بچه های دانشگاه شنیدم.مامانم بهم نگفته

  5. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سعی می کنم یک جمع بندی از پست هایم داشته باشم :

    - ازدواج مسئولیت و تعهد است و وظایفی دارد که باید انجام دهی. بدون چون و چرا. این وظایف هم تمکین و ارضاء هست.

    - شما باید به تفاوت هایی که فاصله سنی بین شما دو نفر به وجود آورده آگاه شوید و ببینید آیا می توانید تحمل کنید یا نه ؟

    - شما باید راجع به آمادگی های لازم برای ازدواج و همسانی های لازم بین زن و شوهر مطالعه کنید. شما باید ببینید این همسانی ها کدامند و شما در هر زمینه چه قدر شبیه به هم هستید.

    - شما باید بتوانید این آقا را دوست داشته باشید و جذب او شوید ( از نظر رفتار و قیافه )

    - شما باید برای شناخت یکدیگر وقت بگذارید و پیش یک مشاور مطمئن بروید.

    - شما باید ببینید آیا واقعا دوست دارید ازدواج کنید یا صرفا به خاطر حرف پدر و خانواده دارید این تصمیم را می گیرید. شاید دوست داشته باشید بیشتر جوانی کنید و مثل خواهرتان دیرتر ازدواج کنید. واقعا چه می خواهید؟

    - شما هنوز از خودتان شناخت درستی ندارید. باید اول خودتان را بشناسید و بعد تصمیم به ازدواج بگیرید. شما باید هویت داشته باشید.

    - شما باید معیار های خودتان را راجع به همسر آینده مشخص کنید و بعد بررسی کنید که این آقا معیارهای شما را دارد یا نه. همین سن که گفتی چه قدر برایت مهم است؟ خود من برایم معیار اصلی است. تو باید ببینی معیارهای دلخواهت کدامند و از زندگی زناشویی چه می خواهی ؟

    - تصمیم آخر را خود خود خودت باید بگیری و مسئولیت آن را قبول کنی.
    ویرایش توسط نوروزیان. : دوشنبه 14 مرداد 92 در ساعت 14:35

  6. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 14 مرداد 92), gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی سوال پرسیدمو وقتتون رو گرفتم ببخشید.خیلی خیلی ممنونم.چشم در مورد نکته هایی که تو پست جمع بندی گفتید فکر میکنم.بازم ممنونم خیلی لطف کردید.دیگه روم نشد چیزی بنویسم

    اما امروز دقیق فکر میکنمو جواب پست جمع بندی رو فردا دقیق مینویسم

  8. کاربر روبرو از پست مفید gheryeh تشکرکرده است .

    نوروزیان. (دوشنبه 14 مرداد 92)

  9. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستی می توانی به چند تاپیک آخر asemani عزیز سر بزنی. ایشان هم مثل شما می خواست تصمیم بگیرد و تاپیک هایش برایت کاملا مفید است. حتما سر بزن.

  10. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 14 مرداد 92), gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    دوست عزیزم، به نظرم این حست رو با پدرت در میون بذار.

    وقتی شما هنوز دودلی، چرا انقدر عجله؟!

    به پدرت بگو که بدونن همه چیر اوکی نیست و فکر نکنن "حالا که همه چیز ردیفه چرا معطل بشیم!"


    منفعل نباش. بحث یک عمر زندگیه.
    خودت مسئول آینده ت هستی.
    پس فردا اگه خدای نکرده مشکلی پیش اومد، فکر میکنی پدر و مادرت میتونن به جای شما تحمل مشکل کنن؟

    بجنب توروخدا. وقتت داره میره همینجوری. یه چیزی بگو که بدونن تو دلت چی میگذره!

    نمیگم بهم بزن.
    وقت بگیر از پدر مادرت. برای صحبت بیشتر، برای مشاوره و ...
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  12. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 14 مرداد 92), gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92), tamanaye man (دوشنبه 14 مرداد 92)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون نمایش پست ها
    دوست عزیزم، به نظرم این حست رو با پدرت در میون بذار.

    وقتی شما هنوز دودلی، چرا انقدر عجله؟!

    به پدرت بگو که بدونن همه چیر اوکی نیست و فکر نکنن "حالا که همه چیز ردیفه چرا معطل بشیم!"


    منفعل نباش. بحث یک عمر زندگیه.
    خودت مسئول آینده ت هستی.
    پس فردا اگه خدای نکرده مشکلی پیش اومد، فکر میکنی پدر و مادرت میتونن به جای شما تحمل مشکل کنن؟

    بجنب توروخدا. وقتت داره میره همینجوری. یه چیزی بگو که بدونن تو دلت چی میگذره!

    نمیگم بهم بزن.
    وقت بگیر از پدر مادرت. برای صحبت بیشتر، برای مشاوره و ...
    چشم.قبل هر مسئله دیگه ای سعی میکنم تصمیمشونو برای نامزدی رسمی که هفته بعد هست عوض کنم و بخوام بزارن یه روز دیگه.به علی میگم اون بگه.نوپو راست میگه حرف اونو میپذیرن. خواهرم داره عروسی میکنه چه لزومی داره هر دو جشن یه روز باشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید gheryeh تشکرکرده است .

    دختر مهربون (سه شنبه 15 مرداد 92)

  15. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    گریه عزیزعروس خانم مبارکه انشالله به پای هم پیربشین وخوشبخت باشین
    عزیزم تمام پدرومادرهاخوشبختی بچشون رومیخوان حتی حاضرنیستندیه خارپای بچشون بره
    بنظرمن بهتره خودتون باپدرومادرتون صحبت کنیدوحرفهاتون روبزنیداینطوری هم شماحرفهاتون روزدیدوهم حرفهای پدرومادرتون رومیشنوین ومیبینیدکه چقدربه فکرخوشبختی وارامش واقعی شماهستند
    اگرنمیخوایدبه این زودی نامزدکنیدازپدرومادرتون خواهش کنیدبهتون اجازه بدندتاکمی زمان بگذره وراحتتربتونیدباقضیه کناربیاییدبهشون بگیدکه این تصمیمشون براتون مثل یه شوک کوچیک بوده وبرای اینکه براحتی بپذیریدوباجان ودل بله روسرسفره عقدبگیدنیازبه زمان دارید
    سرسفره عقددعای همه جوونهای دم بخت یادتون نره

  16. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,146
    سطح
    18
    Points: 1,146, Level: 18
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 38 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به حرف دیگران اهمیت نده هزار سال دیگه هم بگذره تو هنوز بچه پدر و مادرتی قبول که سخته باور کنند که تو بزرگ شدی فکرتو مشغول نکن فکر کنم سر در گمی ولی وقتی طرف دوست داری همه چیز خود به خود درست می شه درست اختلاف سنتون زیاد ولی خیلی از افراد هستن که با این اختلاف های پیش پا افتاده خوشبخت هستن پدرت هم صلاحت رو می خواد نمی خواد توی زندگیت اشتباه کنی

  18. کاربر روبرو از پست مفید aroosh تشکرکرده است .

    gheryeh (دوشنبه 14 مرداد 92)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 اردیبهشت 95, 17:36
  2. نامزدم رفته من تو شکم هنوز
    توسط سمیراه در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 مرداد 94, 11:28
  3. چرا هر روز از تو دور می‌شوم؟
    توسط ویدا@ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آبان 92, 13:34
  4. +تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم
    توسط یسنامها در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اردیبهشت 87, 02:59
  5. تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم
    توسط یسنامها در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 فروردین 87, 14:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.