به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    شما می توانید از تکنیک توقف فکر و تکنیک تمرکز زدایی برای رهایی ذهنتان استفاده کنید.
    شما و او شش سال برای هم صبر کردید. پس خرابش نکنید. فقط کاری که می کنید زمینه ارتباط او با دوستان موجه را فراهم کنید و از او بخواهید دیگر مثل دوران مجردی با آدم های دخترباز دوستی نکند. او الان دیگر متاهل است. ببینید هر آدمی اگر فشار بیش از حدی به او وارد شود ممکن است خطا کند چون آن موقع متوجه نیست چه کاری دارد می کند و فقط می خواهد فرار کند. پس یک توصیه مهم من به شما این است که محدودیت های وجودی انسان ها را قبول کنید و بخشش کنید. همه ما نیاز به بخشیدن و بخشیده شدن داریم. این فقط یک فکر مزاحم است وگرنه اگر واقعا از او ناراحت بودید عقد نمی کردید. پس واقعا او را دوست دارید. پس از حالا به بعد به فکر یک زندگی امن و سالم باشید. هر چه به همسر خود محبت کنید و او را ارضاء کنید از آن دوستان بد دورتر می شود.
    بله من واقعا دوسش دارم.چندین ساله که حتی نفس کشیدنم با یاد و فکرش بوده. یه مسئله دیگه هم هست.قبل از من یه شکست عشقی خورده بود که دلیل هم هاین اتفاق ها رو همین مساله عنوان کرد.گفت که نمیخواسته دردی رو که بعد از جدا شدن از اون تحمل کرده سر من هم تحمل کنه.گفت دیگه براش قابل تحمل نبوده.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط @@@ نمایش پست ها
    دوست عزیز با چیزایی که این بالا گفتید کاملا" مشخصه فقط اینکارارو برای فرار از پاسخ نه کرده. خب این مسائل زیاد پیشمیاد مشکل از اونجایی که خیلی از ماها تحمل جواب منفی رو نداریم. اینجور موقع ها (به جز کسانی که منطقی به موضوع نگاه می کنند)یکی میره خودکشی میکنه یکی میره معتاد میشه یکی اسید می پاشه تو صورت دختر مردم و... یکی هم برای بدست آوردن کنترل و آرامش موقت دست به همچین کاری میزه. پس اگه این آقا با کسی ارتباط برقرار کرده احساس خاصی بهش نداشته فقط خواسته فکرشو از جواب منفی مشغول کنه و همین که شما می فرمایید که خودش موضوع رو تموم کرده باز مهر تاییدی بر همین امر محسوب میشه.
    خب حال الآن شما هم طوریه که دوست دارید ذهنتون از این افکار منفی دور بشه اون آقا هم همین شرایطو داشته می خواسته ذهنش از جواب نه پدر شما دور بشه فقط دست به کار اشتباهی زده ولی شما برای خارج کردن تمرکزتون ازین موضوع باید راه درستو انتخاب کنید. به هیچ عنوان گذشته رو شخم نزنید و بهش فکر نکنید به محض اینکه یاد این موضوع افتادید ذهنتونو منحرف کنید. فکر کردن شما به موضوع سبب میشه که کمی هم تخیل کنید و افکار وحشتناک و چندش آوری سراغتون بیاد.
    یه چیز دیگه. شما وقتی با این آقا عقد کردید یعنی تصمیم بر بخشش ایشون گرفته بودید پس به هیچ عنوان سعی نکنید که با منت گذاشتن و زخم زبون زدن خودتونو آروم کنید چرا که این کار از کار زشت این آقا بدتره و همین طور چاره برای مشکل شما محسوب نمی شه و تنها یه آرامش لحظه ای به شما میده.

    با بخشیدن این آقا قبل از این که به ایشون لطف کرده باشید به حفظ آرامش خودتون کمک کردید چون با کینه و کودروت داشتن از این آقا اول به خودتون صدمه میزنید. پس ببخشیدش اول برای آرامش خودتون و داشتن یه زندگی موفق.

    همین طور اگه هر چقدر خطای طرف مقابل شما بزرگتر باشه بخشش شما هم ارزش بیشتری داره و می تونید به خودتون افتخار کنید که بخشیدینش.
    بله من می خوام ببخشمش.عقلم بخشیده ولی قلبم هنوز نبخشیده.همون قلبی که وقتی عقلم می گفت این پسر شرایط مادیش خوب نیست به پاش نمون ولی موندم.الان نمیتونم جوابگوی قلبم باشم. از خدا خواسته بودم راه بخشش بی منت رو بهم یاد بده.چند روز خوب بودم.ولی یه جرقه کوجیک دوباره آتیشم می زنه.خیلی نگرانم.می ترسم همیشه این حالت برام باقی بمونه. و هیچ وقت نتونم از ته قلبم ببخشمش.از ابراز علاقه کردن می ترسم.مدام دوست دارم بهش یادآوری کنم که من خودم رو آماده کردم که اگه دوباره پیش اومد که دیگه ضربه نخورم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط @@@ نمایش پست ها
    به هیچ عنوان گذشته رو شخم نزنید و بهش فکر نکنید به محض اینکه یاد این موضوع افتادید ذهنتونو منحرف کنید. فکر کردن شما به موضوع سبب میشه که کمی هم تخیل کنید و افکار وحشتناک و چندش آوری سراغتون بیاد.
    نمیدونم می تونید درک کنین یا نه.ولی منحرف کردن فکر اونم از یه مساله به این بزرگی کار راحتی نیست.کلی انرژی صرف میشه. تا کی من باید مبارزه کنم.آیا خلاصه یه رو روز از فکر و خیال راحت می شم.یا تا آخر زندگی مشترکم باید باید همه توانم رو برای منحرف کردن افکارم بزارم؟؟ یه دلیل دیگه که دارم اینقده سخت می گیرم اینه که دلم میخواد به راحتی ازش نگذرم.دوست دارم همیشه تو ذهنش بمونه که چقدر عذاب کشیدم و دیگه هیچوقت سمت این کارا نره
    ویرایش توسط افسرده و تنها : شنبه 12 مرداد 92 در ساعت 07:54

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-22
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,495
    سطح
    21
    Points: 1,495, Level: 21
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام کاملا درکت می کنم که چه حسی داری ، حس منم دقیقا مثل شماست، ولی بروش نیاوردم تو خودم نگه داشتم

  3. #13
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یک بار دیگر پست من را بخوانید. من راه جلوگیری از خطای دوباره را به شما نشان دادم.
    اما راه حلی که در پیش گرفته ای فقط ضرر دارد و فایده ای ندارد. اگر بیشتر از این مجبور شود به قول خودتان عذخواهی کند و شخصیتش را خرد کند مطمئن باشید نتیجه معکوس خواهید گرفت.

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-22
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,495
    سطح
    21
    Points: 1,495, Level: 21
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    یک بار دیگر پست من را بخوانید. من راه جلوگیری از خطای دوباره را به شما نشان دادم.
    اما راه حلی که در پیش گرفته ای فقط ضرر دارد و فایده ای ندارد. اگر بیشتر از این مجبور شود به قول خودتان عذخواهی کند و شخصیتش را خرد کند مطمئن باشید نتیجه معکوس خواهید گرفت.
    سلام من هم همین مشکل رو دارم، راه جلوگیریش چیه ؟ همش می ترسم باز برگرده به چت و رابطه های قبلش

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryva نمایش پست ها
    سلام کاملا درکت می کنم که چه حسی داری ، حس منم دقیقا مثل شماست، ولی بروش نیاوردم تو خودم نگه داشتم
    عزیزم من مشکل شما رو خوندم.شوهر شما قبل از آشنایی با شما اونکار رو کرده،ولی همسر من در دوران دوستی زمانی که به هم متعهد بودیم اونکار رو کردوبه نظرم شما خیلی راحتتر میتونید از اون مسئله بگذرید.ولی باز هم میفهمم چی میگید.احتمالا جملات و حرفهایی که از طرف شوهر شما در چت زده شده براتون قابل هضم نیست.کاملا درکت می کنم. ای کاش اون موقعی که التماس م یکرد که پیگیری نکنم اونکار رو نمی کردم. خیلی پشیمونم.شما هم کار خوبی کردی به روش نیاوردی.به هیچ وجه اشتباه من رو تکرار نکن

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-22
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,495
    سطح
    21
    Points: 1,495, Level: 21
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم قبل از خواستگاری باهاش دوست بودم یکسریش مربوط به دوران دوستیمون بود، یه چت ازش دیدم که شرم آور بود اصلا فکرشم نمی کردم همچین آدمی باشه، نگفتم اما تو دلم مونده ، دلم آروم نیست همش استرس دارم وقتی خونس

  7. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryva نمایش پست ها
    منم قبل از خواستگاری باهاش دوست بودم یکسریش مربوط به دوران دوستیمون بود، یه چت ازش دیدم که شرم آور بود اصلا فکرشم نمی کردم همچین آدمی باشه، نگفتم اما تو دلم مونده ، دلم آروم نیست همش استرس دارم وقتی خونس
    در حد چت بوده یا شماره و تلفنی هم بود؟

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-22
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,495
    سطح
    21
    Points: 1,495, Level: 21
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط افسرده و تنها نمایش پست ها
    در حد چت بوده یا شماره و تلفنی هم بود؟
    یکیشون تلفنی هم بوده چون گفته بود بهش بم اس ام اس بده ولی آخرین چت دعواشون شده بود

  9. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    من عاشقه نامزدمم دوساله باهاشم وميميرم براش الان تو مرحله رسمي شدنيم ديرووز بيكار بودم حوصلم سر رفته بود رفتم تو يه سايت همسريابي عضو شدم ببينم جطوريه به نامزدمم كفتم ميخوام برم ببينم جيكار ميكنن اونجا برام جالبه كفت برو زود بيا بيرون واينا رفتم يه عالمه درخواست اشنايي كرفتم يه عالمه شماره تو نيم ساعتي كه اونجا بودم بالاي بيست تا يه لحظه با خودم كفتم با يكيشيون جت كنم همينطوري سركاري من عاشقم ثانيه اي به كسي جز نامزدم فكر نميكنم اما يه بيكاري داشت باعث يه كار اشتباهم ميشد يه جت اشتباه يه لحظه بود سريع سايت وبستم اومدم بيرون من دخترم وعاشق اما داشتم اشتباه ميكردم همسر شما هم تو فشاري كه داشته براي اينكه فكر ميكرده بهتون نميرسه يه لحظه اشتباه كرده وارد جيزي شده كه نبايد ميشده ولي اينكه تا جواب مثبت كرفته همجي رو تموم كرده نكته مثبتيه ببخشين من اكر همجين اتفاقي بيفته ميبخشم جون خودم كه اينقدر ادعاي باكي عاشق بودن ودارم وقسم ميخورم ثانيه اي خيانت نكنم داشتم ديروز يه لحظه واز سر بيكاري خيانت ميكردم معلوم نبود اكه جت ميكردم شماره ميدادم از كجا معلوم نميرفتم بيرون من ثانيه اي به اين قضيه فكر نكرده بودم من حتي به كسي نككاه هم نميكنم كه خيانت نشه اما نمي تونم بكم اكر يه جت وشوروع ميكردم جي ميشد نمي تونم صد در صد حتي از خودم مطمين باشم ادمه يه لحظه خطا ميكنه اكه بشيمونه با توجه به اينكه حد روابطش كم بوده واز سر فشار بوده ببخشين خيلي جاها ما نياز داريم همسرمون ما رو ببخشه خيليا كه هميشه همه رو نهي كردن از يه كاري اخرش خودشونم كرفتار شدن جيزي كه فكر ميكردن هيج وقت مال اونا نيست انسان ممكن الخطاست ببخشين

  10. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryva نمایش پست ها
    یکیشون تلفنی هم بوده چون گفته بود بهش بم اس ام اس بده ولی آخرین چت دعواشون شده بود
    واااااااااااااااای.چرا اینقده تشابه داریم ما؟!!!!!!!!!!! ای دیم رو باز هم گذاشتم. پیغام خصوصی رو رفتم سرچ کردم دیدم ما نمیتونیم به هم بدیم.


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryva نمایش پست ها
    منم قبل از خواستگاری باهاش دوست بودم یکسریش مربوط به دوران دوستیمون بود، یه چت ازش دیدم که شرم آور بود اصلا فکرشم نمی کردم همچین آدمی باشه، نگفتم اما تو دلم مونده ، دلم آروم نیست همش استرس دارم وقتی خونس
    میدونی چیه کلا فکر می کنم مرد ها عاشق به زبون آوردن مسائل شرم آورهستن.این تو ذاتشونه.هیچ کاریشون هم نمیشه کرد.همه اینطورین.حتی برادر های خودمون که به نظرمون خیلی پاک و معصوم هسیتن هم تو زندگیه خصوصیه خودشون مسائلی دارن که دوست ندارند بر ملا بشه.این مشکل ماست که وارد حریم خصوصی شدیم.و خیلی پشیمونم.و واقعا خوشحالم که به ای دی اولیش دسترسی نداشتموچون اگه من هم جملات شرم آوری ازش می خوندم ... ولی میدونم که 100% بوده.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mati نمایش پست ها
    من عاشقه نامزدمم دوساله باهاشم وميميرم براش الان تو مرحله رسمي شدنيم ديرووز بيكار بودم حوصلم سر رفته بود رفتم تو يه سايت همسريابي عضو شدم ببينم جطوريه به نامزدمم كفتم ميخوام برم ببينم جيكار ميكنن اونجا برام جالبه كفت برو زود بيا بيرون واينا رفتم يه عالمه درخواست اشنايي كرفتم يه عالمه شماره تو نيم ساعتي كه اونجا بودم بالاي بيست تا يه لحظه با خودم كفتم با يكيشيون جت كنم همينطوري سركاري من عاشقم ثانيه اي به كسي جز نامزدم فكر نميكنم اما يه بيكاري داشت باعث يه كار اشتباهم ميشد يه جت اشتباه يه لحظه بود سريع سايت وبستم اومدم بيرون من دخترم وعاشق اما داشتم اشتباه ميكردم همسر شما هم تو فشاري كه داشته براي اينكه فكر ميكرده بهتون نميرسه يه لحظه اشتباه كرده وارد جيزي شده كه نبايد ميشده ولي اينكه تا جواب مثبت كرفته همجي رو تموم كرده نكته مثبتيه ببخشين من اكر همجين اتفاقي بيفته ميبخشم جون خودم كه اينقدر ادعاي باكي عاشق بودن ودارم وقسم ميخورم ثانيه اي خيانت نكنم داشتم ديروز يه لحظه واز سر بيكاري خيانت ميكردم معلوم نبود اكه جت ميكردم شماره ميدادم از كجا معلوم نميرفتم بيرون من ثانيه اي به اين قضيه فكر نكرده بودم من حتي به كسي نككاه هم نميكنم كه خيانت نشه اما نمي تونم بكم اكر يه جت وشوروع ميكردم جي ميشد نمي تونم صد در صد حتي از خودم مطمين باشم ادمه يه لحظه خطا ميكنه اكه بشيمونه با توجه به اينكه حد روابطش كم بوده واز سر فشار بوده ببخشين خيلي جاها ما نياز داريم همسرمون ما رو ببخشه خيليا كه هميشه همه رو نهي كردن از يه كاري اخرش خودشونم كرفتار شدن جيزي كه فكر ميكردن هيج وقت مال اونا نيست انسان ممكن الخطاست ببخشين
    خودش هم همینو میگه.میگه اشتباه کردم.فکر کردم که دیگه از دستت دادم.می خواستم بزور کاری کنم که فراموشت کنم. ولی همش با خودم فکر می کنم که نکنه در همون ماشین اتفاقاتی افتاده و بعد ها اون روابط رو با من مقایسه کنه


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به تعهدات شب خواستگاری عمل نمیکنه
    توسط ترمه بانو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 46
    آخرين نوشته: شنبه 01 اسفند 94, 00:11
  2. 2.5 سال دوستی و خواستگاری ولی دو دلی دختر
    توسط Vahid_203 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 02 اردیبهشت 94, 07:57
  3. شک بعد از 2 سال دوستی و خواستگاری
    توسط سارا.سارا در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مرداد 93, 21:09
  4. +خسته شدم از این دورانه دوستی ام
    توسط rojan در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 مرداد 91, 13:32
  5. +ایجاد تعهد در دوران دوستی تا قبل ازدواج
    توسط mag در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 87, 19:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.