موضوع: چیکار کنم از عصبانیتم کاسته بشه...(نیازمند راهنمایی شدید)

سلام ممنون که جواب دادی. حالا من میخوام یه سری چیزها رو شفاف تر بگم. که حالا که داری تمرین میکنی، به بهترین نتیجه برسی.

خدا کنه مشکلی پیش نیاد نره رو اعصابم

قراره که کنترل خشم و احساسات بدت، دست خودت باشه نه دست شرایط...! پس اتفاقا خدا کنه پیش بیاد تا تو موقعیت قرار بگیری ببینی چقدر سربلند بیرون میای! البته دفعه اول سخته و شاید نتونی... چون تغییر زمان بره. اما ناامید نشو. آهسته آهسته درست میشه.
ممکنه ده ها بار تلاش کنی و خیلی نتیجه نگیری اما باید گیر بدی....باید اینقدر تلاش کنی و تمرین کنی تا بتونی...

وقتی که خونه خودمم به عکسام که بزرگ بزرگ زدم تو پذیراییم نگاه میکنم ارامش میگیرم لامصب خودم خیلی خودمو دوست دارم

این که آدم خودشو دوست داشته باشه خیلی خوبه... ولی به این معنی که خودش رو با همه خوبی ها و خطاها دوست داشته باشه و اتفاقا چون خودش رو دوست داره سعی کنه تا میتونه خطاهاش رو حذف کنه کاری که شما الان داری انجام میدی. آفرین.
ولی مواظب باش دوست داشتن خودت شکل پرستش نگیره! چون اونجوری فقط خودت رو یکپارچه خوبی میبینی و خطاها رو نمیبینی و پیشرفتی هم نمیکنی و تا آخر عمر همینی که الان هستی میمونی و فرصت بهتر و بهتر شدن رو از خودت میگیری.

ارامش دیگه ای جز جز حرف زدن با اون خانوم ندارم

خیلییییی خوبه. اما این یه آرامش دو سویه است. من منظورم یه کار شخصی تر بود. یه پس انداز . که اگه یه روزی دلت از دست خانومت گرفت، پریشون نشی و یه جور دیگه بتونی به خودت آرامش بدی...عکاسی دوست داری؟؟؟
درثانی پیشنهاد کسب آرامش از طریق انجام کاری، یه تمرین ذهنیه... هدف اینه که ذهنت ورزیده بشه تو تمرکز کردن و تو ریلکس شدن. هدف این نیست که فقط از آرامش لذت ببری .. پس به فکرش باش.

نکته ای هم که گفتی اینه که جلوتر از مغزتی رو درست گفتی

من درست گفتم اما انگار درست منظورم رو بیان نکردم چون یه برداشت دیگه کردی...من گفتم جلوتر از مغزتی. منظورم این بود که هنوز مغزت درست و حسابی فرمان داد زدن رو نداده، شما دادت رو زدی....
منظورم این بود که باید تمرین کنی، به مغزت فرصت بدی تا اول تصمیم بگیره میخوای داد بزنی یا نه؟ بعد فکر کنه به اینکه عواقبش چی میشه؟؟؟ نه اینکه تا فکر داد میاد تو ذهنت، داد میزنی...
یه خورده درک حرف هام سخته میدونم. تعبیر چیزهایی که گفتم به زبون خودمون میشه همون عجله !!! فکرم نکن این چیزایی که بالا گفتم که به مغزت فرصت بده هرکدوم 10 دقیقه طول میکشه...نه.
یک ثانیه هم نمیشه. به شرطی که حسابی تمرین کرده باشی و بتونی اختیار و کنترل مغزت و احساست رو خودت دست بگیری.

ولی بازم این تیکه و نفهمیدم که چجوری برطرفش کنم فقط صبرشو فهمیدم

خیلی خوبه. مهم هم همون صبره. مطمئن باش اگه یه خورده صبورتر باشی، خیلی اتفاق ها نمیفته.

نوشته اصلی توسط گل آرا

سلام ممنون که جواب دادی. حالا من میخوام یه سری چیزها رو شفاف تر بگم. که حالا که داری تمرین میکنی، به بهترین نتیجه برسی.

خدا کنه مشکلی پیش نیاد نره رو اعصابم

قراره که کنترل خشم و احساسات بدت، دست خودت باشه نه دست شرایط...! پس اتفاقا خدا کنه پیش بیاد تا تو موقعیت قرار بگیری ببینی چقدر سربلند بیرون میای! البته دفعه اول سخته و شاید نتونی... چون تغییر زمان بره. اما ناامید نشو. آهسته آهسته درست میشه.
ممکنه ده ها بار تلاش کنی و خیلی نتیجه نگیری اما باید گیر بدی....باید اینقدر تلاش کنی و تمرین کنی تا بتونی...

وقتی که خونه خودمم به عکسام که بزرگ بزرگ زدم تو پذیراییم نگاه میکنم ارامش میگیرم لامصب خودم خیلی خودمو دوست دارم

این که آدم خودشو دوست داشته باشه خیلی خوبه... ولی به این معنی که خودش رو با همه خوبی ها و خطاها دوست داشته باشه و اتفاقا چون خودش رو دوست داره سعی کنه تا میتونه خطاهاش رو حذف کنه کاری که شما الان داری انجام میدی. آفرین.
ولی مواظب باش دوست داشتن خودت شکل پرستش نگیره! چون اونجوری فقط خودت رو یکپارچه خوبی میبینی و خطاها رو نمیبینی و پیشرفتی هم نمیکنی و تا آخر عمر همینی که الان هستی میمونی و فرصت بهتر و بهتر شدن رو از خودت میگیری.

ارامش دیگه ای جز جز حرف زدن با اون خانوم ندارم

خیلییییی خوبه. اما این یه آرامش دو سویه است. من منظورم یه کار شخصی تر بود. یه پس انداز . که اگه یه روزی دلت از دست خانومت گرفت، پریشون نشی و یه جور دیگه بتونی به خودت آرامش بدی...عکاسی دوست داری؟؟؟
درثانی پیشنهاد کسب آرامش از طریق انجام کاری، یه تمرین ذهنیه... هدف اینه که ذهنت ورزیده بشه تو تمرکز کردن و تو ریلکس شدن. هدف این نیست که فقط از آرامش لذت ببری .. پس به فکرش باش.

نکته ای هم که گفتی اینه که جلوتر از مغزتی رو درست گفتی

من درست گفتم اما انگار درست منظورم رو بیان نکردم چون یه برداشت دیگه کردی...من گفتم جلوتر از مغزتی. منظورم این بود که هنوز مغزت درست و حسابی فرمان داد زدن رو نداده، شما دادت رو زدی....
منظورم این بود که باید تمرین کنی، به مغزت فرصت بدی تا اول تصمیم بگیره میخوای داد بزنی یا نه؟ بعد فکر کنه به اینکه عواقبش چی میشه؟؟؟ نه اینکه تا فکر داد میاد تو ذهنت، داد میزنی...
یه خورده درک حرف هام سخته میدونم. تعبیر چیزهایی که گفتم به زبون خودمون میشه همون عجله !!! فکرم نکن این چیزایی که بالا گفتم که به مغزت فرصت بده هرکدوم 10 دقیقه طول میکشه...نه.
یک ثانیه هم نمیشه. به شرطی که حسابی تمرین کرده باشی و بتونی اختیار و کنترل مغزت و احساست رو خودت دست بگیری.

ولی بازم این تیکه و نفهمیدم که چجوری برطرفش کنم فقط صبرشو فهمیدم

خیلی خوبه. مهم هم همون صبره. مطمئن باش اگه یه خورده صبورتر باشی، خیلی اتفاق ها نمیفته.

با سلامی دوباره خدمت شما

سپاس بخاطر پاسخ و شفافت

در مورد دوست داشتن خودم نه در حد پرستش دیگه نیست ولی دوست دارم چیزهای شخصیم تو دید باشه تا اینکه بره جاهایی که دید نداشته باشه


در مورد اون ارامشی هم که عرض کردی من زیاد وقت ندارم کارایی که میگی رو انجام بدم صبح ها که اصلا ولی بعد از ظهر ها ترجیح میدم بیشتر وقت هامو با دوستام بگذروونم و میگذرونم ولی عکاسی و نجاری و باغبانی به من نمی اد انجامش بدم یعنی اصلا بلد نیستم در مورد عکاسی هم خیر ولی دوست دارم یکی ازم عکس بگیره که اینم زیاد جالب نیست برای ارامش

در مورد مغز چی بگم

وقتی که عصبی میشم همرو یادم میره حتی شخصییت و اون طرفی که دارم سرش داد میزنم یادم میره حدود 15 دقیقه انگار فراموشی دارم هیچ چیز و هیچ کس یادم نمی مونه و نمیاد تنها چیزی که یادم میمونه کاری که اون طرف به غلط انجامش داده



من الان تا حدودی قانع شدم برای کنترل خشم ولی زبون تلخی با قضاوت عجولانه یا تیکه کلامی که به طرف بار میکنم و چگونه ترک کنم الان مسئله خشم و خیلی خوب متوجه شدم و تا حدودی تونستم روش کنترل پیدا کنم اما اینا هم به نظرم حتما باید کنترل بشه


مرسی عزیز بخاطر نظراتت خیلی تشکر

سلام به همه
گل آرا جان واقعا تاپیکت جای تحسین دارههمیشه گفتم به بی وفا راهکار نشون بدین و شما کاملا این کار رو به درستی انجام دادین
بی وفا جان شمام دیگه حرف گوش کن باش و قدم قدم با ایشون برو جلو
شما متاهل هستین و 100%بیشتر از ما راهکارهارو میشناسید
ولی گل آرا چیزی که ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه:
با شناختی که من از بی وفا و امثال ایشون دارم ,این عزیزان در اون لحظه که عصبانی هستن یه جورایی نمیتونن فکر کنن که بخوان عصبانیتشونو کنترل کنن و میشه گفت در اون لحظه از خودشون اختیاری ندارن
مثلا یکی میگه خوب اون لحظه صحنه رو ترک کنیدمثلا برید بیرون ولی واقعا حس میکنم این عزیزان در اون لحظه نمیتونن فکر کنن و برن بیرون
یا مثلا شما فرمودین به هر شکلی که باشه باید کنترلش کنید خوب عزیزم بی وفا و امثال ایشون دقیقا تو همین کلمه کنترل مشکل دارن
همه میگیم کنترل ولی در اون لحظه کنترل با چه روشی؟با چه تکنیکی؟



- - - Updated - - -

واقعا من به شخصه از نکته هاتون استفاده کردم
ولی این مورد بد جور ذهنمو درگیر کرده اگه راهنمای کنید راهکارهاتون کامل تر میشه

مرسی دوستان خوب. شما لطف دارین.

من قبلا گفتم باز هم میگم. اولین و مهمترین قدم پذیرشه. آقای بی وفا وقتی شما پذیرفتی که کارت اشتباهه پس نصف راه رو رفتی... آفرین.
در مورد اینکه هم شما میگی هم خانم افشاری میگه که تو لحظه عصبانیت، طرف هییییچ اختیاری نداره و با چه تکنیکی میشه خشم رو کنترل کرد، من نه کارشناسم، نه صاحب نظر. تا به حال هم هر ایده ای دادم تجربیات شخصی خودم بوده. الانم طبق همون میخوام نظرم رو بگم.

نه من، نه بی وفا، نه هییییچ فرد دیگه ای روی زمین تا خودش نخواد نمیتونه تغییر کنه...

خواستن این نیست که بیای تاپیک بزنی بگی من میخوام تغییر کنم !!! خواستن یعنی اینکه:

اولا بپذیری که کارت بسیار کار اشتباهی بوده و باعث شده کلی دردسر برات درست بشه،
دوما از صمیم قلب پشیمون بشی. و احساس کنی چقدر خوب میشد اگه اینطوری نبودم...چقدر ناراحتم که دل فلانی رو شکستم.
سوما، بگردی دنبال راهکار و چاره
چهارما، اجراشون کنی... حتی اگه صد بار اول موفق نشدی !!! این میشه یه خواستن واقعی که کار آسونی هم نیست. ولی ممکنه.

آقای بی وفا باید بخواد !!! باید از خودت بخوای که بتونی تو لحظه خودت رو کنترل کنی... این رو برای خودت اجبار کنی... به هر طریقی میتونی اجبارش کن.

مثلا یه قلک بذار بگو من هربار نتونستم تو لحظه خشمم رو کنترل کنم 20 هزار تومن میندازم تو این قلک!!! برای خودت جریمه بذار. مثل پلیس که جریمه میکنه، شما هم بروز خشم رو بکن تخلف !!!! و جریمه نقدی بذار. اینجوری سر یه ماه ورشکست میشی اگه بخوای روزی 100 تومن جریمه بدی...

یا بگو من هربار نتونستم خشمم رو تو لحظه کنترل کنم، مجبورم 3 روز روزه مستحبی بگیرم که خدا منو ببخشه !!!! و واقعا هم به این فکر کن که باید یه جوری جریمه بدی که خدا ببخشه ها...مثل کفاره است. چون ممکنه بی دلیل دل بنده خدا رو شکسته باشی... و میدونی که خدا گفته من از حق الله میگذرم اما از حق الناس نمیگذرم ! پس بابت هربار که نتونستی خودت رو کنترل کنی جریمه بذار.

حالت عکسش هم هست.
مثلا هربار که تو موقعیتی قرار گرفتی و تونستی جلو خشمت رو تو لحظه بگیری، یه شام توپ برای خودت بخر. یا یه جایزه دیگه.
یعنی با هر اهرمی هست خودت رو مجبور کن به اینکه بتونی تو لحظه جلو خودت رو بگیری. مثل یک تکلیف!!! مثل مشق شب که اگه ننویسی جریمه میشی....

آقای بی وفا.
خیلیییی خوبه که صورت مسئله برات روشن شد، پذیرفتی و تصمیم گرفتی که رو این مسئله کار کنی... اما الان 24 ساعت گذشته !

هیییچ تغییر رفتاری سر 24 روز هم به دست نمیاد چه رسد به 24 ساعت....گفتم: قدم، قدم.... آهسته، آهسته....مرحله به مرحله....
همه موارد رو نمیشه تو یه روز راهکار داد و نتیجه هم گرفت.

مرحله اول، کنترل خشم در لحظه.

یعنی فردا دم افطار آقای بی وفا پشت فرمون داره میره خونه خسته و گرسنه .... یکی هم بوق پشت بوق و خلاصه رو اعصاب...باید ببینیم آیا آقای بی وفا پیاده میشه طرف رو بزنه؟؟؟ یا برخورد دیگه ای داره؟

10 بار بذار پیش بیاد، شما عصبانی میشی، اما نمیزنی...داد نمیزنی... حالا اگه 2 تا تیکه انداختی هم برای اینکه تو مرحله اولی اشکال نداره...(تیکه انداختن و زبون تلخی بده اما یه باره همه چی با هم درست نمیشه ایشالا تو مراحل بعدی)
من به شما قول میدم کسی که بتونه همچین کار بزرگی انجام بده و خشمش رو کنترل کنه ، واسه زبون تلخی و تیکه راهکار لازم نداره و خیلی راحت از عهده کنترل کردن اونا هم بر میاد.

مرحله سخت و مهمش کنترل خشمه. که خدا رو شکر تصمیم داری اجراش کنی.

اما در مورد آرامش.

خب نمیشه کسی رو مجبور کرد کاری که دوست نداره رو انجام بده. ولی روزی نیم ساعت یه جای راحت لم بده یا دراز بکش اگه از موسیقی بی کلام خوشت نمیاد در سکوت مطلق. چشماتو ببند و به چیزایی که دوست داری فکر کن.
به رویاهات... به سفرهای شیرین با خانومت در آینده... تا فکرت خواست بره سمت دغدغه کار و پول و دردسر، سریع یه نیشگون بگیر خودت رو و دوباره به مسائلی فکر کن که آرومت میکنه...

حتما یه تمرین برای آروم کردن مغزت انجام بده.

باز هم میگم . پذیرش و تصمیم برای تغییر نصف راهه. که شما اومدی. پس نگران نباش. همه چی بستگی به خودت داره. بخوای درستش کنی، درست میشه.

نوشته اصلی توسط گل آرا

مرسی دوستان خوب. شما لطف دارین.

من قبلا گفتم باز هم میگم. اولین و مهمترین قدم پذیرشه. آقای بی وفا وقتی شما پذیرفتی که کارت اشتباهه پس نصف راه رو رفتی... آفرین.
در مورد اینکه هم شما میگی هم خانم افشاری میگه که تو لحظه عصبانیت، طرف هییییچ اختیاری نداره و با چه تکنیکی میشه خشم رو کنترل کرد، من نه کارشناسم، نه صاحب نظر. تا به حال هم هر ایده ای دادم تجربیات شخصی خودم بوده. الانم طبق همون میخوام نظرم رو بگم.

نه من، نه بی وفا، نه هییییچ فرد دیگه ای روی زمین تا خودش نخواد نمیتونه تغییر کنه...

خواستن این نیست که بیای تاپیک بزنی بگی من میخوام تغییر کنم !!! خواستن یعنی اینکه:

اولا بپذیری که کارت بسیار کار اشتباهی بوده و باعث شده کلی دردسر برات درست بشه،
دوما از صمیم قلب پشیمون بشی. و احساس کنی چقدر خوب میشد اگه اینطوری نبودم...چقدر ناراحتم که دل فلانی رو شکستم.
سوما، بگردی دنبال راهکار و چاره
چهارما، اجراشون کنی... حتی اگه صد بار اول موفق نشدی !!! این میشه یه خواستن واقعی که کار آسونی هم نیست. ولی ممکنه.

آقای بی وفا باید بخواد !!! باید از خودت بخوای که بتونی تو لحظه خودت رو کنترل کنی... این رو برای خودت اجبار کنی... به هر طریقی میتونی اجبارش کن.

مثلا یه قلک بذار بگو من هربار نتونستم تو لحظه خشمم رو کنترل کنم 20 هزار تومن میندازم تو این قلک!!! برای خودت جریمه بذار. مثل پلیس که جریمه میکنه، شما هم بروز خشم رو بکن تخلف !!!! و جریمه نقدی بذار. اینجوری سر یه ماه ورشکست میشی اگه بخوای روزی 100 تومن جریمه بدی...

یا بگو من هربار نتونستم خشمم رو تو لحظه کنترل کنم، مجبورم 3 روز روزه مستحبی بگیرم که خدا منو ببخشه !!!! و واقعا هم به این فکر کن که باید یه جوری جریمه بدی که خدا ببخشه ها...مثل کفاره است. چون ممکنه بی دلیل دل بنده خدا رو شکسته باشی... و میدونی که خدا گفته من از حق الله میگذرم اما از حق الناس نمیگذرم ! پس بابت هربار که نتونستی خودت رو کنترل کنی جریمه بذار.

حالت عکسش هم هست.
مثلا هربار که تو موقعیتی قرار گرفتی و تونستی جلو خشمت رو تو لحظه بگیری، یه شام توپ برای خودت بخر. یا یه جایزه دیگه.
یعنی با هر اهرمی هست خودت رو مجبور کن به اینکه بتونی تو لحظه جلو خودت رو بگیری. مثل یک تکلیف!!! مثل مشق شب که اگه ننویسی جریمه میشی....

آقای بی وفا.
خیلیییی خوبه که صورت مسئله برات روشن شد، پذیرفتی و تصمیم گرفتی که رو این مسئله کار کنی... اما الان 24 ساعت گذشته !

هیییچ تغییر رفتاری سر 24 روز هم به دست نمیاد چه رسد به 24 ساعت....گفتم: قدم، قدم.... آهسته، آهسته....مرحله به مرحله....
همه موارد رو نمیشه تو یه روز راهکار داد و نتیجه هم گرفت.

مرحله اول، کنترل خشم در لحظه.

یعنی فردا دم افطار آقای بی وفا پشت فرمون داره میره خونه خسته و گرسنه .... یکی هم بوق پشت بوق و خلاصه رو اعصاب...باید ببینیم آیا آقای بی وفا پیاده میشه طرف رو بزنه؟؟؟ یا برخورد دیگه ای داره؟

10 بار بذار پیش بیاد، شما عصبانی میشی، اما نمیزنی...داد نمیزنی... حالا اگه 2 تا تیکه انداختی هم برای اینکه تو مرحله اولی اشکال نداره...(تیکه انداختن و زبون تلخی بده اما یه باره همه چی با هم درست نمیشه ایشالا تو مراحل بعدی)
من به شما قول میدم کسی که بتونه همچین کار بزرگی انجام بده و خشمش رو کنترل کنه ، واسه زبون تلخی و تیکه راهکار لازم نداره و خیلی راحت از عهده کنترل کردن اونا هم بر میاد.

مرحله سخت و مهمش کنترل خشمه. که خدا رو شکر تصمیم داری اجراش کنی.

اما در مورد آرامش.

خب نمیشه کسی رو مجبور کرد کاری که دوست نداره رو انجام بده. ولی روزی نیم ساعت یه جای راحت لم بده یا دراز بکش اگه از موسیقی بی کلام خوشت نمیاد در سکوت مطلق. چشماتو ببند و به چیزایی که دوست داری فکر کن.
به رویاهات... به سفرهای شیرین با خانومت در آینده... تا فکرت خواست بره سمت دغدغه کار و پول و دردسر، سریع یه نیشگون بگیر خودت رو و دوباره به مسائلی فکر کن که آرومت میکنه...

حتما یه تمرین برای آروم کردن مغزت انجام بده.

باز هم میگم . پذیرش و تصمیم برای تغییر نصف راهه. که شما اومدی. پس نگران نباش. همه چی بستگی به خودت داره. بخوای درستش کنی، درست میشه.

مرسی خواهر جان

گرفتم چی میگی باشه امروز که چیزی عصبیم نکر خودمم امروز خیلی تغییر کردم میرفتم بیرون اتاقم سریع تر به مسائل ارباب رجوع ها رسیدگی میکردم خوب بود امروز

اره واقعا تصمیم جدی گرفتم برای کنترل این بحث و مبحث باشه فعلا راهکار هایت رو اجرا می کنم هر وقت هم عصبی شدم علا کار میکنم جلوی خشممو بگیرم نشد فقط داد میزنم کسی رو نمی زنم ولی بیشتر سعی بر کنترل و مدیریت می کنم تیر اخرم دیگه برگشتن به همون روزهای قبلیه ولی از این به بعد تغییر خواهم کرد

من هم اگه مشکلی پیش اومد بازم میام در همین مقوله راهنمایی میگیرم از شما و لیلای عزیز منتظر باشیدا

تاپیک داره به یه نتیجه گیری خوب ختم میشه امیدوارم

سپاس