امیدوارم مشکل هرچه زودتر حل بشه- من مشاور خیلی خوب در زمینه ازدواج سراغ دارم خانم بزازان اینم شمارشه 66466619 بهش مراجعه کنی پشیمون نمیشی
تشکرشده 2 در 2 پست
امیدوارم مشکل هرچه زودتر حل بشه- من مشاور خیلی خوب در زمینه ازدواج سراغ دارم خانم بزازان اینم شمارشه 66466619 بهش مراجعه کنی پشیمون نمیشی
تشکرشده 90 در 28 پست
سلام مهلاي 91
مشاور خوب تو سعات آباد خانوم دكتر سعيده هادي هم روانپزشكه هم مشاور خانواده
قبلا شبكه 7 زياد ميومد يه سرچ كني پيداش ميكني اگه نتونستي بگو برات بذارم آدرسشو
تشکرشده 5 در 4 پست
یه مشاور خوب در تهران به من معرفی کنید لطفا.من در مورد خودم می خوام باهاش مشاوره کنم.چند تا مشکل دارم.یکی اینه که تا حدی خجالتی هستم.زود رنجم. و می خوام بدونم آیا افسرده هستم؟و اگر هستم در چه حدی و باید چیکار کنم؟ضمنا در مورد نحوه برخورد با اطرافیان بخصوص خانواده همسرم میخوام مشاوره بگیرم.مشاور خانم باشه.امین هم باشه.زود هم نوبت بده.ممنون.
سلام خانم دکتر
یک مشکل برای من پیش آمده که خیلی من تو فکر برده روزی هزار بار فکر وخیال به سرم می زنه من یک سال ازدواج کردم و همه زندگی من از روزی که عقد کردم تا الان گرفتاریه . زمانی که با شوهرم ازدواج کردم شاغل بودم دستم توی جیب خودم بود نیازی به پول اون نداشتم تا یک روز بین من و کارفرمام ه ی خانم بود بحث پیش آمد که حقوقم کمتر بشه . وقتی این بحث با شوهرم در میان گذاشتم گفت سر کار نرم و استعفا بدم و سریع به پدر و مادرش گفت ه فردا من رو به محیط کاریم برسونند و درخواست استعفا بدم فرداش رفتیم به محیط کارم و مادر شوهرم با من به بالا محیط کارم آمد و با کارفرما من بحث کرد که باعث اخراج من شد ومن بیکارشدم الان سه ماه من بیکارم با اون که ارفرما میخواست منو نگه داره با کار مادر شوهرم و بحث بین آن دو باعث اخراج من شد . الان پدر شوهر م شرکت داره و یک نیرو میخواست من تو خونه حوصله ام سر میرفت به جای این که من در شرکتش استخدام کنه یک دختر دانشجو استخدام کرد و هر ما حقوق مثل حقوق من با بیمه شده ولی نگفت عروسم بیکار کمکش کنم حداقل پولی ه بهش میدم کمک خرج پسرم و عروسم میشه . خوب هیچی الان که خونه مادر شوهرم میرم میبینم صبح که برای صبحانه بیدار میشم پدر شوهرم واسه دختر کله پارچه و نان سنگگ می خره و برای دختر میبره شرکت و خیلی ازش تعریف میکنه ما و زرنگ با استعدا د و من همش حرص میخورم چرا ؟من بهترم پیشش کار میکردم یا ی دختر غریبه. مادر شوهرم برای دختر نهار می زاره و پدر شوهرم براش می بره شرکت و با هم نهار می خورند. پدر شوهرم برای خانواده دختر نان میخره و خرید می کنه . من حرص می خورم خدایا منم یک روز کارمند بودم ولی در شرکت ما این مزایا نبود صبحانه دل و جیگر و کله پارچه با نان سنگگ و تازه نهار بهمون بده . گرسنه می رفتیم و گرسنه و خسته بر میگشتیم و تازه از ساعت 7 صبح تا 5 بعد از ظهر و مزایای شرکت پدر شوهرم و کارمند حدیدش ساعت 9 صبح تا 1 ظهر خیلی عالیه نه ؟برای خودم متاسفم که باعث اخراج شدن من پدر شوهرم و مادر شوهرم بودن و وقتی به شوهرم میگم که کن باید الان تو شرکت پدر تو کار میکردم تا بیکار باشم تو خونه و حوصله ام سر بره و چه لزومی داره پدرت به کارمندش انقدر برسه صبحانه و نهار بده به من میگه به تو ربطی نداره شاید پدرم می خواد باهاش ازدواج کنه یا دوست دختر پدرمه ومادرم هم میدونه و من دلگیر می کنه برای همین از پدر شوهر و مادر شوهرم متنفرم و دوست ندارم خونشون برم و از شوهرم دلگیر شما بگوید من چیکار کنم مشکل منم یا آنها؟
تو که اصلا ناراحت نباش.همون بهتر که تو شرکت همچین آدمی کار نکنی.ولی بدبخت مادر شوهرت.که با دست خودش واسه هووش غذا می پزه.دختره روش میشه ساعت کاریش تا 1 هست ولی غذاشم سر کار می خوره؟روش میشه که صبجانه نخورده میاد سر کار ؟ببخشید تو مطمئنی پدر شوهرت شرکت داره؟این چه کاریه که تا ساعت 1 هست با صبحانه و ناهار؟پس کی کار می کنن؟ها ها ها.طرف رفیق پدر شوهرته.مگر اینکه دختر خوندش باشه و تو ندونی.هر چی هست آدم حسابی هم نیست.اصلا شاید اونو واسه پسرشون در نظر گرفتن.حواستو جمع کن.
پ.ن:مدیر اگه زیاده روی کردم چون دلم از این دخترهای بی سر و پا پره.صلاح می دونید بیاید کامنتنو پاک کنید.
نوشته اصلی توسط ایرسا
ممنون یاس 555 که جوابم دادی ولی چه باید کرد دلم از هر دوشون گرفته هم مادر شوهر و هم پدر شوهر ولی الان رابطه من و همسرم متر شده با پدر شوهر و مادر شوهرم . وقتی به درد زندگی ما نمیخورند چرا باید رابطه داشته باشیم.من حتی دانشگاه قبول شدم ه ادامه تحصیل بدم همین افراد نزاشتن و کاری کردن که انصراف دادم ولی دیگه نمی زارم تو کارهای من و زندگی من دخالت کنند چون خسته شدم و باید مقابلشون ایستاد برام دیگه مهم نیست واسه اون دختره چه ارهای انجام میدن مهم من وشوهرم هستیم ه زندگیمون از هم نپاشن.من اول زندگی دارم با سختی زندگی میکنم خونه کرایه ای در صورتی که پدرشوهر و مادر شوهر من از خودشون آپارتمان دارند و هر واحد رهن دادن اشال نداره من صاحب خونه میشم شاید 10 سال شاید زودتر توکل به خدا ولی اجازه نمی دم شوهرم ازم بگیرند چون ما عاشق هم هستیم وهم دیگه دوست داریم.من روز عروسیم پدرم فوت کرد خدا به پدر شوهر و مادر شوهر من داد و عروسی برای من نگرفتن یک مهمانی دادن اون فقط خانواده شوهرم خانواده من نبودن و من ماه عسل رفتم من سختی زیادی کشیدم و متنفرم ازشون جلوی من وانمود می کنند که خیلی دوستم دارند و پشت سر من ارهای دیگه انجام میدن بخوام به این کارهاشون توجه کنم پیر میشم باید مثل خودشون برخود کرد با سیاست هر چند من آدم با سیاستی نیستم ولی باید عاقلانه جلو برم چه باید کرد.من چند روز دیگه عمل زیبایی دارم به خاظر چشمم که از عینک خسته شدم همسرم پول عمل امل جور کرد زمانی ه پدر شوهر ومادر شوهرم فهمیدن اول مخالفت کردن ولی بعد که دیدن شوهرم راضی به عمل جرعت نکردن دخالت و پافشاری کنند. انتظار پدر شوهر و مادر شوهرم جدیدن اینه که من اگر همسر خوبی برای پسرشون باشم پسرشون صاحب خونه و زندگی می کنم جالبه نه ؟ ولی ما نباید انتظاری از اونها داشته باشیم 2 فرزند پسر پدر مادر داری چند خونه باشن ولی عروس و پسرش مستاجر تازه باید تلاش کنیم که صاحب خونه بشیم نتیجه مییریم همچین افراد عقده دارند که سر عروس خالی می کنند چون به قول خودشون با سختی صاحب این مال و منال شدن شما باید سختی بکشید جالبه؟خودتون قضاوت کنید .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)