به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    عذر میخوام اما من نکته منفی ای ندیدم. چون شما تحصیلکرده هستین و ایشون هم استاد دانشگاه هستن، شاید پروژه ای دارن یا ترجمه کتابی یا سمیناری که میخوان شما که خانم تحصیلکرده ای هستین، باهاشون همفکری کنین و کمک برسونین.
    با توجه به اینکه شما با حوصله و با جزئیات از خودتون و ماجرای مهمونی و اینا گفتین، به نظر میرسه یه خورده با حساسیت یه مسائل نگاه میکنین و باریک بین هستین.
    اخه فرد مطرحی که متأهل هم هست با نیت بدی اینجوری بی گدار به آب نمیزنه.

  2. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    ایران بان (چهارشنبه 26 تیر 92), شیدا. (سه شنبه 25 تیر 92)

  3. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما یکبار تلفنشون را جواب بده و مطمئن شو که فکرت درسته، بعد برخورد لازم را بکن.


    ضمن این که وقتی شما صددرصد از خودت مطمئنی که هیچ تمایل و کششی به این رابطه احتمالی نداری، نگرانی نداره.
    خیلی محترمانه و جراتمندانه ردش می کنید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    ایران بان (چهارشنبه 26 تیر 92)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 14:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گل آرا و شیدا جان از پاسخ هاتون ممنونم. نظرات شما هم میتونه محتمل باشه.حتماً من حساسیت زیاد به خرج دادم.صبر میکنم ببینم چی میشه...

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 14:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از اینکه به توصیه جناب آقای روزنه که حرف دل و عقل خودم هم بود کم توجهی کردم بسیار ناراحتم. اما بعد از پاسخ دادن به یکی از تماس های ایشون ( تمام گفتگوی 12 دقیقه ای ما پیرامون ادبیات و عرفان(موضوع تخصصی این آقا) بود که من هم اظهار داشتم که به این دو مقوله بی علاقه هستم(البته راست نگفتم و خیلی هم علاقه دارم) و در آخر هم خداحافظی کردم.) در پیامکی که به من زدند بیان کردند که به پربار بودن رابطه با من امیدوار هستن و در مورد آشنایی با من با کسی صحبتی نداشتند.

    با توجه به این جمله اصلاً به ادامه رابطه خوشبین نیستم(از اول هم نبودم)و مطمئن شدم بحث علمی در کار نیست و اصل ماجرا اینه: پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد...(البته واژه عشق بسیار مقدس تر از اینه که درباره اینجور روابط به کار بره)
    من فرد بسیار قاطعی هستم اما با توجه به نسبت خانوادگی با این فرد نمیدونم چگونه برخورد کنم و از چه کلماتی استفاده کنم.
    ازتون درخواست راهنمایی دارم.

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    خب با جواب دادن به ایشون حداقل متوجه شدید قصد نامناسبی دارند و این طوری میشه راحت تر و قاطع تر برخورد کرد
    دیگه جواب ایشون رو ندید هیچ گونه عکس العملی نشون ندید تو مهمونی هایی که ایشون هستند تشریف نبرید تا یه مدت
    بعد از مدتی که شما هیچ گونه کاری انجام ندادید خودشون متوجه میشن که شما هیچ علاقه ایی به رابطه ندارید

  8. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    ولی به نظر من تو مهمونی یا هرجای دیگه ای که ایشون هست، تشریف ببرید!

    حالا شما نیت ایشون رو میدونی. اگه بخوای تو مهمون نری یا اینکه کلا خودت رو از دید ایشون مخفی کنی، ایشون 100% متوجه میشه که شما مطلب رو گرفتی! اونوقت ممکنه بیش از پیش سرخوش بشه که حداقل تونسته شما رو متوجه خودش بکنه اون موقع جسارت بیشتری پیدا میکنه.

    من فکر میکنم بهترین کار اینه که به هیچ وجه به روی خودت نیاری...
    برو مهمونی. خیلی با ایشون گرم نگیر اما معمولی باش. در حد یه سالمند محترم باهاش برخورد کن. اینقدر بی تفاوت رفتار کن که انگار اصلا متوجه منظور ایشون نشدی و تو باغ نیستی...
    یه مدتی که باهاش اینطوری برخورد کنی و جواب پیامک و تلفن رو مطلقا ندی، ایشون میبینه فایده نداره و تیرش خورده به سنگ، بی خیال میشه.

    اما هرگونه عکس العمل شما که نشون دهنده این باشه که مطلب رو گرفتی، حتی اگه بخوای برخورد جدی و معترضانه باهاش داشته باشی، ایشون رو گستاخ تر میکنه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (دوشنبه 31 تیر 92)

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 آذر 92 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-25
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم یه کاری کن.اگه ایشون رو دیدین که دوباره حرفی زدند بگین شما هم مثل پدر من احترامتون واجبه.و..... خلاصه به یه بهانه ای سن و سالشون رو یادشون بندازین.شما خیلی محکم و با اراده هستین بهتون تبریک میگم.این موضوع هم اصلا مساله مهمی نیست.با درایت و کمی بی اهمیتی حل میشه به امید خدا

    - - - Updated - - -

    عزیزم یه کاری کن.اگه ایشون رو دیدین که دوباره حرفی زدند بگین شما هم مثل پدر من احترامتون واجبه.و..... خلاصه به یه بهانه ای سن و سالشون رو یادشون بندازین.شما خیلی محکم و با اراده هستین بهتون تبریک میگم.این موضوع هم اصلا مساله مهمی نیست.با درایت و کمی بی اهمیتی حل میشه به امید خدا

    - - - Updated - - -

    عزیزم یه کاری کن.اگه ایشون رو دیدین که دوباره حرفی زدند بگین شما هم مثل پدر من احترامتون واجبه.و..... خلاصه به یه بهانه ای سن و سالشون رو یادشون بندازین.شما خیلی محکم و با اراده هستین بهتون تبریک میگم.این موضوع هم اصلا مساله مهمی نیست.با درایت و کمی بی اهمیتی حل میشه به امید خدا

  11. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ناراحت نباش که چرا باهاشون صحبت کردید. الان دیگه با خیال راحت و مطمئن می تونید ردش کنید و جواب توهینشون را بدید.

    شاید اگر مطمئن نبودید و برخوردی می کردید، بعدا خودتون را سرزنش می کردید که بنده خدا حرفی نزده بود که ... نکنه من اشتباه کردم و ...

  12. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ایران بان نمایش پست ها
    در پیامکی که به من زدند بیان کردند که به پربار بودن رابطه با من امیدوار هستن و در مورد آشنایی با من با کسی صحبتی نداشتند.
    کمی رفتار جرات مندانه تان را نقویت کنید واتفاقا با لحنی صریح نارضایتی خودتون را اعلام کنید مثلا می توانید پیامکی بزنید به این مضمون که:
    ضمن عرض سلام
    به شما پدر گرامی متذکر می شوم نه تنها به پر بار بودن رابطه امیدوار نباشید چون بنده به کل این نمونه ارتباط را دارای مشکل می دانم و بر خلاف شما اگه بخواد این به قول شما آشنایی ادامه داشته باشدمتاسفانه مجبورم دیگران را در جریان بگذارم و فکر نمی کنم نه برای شما و نه برای من صورت جالبی داشته باشد.
    این اولین و آخرین پیامی بود که به شما دادم و هیچ تماسی از جانب شما را پاسخ نخواهم داد.

    مطمئن باش بعدش پیام می ده و می خواد خودش را توجیه کنه ویا شما را متهم کنه که با نگاه بد به این رابطه وایشون نگاه کردید اصلا جواب ندهید.
    در مهمانی هایی هم که ایشون هستند تا یه مدت اصلا شرکت نکنید.

  13. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    sookoot (سه شنبه 01 مرداد 92), مسافر زمان (یکشنبه 30 تیر 92)

  14. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 14:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    57
    سطح
    1
    Points: 57, Level: 1
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان عزیزم همراهی، گل آرا، هلما، شیدا و بی نهایت جان به خاطر توجهتون به مساله من سپاسگزارم....

    سعی میکنم با صراحت به ایشون پاسخ بدم و این ماجرا رو برای همیشه تمومش کنم...اما نمیدونم چرا رفتار ایشون تاثیر بسیار بدی روی من گذاشته و توی این مدت کوتاه کم صحبت، بی حوصله و مضطرب شدم.با اینکه به تلفن همراهم وابستگی ندارم و در طی روز و توی خونه همیشه توی کشوی میزه اما اگر صدای زنگ تلفن و پیامکش رو بشنوم میترسم! حتی نمیتونم به صحبت های استادم گوش بدم(مشغول انجام پروژه دکتری هستم) و دیروز هم ازشون تذکر گرفتم که چرا میخوام از پیششون فرار کنم و دل به کارم نمیدم.فکر کنم دچار اختلال رفتاری شدم.نمیدونم چرا از سن و سالم خجالت نمیکشم و مثل بچه ها رفتار میکنم!

  15. 2 کاربر از پست مفید ایران بان تشکرکرده اند .

    rozaneh (دوشنبه 31 تیر 92), شیدا. (دوشنبه 31 تیر 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.