به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    200
    سطح
    3
    Points: 200, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همه شما بزرگواران

    Lnaz عزيز
    من شوهرم را خوب ميشناسم اگه سر لج بيفته ديگه هيچ کس جلو دارش نيست
    من با خانواده شوهرم يک جا زندگي ميکنم خواهر شوهرمم در جريان اين موضوع قرارا گرفت يعني خودم براش گفتم تا با هم چاره بي انديشيم وقتي شوهرم فهميد که به خواهرش گفتم چه الم شنگه اي به پا کرد. صاف وايستاد وتوي چشام نگاه کرد وگفت که صبر ميکنم طلاقش را بگير وباهاش ازدواج ميکنم منم از همون ترس ديگه نخواستم موضوع را باز کنم که باز لجش بيشتر ميشه . من قبلا گفته بودم برايش که يا اون يا من در جوابم گفت تو زن مني واون دوست من هيچکدام تان را نميتونم به خاطر يکي ديگه ترک کنم اينجا بودم که من حرف از طلاق زدم (درسته که حرف از طلاق زدم اما هيچ وجه نميتونم طلاق بگيرم چون من هيچ حامي وهيچ پشتوانه مالي ندارم پس اگه خداي نکرده حرف بطلاق واين چيز ها بکشه صد دردصد زندگيم بدتر از چيزي که هست ميشه) وعکس العملش را هم در پست اولم نوشتم . پس بنا بر اين بنظر من سکوت بهترين راه است برايم


    ******



    ammin.n محترم از شما هم کمال تشکر را دارم که با صبر وحوصله سعي ميکنيد به من کمک کنيد
    واما در باره سوالات تان

    .البته مطابق آمار درمحيطهايي که تعدد زوجات رواج داره چه به لحاظ مذهبي چه اجتماعي.بعضي خانواده هاي تک همسري در روابطشون دچاراين چالش شده اند(تعدد زوجات).


    حرف تان کاملا درسته شوهرم دوستاي عرب زيادي داره که دوتاي شان را ميشناسم با همسران شان اختلاف دارند وهمچنين قصد ازدواج مجدد که ظاهراًرفتار اون دو بر روي شوهرم بي تاثير نبوده


    .اما اينکه گفتي شوهرت به فکر"ازدواجه "چه با اون خانم چه کسي ديگه.مساله روبه سمت رابطه_عاطفي جنسي خودت با شوهرت هدايت ميکنه.اينکه تو وشوهرت به لحاظ سطح جنسي نسبت به هم چطورهستيد(گرمي وسردي ياميانه بودن هرکدام ازشما بخصوص در دوسال اخير)؟قدرت کلامي شما وابرازاحساساتت به شوهرت چطوره؟

    رابطه جنسي هر دوي ما در حد ميانه بوديم از اين نظر هيچ مشکلي نداشتيم. وحالا هم نداریم گرچه این اواخر به دلیل فشار کاریش سرد شده (حالا نمیدونم که فشار کار زیاد هست یا نه وقتی با اونه .....) واما رابطه عاطفي متاسفانه از اين لحلظ نتونستم شوهرم ارضا کنم
    (بر ميگردم به کمي عقب تر) طوري که گفتم ازدواج ما سنتي بود يعني اولش هيچ علاقه اي بين ما نبود(که خوشبختانه بعد از ازدواج عشق به وجود امد وباز متاسفانه اين عشق يک طرفه بود يعني از طرف اون ومنم از اينکه محبتي به دلم نداره خيييييلي رنج ميبردم وتا اخرين حد هم سعيمو کردم وهمیشه تظاهر به دوست داشتنش میکردم .طوریکه از قديم گفتند
    / سخني کز دل برايد لاجرم بر دل نشيند / محبت من از دل نبوده وبه دل اون هم ظاهرا ننشسته بوده) پدر سالاري در خانواده شوهرم به وضوح ديده ميشد وهرچي که ميگفت بايد بچه هايش بدون چون وچرا قبول کنند اين از طرف اون . واما از طرف من که چرا من قبول کردم من هنوز 4سالم تموم نشده بود که پدرم فوت کرد مادرم موندو 4 دختر قد ونيم قد ویک دنیا مشکلات بدون هيچ منبع مالي ومن با سختي هاي فراواني بزرگ شده بود ووقتي اين سختي ها رويم فشار مي اورد ميخواستم هر چي زود تر ازدواج کنم وبرم سر خونه وزندگيم منم از شناختي که از عمه ام وپسرش داشتم فکر ميکردم اين ازدواج بد نخواهد شد که خدايش هم همينطور بود



    اما مساله بعدی اینکه چراشوهرت به سمت کسی که ۱۵سال ازخودش بزرگتره،به شخصیت شوهرت ورابطش درخانواده پدریش واینکه باپدرومادرش قبل وبعدازازدواج چگونه تعاملاتی داشته؟

    هیچ وقت رابطه اش با پدرش خوب نبوده همیشه با هم اختلاف داشتند با وجودی که این یکی دو سال اخیر پدرش زیاد بهش گیر نمیده ولی بازم همچنان از پدرش متنفره /با مادرش خیلی خوبه


    حتی این سوال که دلیل ازدواج شماوبزرگتربودن شما ازشوهرت چیه؟.
    دلیلش را اون بالا گفتم . واما بزرگتر بودن زن از شوهردر بین خوانواده ما زیاد مسله مهمی نیست هر دو جاریم از شوهران شان بزرگترند


    شوهرشما درسن ۲۱باشما ازدواج کرده۰به نظرمیرسه درسن ۲۸یه کنجکاوی عاطفی اونو به سمت اون زن کشونده وبرقرارکردن رابطه"کمک دهنده وکمک گیرنده"برایجاد محبوبیت بین آن دو نفر ثاثیر داشته

    لازم است که این را اینجا بگم. من قدرت کلامی خوبی ندارم دختری بودم چشم وگوش بسته وبزرگ شده روستا که به دلیل مشکلات زیادی که داشتم نتونستم مدرسه ام را هم تموم کنم وسوادم در سطح ابتداییست وحتی تا قبل از ازدواجم از انترنت وکامپیوترفقط اسم شان را شنیده بودم حتی گوشی موبایل نداشتم ولی اون زنه سال هاست که دبیر یکی از مدارس اینجاست پس این طبعیست که بتونه مردا را به سمت خودش بهتر جذب کنه بقول شما شوهر منم کنجکاو شده وبه سمتش رفته





    *******

    از شما هم ممنون شیدا خانم / نمیدونم شاید همینطوری که شما میگی باشه
    خودمنم تا قبل از این مسله زیاد به بچه تمایلی نداشتم. میدیدم اون چیزی نمیگه منم بی خیالش شده بودم ولی بعد از این اتفاق به شدت پیگیرش شدم همین ماه قرار بود بریم برای (IUI)خودم همه کاراش را انجام دادم با دکتر هماهنگ کردم واون فقط روز موعود باید میرفت درست روزی که بریم برای انجام قبول نکرد وبهانه اورد که تو سر خود رفتی دکتر درحالیکه بهش گفته بودم از هر روزی هم که میرفتم بیمارستان با خبر بود بعد از چند روز که دوباره دلیل نرفتنش را پرسیدم برایم گفت هرچیزی طبیعی اش خوبه غیر طبیعی که باشه با مشکل برخورد میکنه. ومن در باره (IUI) هم همینطور شنیدم که بچه سالمی به دنیا نمیاد

    مشکلش قابل غیر قابل درمان نیست کم تحرکی اسپرم هست

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 فروردین 98 [ 11:48]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    5,259
    سطح
    46
    Points: 5,259, Level: 46
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    1,092

    تشکرشده 246 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دریا عزیزم
    فرهنگ اون منطقه که شما زندگی میکنید، چطوریه؟ من فکر میکنم (با کمال تاسف و تاثر و انزجار) چند همسری در کشورهای عربی، خیلی عادی هستش. شما و همسرتون ایرانی هستید که اونجا زندگی میکنید یا عرب ؟ اهل همون کشور عربی؟
    من بین اعراب خیلی دیدم مردانی که چند زن دارند.

    قوی باش دختر خوب. با گریه و ناراحتی که چیزی حل نمیشه.

  3. کاربر روبرو از پست مفید مهربونی... تشکرکرده است .

    دریا233 (یکشنبه 23 تیر 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    200
    سطح
    3
    Points: 200, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مهربونی عزیز
    بله تقربیا میشه گفت بین شون عادیست بله ایرانی هستیم
    با بدان کم نشین که در مانی/خوی پذیر است نفس انسانی

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1 سوال دارم حرف زدن با شوهرتون گریه و التماس دارین میبینین که جواب نمیده چرا با شوهر اون زن صحبت نمیکنین که بیاد زنشو جمع کنه؟؟؟
    برین آبروشو جلو خانواده ش ببرین مدرک جمع کنین من با نظر الناز خانم که گفتن چی سر مردهای ما اومده مخالفم ببینین چی سر زنهای ما اومده که یه زن متاهل با سه تا بچه باید بیاد با مردی که 15سال از خودش کوچیکتره......
    کدوم پست فطرتی این کارو میکنه

  6. کاربر روبرو از پست مفید شکوفه کویری تشکرکرده است .

    دریا233 (یکشنبه 23 تیر 92)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    200
    سطح
    3
    Points: 200, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    لازم به ذکر است براي دوستاني که تايپکم را پيگيري ميکنند بگم که من 100 در صد نميتونم بگم که فعلا هم با اون رابطه داره چون بعد از اينکه گفت باهاش به هم زدم ديگه به هيچ وجه سراغ گوشيش نرفتم تا ببينم رابطه شون را از سرگرفتند يا نه وقتي رفتارش را ميبينم که مثل گذشته است يعني زماني که با اون بود شک ميکنم که شايد هنوز هم باهاش باشه مثلا گوشی هاشو دوباره رمز گداشته یا اینکه به محض اینکه ازش یک قدم دورشم میره سراغ صفحه چت وهمین که خواسته باشم طرفش برم فوراً می بندتش . حتما با خود تون میگید از کجا فهمیدی اینو ؟(اینو از توی اینه کوچیکی که بالای تخت مون نصب شده رو میدیدم که که دیگه خیلی وقته این کار رو هم نمیکنم)



    واما جواب سوال شما شکوفه خانم اولا اینکه من شوهر اون زن را نمیشناسم فرض کنید میشناختم بازم نمیتونسم این کا رو بکنم چون به ضررخوذم تموم میشد اون زن که شاید از خداش هم بود تا بهونه دست شوهرش بیاد واون طلاق بده اون وقت دیگه هیچ مانعی سر راهش نداشت و میتونست با خیال راحت هرکاری که دلش میخواست رو انجام بده واز طرف شوهرمم گفتم که اگه لجش دربیاد دیگه واااااویلا میشه که من نمیخوام اینطور بشه

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من مشکل دریا 233 ، این خانوم متاهل نیست. مشکل شخصیت خود همسرشه. دریا جان باور کن تک تک این روزهایی که میگذرونی با گوشت و پوست تنم حس کردم. میدونم چقدر سخته. منم هرچی جلوی این کارای همسرم وایسادم بدتر شد. دیگه اینقدر بهش بدبین بودم که جلسه کاری هم نمیتونست از شک و شبهه های من بره. ولی آخرش کار خودشو کرد. برای همین واقعا ذهنم به هیچ جا نمیرسه. فقط از خدا میخوام به حق این ماه عزیز خدا خودش زندگیتو حفظ کنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید Lnaz تشکرکرده است .

    دریا233 (یکشنبه 23 تیر 92)

  10. #17
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دریاخانم. اول حکمت بالغه خداوند رودرنظربگیر کسی که بخاد خلاف این حکمت وتعهداتی که داره جلوبره بامواردپیش بینی نشده زیادی روبرو میشه خام اندیشی شوهرت واون زن هست که همه چی به سادگی پیش خواهد رفت .................................................. .....................حرفت درمورداینکه نباید شوهرتو سرلج بندازی کاملادرسته(ولی این دلیل نمیشه بری توقالب ترس)ترست هم درسته وبایداین ترس روبه مهارت تبدیل وترجمه کنی اونم باخوندن وتمرین کردن مهارتهای ارتباطی باشوهرت.وبعدازکسب مهارت شروع به پیاده سازی کنی نه برای اهداف خاص"به خاطرارزش همدلی درخانواده ".بازکردن پای خانوادش به این مساله کار درستی نبود.اگر روابطش باخانوادش سراین مساله تیره میشد تورومقصرمیدونست وبیشتر باهات لج میکرد.جسارتش هم بیشترمیشه.شرم ازخانوادش واینکه اونا نفهمند یه"عامل بازدارندست".حرفهایی که اینجا درمورد"شخصیت شوهرت ودلیل ارتباطش "یادمیگیری رو به هیچ وجه بالفظ "تو"اینجوری هستی بهش نگو_درامورشوهرت زیاد تجسس نکن وفعلابه حکم ظاهر(رفتارای بی مدرک او) رفتارکن .................................................. .................................................. .................................................. ..........................الان شرایط رفتن بهIUIنیست.شوهرت موضع میگیره .بعداز بهبود شرایط اگرمایل بودیدمیتونید.رابطه شما امتیازاتی داره اول شوهرت دوستت داره وحاضرنیست ازدستت بده.دوم گفتی که هفت سال زندگیتون خوب بوده وبه لحاظ جنسی هم مشکلی ندارید.وضعیت مالی متوسط وقابل قبولی داریدخودت هم باوجودسواد کم (به گفته خودت)مسائل روخوب متوجه میشی وباهوشی ومنطق گرایی خاصی در شمامشاهده میشه اینا همه جای شکرگزاری دارد.......................................... .................................................. .................................................. ........اگرمهارت وتوانایش رودرموقع مناسب دیدی شوهرت روبه سمت اصلاح رابطش باپدرش هدایت کن حتی بادروغهای مصلحت آمیزوالبته اجازه بده بقیه موارد خودبه خود وبا اراده خودشون جلوبرود.................................... .................................................. .................................................. .................................................. ................................ امامساله ونکته اصلی که ازجواب سوالاتت بدست اومد رابطه عاطفی خودت باشوهرت ومهارتهای کلامی .گفتی که حرفات ازدلت برنیومده وشرایط خانوادت برازدواجت موثربوده اما فراموش نکن "که هفت سال هم باخوشی زندگی کردید واین پرازپیامهای مثبته وقابلیت بالای بهترشدن زندگیتون .شمامحکوم به "جبرگرایی مواردمنفی فرهنگ گذشته "نیستید برای شروع تغییرات که با تغییر "نگاه"شماصورت میگیرد"باید"شجاعت" داشته باشید وخود را اسیر"خودکم بینی "قرارندهیدمنظورم این نیست که یه آدم دیگه بشی یاپیشینه روستاییت رونپذیری باعث افتخارهست که درمحیط پاک ونجیب روستا بدنیا اومدی ورشد کردی منظورم"شکوفایی استعدادهای"نهفته ای که دررابطه باهمسرت داری همون حرفای زیبای نگفته ازعمق قلب،که شوهرت هم داره ولی الان انگارمیخاست به اون خانم بگه.چون شرایط رو درخونه خودش کمترفراهم میبینه.تغییربرخی رفتارها وپوششهات درخونه(که میتونی از دوستان تالارسوال کنی).پس اول لینک چگونه منفعل نباشیم رو خوب چندین بارمطالعه کن ومطالب اصلیش رو یه جا کپی کن تا کلیتش رو خوب درک کنی.نکته های ظریفی اونجا ani ودکتر وبقیه گفتند ولی باخط قرمزیا برجسته سازی نشده وممکنه سرسری ازش ردبشی.http://www.hamdardi.net/thread-15232.html .................................................. .............................عشق به زن شوهر دار تایپیکی با مثلاعنوان چطوربارفتارجرات مندانه شوهرم رو از چت وازدواج مجدد منصرف کنم بازکنی،

  11. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    مهربونی... (یکشنبه 23 تیر 92), بهار.زندگی (شنبه 22 تیر 92), دریا233 (یکشنبه 23 تیر 92)

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    200
    سطح
    3
    Points: 200, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Lnaz عزیز من فعلا مشکلم اینه که چجوری بتوونم فکر ازدواج مجدد را از ذهنش بیرون کنم هر وقتی حرف از ازدواج مجدد میزنه تک تک سلول های بدنم تیر میکشه من روز هراز بار شکر خدای مهربونم را کردم وبازم میکنم که این زن متاهل بوداگه غیر از این بود همون اوایل کارش را با اون زنه جور میکرد (اینو خودش به من گفت که برایش گفتم اگه شوهر نمیداشتی مادرم را میفرستادم خواستگاری ) ( من به این معتقدم که همیشه از بد بد تر هم هست)


    راستی الناز عزیز اینقدر با این دعایت خوش خووووشحال شدم که انگار دنیا را برایم دادی . منم برای تو تمام عزیزان دعا میکنم




    جناب ammin.n اولا اینکه شرمنده که یادم رفت در پست قبلی از شما تشکر کنم بابت لینکی که داده بودید(چکونه منفعل نباشیم). چشم حتما حتما سر فرصت میخونم تمام نکاتی را که به درد زندگیم میخوره را عمل میکنم وهمچنین یاداشت/ واما اینکه منم با قسمت اول حرف های تان کاملا موافقم . بلاخره اتیش اه مظلوم دامنگیرظلم ظالم میشه واونو خاکستر میکنه . منی که وقتی با اون زنه حرف میزدم کوچیکترین بی احترامی را براش نکردم با آرامش ومهربانی برایش گفتم پاتو از زندگی من وشوهرم بکش بیرون نه اینکه این کار رو نکرد بلکه با وقاحت وپررویی هرچه تمام تر بار دیگه حرف های یش را به سکس کشانده بود./ واما اینکه گفتید نباید بترسی وباید مهارت کسب کنی منم به خاطر همین اینجا هستم تا بتونم با مهارت لازم شوهرم را از فکرش بیارم بیرون من نوشته های فرشته مهربون را در اکثر پست ها دیدم واقعا نکات کار بردی زیاد در بیانات شون دیده میشه من بیشتر به اومید اون اینجا تایپک زدم تا شاید اینجا هم سر بزنه ومنو از راهنمایی های خوبش بهر مند کنه اما نمیدونم چرا اینجا نیموده شاید عنوان تایپکم جوری نبوده که مسئله را مهم بودونه. من اعتماد به نفسم خییییییلی پاینه تقربیا در حد صفر هر وقت میام اینجا نوشته های شما ودیگر دوستان را میبینم کلی خوشحال میشم واعتماد به نفس میگیرم که کسی هست مشکلاتم را میخونه وبا صبر وحوصله جواب میده (ممنون ازتو ). واما در باره اینکه کارم اشتباه بوده که مادر وخواهرش را در جریان گذاشتم میدونم کارم اشتباه بوده واز اون جا بود که حرف ازدواج مجدد را به زبون اورد خدا را شکر پدرش از این موضوع بویی نبرد وگرنه از بد بد تر میشد من به خودش هم که نمیتونستم زیاد گیر بدم به مادر خواهر خودمم که نمیتونستم بگم(چون هرکدام شان مشکلات وگرفتاری های خودشون را دارند دیگه نمیتونسم بیشتر از این نگران شون کنم) به خواهرشوهرمم اگه نمیگفتم که دیگه باید منفجر میشدم نیاز داشتم کسی باشه تا باهاش درد دل کنم تا اونم با حرفاش منو اروم کنه همونقدر که شوهرم تو اون هفت سال خوب بود خانوادش بیشتر از اون خوب ومهربودن وهستند اگه خواهر شوهرم در اون مدت نمیبود کارم یا به دق مرگ میکشید یا به جنون پس بنا بر این از روی مجبورت ابن کارو کردم


    در مورد اینکه حرف های که اینجا یاد میگیریم .. نه هر گز حرفی نمیزنم که به شخصیتش بر بخور
    شما گفتی در امور شوهرت زیاد تجسس نکن /
    بعد از اینکه گفت به هم زدم باهاش من دیگه حتی کمش را هم تجسس نکردم چه برسه به زیادش . یه مدتی بود که رمز گوشیش را داشتم ومیتونستمم برم ببینم که چی خبر ه اما این کار را نکردم



    در مورد مسئله پدرش هر چند بار ها ر این کار را کردم ولی چشم بازم بیشتر سعیمو میکنم

    درباره زندگی خودم بله من واقعا تو اون هفت 7 سال یکی از خوشبخترین ها بودم طوری بود که در اون مدت کم بودی بچه را اصلا احساس نکردم به همین خاطر هم بود که زیاد پیگیرش نبودم

    واما درباره رفتار وپوشش خودم من قبلا هم تا حدودی به خود میرسیدم اما نه مثل حالا .حالاهر باز با تیپ متفاوت جلوش میگرم (که خدا کنه نیش داروی بعد مرگ سهراب نباشه)من هیچ کار خدا را بدون حکمت نمیدونم مسئله شوهرم واون زنه هم باعث شد که چشام بروی زندگیم بیشتر باز بشه بعد از اون جریان دیگه شوهرم را عاشقانه دوست دارم هر واه ژ محبت امیزی که میزنم انگار از اعماق قلبم بیرون میاد اینم از حکمت این که خودم به عینه تجربه کردم ودر اخر بازم سپاس. ازاینکه نوشته هام را میخونی ومنو از راهنمایی های خوب تون بهرمند میکنید

  13. #19
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطمئن باش فرشته مهربان به تایپیکت سرمیزنه تا الانشم گوشه چشمی بهش داره.اما سنجیده وبه موقع میاد تا مفید تر راهنماییت کنه.ازاینکه منطق پذیرهستی وحرف آخر پستت به اون شکل حکمت خداروقبول داری که چشمات بازترشده خیلی خوشحال شدم.من دیگه پستی واست نمیذارم چون هم مخالف قوانین تالاره هم ممکنه بقیه نظرهای زیباومتفاوت شون روکمتربذارن.امیدوارم اون سه تایپیک ،بخصوص چگونه منفعل نباشیم روخوب مطالعه کنی.اون تایپیک عشق به زن شوهردار روواسه این گذاشتم که احتمالابیشتربافضای فکری شوهرت آشنابشی.بالاخره ذهن من هم محدوده ممکنه خوب مشکلتو ندیده باشم.دراینکه شوهرت عین خیالش واسه بچه دارشدن نیست،هنوزقانع نشدم ‏(منظورم این نیست که خودتون روواسه بچه تحت فشارقراربدید)منظورم تشخیص لایه پنهان شخصیت شوهرته که البته باسوال کردن ازش متوجه نمیشی(شایدم من کلا اشتباه میکنم)امیدوارم همین ماه عزیر خداکمکت کنه .موفق باشی

  14. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    دریا233 (چهارشنبه 02 مرداد 92)

  15. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    200
    سطح
    3
    Points: 200, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    جانب اقای امین دیدی؟ که دیگه بعد شما هیچ کس به تایپکم سر نزد دید ی که فرشته مهربان هم نیومد با وجودی که من تویه تایپک دیگه هم ازش تقاضای مکم کردم اما بازم نیومد
    یعنی جم کنم واز این جا برم؟ من نیاز به کمک شما ودوستان دارم باید چی کار کنم اخه





    چشم جناب امین حتما سر فرصت تمام صفحات (چگونه منفعل نباشیم را میخونم)
    اولین پست تایپک عشق به زن شوهر درا را که خوندم تمام بدنم لرزید نمیدونم چرا نتوستم ادامه دم ورفتم سراغ اخرین پستش که ببینم نتیجه اش چی شد؟ فکر کنم به نتیجه قابل قبولی هم نرسیده بود یا اگه هم رسیده توی تایپک های دیگری بوده که من ندیدم واز بابت لینک سومی هم واقعا ممنونم ازتون خیلی نکات خوبی در اون دیده میشد که بعضی های شان را کپی کردم موفق باشید
    ویرایش توسط دریا233 : دوشنبه 24 تیر 92 در ساعت 17:52


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.