به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array
    "به جای خود خوری، باید رک و مودبانه و قاطعیت از احساسات آزارنده خودتون با همسرتون صحبت کنید.البته بدون درگیری، دعوا و ...."
    شمیم الزهرای عزیز؛ حتما حتما روش فکر کن و تمرین کن با لحنی سرشار از عاطفه و عشق و توام با جدیت بیان کنی؛ نه مختص الان و در مورد دختر خاله؛ بلکه برای همیشه ی زندگی مشترکتون!
    خیلی راحت توی چشمای همسرت نگاه کن و راجع به احساساتت حرف بزن؛ محبت و نگاه شیرین و احساسات زنانه ات کار خودش رو میکنه؛ مطمئن باش!
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  2. 4 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    baby (چهارشنبه 26 تیر 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), بهار.زندگی (سه شنبه 18 تیر 92), شمیم الزهرا (چهارشنبه 19 تیر 92)

  3. #22
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,046 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  4. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 18 تیر 92), faghat-KHODA (سه شنبه 18 تیر 92), taraneh89 (سه شنبه 18 تیر 92), بهار.زندگی (سه شنبه 18 تیر 92), شمیم الزهرا (چهارشنبه 19 تیر 92)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام شمیم الزهرای عزیزم
    منم این مشکل شما رو دارم
    میدونم که خیلی سخته و خیلی عذاب آوره
    منم در اکثر موارد وقتی شوهرم با دختر خاله هاش دست میده کم میارم و نمیتونم تحمل کنم و خودمو با یه چیزای دیگه سرگرم میکنم تا نبینم و توو بحثاشون نباشم
    این دختر خاله های شوهر من هم سالی 1 یا 2 بار میان پیش ما
    خیلی راحتن و شوخی میکنن و صمیمی هستن و لباس راحت می پو شن و حتی روبوسی میکنن
    اما آخه یکی دوتا نیستن که شوهرم بشون دست نده
    اما من نسبت به کی از دختر خاله هاش خیلی مشکوکم حس کردم یه حسی بین اون و شوهرم بوده
    آخه یه بار توو فیسبوک شوهرم دیدم که پیغام های تقریبا زیادی با اون دختر خالش داشته و خیلی بهشون شک دارم

  6. کاربر روبرو از پست مفید دریا72 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (دوشنبه 24 تیر 92)

  7. #24
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array
    شمیم الزهرای گرامی

    چند روز قبل قصد ارسال داشتم که متاسفانه اینترنتم قطع شد.
    در ادامه نظر مدیر همدردی ، لازمست شما در خصوص نحوه "بیان جراتمندانه " ، تمرین کنید.
    اصلا نیازی به خود خوری ، یا سانسور خودتون نیست. صرف نظر از اعتقادات و باورهای اسلامی ، صمیمت بیش از حد همسرتون با دختر خاله اش شما رو آزرده کرده ، نحوه"بیان جراتمندانه " این آزردگی چیزیه که بهش نیاز دارید.

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه رو ببینید.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    یه نیم نگاهی هم به حساسیتهای افراطی و حسادتهای زنانه داشته باشید.

    «خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
    تو ای والاترین مهمان دنیایم،
    بدان آغوش من باز است،
    شروع کن، یک قدم با تو،
    تمام گامهای مانده اش با من…»

  8. 4 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    rozaneh (پنجشنبه 27 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 26 تیر 92), نازنین آریایی (چهارشنبه 02 مرداد 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    کاملا بهتون حق میدم و میفهمم چه زجری داره چون منم تقریبا ارتباطم با دخترای فامیل مث ارتباط شما با مردای فامیله و خانوادم مذهبین ولی همسرم اصلا رعایت نمیکنه زیاد ( البته اصلا به جون و اینا صدا نمیکنه ولی راحته باهاشون و دست هم نمیده) ولی همین عذابم میده گاهی برا همین میگم درکتون میکنم.
    این طور افراد شاید هیچی تو دلشون نباشه و واقعا هم عاشق شما باشه و هیچ حسی به دختر خالش نداشته باشه ولی یه شیطنتی توی ذاتشون هست که نمیشه کاریش کرد.
    توی فامیل ما هم مردایی میشناسم که حتی با زنش توی ماشین هستن برای خانمای دیگه یه بوق و چشمکی میزنه و حتی جلوی زنش از دخترایی که ازشون خاستگاری کرده حرف میزنه به راحتی ولی زنش دیگه این چیزا براش مهم نیست و عادت کرده.
    میخواستم بگم تغییر این افراد خیلی سخته و شایدم ناممکن.... اگر دوسش داری باید همینطوری قبولش کنی و کنار بیای باهاش

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  10. کاربر روبرو از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 12:19]
    تاریخ عضویت
    1390-12-07
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,562
    سطح
    22
    Points: 1,562, Level: 22
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من استنباطم اینکه که یک چیزی این وسط گم شده
    منظورم اینکه بالاخره همسر شما بعد ازین مدتی که با شما ازدواج کرده خوب میدونه که شما این تیپی نیستین و ازین رفتارا خوشتون نمیاد اما میخوام شما رو به این نکته متوجه کنم که ازین حرف نتیجه نگیرین که پس ایشون میخواد با شما لج بازی کنه .....نه اصلن
    من فک میکنم از دو حالت خارج نیس....یا وقتی اینکارا رو میکنه اصلن حواسش نیس و داره با فرهنگ خانوادگی خودش رفتار میکنه.....که این خیلی محتمله....چون میگین تازگی دیگه مث اولا نیس و بیشتر رعایت میکنه.....این نشون میده که همسرتون انسان فهمیده ایه و حس بد شما رو درک کرده
    اما یه حالت دیگه هم داره....شاید ایشون بخاطر طبع گرمی که داره با این رفتار میخواد حس شما رو برانگیخته کنه و شما رو وادار کنه که یکم راحتتر....گرمتر و کم پوشش تر با ایشون باشید
    میدونم شما سعی خودتونو تا حالا کردین اما بعنوان یک مرد توصیه میکنم یکم سعی بیشتری بکنین و از معجزه خوراکیها برای کاهش حرارت همسرتون و گرمتر شدن خودتون استفاده کنین
    خییییییلی عذرخواهی میکنم که اینجوری راحت صحبت کردم
    ویرایش توسط میکرو : یکشنبه 30 تیر 92 در ساعت 10:29

  12. کاربر روبرو از پست مفید میکرو تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (یکشنبه 30 تیر 92)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1392-4-24
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 12 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شمیم الزهرای عزیز منم همین مشکلو دارم.


    شوهرم تلفنی هم صحبت کرده جلوی من با دختر خالش و راحت میگفت کثافت دلم برات تنگ شده و ....

    روزی که برای اولین بار خونه خالش هم رفته بودیم و من غریب بودم منو ول کرده بود داشت با دختر خالش حرف میزد و هیشکی با من صحبت نمیکرد.
    تو این لحظات حسی که به آدم دست میده گفتنی نیست . من متنفر میشم از شوهرم. حالم که بی فکری اون دختر خاله بهم میخوره و دلم میخواد جمعو ترک کنم.

    به شوهرمم گفتم . گفت : برو بابا دختر خالمه از اول باهم راحت بودیم. توام برو با پسر خالت راحت باش. ( البته کاملا حساسه رو پسرای فامیل ما با اینکه من کلا با هیشکی حرف هم نمیزنم چه برسه که گرم بگیرم.)
    این بدتره که خودش راحت باشه و نذاره تو راحت باشی.
    میخوام بگم که میتونی بگی اما انتظار همچین عکس العمل هایی رو هم داشته باش. ممکنه هم خوب برخورد کنن. شوهر من یبار گفت باشه اما اصلا تغییری نکرد و با شاگرد های دخترش هم شوخی و خنده داشت.
    من بهش زنگ زدم و گفتم دیگه بهت اعتماد ندارم . همین باعث شد که بگه دیگه کلاس دختر بر نمیداره اما بازم میخواد برداره.

    میبینی؟

    کاملا ما نظر آقا محمد موافقم چیزی تو دلشون نیست اما یه شطیتونی دارن که ترک نخواهد شد. شوهرم خودش اینو مستقیما گفت.

    تو به شوهرت بگو اما اگر مخالفت دیدی بیخیال شو. میگذره و عادت میکنی. دیدم کسایی که عادت کردن. نگران نباش. سخته اما میشه

    - - - Updated - - -

    شمیم الزهرای عزیز منم همین مشکلو دارم.


    شوهرم تلفنی هم صحبت کرده جلوی من با دختر خالش و راحت میگفت کثافت دلم برات تنگ شده و ....

    روزی که برای اولین بار خونه خالش هم رفته بودیم و من غریب بودم منو ول کرده بود داشت با دختر خالش حرف میزد و هیشکی با من صحبت نمیکرد.
    تو این لحظات حسی که به آدم دست میده گفتنی نیست . من متنفر میشم از شوهرم. حالم که بی فکری اون دختر خاله بهم میخوره و دلم میخواد جمعو ترک کنم.

    به شوهرمم گفتم . گفت : برو بابا دختر خالمه از اول باهم راحت بودیم. توام برو با پسر خالت راحت باش. ( البته کاملا حساسه رو پسرای فامیل ما با اینکه من کلا با هیشکی حرف هم نمیزنم چه برسه که گرم بگیرم.)
    این بدتره که خودش راحت باشه و نذاره تو راحت باشی.
    میخوام بگم که میتونی بگی اما انتظار همچین عکس العمل هایی رو هم داشته باش. ممکنه هم خوب برخورد کنن. شوهر من یبار گفت باشه اما اصلا تغییری نکرد و با شاگرد های دخترش هم شوخی و خنده داشت.
    من بهش زنگ زدم و گفتم دیگه بهت اعتماد ندارم . همین باعث شد که بگه دیگه کلاس دختر بر نمیداره اما بازم میخواد برداره.

    میبینی؟

    کاملا ما نظر آقا محمد موافقم چیزی تو دلشون نیست اما یه شطیتونی دارن که ترک نخواهد شد. شوهرم خودش اینو مستقیما گفت.

    تو به شوهرت بگو اما اگر مخالفت دیدی بیخیال شو. میگذره و عادت میکنی. دیدم کسایی که عادت کردن. نگران نباش. سخته اما میشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید آواز تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (یکشنبه 30 تیر 92)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم من هم با دست دادن شوهرم و حتی روبوسی کردنش با بعضی از دختر خاله هاش مشکل خاصی ندارم مخصوصا اگه ازدواج کرده باشن و خودم از نوع رفتارها و حالت هاشون فهمیده باشم که دختر خوب و نجیبیه دیگه واسم سخت نیست
    اما درباره یکی از دختر خاله هاش که گفتم توو فیسبوک خیلی پیغام داشت ازش واسم خیلی خیلی عذاب آوره که حتی باهاش حرف بزنه
    اولین باری هم که دیدم این دختر خالشو شوهرم بهش دست نداد چون از قبل از اینکه بیان بهم گفته بود که دختر خاله هاش باهاش دست میدن و منم گفتم اصلا از این حرکت خوشم نمیاد
    اما وقتی شوهرم بهش دست نداد دختر خالش با شوخی زد توو سر شوهرم
    بعدش هم که نشسته بودیم همین دخترخالش به خواهرشوهرم یواشکی گفت داداشت که میخواسته زن بگیره چرا رفته سراغ غریبه این همه دختر خاله داره یکیش هم من که دم بختم
    حالا این حرفش شوخی بوده یا نه من خیلی ناراحت شدم و دیگه احساس کردم که اون به نیت خواهر برادری با شوهر من دست نمیده
    حتی گاهی اوقات احساس کردم (توو مسافرتی که رفته بودیم خونشون) که پیش شوهر من داره عشوه میاد
    و یه بار که خیلی ناراحت شدم به شوهرم گفتم که من مثلا با این دختر خالت مشکلی ندارم که بهش دست میدی چون فهمیدم دختر خوبیه
    اما با این یکی اصلا دوست ندارم که بهش دست بدی و ذلیلش هم کامل بهش توضیح دادم و بعد از چند روزی شوهرم بهم گفت که منم دیگه ازش خوشم نمیاد به عنوان یه دختر خاله چون احساس میکنم یه خورده ای دختر سبکیه
    و کم کم دیگه خیلی بهش محل نذاشت و الان من راحت ترم
    منم رابطمو با این دختر خالش قطع نکردم حتی گاهی بهم پیام میدیم و کاری نکردم که بعد از اون قضیه شوهرم نسبت بهش حساس بشه

    عزیزم تو هم اگه احساس کردی که این دختر خاله شوهرت دختر سبکیه یا .... راحت به همسرت بگو که داری عذاب میکشی و این موضوع باعث میشه از شوهرت دلخور شی و ازش فاصله بگیری

    ببخشید که خیلی طولانی شد


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.