به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من 27 ایشون 30
    من ارشد ایشون کارشناسی
    من کار پاره وقت دارم ولی ایشون کارمند
    شروع آشناییمون اینترنت بود ولی به خانواده ها گفتیم دانشگاه. چند سال باهم دوست بودیم
    شرایطش نگرفتن عروسی طلا خونه ای که قول داد بپدرمکه از خودش داشته باشه
    و اینکه در زندگی کمکگر مالیش باشم وحتما سرکاربرم و توقع مالی کمی ازش داشته باشم هیشه. و تابع همه حرفاش باشم. و هیچ اعتراضی در مقابل کمکاری و پنهانکاریش نداشته باشم و با این وضع یه زن شادو ایده آل باشم براش.

  2. #12
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی شیدا جان. اتفاقا تاپیکهاشو خوندم ، شرایطش بی شباهت با من نبود ولی نمی دونم کارش به کجا رسیده و چه اقداماتی کرده و نتیجه اش چی شده.

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نامزدم پشتمو خالی کرده. با بدگویی و تهمت و دروغ بهم اونم بیشتر رو مسائل مادی منو جلو همه از جمله خونوادش، واسطا و دوستا خراب کرده. بعد چند ماه اونم فقط برا گرفتن مدارک برا وام ازدواجش که ملوم نیست چه برنامه ای داره باهاش، با خواهرش اومد. با کمال خونسردی و وقیحانه انقد بهم دروغ و تهمت زدن و کارای کوچیکی که عکس العمل نامردیای شوهرم بود رو بزرگ جلوه دادن که دهنم وا موند. حرفایی که تو خلوتمون به شوخی حتی با شوهرم میزدم روخواهرش خبر داشت و به همه میگفت. تمام مسجهایی که به شوهرم دادم رو خواهرش خبر داشت. نتونستم از خودم دفاع کنم. تا میومدم حرف بزنم بابام میگفت ساکت باش یا اونا که براشون مهم گفتن بود نه شنیدن انکار میکردن.
    چیکار کنم ؟ قراره یه جلسه دیگه ای گذاشته بشه و جلو 2 تا طرفدارشون 4 تا دروغ و مزخرف برا رسیدن به هدف جداییشون بارم کنن.
    خواهر نامزدم طلاق گرفته و چشم نداره زندگی و خوشی مارو ببینه. نامزدم قبلاخیلی خوب بود باهام،مشکلاتمون رو خودمون حل میکردیم تو دوران دوستی، ولی از وقتی عقد کردیم، کوچکترین مسئله بین مارو به خونوادش که ازاول باهام مخالف بودن میگه و اونو علیه من کردنش.
    چیییییییییییییییکار کنم الان؟
    دل نامزدمو چطور رحم بیارم که این رسمش نیست و این نامردیا حقم نیست و طاقت جدایی رو ندارم؟ برم براش زار زار گریه کنم؟ برم با کی حرف بزنم؟؟؟
    تو این مدت با نامزدم سر نامردیاش چه صحبتایی داشته باشم؟

    اونا با دروغشون و با زبون و هفت خطیشون خدارو هم میتونن متقاعد کنن ولی ما آدمای صاف و صادق و با آبرویی هستیم. نمیخوام اون جلسه که هیچ بی طرفی توش نیست برگزار شه و بشه آخر خط. بنظرتون کی رو باید برد تو اون جلسه که بی طرف باشه؟ چیکار میشه کرد برا اونروز که بنفعم و عادلانه تموم شه؟ اگه اون جلسه دادگاه برگزار شه و بون دروغ، حق صددرصد مال منه ولی اینطوری همه چی به نفع اوناست و مفت مفت سالهای عمرو جوونیم و بقیه عمرم نابود میشه.
    خونوادش ناحق دارن عشقمو ازم میگیرن.
    بدون اون میمیرم.
    دارم خون گریه میکنم.
    توروخدا مشاورا و دوستای با تجربه بگن چیکار کنم؟ عاجزانه ازتون تقاضای پیشنهاد و راهنمایی دارم. فقط امیدمو ناامید نکنین و نگید بدرد نمیخوره و تمومش کن.

    تورو خدا یه چیزی بگید... شیدا، همراهی به تاپیک منم سربزنید
    ویرایش توسط bita65 : یکشنبه 30 تیر 92 در ساعت 03:31

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چراکسی چیزی نمیگه؟
    آخه این چه همدردیه؟ همه چشام به این سایته بلکه کسی کمکم کنه:-(

  6. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم همتون میگید چه بدبخته. ولی بدبختام نیاز به کمک دارن و میخان برا زندگیشون تلاش کنن.
    خواهش میکنم برام وقت بذارید. بنظرتون به خواهرشوهرم و شوهرم زنگ بزنم و از خودم دفاع کنم؟

  7. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    انقدر شرایط مالی در وضعیت کنونی جامعه ما رو به بحرانه که تمام جوون ها به شدت مظطرب شدن و ترجیح میدن مسئولیت کارشون رو نپذیرن
    و ازدواج نکنن ... درخواست های خانمها هم در مقابل به خاطر ترس از طلاق انقدر زیاد شده که شرایط رو بدتر و پیچیده تر کرده
    از طرفی مخالفت خانواده نامزدتون هم مزید بر علت شده و تو این شرایط بحرانی به جای اروم تر کردن دارن مسئله رو پیچیده تر میکنن
    قبل از این که جلسه برگزار بشه با خانواده ات صحبت کن و شرایط رو اگر امکان داره تعدیل کن تا جایی که بتونه انجامشون بده
    مهریه زیاد خرید خونه ماشین و ... وقتی طرف مقابلتون نداره هیچ فایده ایی نداره شرایط رو مناسب کن
    بعد از موافقت با خانواده ات با خود پسر صحبت کن بدون این که بهش بگی با خانواده خودت صحبت کردی باهاش بیرون از منزل خودشون قرار بذار
    براش توضیح بده که درک میکنی شرایطه مالی و بحران مالی تو جامعه زیاده ولی تو هم انتظار داری اگر قولی داده روی قولش بمونه و مسئولیت حرفی که قبلا زده رو بپذیره
    اینها رو نه با دعوا نه با جنگ نه با تحکم بگو اروم متین خانومانه
    بگو من هم سعی میکنم شرایط رو تعدیل کنم تا کنار هم زندگی کنیم
    تو جلسه ایی که برگزار میشه سعی کن به دعوا کشیده نشه و همه اروم خواسته ها و نظراتشون رو بیان کنن و حرفهاشون شنیده بشه برای این که به دعوا کشیده نشه قبل از جلسه این رو با خانواده ات مطرح کن که میخوای اروم همه چی برگزار بشه و به نامزدت هم بگو که سعی کن ارامشش رو تو اون جلسه حفظ کنه
    امیدوارم مشکلت حل بشه

  8. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 92 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    579
    سطح
    11
    Points: 579, Level: 11
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی که ینفر بالاخره جواب داد. مشکل اینجاست اونا قبل اینکه شرایط جدیدو بگن و حرف عروسی بزنن دارن با بدجنسی با تفسیر کردن ربز کارام منو جلو همه خراب میکنن.

  9. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 مهر 92 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1392-2-08
    نوشته ها
    8
    دستاوردها:
    3 months registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست گلم ، اگه خانواده ها مخالف باشن آدم كم مياره، من خودم دو سأله كه با بسري كه عاشقش بودم همه چيو تموم كردم، خيلي همو دوست داشتيم، ولي سر مخالفت خانوادم و اختلافات فرهنگي جدا شدم ازش ، عاشقش بودم ولي كم آوردم.
    به نظر من براي بهبود رابطه عكس سابق عمل كن، يكم خودتو براش بگير ، يكم ازش فاصله بگير كه قدرتو بدونه!
    مطمئن باش مياد سمتت

  10. کاربر روبرو از پست مفید samira soltani تشکرکرده است .

    bita65 (جمعه 18 مرداد 92)

  11. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bita65 نمایش پست ها
    نامزدم پشتمو خالی کرده. با بدگویی و تهمت و دروغ بهم اونم بیشتر رو مسائل مادی منو جلو همه از جمله خونوادش، واسطا و دوستا خراب کرده. بعد چند ماه اونم فقط برا گرفتن مدارک برا وام ازدواجش که ملوم نیست چه برنامه ای داره باهاش، با خواهرش اومد. با کمال خونسردی و وقیحانه انقد بهم دروغ و تهمت زدن و کارای کوچیکی که عکس العمل نامردیای شوهرم بود رو بزرگ جلوه دادن که دهنم وا موند. حرفایی که تو خلوتمون به شوخی حتی با شوهرم میزدم روخواهرش خبر داشت و به همه میگفت. تمام مسجهایی که به شوهرم دادم رو خواهرش خبر داشت. نتونستم از خودم دفاع کنم. تا میومدم حرف بزنم بابام میگفت ساکت باش یا اونا که براشون مهم گفتن بود نه شنیدن انکار میکردن.
    چیکار کنم ؟ قراره یه جلسه دیگه ای گذاشته بشه و جلو 2 تا طرفدارشون 4 تا دروغ و مزخرف برا رسیدن به هدف جداییشون بارم کنن.
    خواهر نامزدم طلاق گرفته و چشم نداره زندگی و خوشی مارو ببینه. نامزدم قبلاخیلی خوب بود باهام،مشکلاتمون رو خودمون حل میکردیم تو دوران دوستی، ولی از وقتی عقد کردیم، کوچکترین مسئله بین مارو به خونوادش که ازاول باهام مخالف بودن میگه و اونو علیه من کردنش.
    چیییییییییییییییکار کنم الان؟
    دل نامزدمو چطور رحم بیارم که این رسمش نیست و این نامردیا حقم نیست و طاقت جدایی رو ندارم؟ برم براش زار زار گریه کنم؟ برم با کی حرف بزنم؟؟؟
    تو این مدت با نامزدم سر نامردیاش چه صحبتایی داشته باشم؟

    اونا با دروغشون و با زبون و هفت خطیشون خدارو هم میتونن متقاعد کنن ولی ما آدمای صاف و صادق و با آبرویی هستیم. نمیخوام اون جلسه که هیچ بی طرفی توش نیست برگزار شه و بشه آخر خط. بنظرتون کی رو باید برد تو اون جلسه که بی طرف باشه؟ چیکار میشه کرد برا اونروز که بنفعم و عادلانه تموم شه؟ اگه اون جلسه دادگاه برگزار شه و بون دروغ، حق صددرصد مال منه ولی اینطوری همه چی به نفع اوناست و مفت مفت سالهای عمرو جوونیم و بقیه عمرم نابود میشه.
    خونوادش ناحق دارن عشقمو ازم میگیرن.
    بدون اون میمیرم.
    دارم خون گریه میکنم.
    توروخدا مشاورا و دوستای با تجربه بگن چیکار کنم؟ عاجزانه ازتون تقاضای پیشنهاد و راهنمایی دارم. فقط امیدمو ناامید نکنین و نگید بدرد نمیخوره و تمومش کن.

    تورو خدا یه چیزی بگید... شیدا، همراهی به تاپیک منم سربزنید
    بیتا خانوم با این چیزایی که شما تعریف کردید ، ایشون و خانوادشون چهره واقعیشون رو رو کردن

    پس پسری که قبل زیر سخت رفتن و با همکاری خانوادش بزنه زیر قولاش و نامردی کنه ملوم نیست بعد ازدواج چه رفتاری داشته باشه !!!!

    شاید خدا خیلی دوستون داشته که قبل شرو زندگیتون دست ایشون و خانوادشون رو رو کرده بنظر از این زاویه هم به قضیه نگاه کنید

    براتون آرزوی آرامش از خدا دارم. موفق باشید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط bita65 نمایش پست ها
    نامزدم پشتمو خالی کرده. با بدگویی و تهمت و دروغ بهم اونم بیشتر رو مسائل مادی منو جلو همه از جمله خونوادش، واسطا و دوستا خراب کرده. بعد چند ماه اونم فقط برا گرفتن مدارک برا وام ازدواجش که ملوم نیست چه برنامه ای داره باهاش، با خواهرش اومد. با کمال خونسردی و وقیحانه انقد بهم دروغ و تهمت زدن و کارای کوچیکی که عکس العمل نامردیای شوهرم بود رو بزرگ جلوه دادن که دهنم وا موند. حرفایی که تو خلوتمون به شوخی حتی با شوهرم میزدم روخواهرش خبر داشت و به همه میگفت. تمام مسجهایی که به شوهرم دادم رو خواهرش خبر داشت. نتونستم از خودم دفاع کنم. تا میومدم حرف بزنم بابام میگفت ساکت باش یا اونا که براشون مهم گفتن بود نه شنیدن انکار میکردن.
    چیکار کنم ؟ قراره یه جلسه دیگه ای گذاشته بشه و جلو 2 تا طرفدارشون 4 تا دروغ و مزخرف برا رسیدن به هدف جداییشون بارم کنن.
    خواهر نامزدم طلاق گرفته و چشم نداره زندگی و خوشی مارو ببینه. نامزدم قبلاخیلی خوب بود باهام،مشکلاتمون رو خودمون حل میکردیم تو دوران دوستی، ولی از وقتی عقد کردیم، کوچکترین مسئله بین مارو به خونوادش که ازاول باهام مخالف بودن میگه و اونو علیه من کردنش.
    چیییییییییییییییکار کنم الان؟
    دل نامزدمو چطور رحم بیارم که این رسمش نیست و این نامردیا حقم نیست و طاقت جدایی رو ندارم؟ برم براش زار زار گریه کنم؟ برم با کی حرف بزنم؟؟؟
    تو این مدت با نامزدم سر نامردیاش چه صحبتایی داشته باشم؟

    اونا با دروغشون و با زبون و هفت خطیشون خدارو هم میتونن متقاعد کنن ولی ما آدمای صاف و صادق و با آبرویی هستیم. نمیخوام اون جلسه که هیچ بی طرفی توش نیست برگزار شه و بشه آخر خط. بنظرتون کی رو باید برد تو اون جلسه که بی طرف باشه؟ چیکار میشه کرد برا اونروز که بنفعم و عادلانه تموم شه؟ اگه اون جلسه دادگاه برگزار شه و بون دروغ، حق صددرصد مال منه ولی اینطوری همه چی به نفع اوناست و مفت مفت سالهای عمرو جوونیم و بقیه عمرم نابود میشه.
    خونوادش ناحق دارن عشقمو ازم میگیرن.
    بدون اون میمیرم.
    دارم خون گریه میکنم.
    توروخدا مشاورا و دوستای با تجربه بگن چیکار کنم؟ عاجزانه ازتون تقاضای پیشنهاد و راهنمایی دارم. فقط امیدمو ناامید نکنین و نگید بدرد نمیخوره و تمومش کن.

    تورو خدا یه چیزی بگید... شیدا، همراهی به تاپیک منم سربزنید
    بیتا خانوم با این چیزایی که شما تعریف کردید ، ایشون و خانوادشون چهره واقعیشون رو رو کردن

    پس پسری که قبل زیر سخت رفتن و با همکاری خانوادش بزنه زیر قولاش و نامردی کنه ملوم نیست بعد ازدواج چه رفتاری داشته باشه !!!!

    شاید خدا خیلی دوستون داشته که قبل شرو زندگیتون دست ایشون و خانوادشون رو رو کرده بنظر از این زاویه هم به قضیه نگاه کنید

    براتون آرزوی آرامش از خدا دارم. موفق باشید


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.