به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 92
  1. #81
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    من هر پیشنهادی به شما می دم می گی نمی شه.
    می گم با برادرت صحبت کن، می گی نمی شه تا نامزدم با پدرش نره خونه برادرم عذرخواهی نمی شه.
    می گم با پدر مادرت صحبت کن می گی آخه اگه برادرم نیاد عروسیم چی؟

    می گم یه بزرگتر تو فامیلتون بگو، می گی نمی شه
    می گم یه هفته قهر کن حرف نزن تا این دعواها و توهین ها کمتر بشه، شما دارید همه حرمت ها را از بین می برید، می گی آخه ازم حرف روزمره می پرسن باید جواب بدم دیگه!!

    خیلی در مقابل خانواده ات منفعلی،
    همسرت هم خیلی صبوره
    مقصر شروع این ماجراها توجه شما به یک پسر مجرد بوده
    مادرتون به خانواده همسرت توهین کرده
    پدرتون باهاش دعوا می کنه و ...
    تازه می گی برادرم و پدرم گفتند تو را بهش نمی دیم!!
    چی را نمی دن. شما عقد و همسر شرعی ایشون هستید. به قول خودت رابطه کامل هم که داشتید.
    خانواده تون همسر شما را به چشم خواستگار می بینند که می گن نمی دیم؟

    یه کم به خودت بیا و زندگیت را درست کن.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 22 تیر 92)

  3. #82
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    22
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    من هر پیشنهادی به شما می دم می گی نمی شه.
    می گم با برادرت صحبت کن، می گی نمی شه تا نامزدم با پدرش نره خونه برادرم عذرخواهی نمی شه.
    عزیز من برادرم میدونه حرف من چیه برا همین با من مستقیم حرفی نمیزنه میترسه رومون به هم باز بشه وقتی نمیاد خونمون چطوری باهاش حرف بزنم؟چرا فک میکنین جانب خونوادمو گرفتم ؟اگه چیزی نمیگم واسه اینه نمیخوام شرایط بدتر بشه.تازشم الان داداشم خودشو کنار کشیده و میگه من دخالتی اصلا ندارم و اگ باهاش حرف بزنم بدتر میگه ازونجایی که تا االان بحرفم اهمیت ندادین دیگه با من بحث نکن!
    می گم با پدر مادرت صحبت کن می گی آخه اگه برادرم نیاد عروسیم چی؟
    اینکه میگم برادرم نیاد عروسیم حرف بابامه ...یعنی بدون اونا امکان مراسم گرفتن نیس بیخودی تلاش نکن!با پدر و مادرم بحدی صحبت کردم که دیگه نمیخوان با من بحث کنن و وقتی در مورد نامزدم بحث میکنن خیلی اروم هستش تا من نشنوم!خودشونم خسته شدنم ولی نمیدونم چرا انقده شیطون تو کارمون سنگ میپرونه!خدا لعنتش کنه انشاالله....پس مطمعن باشین من دست رو دست نذاشتم که هرکی هرچی دوس داشت بگه .لااقل اگرم چیزی میگن صدبرابر از نامزدم دفاع میکنم و نهایتن به منم فحش میدنو دعوام میکنن.


    می گم یه بزرگتر تو فامیلتون بگو، می گی نمی شه
    اگه بگم اونوقت خیلی بحرانی تر میشه بابامو میشناسم اصلا دوس نداره کسی ازین ماجرا باخبر بشه و اگه کسی بفهمه فک نکنم حالت خوبی داشته باشه.اگه میدونستم راه داره مطمعن باشین خیلی وقت پیش اینکارو میکردم.باید تمام سعیمو بکنم بدون هیچ مداخله ای حل بشه.البته مطمعنم فقط و فقط خدا میتونه این مشکل رو حل کنه
    می گم یه هفته قهر کن حرف نزن تا این دعواها و توهین ها کمتر بشه، شما دارید همه حرمت ها را از بین می برید، می گی آخه ازم حرف روزمره می پرسن باید جواب بدم دیگه!!
    عزیز دلم شیدا. خودم قبل از اینکه شما پیشنهادشو بدین قهر کردم ولی واقعا متوجه نمیشن دلیلش چیه یا خودشونو میزنن به اون راه...همش ازم سوال میپرسن.تازه اگه بفهمن قهر کردم بدتر میشن و عصبی میشن.میگن ما برا خاطرخودت اینکارارو میکنیم اونوقت من قهرمیکنم!فک کنم کاری کنن از خونه فرار کنم !

    خیلی در مقابل خانواده ات منفعلی،
    همسرت هم خیلی صبوره
    مقصر شروع این ماجراها توجه شما به یک پسر مجرد بوده
    نه از قیل این ماجرا همش باهم مشاجره داشتیم و به همه چیزم گیر میداد..اینکه چادر بپوش...دامن بپوش...با پسرای فامیل (پسر عمو...پسر دایی..و..) زیاد در ارتباط نباش و بگو بخند نکن ...بهر حال اون اتفاق یه جرقه شد واسه این ماجراهای شوم..وگرنه فقط همون نبود.تازه قبل ازون اتفاق من باهاش دعوا کردم و بخاطر رفتار و اخلاقش به باباش شکایت کردم که پسرشو اصلاح کنه .
    مادرتون به خانواده همسرت توهین کرده
    پدرتون باهاش دعوا می کنه و ...
    تازه می گی برادرم و پدرم گفتند تو را بهش نمی دیم!!
    چیزیه که شده.میگن باید جدا بشم.البته گفتم الان داداشم کاری نداره...میگه بمن هیچ ارتباطی نداره..ولی بابامو مادرم روانیم کردن.دیگه ازشون زیاد خوشم میاد مخصوصا مادرم همش دنبال بهونه س دعوا راه بندازه و تنشو بیشتر کنه.
    چی را نمی دن. شما عقد و همسر شرعی ایشون هستید. به قول خودت رابطه کامل هم که داشتید.
    اونا میگن جدا بشم یعنی طلاق!چه میدونم انگار مغزشون تاب برداشته...جالب اینجاس مامان بابام در حکم ریش سفید میرن مشکلات بقیه رو حل میکنن اووقت واسه من؟!تو این کار خدا موندم نمیدونم اخرش میخاد چی بشه.
    خانواده تون همسر شما را به چشم خواستگار می بینند که می گن نمی دیم؟
    حتما اینطوریه که میکن نمیدیم!بخدا دلم واسه خودشون وابروشون میسوزه و گرنه خیل راحت میرم از خونه.بهرحال از لحاظ شرع همسرمه.ول میدونم با این اتفاق ممکنه حواد ناگواری براش ایجاد بشه...از خدا میترسم همین

    یه کم به خودت بیا و زندگیت را درست کن.
    خیلی وقته بخودم اومدم وتلاش میکنم ولی یه دست صدا نداره که...از هر راهی میرم میخورم به بنبست.بهتره شما هم خودتونو جای من بذارین.تا انقده منو مقصر ندونین.البته با این چیزایی که گفتم
    ویرایش توسط henma : شنبه 22 تیر 92 در ساعت 13:43

  4. #83
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام.
    اول از همه بگم اینکه زندگی تو درست بشه خیلی مهم تر از اینه که بچه های تالار رو قانع کنی . پس یه ذره صبور باش. اینجا همه نیتشون کمک کردنه.
    دوم اینکه من حس میکنم مامان و بابات فقط میخوان گربه رو دم حجله بکشن که همین اول کاری حساب بیاد دست دوماد ! و احتمالا هر دلخوری که از دومادهای خودشون و فامیل داشتن، و با تجربه ای که از آشتی دادن های بقیه پیدا کردن و در جریان کارهای بد دومادهای فامیل بودن، میخوان حسابی از شوهرت زهرچشم بگیرن.
    اگه نه هیچ پدر مادری راضی به طلاق دخترش نیس.
    پس بابت اینکه جدا میشی و این حرفها خیالت راحت. از طرفی خونواده شوهرت هم از اون خونواده هایی نیستن که اازه طلاق بدن !!! بنده خداها پاشدن چندبار واسه زندگی شما دو تا اومدن خونتون. پس پرونده طلاق رو که ببند.
    شما دو نفر اگه به سلامتی برین خونه خودتون و خوب زندگی کنین، تمام این اتفاقات فراموش میشه.
    این وسط دو نفر مهم اند خودت و شوهرت خواهش میکنم اینو فراموش نکن این یک اصله یک قانونه .نه با کسی بحث کن مثل پدر و مادر و برادر و عمو و دایی و حتی خونواده شوهرت ... (این چه کاریه که از شوهرت پیش باباش گله کردی آخه؟) نه بیشتر از این کشش بده.
    اگه قرار بود نظر خونوادت با حرف زدن تو یا عموت یا پدرشوهرت عوض بشه که کار به اینجاها نمیکشید. مگه کم حرف زدی تا الان؟ خونواده تو همینن. عوض هم نمیشن. فقط باید سعی کنی این ماجرا زودتر جمع بشه.
    الان رابطه ات با شوهرت چه طوریه؟ باهاش حرف زدی؟ از دست هم دلخورین؟
    ویرایش توسط گل آرا : شنبه 22 تیر 92 در ساعت 15:18

  5. #84
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    22
    Array
    خیلی ممنونم که بلاخره داریم به نتیجه میرسیم(اینکه منم اینوسط مقصر نیستم)
    راه حق باشماست هدف خونواده من کشتن گربه دم حجله س! و خونواده نامزدم تا الانش اهل طلاق نبودن و فک نکنم نظرشون تغیر کنه....
    ولی بنظرم شیوه خونوادم مناسب نیس چون این قضیه بیبش از حد داره کش پیدا میکنه و اون نتیجه درست رو نمیده....در واقع یجورایی خونوادم دازه از چش نامزدم میوفتن و این خیلی بده.
    همون طوری که خودتون قبول دارین خونوادم با حرف منو خونواده شوهرم اینطوری که معلومه قانع نمیشن پس تکلیف چیه باید چیکار کنم با این شرایط و تفکر خونوادم؟
    با شوهر حرف میزنیم ولی خیلی تاکید میکنه که خودش مقصر نیس و این خونواده منن که مقصرن و باید کوتاه بیان ...میگه نباید پشت خونوادم باشن و حق ندارم در هر صورتی ازشون دفاع کن؟
    با این اتفاق اخیر و بدتر شدن اوضاع میگه میام دنبالت و من موظفم باهاش برم بیرون و جلو رو خونوادم وایستم و بهشون بگم به شما ربطی نداره و شوهرمه باید باهاش برم بیرون و بحرفش گوش بدم؟
    ولی بنظرم الان بهتره صبوری پیشه کنیم...خوشحال میشم اگه دوستان بگن چی بگم به نامزدم بهتره ؟

    - - - Updated - - -

    خیلی ممنونم که بلاخره داریم به نتیجه میرسیم(اینکه منم اینوسط مقصر نیستم)
    راه حق باشماست هدف خونواده من کشتن گربه دم حجله س! و خونواده نامزدم تا الانش اهل طلاق نبودن و فک نکنم نظرشون تغیر کنه....
    ولی بنظرم شیوه خونوادم مناسب نیس چون این قضیه بیبش از حد داره کش پیدا میکنه و اون نتیجه درست رو نمیده....در واقع یجورایی خونوادم دازه از چش نامزدم میوفتن و این خیلی بده.
    همون طوری که خودتون قبول دارین خونوادم با حرف منو خونواده شوهرم اینطوری که معلومه قانع نمیشن پس تکلیف چیه باید چیکار کنم با این شرایط و تفکر خونوادم؟
    با شوهر حرف میزنیم ولی خیلی تاکید میکنه که خودش مقصر نیس و این خونواده منن که مقصرن و باید کوتاه بیان ...میگه نباید پشت خونوادم باشن و حق ندارم در هر صورتی ازشون دفاع کن؟
    با این اتفاق اخیر و بدتر شدن اوضاع میگه میام دنبالت و من موظفم باهاش برم بیرون و جلو رو خونوادم وایستم و بهشون بگم به شما ربطی نداره و شوهرمه باید باهاش برم بیرون و بحرفش گوش بدم؟
    ولی بنظرم الان بهتره صبوری پیشه کنیم...خوشحال میشم اگه دوستان بگن چی بگم به نامزدم بهتره ؟

  6. #85
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    22
    Array
    ا وا.........خاک عالم .چرا هیشکی مرا در نمی یابد؟؟؟؟؟؟؟

  7. #86
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    خب.
    در مورد خونوادت و اینکه باید چه برخوردی باهاشون داشته باشی واقعا نظری ندارم !!!!!!!! چون خودم هم درگیر همین موضوع بودم و هنوز که هنوزه با خواهرام در ارتباط نیستم.
    و به این نتیجه رسیدم که تا اخر عمر عوض نمیشن!!! مگر اینکه یه روز بچه هاشون ازدواج کنن و اون روز بفهمن چه بلایی سر من که خواهرشون بودم و جای بچه شون آوردن.
    اما رابطه ام با شوهرم عالیه.
    رابطه ام با شوهرم داغون بود. خونواده شوهر من هم هزاربار به خاطر خونواده من اومدن و رفتن ولی مگه درست شد؟
    وقتی درست شد که من از صمیییییم قلب پذیرفتم که خونواده من دارن اشتباه میکنن. و به شوهرم گفتم که فلانی برخوردش اشتباه بوده و حق با توئه!!! و برای اینکه بهش ثابت کنم که واقعا طرفشم، حتی پام رو خونه اون خواهرم نذاشتم.
    2 ماه بعدش خودش بهم پیشنهاد داد با گل و شیرینی خودم برم خونشون! شما نامزدی و شرایطت یه خورده فرق داره قبول. ولی این دلیل نمیشه با شوهرت خوب نباشی. اگه اومد دنبالت برو بیرون. دیگه تو خلوت دو نفره شما خونوادت نیستن که ببینن تو چی میگی؟
    بهش بگو حق داشته ناراحت بشه، بگو دوستش داری، بگو واست اون مهم تر از هر کسیه حتی خونوادت...
    تا وقتی که دل اونو به دست نیاری، هیچ کاری در جهت رضایت خونوادت نمیکنه که هیچ ، کینه ای تر هم میشه و میره تو فکر انتقام و تلافی و لج و لجبازی...

  8. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    mah naz (سه شنبه 25 تیر 92), شیدا. (سه شنبه 25 تیر 92)

  9. #87
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    22
    Array
    گل ارا عزیز خیلی ممنونم که با کلامات شیرینت به من یاری میرسونی
    تاپیکتون رو خونودم و خدارو شکر میکنم که مشکلتون حل شده و ارزو دارم زندگیتون ازین که هست شرینتر بشه بحق این ایام عزیز
    راستش حرفاتون رو قبول دارم .ولی ولی االان همونطوری که خودتون گفتین شرایطم یکم که چه عرض کنم خیلی فرق داره...بهر حال الان نامزدم و نیاز دارم به شرایط مطلوبی که به ایمد خدا هرچی زودتر برم سر زندگیم.
    شما میگین با نامزدم برم بیرون؟اخه خدا خیرتون بده حرفتون درسته ولی الان با شرایط من زیاد مناسب نیس .اگه اینکارو بکنم خونوادم چه بسا تو خونه راهم ندن!باور کنین بعید نیس.
    برا همین میگم از ترس ابرو نباشه بدون هیچ مراسمی میرم سر زندگیم ..چون هرجوری حرف میزنم انگار مغزشون تسخیر شده!
    من میگم با این شرایط داغون خودم میتونم با رفتارم خونوادمو راضی کنم؟اگه اره چطوری برخورد کنم؟
    هرچند میدونم خسته شدین ازین سوال تکراریم ولی هنوز نفهمیدم راهکار درست چیه!
    همسرم وقتی میگم حق با اونه وخونوادم بد کردن بدتر جبهه میگیره و فحششون میده و یه جورایی توهین میکنه بهشون!خب منم بدم میاد دیگه...
    وای خدا خودش بحق این ایام عزیز این قاعله رو ختم بخیر کنه...
    گل ارا جون نمیدونم چرا ولی ندیده دوست دارم ....ممنونم که همراهیم میکنی و جای مشاوران محترم رو برام پر میکنی.

  10. #88
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    خواهش میکنم عزیزم. فقط امیدوارم اشتباه مشاوره ندم !!!!
    شرایطت مشایه شرایط منه منتها یه خورده پیچیده تر. والا من اگه خودم بودم میدونستم در برابر خونوادم و شوهرم چه کار کنم اما فرهنگ ها و خونواده ها فرق داره.
    خونوادت مطمئنا اهل مذاکره نیستن و حرف زدن باهاشون فایده نداره.
    بزرگتری هم بخواد دخالت کنه همسرت بیشتر عصبانی میشه که خونواده کم بود آبروم رو تو فامیل هم بردین؟؟
    تنها راه حلی که به نظر من میرسه اینه که هرجوری هست دل شوهرتو به دست بیاری یه خورده سخته چون الان حساااابی دلش پره و به قول خودت تا میایی بگی حق با توئه از فرصت سواستفاده میکنه و دق دلیش رو با فحش در میاره شرایط سخته اما دو راه بیشتر نداره یا تنبیه یا مدارا.
    تنبیه رو که خونوادت کامل به جا آوردن و نتیجه اش شد این. میمونه مدارا. کسی جز تو الان نمیتونه این کارو انجام بده. سعی کن تحمل کنی.
    ببین. من نمیگم که دور از جون تو سری خور باش و اجازه بده تا آخر عمر هی فحش بده و توهین کنه!!! اما الان شرایط حاد و بحرانیه. الان اگه هر حرفی میزنه چشاتو ببند و گوشاتو بگیر...مجبوری تحمل کنی تا خودشو خالی کنه.
    پیش تو خودش رو خالی کنه که خیلی بهتر از اینه که مستقیم به خونوادت چیزی بگه. نترس تا اخر عمر اینجوری نمیمونه. فعلا باید باهاش کج دار و مریز بری جلو تا گذشت زمان همه چی رو حل کنه.

  11. #89
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 خرداد 95 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    2,946
    سطح
    33
    Points: 2,946, Level: 33
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    11

    تشکرشده 22 در 10 پست

    Rep Power
    22
    Array
    گل ارا جون ممنونم عزیزم.
    من که کاری جز مدارا ندارم ....امروز نامزدم میگه میخوام دیگهمهربون باشم و دعوا نکینم ولی بشرطی که منم دیگه به زندگیم بچسبم و کاری به خونوادم نداشته باشمو هوای شوهرمو داشته باشم!
    بد نبود حرفش ولی ...راستش نمیدونم چی بگم..خیلی دوسش دارم ..ایمد.ارم حل شه این مشکلات.الان که جرات ندارم بگم کوتاه بیاد لااقل بخاطر حفظ زندگیمون..
    میخوام بهش بگم بخاطر حفظ زندگیمون و تا مهیا شدن عروسیمون و رفتنمون سر زندگیمون با خونوادم مدارا کنه بعدش دیگه اگه کاری کردن کوتاه نیاد....ولی میترسم اینو بگم!میترسم نتیجه بدی داشته باشه ...کاشکی بدونم باید چطوری رفتار کنم تا مشکلات به خوبی حل بشه.کاشکی........

  12. #90
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    60
    Array
    ببین من خودم متأهلم و سرخونه زندگیم. میخوام یه نکته ای رو در مورد دوران نامزدی متذکر بشم.
    من وقتی خودم نامزد بودم و مشکلات داشتم و یه بنده خدایی به من گفت بری خونه خودت حل میشه به خاطر مسائل زناشویی و ... من خندیدم و گفتم مثل مامان بزرگ ها حرف میزنه. چه ربطی داره؟؟؟
    اما خودم به این نتیجه رسیدم که درسته. رابطه فیزیکی برای هر دو طرف وابستگی شدید عاطفی میاره. این وابستگی به لحاظ روحی و روانی برای یه مرد خیلی بیشتره تا یه زن. منظورم یه رابطه عمیق نیست. همین که دست طرف رو میگیری و گرمای دستت رو حس میکنه به آرامش میرسه.
    شما همش تلفنی در ارتباطین. در حالیکه شوهرت، همسر قانونی توئه و تجربه با هم بودن رو داشتین! و حالا خونواده تو دارن ایشون رو از داشتن زن قانونیش به اندازه یه بیرون رفتن محروم میکنن. خیلی فشار بدی بهش میاد خب.
    مخصوصا که تو تنش و دعوا هیچ مسکنی به اندازه حضور فیزیکی طرف، آرامش رو برقرار نمیکنه.
    اینقدر از خونوادت نترس. مال هر فرهنگی هم باشین با یه بار بیرون رفتن هیچ اتفاقی نمیفته. چندتا پیامک شیرین براش بفرست، باهاش برو بیرون، دستش رو بگیر و حرفهای قشنگ بزن. خداییش این کارا رو بکنی باز هم فحش میده و عصبی میشه؟؟؟

    - - - Updated - - -

    اصلا مستقیم نگو الان کوتاه بیا بعدا کوتاه نیا و از این حرف ها....منظور من از این که باهاش مهربون باش و بهش حق بده اینه که فقط بهش حق بده !!!! که بفهمه تو پشتشی. قضاوت در مورد این که کی مقصره و باید کوتاه بیاد رو بذار به عهده خودش.
    تو بحث رو از خونواده ها بکش به سمت خودتون. بگو خیلی دلم برات تنگ میشه، خیلی ناراحت میشم وقتی ناراحت و عصبی میشی، خیلی ناراحت میشم از این که غصه میخوری...خیلی دوست دارم بیشتر پیشت باشم. کنارم باشی. کاش میشد زودتر بریم سر خونه زندگیمون...که راحت و آسوده زندگی کنیم.
    ( هیییچ حرفی از خونوادت نزن، مگر اینکه خودش سؤالی بپرسه هر چی پرسید طوری جوابش رو بده که بفهمه اول نظر و احساس اون برای تو مهمه بعد خونوادت)
    ازش بخواه حالا که دوستت داره هرررکاری از دستش برمیاد انجام بده که زودتر برین خونه خودتون.
    بهش حس قدرت بده، طوریکه فکر کنه همه چی بسته به نظر و عمل اونه. بگو از دست من که کاری برنمیاد...همه چی به تو بستگی داره. و مدام هم تکرار کن که یه خواسته بیشتر نداری و اونم اینه که زودتر به هم برسین و کنار هم زندگی کنین نه جدا از هم.
    مطلقا به اتفاقات و بحث هایی که پیش اومده اشاره نکن.


 
صفحه 9 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 بهمن 94, 16:58
  2. عوارض شکست عاطفی (راهنماییم کنید)
    توسط hooty در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 23:36
  3. دعوا با خانواده همسرم تو رو خدا راهنماییم کنید
    توسط مامان نگین در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 بهمن 91, 19:21
  4. ::>> راهنماییهای مدیرهمدردی به دختر و پسران در موضوع رابطه و عواطف و
    توسط فرشته مهربان در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 02 بهمن 89, 04:14
  5. +توروخداراهنماییم کنین...
    توسط kaiwan در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 دی 87, 11:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.