به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    ریحانه جان،

    روشی که گفتی انجام می دی و ترانه جان هم توصیه کرده، به نظر من خیلی درست نمی آد.
    همه ما از حالت صورت و نگاه کسی که داریم باهاش صحبت می کنیم و حتی نوع سکوتش
    ( منظورم زمانی هست که مستقیم به صورتت نگاه نمی کنه و داره کاری می کنه و حرف هم می زنه )
    متوجه می شیم که مخاطبمون داره گوش می کنه یا نه.

    این که مادر شما صحبت کنه و شما گوش نکنی یه آزردگی دیگه به ناراحتیهاش اضافه می شه و شاید از سر اجبار که
    کسی را نداره یا ... گاهی حرف بزنه اما این هم می شه براش یک دلخوری و حتی خشم که کسی توی خونه اش بهش توجهی نداره.

    چون گفتی دیگه حرف نزنیم، منم دکترا می گیرم و دیگه صحبت نمی کنم
    شیدا جان ممنونم ازت
    ولی واقعا هیچکس نمیتونه شرایط من رو درک کنه، حق هم دارید. چون من شرایط رو توضیح ندادم! و نمیخوام بدم...
    برا همین میگم وقت و انرژیتون رو بذارید رو تاپیک دوستان دیگه. به کمک شما نیاز دارن

    امیدوارم منو ببخشید و ازم ناراحت نشید
    خیلی ممنونم که برام وقت میذارید

  2. کاربر روبرو از پست مفید reihane_b تشکرکرده است .

    roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوست عزیز
    من نمیدونم کجای این کار انقدر سخته که نمیتونی تحمل کنی مادر شما به شما در مواقعی احتیاج داره دوستداره حمایتش کنی کمک کنی کنارش باشی کجای این کار سخته من همیشه دوستارم مادر درد دلشو به من بگه نه خواهرای دیگم اینکه مامانم مال من باشه به من اعتماد داشته باشه منو سنگ صبورش بدونه باعث افتخاره هر ادمی مگه شما درد دلتو به کی میگی شما هم احتیاج به یک سنگ صبور نداری من که عاشق این کارم چون اینکه یکی به ادم اعتماد کنه حرفش بگه و حرفهای اونو بشنوه عالی منکه فقط به این نیت که شاید بتونم سنگ صبور کسی باشم بتونم به کسی کمک کنم تو این سایت امدم اصلا هدف سایت همینه همدردی ولی شما این رو از مادر خودتون دریغ میکنید و بهش بی توجهی میکنید.ببخشید اگه از حرفام ناراحت شدید ولی این نظر منه

  4. 2 کاربر از پست مفید niloo1 تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 12 تیر 92), roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط niloo1 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من نمیدونم کجای این کار انقدر سخته که نمیتونی تحمل کنی مادر شما به شما در مواقعی احتیاج داره دوستداره حمایتش کنی کمک کنی کنارش باشی کجای این کار سخته من همیشه دوستارم مادر درد دلشو به من بگه نه خواهرای دیگم اینکه مامانم مال من باشه به من اعتماد داشته باشه منو سنگ صبورش بدونه باعث افتخاره هر ادمی مگه شما درد دلتو به کی میگی شما هم احتیاج به یک سنگ صبور نداری من که عاشق این کارم چون اینکه یکی به ادم اعتماد کنه حرفش بگه و حرفهای اونو بشنوه عالی منکه فقط به این نیت که شاید بتونم سنگ صبور کسی باشم بتونم به کسی کمک کنم تو این سایت امدم اصلا هدف سایت همینه همدردی ولی شما این رو از مادر خودتون دریغ میکنید و بهش بی توجهی میکنید.ببخشید اگه از حرفام ناراحت شدید ولی این نظر منه
    نیلو جان ممنون که نظرت رو گفتی، ولی زود قضاوت کردی، خیلی زود...

    - - - Updated - - -

    ولی واقعا هیچکس نمیتونه شرایط من رو درک کنه، حق هم دارید. چون من شرایط رو توضیح ندادم! و نمیخوام بدم...

  6. کاربر روبرو از پست مفید reihane_b تشکرکرده است .

    roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام به ریحانه ی عزیزم...

    اومدم تاپیکت رو بخونم، ولی انگار منصرف شدی... (البته معلوم هم نبود چیزی به فکرم برسه، چون امروز ذهنم سکوت کرده...)

    به هرحال خوشحالم اینقدر قوی و فهیم هستی که توانایی اینکه سنگ صبور مادرت باشی درت هست... امیدوارم به زودی تعادل رو هم برقرار کنی که ریحانه هم راضی و شاد باشه، و آرامشش فدای رفع نیازهای مادرش نشه...

    مواظب خودت باش عزیزم. :*

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : چهارشنبه 12 تیر 92 در ساعت 13:02

  8. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 12 تیر 92), roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92)

  9. #25
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    سلام ریحانه جان


    خوبی ؟


    خانمی در این موضوع چند نکته را توجه کن .


    مادر شما سرریز عواطف آزرده اش را با حرف زدن میخواد بیرون بریزه و این منفعت و مضراتی دارد :


    منفعت :

    1 - تخلیه شدن

    2 - مقطعی آرام شدن


    مضرات :

    1 - نهادینه شدن احساس و افکار منفی

    2 - عادت به پر گویی

    3 - باور هرچه بیشتر مظلومیت و قربانی بودن

    4 - آزار شنونده

    5 - فراهم شدن زمینه مشکلات روحی و روانی با تثبیت و توسعه یافتن احساسات منفی


    علت :

    احساس محور بودن ، میل به تایید شدن ، عدم سازگاری مثبت ، نآگاهی از اثرات مخرب این روند ، نوازش طلبی و مهمتر از همه ، خلاء عاطفی

    راه حل :

    الف - توقف فکر :

    1 - می توانی به طور عملی به مادرت کمک کنی تا توقف فکر اتفاق بیافتد . مثلاً به جای سکوت موضوع و بحث هایی که درک کرده ای برای مادرت جذاب هست و عمدتاً نیز خوشایند باشد را پیش بکش و بحث را عوض کن ( ظریف باید چنین کنی ) و عملاً حواس او را از آنچه مد نظر داشت پرت کن و به سوی دیگری سوق بده

    2 - حساسیت زدایی :


    احساس مادرت را تایید کن یعنی هم حسی کن با شیوه ای کاملا ًعاطفی و عشقولانه و بلافاصله در پی آن ، مسئله و موضوعی که عامل رنج شده را کوچک و کوچک کن ( دقت داشته باش که نه به گونه ای که مادر سرزنش یا اعتبارش تضعیف شود ، بلکه به گونه ای که القاء شود که او قوی تر از این حرفهاست و این چیزی نیست یا از معنا درمانی استفاده کن و تکیه به خدا و کوچک بودن مسائل در برابر اراده خدا را را جا بیانداز )


    مثال :

    الهی بمیرم مامان گلم ، می دونم جه احساسی داری ،الآن فلانطوری ، فکر می کنی بهمان ، تصور می کنی بیسار و ..... اما قربون مامان گلم برم ، می دونم که تو قوی تر از این حرفهایی من از صبوری تو درس گرفتم . این که پیش تو مهم نیست . می دونم الآن حالت گرفته هست . بهش فکر نکن تا آروم بشی عزیز دلم . بیا با هم بیریم بیرون . چکار کنم که به این موضوع فکر نکنی . اگر اصلاً دلم نمیخواد چهره غمگینت رو ببینم ، تو خودت نمی دونی چقدر شادابیت توی خونه به ما روحیه میده و ناراحتیت ما را افسرده میکنه و ....

    3 - برجسته سازی محاسن :

    محاسن مادر و پدر را یادآوری کن و محاسن خانواده را به عبارتی نعمتهای وجود هردو نفر و خانواده ، در مقابل مشکلاتی که می شد باشه و نیست و دیگران درگیرش هستند . مثلاً سلامتی را و ....

    بگو مادر قربونت برم ، تو که صبرت واقعاً مثال زدنی هست ، فلان خصلت خوب رو داری ، بهمان روش عالی را داری و ...... بشمار صفات مثبت را ... بگو حیفه خودت رو داغون کنی ، خدا بزرگه و ......



    ب - محبت و خرج عواطف :


    این وضعیت مادر شمارا نوازش طلبی را می رساند ،عاطفه خرج کن و نوازش مثبت بده و از مهارتهای ارتباطی موثر استفاده کن و اینجوری ذهنش را از احساسات منفی دور کن و احساسات مثبت را جایگزین کن . بار عاطفی کلمات محبت آمیز اثر فوق العاده ای دارد



    از این روند خودت هم بهره مند می شوی و میل به مفید بودنت تأمین میشه . اما اگر نخواهی چنین نقشی داشته باشی . جرأتمندانه در معرض چنین وضعیتی قرار نگیر .


    موفق باشی





  10. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    reihane_b (چهارشنبه 12 تیر 92), roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 12 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 17 مرداد 92), باران13 (چهارشنبه 12 تیر 92), صاعد (شنبه 15 تیر 92)

  11. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام فرشته مهربان عزیز
    ممنون که برام وقت گذاشتید

    میدونم مادرم به محبت نیاز داره . به توجه نیاز داره.... همه چی رو میدونم. ولی...

    بله، خیلی وقت ها من موضوع صحبت رو میبرم به سمت ناکجاآباد! میرسونمش به جایی که اصلا خودش هم یادش میره داشته در مورد چی باهام حرف میزده!!
    ولی از این کار هم خسته شدم...

    کاش میتونستم به یه نفر همه چی رو بگم.همه چی... ولی خودم نمیخوام.
    آخرش میشه همین جایی که الان هستم!

    نمیتونم حرف بزنم....دست خودم نیست، نمیتونم......

    دیگه نمیخوام چیزی بنویسم

  12. کاربر روبرو از پست مفید reihane_b تشکرکرده است .

    roze sepid (چهارشنبه 12 تیر 92)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array

  14. 2 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (چهارشنبه 12 تیر 92), reihane_b (پنجشنبه 13 تیر 92)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستای خوب و عزیز همدردی
    (این شکلک لبخنده من خیلی دوستش دارم کو؟!)

    میخواستم بگم من تصمیم گرفتم راهکارهای فرشته مهربان رو به کار بگیریم،با کمی تغییرات، البته درکنار روش خودم!

    ولی یه چیز دیگه هم که هست حرفای مادرم همش تکراریه!یعنی از ده جمله، من 9تاش رو میدونم چی میخواد بگه! ولی خب! باید سنگ صبور مادر باشم دیگه...
    نمیدونم چرا نمیتونم خیلی تو فاز ناراحتی و غم غصه بمونم! حوصله ام از اون حال وهوا زود سر میره!
    بعداز ظهر برای تغییر روحیه ام یه کم کتاب خوندم، خیلی تاثیر داشت. ذهنمو که یه کم مشغول کرد، خیلی خوب بود.
    بهتره بعضی وقتا تمرکزمون رو برای چند ساعت هم که شده از روی مشکلات برداریم واقعا

    ولی میترسم این تغییر روحیه من علائم یه بیماری تو روانشناسی باشه!
    به هر حال ممنونم از دوستانی که نظر دادن
    ویرایش توسط reihane_b : پنجشنبه 13 تیر 92 در ساعت 00:47

  16. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    roze sepid (پنجشنبه 13 تیر 92), فرشته مهربان (شنبه 15 تیر 92), صاعد (شنبه 15 تیر 92)

  17. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    گفتم دیگه این تاپیک رو ادامه ندم، ولی ظاهرا جایی غیر از اینجا نیست برای حرف زدن!
    نمیخواستم و نمیخوام تاپیکم فقط جنبه دردودل داشته باشه.انگار هر چی بیشتر به غصه هات بها بدی بیشتر میشن!یه بار بی دل عزیز هم یه اشاره ای به این موضوع کردن... برا همین تمام سعی ام رو میکنم دردودل نکنم! هر چند...

    فرشته مهربان عزیز، من مرحله دوم (حساسیت زدایی) رو خواستم بدون مرحله اول انجام بدم! ولی تاثیر نداشت. تازه مادرم عصبانی میشه و...
    راه میره میگه شما همیشه از پدرتون دفاع می کنید. شما همیشه منو مقصر میدونید و...
    ولی واقعا ما هیچوقت تو این مورد، از پدرمون دفاع نکردیم. نمیدونم چرا این حرفا رو میزنه

    ما خودمون کم از کارای پدرم ناراحتیم، اونم بیشتر ناراحتمون میکنه

    ---------------------------------------------------------------------------------------

    راستش مادر من اینجوری نیست که بیاد مثلا 1ساعت پیش من بشینه و حرف بزنه! همیشه اینجوری نیست. (کاش اینطور بود)
    مثلا من میرم آشپزخونه کمکش کنم، شروع میکنه به گفتن. منم منصرف میشم از همکاری باهاش.میام تو اتاق
    یا مثلا میاد تو اتاق، چند دیقه حرف میزنه میره
    یا من میشینم تلویزیون ببینم او از دور با اشاره حرف میزنه!!!!!!
    خب منم خسته میشم! ازش دوری میکنم.

    تازه انگار موج جدید اختلافات داره شروع میشه!

    نمیدونم چرا هر سال که من میخوام برای کنکور درس بخونم اینجوری میشه.
    4سال پیش همین اتفاقات باعث شد رشته دلخواهم قبول نشم، الانم که میخوام برای ارشد بخونم باز میترسم نتونم خوب بخونم و...

    من فکر می کنم باید رو خودم کار کنم نه مادرم! چون مادرم حرف منو نمی فهمه! نه من ،هیچ کدوم از ما رو.

    میخوام برای ارشد بخونم.ولی وقتی نتونم تمرکز کنم چه جوری میشه آخه؟

  18. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92), صاعد (چهارشنبه 16 مرداد 92)

  19. #30
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    ریحانه جان

    باید
    خاموشی توجه در پیش بگیری .

    یعنی
    بشنوی ولی گوش نکنی که اگر چنین شود ابتدا فقط آوای ایشون به گوشت میرسه و کم کم هرچه تمرکز شما قوی تر شود

    خواهی دید که دیگر صدایش را هم نمی شنوی و این شدنی هست . راهکارهای تقویت تمرکز را هم به کار بگیر و روی کاری که

    وقت صحبت کردن مادر داری انجام می دهی بیشتر تمرکز داشته باش .

    وقتی صحبتهایش ترا مختل می کند یعنی اهمیت می دهی هم به گفتن هایش هم به محتوای آنها . پس
    بهتره حرف زدن و

    محتوای حرفهایش را از مدار اهمیت و توجهت خارج کنی
    . حتی از تمرکز روی اعصاب خورد کن بودن آن یا چاره اندیشی برای آن

    هم بیرون بیا که همه اینها خودش یعنی مهم بودنش .


    مهم نباشد ، توجه نکن . سرت عمیقاً به کاری که می کنی گرم باشد .

    تجربه عملی دارم و شدنی هست





  20. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    reihane_b (پنجشنبه 17 مرداد 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 17 مرداد 92)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.