دستش که خالی بود؛اما وقتی پول دستش اومد بازم نبردم دکتر؛زندگی بدون احساس خیلی سخته؛
تشکرشده 325 در 143 پست
دستش که خالی بود؛اما وقتی پول دستش اومد بازم نبردم دکتر؛زندگی بدون احساس خیلی سخته؛
تشکرشده 935 در 360 پست
توزندگی مشترک وقتی یکی من شداون یکی بایدنیم من بشه،غرورتوزندگی مشترک جایی نداره نترس غرورت نمیشکنه که هیچ عزیزترهم میشی دیگه
شایدیه سری مشکلات دیگه هم داره که نمیتونه بگه چون اقایون مثل ماخانمهانیستندکه وقتی مشکلی دارندبه اینواون بگندسعی میکنندخودشون حلش کنندوبرای همین بدخلق میشندونیازبه تنهایی دارند
del (یکشنبه 16 تیر 92),tamanaye man(سه شنبه 04 تیر 92)
تشکرشده 1,278 در 497 پست
همسرت به هردلیلی که برای خودش داشته رفته بیمارستان پیش بیمار مونده ، وقتی خسته برگشته خونه نشستی و غر غر کردی ، بعد زدی گلدون رو با عصبانیت شکستی حالا هم همش گریه میکنی
میخوای که همسرت بهت توجه کنه ؟ من میفهمم ولی عزیزم این راهش نیست
مردا خیلی بدشون میاد که یک زن عصبانی بشه و به خصوص بخواد عصبانیتش رو این طوری نشون بده .
بعد از گریه هم خیلی بدشون میاد . دیگه گریه نکن ، هرچه صبوری کنی بیشتر عزیزتر میشی
یکم لطافت زنونه داشته باش . وقتی عصبانی شدی چرا به گلدون لگد زدی ؟ قبول کن که هم کارت خوب نبوده هم به پات صدمه زدی ، میدونم الان پشیمون هستی ، ولی چه فایده ؟ باید تمرین کنی که موقع عصبانیت خودت رو کنترل کنی
الان هم اگر گریه رو بزاری کنار و با ناز و بغض و خیلی مظلوم به همسرت بگی که میشه من رو ببری دکتر ؟ اون هم تو رو میبره ، ممکنه اولش بگه نه ولی تو فقط سکوت کن و هیچی دیگه نگو حتی اگر زورت بگیره ،ولی با گریه و زاری و شلوغ کردن کار رو بدتر میکنی .
حق با تو هست ولی راه رو داری اشتباه میری و اینجوری به چیزایی که میخوای نمیرسی
تشکرشده 554 در 206 پست
لطفا دکتر رو حتما برو. اصلا در شرایط حاضر از فکر رابطه با همسرت بیا بیرون و به فکر خودت و سلامتیت باش. بیماری و سلامتی جسمی رو دست کم نگیر. امروز رو نگاه نکن که زیاد درد نمی کنه و مشکل عمیقی به نظر نمیرسه، بدون هر چی بگذره بدتر میشه و رشد می کنه
از خودم برات میگم تازه پسر هم هستم
5 سال پیش سال 87 رفتم کوه خیلی عادی مثل بقیه. پام پیچ خورد. به اصرار زیاد پدرم رفتم دکتر و عکس گرفتم و دکتر هم گفت چیز خاصی نیست فقط مقداری دارو و پماد برام نوشت گفت استفاده شون کنم. من خسیس بازیم اومد گفتم خودش خوب میشه دیگه چرا خرج اضافه بکنم. بعد از اون و در تمام این مدت من دیگه مچ پام کاملا آمده پیچ خوردنه. هر چند ماه یه ماه اتفاقی می دوم یا موقع راه رفتن حواسم نیست یه مرتبه همون پام پیچ می خوره و درد شدید و تا چند روزم میمونه. تا آخر عمرم فکر می کنم این مشکل رو دیگه خواهم داشت
پس لطفا بیماری و مشکلات جسمی رو دست کم نگیرید. خدا رو شکر هم شما الان مشکل لاعلاج و وخیم که خرج زیادی هم دستتون بذاره ندارید. یه مقداری اندکی هزینه کنید برید دکتر اما بعدش خیالتون راحته مشکلتون دیگه حل شده و دیگه همراهتون رشد نمی کنه
شاید زندگی مشترکی خوبی نداشته باشید ، آرامش و تفریح و زندگی مجلل نداشته باشید. اما یه سلامتی دارید که خیلی باارزشه، پس بیشتر بهش اهمیت بدید
تشکرشده 174 در 86 پست
تا وقتي خودت به خودت اهميت ندي نبايد توقع داشته باشي شوهرت بهت اهميت بده.قدر خودتو بدون .
یکی مثل شما (چهارشنبه 12 تیر 92), سان آی (چهارشنبه 12 تیر 92), شارلوت (چهارشنبه 09 مرداد 92)
تشکرشده 82 در 51 پست
من نظرم با بقیه فرق می کنه وقتی دوسش نداری چرا باهاش ادامه می دی کارت اشتباه بود که به گلدان لگد زدی ولی ببخشید قصد توهین ندارم مگه شوهرت انسان نیست چطور دلش به رحم نیومد که برسوندت دکتر یا خودت چرا نرفتی اصلا چرا از خودت مایه می زاری غذا درست نمی کردی می گفتی برو از بین بگیر این وضعه منه چرا خودتو دست کم می گیری که اون با این مدل مهمون دعوت کردن اذیتت کنه چرا؟ فامیلاش هر کی می خواد باشه وقتی پات زخمی شده دلیلی نداشت از جونت مایه بزاری مثلا چیکار می توسنت بکنه نهایتش داد و بیداد همین یه ذره لطفا خانم ها درک کنن چقدر صبوری؟مگه از سنگ درست شدیم من شخصا نمی تونم با این جور مردا کنار بیام ولی شما رو نمی دونم.....
تشکرشده 264 در 100 پست
سلام شارلوت عزیز.ایشالا که خوب باشی.شما هنوز خونه خواهرشوهرتون هستین؟
شارلوت جان،واقعا خیلی سخته که انتظار توجه و محبت از شریک زندگی داشته باشی و طرف مقابل نتونه برآورده کنه.من مجردم و شاید نتونم مث بقیه درست راهنمایی کنم اما اینکه دوستان میگن چون خسته است باید مراعاتش کنید به نظر من جندان درست نیست.یعنی این آقا تا زمانی که شرایط کاریش اینطوریه باید این رفتار را نشون بده؟خیلیا هستن که شرایطشون بدتره و این رفتار را ندارن.اما اگر شوهرتون اهل کار کردن نباشه و دنبال کارای راحت باشه مطمئنا از شرایط موجود ناراضیه.اینکه به خودتون صدمه زدید و منتظر محبت همسر برای بردن به دکتر اشتباه است.شما باید باید باید پیش از هر چیز به فکر خودت باشی و به خودت برسی و حتی اگه شوهرت تحویلت نگیره.ببینید شما باید به خودت برسی نه بخاطر شوهرت که بخاطر خودت.
دیگه اینکه من فکر میکنم شما هردو در رابطه با هم مشکل دارین.شارلوت عزیز کمی باخودت خلوت کن و منطقی باش و ببین چقد شوهرتو میخوای و چقد از رفتارها ی شوهرت برای تو دوستداشتینه و چه کارهایی عذاب اور.و در مقابل فک کن ببین شوهرت در مقابل کدوم رفتارات بیشتر واکنش میده ؟
بذار کمی هردو آرومتر بشین .بعد بشین با شوهرت حرف بزن و ازش بخواه باهات حرف بزنه و بگه چی عذابش میده.خیلی موقعا رفتار ما تجلی فشارهایی ست که طرف مقابل دلیلش نیست اما ما یاد نگرفتیم درست با این فشار عصبی مواجه بشیم و بدنبال بهانه برای تخلیه هیجانی هستیم.
شارلوت (چهارشنبه 09 مرداد 92)
تشکرشده 294 در 168 پست
منم با نظز سان آی و یکی مثل شما موافقم . دلیل نمیشه چون مردا توی کارشون یا مسائل مالی مشکل پیدا میکنن هر جوری دلشون میخواد رفتار کنن و زنا هم هیچی نگن . مگه اون دختر بدبخت چه گناهی کرده که آرامش خونه پدریش رو از خودش گرفته و حالا باید اینجوری عذاب بکشه؟
بعضی وقتا باید مردا رو تنبیه کرد . واقعا همین صبر و حوصله و حرف نزدنای ما اونارو اینجوری میکنه که هر جوری میخوان حرف بزنن و رفتار کنن اما کسی حق نداره مقابلشون بایسته
تا کی ظلم و خفت و خواری؟:D اصن باید یه انجمن حمایت از زنای درد کشیده تشکیل بدیم;)
تشکرشده 325 در 143 پست
سلام دوستان
من همچنان دارم باهاش میسازم.هیچ جیز تغییر نکرده.همچنان بی توجه و بداخلاقه و اگه یک یا دو کلمه در طول روز باهام حرف بزنه کلی منت سرم میزاره
دارم تحمل میکنم و دیگه حتی یک ذره دوسش ندارم.خودش هم متوجه شده و مدام میگه خیلی وقته دیگه بغلم نمیکنی و نمیبوسی منو و ازم فرار میکنی
مهم نیست دیگه هیچی
تشکرشده 239 در 79 پست
شارلوت عزیز
به نظر میرسه همین که شما میگید "همسرم به من احساس نداره" رو همسرتون قبل از شما در مورد خودتون متوجه شدن
علت بی توجهی ایشون رفتارای سرد شما بوده که ایشونو سرد کرده
همسرتونو درک کنید، ایشونم همین احساس شمارو داشتند و با خودشون همین فکرای الآن شمارو کردن که کار به اینجا کشیده
اگه همینطوری ادامه بدید، همسرتون بگن شارلوت به من سرده پس منم بی توجه میشم و شما هم بگید همسرم بی توجهه پس منم هیچی برام مهم نیست، زندگیتون روز به روز بدتر و سخت تر میشه
رویه تونو عوض کنید
شروع کنید به محبت، تا ایشون متوجه تغییر رفتار شما بشن و رفتارشونو عوض کنن
از اول با بغل کردن شروع نکنید،که اون برخوردو ببینید
با لبخند شروع کنید، هر وقت نگاهشون می کنید لبخند بزنید، کنارشون بخوابید، تو خونه ازشون پذیرایی کنید، چای و ...
ممکنه طول بکشه، ممکنه بی توجهی ببینید و عصبانی بشید اما مطمئن باشید اگه ادامه بدید ایشونم کم کم نرم میشن
اینم در نظر بگیرید که نحوه محبت کردن شما که خانوم هستید با همسرتون فرق داره
ایشون محبتشونو تو عمل نشون میدن، با کار سخت، با خیلی چیزای دیگه که اگه تو رفتارای اول ازدواجتون فکر کنید متوجه میشید
الآنم شرایطشون سخته و تو فشار هستن و بیشتر از هر وقت دیگه ای نیازمند محبت شما هستن
محیط خونه رو شاد و جذاب کنید براشون تا بعد از یه کار سخت، با عشق به خونه ای که شما خانومش هستید بیان
ممکنه بخاطر شرایط سختشون و محبت ندیدن از شما، یکم دیرتر نرم بشن، ولی مطمئن باشید ایشونم الآن تشنه محبت شما هستن
یادتون باشه خودتون بی توجهی کردید که باعث بی توجهی ایشون شدید...پس الآنم خودتون محبت کنید تا محبت ببینید
وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم
ویرایش توسط زنده دل : چهارشنبه 09 مرداد 92 در ساعت 14:32
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)