موضوع: کمرم داره میشکنه!تحمل این باروندارم.

تو دنبال یه راه هستی که فراموشش کنی
تا وقتیکه با تصور خوب بهش فکر کنی همین آشه و همین کاسه
و عمرت رو به هدر میدی و وزهای شرین جوونیت میره
اما اگه به راهنمایی های دوستان توجه کنی و واقعا بفهمی که با چه هوسبازی در ارتباط بودی خیلی راحت فراموشش می کنی و حتی ازش بدت می آد که اینطوری تو رو بازیچه کرد
با یه مرد با آبرو و با شرافت و متعهد زندگی کن نه یه نامرد هوسباز

من میخوام فراموش کنم ولی دوستندارم یه ذهنیت بد ازش داشته باشم من مطمعنم اون عاشقمه.اون الان هم لباساموبو میکنه واشک میریزه.همش بیتابمه.شده که میادشهرمون پشت درخونمون که بوتنموحس کنه.اون زندگی منو تغییرداده.من هیچی اززندگی نمیدونستم اون منو زنده کرد منم اونو.بطوریکه هرچی کارمیکنه خسته نمیشه.سربه زیرشده.اون رومن خیلی غیرت داشت به تک تک اعضای بدنم حتی صدام حساس بود.هدیه ای که بهش میدادمو نمیزاشت یه مرد نامحرم بهش دست بزنه.اون زنش از روز اول ازدواج مشکل داشت.روز اول که اون باکسی نبوده!تازه زمانی که میخواستیم ازدواج کنیم زنش میگفت زودترازدواج کنید تامن راحت بشم بااینکه هرشب شوهرش خونه بود و ناهار هم ی روز درمیون بود.اون بزور اصرار پدرش باهاش ازدواج کرده بود چون توخونشون زجرمیکشیده وباباش بهش قول داده بود ک اگه اینو بگیره براش خونه میخره.اون توسن 19سالگی ازدواج کرده بود.وتواین ده سال هیچ انگیزه ای برا کارنداشته بطوریکه خونشوهم فروخته وخرج کرده.اون روحیش شادوسرزندست.ورزشکاره.اما زنش دل مرده وتنبله.ازاول همینجوربوده.اصلابهم نمیان.من تاثیرزیادی توزندگی اون داشتم.زنش اونو تمکین نمیکرده.چون جلوشو متعلق به اون نمیدونسته ازشب اول عروسیش.چون کس دیگه رومیخواسته.منم میترسم بشم مثل اون.من الان باهاش هیچ رابطه ای ندارم ولی قلبم براش تندتندمیزنه.بیتابشم.تحملش سخته.

- - - Updated - - -

من ازلحاظ خانوادگی وفرهنگی ازاون وزنش خیلی بالاترم؟؟
فرهنگ
یعنی عزت وابرو میون مردم.خانواده من همه روسرشون قسم میخورن توکل طایفه نه طلاقی داشتیم نه زندانی.نه دختری که باپسری باشه نه مردی که بازنی باشه.
خانواده اونا پدرش مادرشوطلاق داده مادرش زن دوم پدرش بوده بعدش پدرش 7سال بادختری رابطه داشته ولی نشد که ازدواج کنن بعد ازاون باکس دیگه ازدواج کرده.ازهرخانواده توطایفشون یک نفرمعتادوزندان هست.خانواده زنش پسرخالهاش بجرم تجاوز اعدام شدن.خواهرخانمش درعین باحجابی خیابونی وخراب بوده.زن دایی خانمش بهش چندبارپیشنهاد رابطه داده.خانمش همیشه بددهن بوده وفقط فحش ناموسی میده فقط چون حوزه رفته همه قبولش دارن رفتارش با خانواده شوهرش
اصلا خوب نیست.چندبارهم شبا بچهاشوول کرده رفته خیابون.همه اطرافیانش دارن غصه زندگی اونو میخورن.همه میگن بزرگترین اشتباه ازدواج اونا بوده.اما چون بچه طلاقه نمتونه طل

من زنش بودم وهستم ماعقددایم کردیم وهنوزطلاق نگرفتیم.خونمونو جمع کردیم رابطه بکل قطع شده اما زنش بااینکه فهمیده جداشدیم جای اینکه دلشوبدست بیاره مثل قبل شده.نه سرکاره سراغشومیگیره.نه حالشومیپرسه تامن بودم دایم میزنگیدبهش.حتی ازوسایل خونه من استفاده میکنه اگه شوهرش براش مهم بود هرروز توظرفی که من دوسال باهاش غذاخوردم به شوهرش غذانمیداد که خاطراتوبراش زنده کنه.از گل وگلدون من استفاده نمیکرد.نمیزاشت بالش وپتومن توخونش باشه نه اینکه خودش هم ازشون استفاده کنه.مازن وشوهربودیم فقط میخواستیم ازدواجمونوثبتی کنیم.ولی زنش خانوادشوعلیه من شوروند وگفت پسرتون میخواددخترفاسدبگیره.وشرطش برارضایت این بودکه برامن خونه نگیره ومن خدمتکارش بشم.ولی حاضره کس دیگه هووش بشه.اون فقط میخوادبمن بگه همه چیز دست منه نه شما.ما که زندگی میکردیم همه چیزروباعدالت انجام میداد تفریح.رابطه.غذا.همش توش عدالتورعایتمیکرد چون اون زن میخواست نه دوستدختر.

- - - Updated - - -

من زنش بودم وهستم ماعقددایم کردیم وهنوزطلاق نگرفتیم.خونمونو جمع کردیم رابطه بکل قطع شده اما زنش بااینکه فهمیده جداشدیم جای اینکه دلشوبدست بیاره مثل قبل شده.نه سرکاره سراغشومیگیره.نه حالشومیپرسه تامن بودم دایم میزنگیدبهش.حتی ازوسایل خونه من استفاده میکنه اگه شوهرش براش مهم بود هرروز توظرفی که من دوسال باهاش غذاخوردم به شوهرش غذانمیداد که خاطراتوبراش زنده کنه.از گل وگلدون من استفاده نمیکرد.نمیزاشت بالش وپتومن توخونش باشه نه اینکه خودش هم ازشون استفاده کنه.مازن وشوهربودیم فقط میخواستیم ازدواجمونوثبتی کنیم.ولی زنش خانوادشوعلیه من شوروند وگفت پسرتون میخواددخترفاسدبگیره.وشرطش برارضایت این بودکه برامن خونه نگیره ومن خدمتکارش بشم.ولی حاضره کس دیگه هووش بشه.اون فقط میخوادبمن بگه همه چیز دست منه نه شما.ما که زندگی میکردیم همه چیزروباعدالت انجام میداد تفریح.رابطه.غذا.همش توش عدالتورعایتمیکرد چون اون زن میخواست نه دوستدختر.

- - - Updated - - -

من تک تک لحظات ایندموباهاش برنامه ریزی کردم درسته تموم شده.عقلم میگه اشتباه کردم.اما دلم نه.چرافراموش نمیشه؟چراازدلم نمیره؟باترس پردم چکارکنم؟همش کابوس میبینم واشک میریزم.خسته شدم.ارزومرگ رو دارم.

اصلا این زن بد ... قبول
ولی لیاقت تو اینه ؟؟ که با مردی زندگی کنی و درجه دوم باشی ؟ که زن دوم باشی ؟ که بهت بگن خدمتکار ؟ که پنهانی ازدواج کنی ؟ که شوهرت تقسیم بشه ؟ که زن مطلق یه خونه نباشی ؟
مگه نمیگی بالاتری ازشون ؟ مگه نمیگی چه خانواده افتضاحی هستن ؟؟؟ پس خودت رو بکش بیرون .
دیر نشده . تو سنی نداری . می تونی بهترین زندگی رو برا خودت فراهم کنی .
رهاش کن. حتی اگه اون بخوادت ، در حد تو نیست دختررررر . بفهم .

من زنش بودم وهستم ماعقددایم کردیم وهنوزطلاق نگرفتیم

تا زمانی که نخوای اشتباهاتتو کامل قبول کنی هیچ کمکی از ما ساخته نیست
نه

سراغشومیگیره.نه حالشومیپرسه

اون باید از طرف خانوم اولش تنبیه شه
نه بیاد تاج شاهی هم سر شوهرش بذاره با این هوسباز بودنش
شما هم خیلی اشتباه کردی با شوهر مردم ازدواج کردی با بابای یه دختر معصوم ازدواج کردی

.

حتی ازوسایل خونه من استفاده میکنه اگه شوهرش براش مهم بود هرروز توظرفی که من دوسال باهاش غذاخوردم به شوهرش غذانمیداد که خاطراتوبراش زنده کنه

و اصلا به شما ارتباطی نداره خانوم اون شخص چه رفتاری باهاش داره
مثل اینه که شما الان ازدواج کنی و دوست دختر شوهرت بیاد ازت ایراد بگیره
و اسمش تو شناسنامه شما هست ؟
برداشتین دو تا آیه خوندین فکر کردین ازدواج کردین نه عزیزم
نه قاونی بوده نه عرفی نه دینی چون رضایت همسر اول توش نبوده

گفت پسرتون میخواددخترفاسدبگیره

اگه یکی بخواد با شوهر شما ازدواج کنه میگی یه دختر خانوم پاک و معصوم که مثل حوریه می خواد با شوهرم ازدواج کنه یا مثل خانومش می گی با یه دختر خراب داره ازدواج می کنه
تمام این حرمت شکستن ها به خاطر اینه که جایی هستی که نباید باشی
زندگیتو آیندتو رو خرابه های یه زندگیه دیگه بنا نکن وآه اونا رو دنبال خودت نکش

من اولین پستت رو که خوندم پیش خودم گفتم حداقل 35 سال سن رو داری ولی بعد که گفتی 20 سالمه واقعا دلم برات سوخت خیلی واست ناراحتم خودت هنوز گرمی ، داغی ،نمی فهمی !!!!
آخه بچه با این کاراهات می خواستی بگی من بزرگ شدم ؟؟؟
چی پیش خودت فرض کردی ؟
اون آدم هیچ تغییری نکرده خدا رو شکر دانشگاه رفته ای و این مثالی رو که واست می زنم درک می کنی !!!!

انرژی هیچ گاه از بین نمی رود فقط از حالتی به حالتی دیگر و از شکلی به شکل دیگر در می آید!!!!
عزیز دلم تو بازیچه این آقا شدی ، این آدم تنوع طلب فقط معشوقه هاشو عوض می کنه
در ذات کثیف و حقه بازه
خودت رو از این لجن زار بیرون بکش
بذار امیدی کسی باشی و دلیل نفسی
نه اینکه کلفت و زن دوم و به قول زنش یه دختر خراب
از این خواب بیدار شو به خدا حیفه جوونیت
می گی ما زن و شوهر بودیم چه کشکی چه دوغی عزیز من ؟
یارو کلاه شرعی گذاشته سرت بد جور
هنوز دیر نشده به خاطر خدا کنار بکش

- - - Updated - - -

من اولین پستت رو که خوندم پیش خودم گفتم حداقل 35 سال سن رو داری ولی بعد که گفتی 20 سالمه واقعا دلم برات سوخت خیلی واست ناراحتم خودت هنوز گرمی ، داغی ،نمی فهمی !!!!
آخه بچه با این کاراهات می خواستی بگی من بزرگ شدم ؟؟؟
چی پیش خودت فرض کردی ؟
اون آدم هیچ تغییری نکرده خدا رو شکر دانشگاه رفته ای و این مثالی رو که واست می زنم درک می کنی !!!!

انرژی هیچ گاه از بین نمی رود فقط از حالتی به حالتی دیگر و از شکلی به شکل دیگر در می آید!!!!
عزیز دلم تو بازیچه این آقا شدی ، این آدم تنوع طلب فقط معشوقه هاشو عوض می کنه
در ذات کثیف و حقه بازه
خودت رو از این لجن زار بیرون بکش
بذار امیدی کسی باشی و دلیل نفسی
نه اینکه کلفت و زن دوم و به قول زنش یه دختر خراب
از این خواب بیدار شو به خدا حیفه جوونیت
می گی ما زن و شوهر بودیم چه کشکی چه دوغی عزیز من ؟
یارو کلاه شرعی گذاشته سرت بد جور
هنوز دیر نشده به خاطر خدا کنار بکش

خیلی متاسفم ، نمیدونم چطوری و با چه زبونی بهت بگیم که باور کنی همش اشتباه کردی
عزیزم باور کن اون عشق نیست
اگر اون مرد عاشقت بود الان هرجوری بود زن اولش رو طلاق میداد و میومد تا به تو برسه
ولی اون تمام استفاده هاش رو از تو کرده و حالا میگه برو با یکی دیگه ازدواج کن
عزیزم ازش متنفر شو ، اون آدم درستی نیست
تو با هر پسر دیگه ای دوست میشدی خیلی بهت محبت میکرد ... تو نباید اجازه بدی که هر مرد و نامردی اجازه داشته باشه که بخواد ازت سو استفاده کنه
تو یک دختر خوشکل و تحصیل کرده هستی ، مطمئن باش خواستگارای خوبی پیش رو خواهی داشت ، و وقتی مطمئن شدی که دوست دارن باهاشون ازدواج کنی .
ولی شرط خوشبختیت این هست که باور کنی که در گذشته اشتباه کردی و اون مرد رو از دلت بیرون کنی