به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 55
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    یه سوال ازت میپرسم
    تو چقدر اون آدمو میشناسی
    مطمئنی مجرده؟؟؟؟ با این چیزها که تو میگی شاید متاهله و داره بازیت میده؟؟؟
    به هر حال شوهد امر و رفتارش دیگه از سر نخ گذشته
    داره داد میزنه یه مشکلی داره


    اصلا اصلا اصلا باش دست نده و وارد رابطه جسمی نشو
    بگو من تا حالا با هیچ مردی نبودم و خودمو برای همسرم و زندگیم حفظ کردم از این به بعدم نخواهم بود
    همسر منم کسی خواهد بود که جرات و توانایی که یه خواستکاریو داشته باشه و منو شرعا عقد کنه
    بگو بش احترام میزاری اما ازت نخواد که رو اعتقادات و اخلاقیاتت پا بزاری


    دیگه باش ملاقات نکن و حرف نزن بگو تا وقتی نیای خواستگاری پدرم اجازه نمیده بات ملاقات کنم و حرف بزنم
    و احترام به پدرم برام واجبه
    تو یکی دو هفته صبر کنی میفهمی قصد واقعیش چیه
    مطمئن باش دوست داشته باشه و قصدش ازدواج باشه در کتر از دو هفته رسمی اقدام میکنه
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]
    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 09 تیر 92 در ساعت 04:46

  2. 4 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    matinalone (شنبه 01 تیر 92), roze sepid (شنبه 01 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مجرده
    تحقیق کردم میدونم میشناسمش مجرده
    باهمسایشون همکارم کاملامیشناسدش پسربزرگه خانوادست بچه دومه
    باخواهرش زیادپیشم اومده حتی شب هم باخواهرش جلوی خونمون اومده

    - - - Updated - - -

    راستی یادم رفته بودبنویسم که باهم دریک دوره ای که ایشون معرفی کرده بودندشرکت کرده بودیم که من مدا رک لازم برای صدورکارت رودادم البته به مسئول بانوان مدارکمودادم حالاباخودم میگم نکنه سواستفاده کنه

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-3-29
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط matinalone نمایش پست ها
    سلامدختری بزرگ خانواده سنتی هستم که پسری ازمن خواستگاری کرددرابتداچون علاقه ای به ازدواج نداشتم مدام جواب ردمیدادم طوریکه به من پیشنهاددوستی دادولی بازردکردم ولی ایشان همچنان برخواسته خودمصربودندحتی زمانیکه تصمیم به جدایی میگرفتیم ومن جواب ردمیدادم بعدازچندروزبازسوال میپرسیدندبالاخره گذشت وگذشت تامن به ایشان اجازه دادم خودشان رامعرفی کنندچون من ایشون رونمیشناختم ولی ایشون من رومیشناختندوشماره ام روپیداکرده بودندخودشون رومعرفی کردندوقسم خوردندکه قصدشان جدی هست وگفتندسی ویک دوسالمه بچه نیستم که دنبال دوست دخترباشم وازاین حرفا....بعدازاینکه خودشان رادردانشگاه به من معرفی کردندمن همان روزبه ایشان گفتم که اگرقصدتان جدی هست وقصدونیت بدی نداریدعلاقه تان راثابت کنیدمادرایشان زنگ زدندواجازه خواستگاری گرفتندولی زمان مشخص نکردندبالاخره گذشت وخودایشان هم امدندباباباومامان حرف زدندوشرایطشون روگفتندوگفتندچه کارهایی قراره بکنندولی نزدیک دوساله که بصورت رسمی به خواستگاری نیومدندهرجامیره من رومعرفی میکنه یااگه جایی من روبشناسندخودش روبه عنوان نامزدمن معرفی میکنه درواقع به هرکسی که میشناسه میگه تواداره هم اتاقیهای من ازرابطه من خبرنداشتندطوریکه یکی ازهمکارهای من باایشون همسایست وهمه ماجراروبهش گفته،گفته که یه سال بهم التماس کرده بعدیه سال اجازه اشنایی دادم بعدش همه ماجراروگفته توادارشون جلسه بودمن روهم دعوت کردوبه همه همکارهاش گفت که من خانمشم هرچی هم من میگم بابااذیت میشم بابامامان اجازه نمیدن تنهایی بیرون برم مدام فکرمیکنندباتوام درحالیکه باتونیستم هرجابرم هزارباربهم زنگ میزنندکجایی؟نمیای؟حتی خانوادم تهدیدکردندکه اجازه نمیدیم درستوادامه بدی دانشجوی تحصلیلات تکمیلی یه شهردیگه هستم میگه همه تلاشم رومیکنم که زودتربیام راستی تایادم نرفته خدمتتون عرض کنم که من باایشون دست نمیدم وحدومرزرورعایت میکنیم درسته ازمزاج هم پرسیدیم( درهمین حد)فقط درحدی که فردامشکلی پیش نیادولی واردجزییات نشدیم چون معتقدم هرچیزی جای خودش روداره ولی یه مدتی هست که اصرارمیکنه ومیگه چرابه من دست نمیدی من هم گفتم ازنظرشرعی وقانونی درست نیست ولی میگه نه میخوای واسه خودت راه فراربذاری براحتی بتونی فراموشم کنی نمیخوای وابستم بشی وازاین حرفادرحالیکه شدیداوابستش شدم واوایل اصلاروم نمیشدبهش بگم دوست دارم درحالیکه براحتی الان بهش میگم این همه نوشتم تانهایتابه این برسم که تامیگم تکلیفمون رومشخص کن اولش میگه من همه سعیم رومیکنم ولی شب که میرسه به فکرخودکشی میوفته ازجلواومدن میترسه میگه میدونم دچارمشکل میشم ولی میام اصلاخانوادش جلونمیان خواهرش میادبامن صحبت میکنه مامانش صحبت میکنه میگه میایم ولی درعمل فرارمیکنندنمیخوان واسه خواستگاری بیاندوایشون هم میگندکه خودموخلاص میکنم یاتکلیف توروروشن میکنم ایااین انصافه بعدچندسال اینطوری تنهام بذاره؟اصلاچطورمیتونه خانوادش روراضی کنه؟خانوادش بهش میگن پسرم شرکتتوتازه راه اندازی کردی نکنه ورشکست بشی؟اصلااول خونمون رودرست کن بعدخواستگاری بریم فردابادختروخانوادش میخوایم رفت وامدکنیم بده خونمون رواینطوری ببینندمن هم گفتم من باخونه وزندگی شماکاری ندارم من فقط خودت رومیخوام خونه نداره یه روزمیگه نمیشه که اجاره نشین شیم بایداول خونه بخرم من میخوام عروس ببرم نمیخوام سختی بکشی مدام همینوتکرارمیکنهمیگه مشکلات من بعدازاین شروع میشه باباواسم شرط میذاره خب حقشه دخترشی وازاین حرفا...من ازکجامطمئن شم که راست میگه خانوادش نمیان؟اصلاازکجامطمئن شم که قصدش جدیه وفرداتاتقی به توقی نخورده نمیخوادفرارکنه وجلومیاد- - - Updated - - -ازهمتون معذرت میخوام که پستم طولانی شد
    دوست عزيزم سلامدر صحبت ها و نحوه برخورد اين شخص بايد بگم، بسيار مراقب باشيد، اينجوري كه من دستم آمد، اين فرد، با مخالفت هايي كه شما باهاش كردين، از راهه ديگه وارد شده، كه شمارو در موقعيتي قرار بده كه جز جواب مثبت ديگه كار ديگه نتونيد بكنيد، و اين نشانه خوبي نيست، يعني به خواسته و نظر شما در اولويت دوم اهميت نگاه مي كنه البته نظر خودش در اولويت نخسته، با توجه به شناختي كه از خوانوداتون پيدا كرده و يا عمومي نگاه كرده كه اكثر خانواده ها رو چي حساسن(كه اسم يه پسر رو يه دختر باشه) داره استفاده به نفع خود مي كنه، به نظر من ارتباط رو به حداقل برسون، حتما و حتما بگو با نظارت خانواده و با حضور اونها حتما حتما ازت خواستگاري بشه، ولاغيرخيلي حواست باشه، نكنه احساسي بشي كه اين حتما علاقه داره بزار همراش بشم. نه.اشتباه نكن، علاقه و عشق هميشه نشونش اينه، فرد به ديگري و منافع معشوقش فكر مي كنه و آبروي اون و نه به خودش، تمام هستيش مي شه اون نه منافع خودش. اين معناي دوست داشتن و عشقه. حتي گاهي از منافع خودش مي گذره. اما اين آقا رفتاراش نشون دهنده چيزايه ديگست. حداقل اينكه راه بدي در پيش گرفته.

  5. 4 کاربر از پست مفید koohe dard تشکرکرده اند .

    matinalone (یکشنبه 02 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 02 تیر 92)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    کسی که فکر خودکشی می کنه و ... نشان از بیماری روحی داره
    بهتر هست هرچه زودتر این آقا رو ترک کنید
    متاسفانه شجاعت کافی نداره و در حال بازی دادن شما هست
    یه روزی هم ولت می کنه و حرفی که می زنه اینه ، لیاقتت بهتر از من هست ! تمام

  7. 4 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    matinalone (یکشنبه 02 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 02 تیر 92)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    خودش بارهاوبارهاگفته كه ميترسم ازدستت بدم ميدونم لياقتت خيلي بيشتره حتي زمانيكه باخانواده حرف زدگفتش كه ميدونم دخترتون خيلي ازمن سرتره ولي من خواستگارشم
    حالاهم به هرنحوي شده ميخوادهمه بدونندكه من باايشون رابطه دارم حتي جاهايي كه من نميشناسم به همه معرفيم كرده همه وهمه اسم من روميدونند
    باهاش زيادجايي نميرم يامكان هاي عمومي نميرم ولي بازم به هركسي كه ميشناسه ميگه معرفي ميكنه فلاني شيريني خورده منه
    ازش گلايه كردم كه اين چه رفتاريه ميگه من ايناروميگم واسه خودم هم بده همه ميدونندباتواشنام اگه غيرازتوبه خواستگاري شخص ديگه اي برم دخترشون روبه من نميدند
    مدام ميگه مامان گفتش مااماده ايم ولي درعمل هيچي نيست بخداازابروم ميترسم نكنه بازيم بده ازسادگيم سواستفاده كنه چرااين كارهاروميكنه
    حالاهم دست گذاشته رواداره اي كه كارميكنم تاهمه اونجابفهمند
    ميگه تومحلمون همه توروميشناسندبااينكه من به محلشون نرفتم
    همش هم شمال ميره يكي نيست بهش بگه اول كارهات روراست وريس كن بعدبروبه باغت برس
    ديگه خسته شدم فقط ميخوام يه چيزي بهش بگم كه خودش رونشون بده توعمل انجام شده قراربگيره وقصدونيت واقعيش رونشون بده ولي نميدونم چيكاركنم
    تاميگم تكليفم رومشخص كن بعدچندساعت پيام ميده من همه تلاشم روميكنم ديگه خسته شدم اگه بلايي سرم اومدحلالم كن وازاين حرفا

    - - - Updated - - -

    راستي كينه شتري داره اگه ازكسي كينه به دل بگيره زهرش روميريزه يه بلايي سرش مياره
    خودش بهم گفته بودحتي شده ازدردوستي باهاش واردميشم وزهرم روميريزم حالاموندم چيكاركنم
    توادارشون يه دختربودكه به گفته ايشون قبلاباهم رابطه داشتنددرحدهمكارولي بعدش شايعه شده كه اين دوتاباهم رابطه دارندايشون خواستگاردخترخانمه درحاليكه خودشون گفتندمن سراين موضوع بادخترخانم دعوام شدوگفتم واقعيت نداره ولي روزجلسه زيادبه دخترخانم نگاه ميكردوقتي دخترخانم حواسش نبودبعدسرش روپايين مي انداخت من دخترخانم روديدم همش ميگه حيف سنش زياده؟ديدي چه خوش تيپ بودلباسهاي مارك دارميپوشه باباش خيلي پولداره
    درحاليكه دختره چيزي نداشت ولي ازدخترهاي به روزي بودكه خيلي به خودشون ميرسندويه شال كوچولوميندازندبخداازروحسا دت نميگم ولي واقعيته

    - - - Updated - - -

    ميگه چراخانوادت ميگن براي دختربده من هم گفتم توفرهنگ مابراي دختربده درحاليكه خودش ميگه نه اينطورنيست براي پسرهم به اندازه دختربده همش خودش روتبرئه ميكنه نميخوادواقعيت روقبول كنه تازگياهم توفازمسائل ... رفته وازعلايقش ميگه هي بهش ميگم بدم ميادوقتش نيست ميگه ببخشيدعذرميخوام تكرارنميكنم ولي چندروزبعدبازم يه مسئله جديدپيداميكنه ميگه چرامن باهات راحتم وميتونم حرفهام روبهت بگم بعدش برميگرده ميگه شرمندتم بخداشرمندتم عمري باشه جبران ميكنم
    ویرایش توسط matinalone : یکشنبه 02 تیر 92 در ساعت 11:29

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوستان هر چی می نویسن، شما یه تشکر می زنی و باز می آیی می گی آخه گفته، آخه می گه ...
    گفتن ها را ول کن.
    چیکار کرده؟

    خودت هم خوشت می آد علاف باشی و باهات بازی بشه انگار!

    اکثرا که گفتند اصلا فرد مناسبی برای فکر کردن نیست. ولش کن.
    اما حالا که اصرار داری که خیلی خوبه و خیلی چیزها گفته،

    رابطه را کاااااااااااااامل قطع کن. بدون کوچکترین ارتباطی
    اونوقت اگر بخواد اقدامی کنه، احساس خطر می کنه و شاید اقدام کنه.

    البته از نوشته های شما مشخصه که جرات همچین کاری را ندارید.
    به یک رابطه بیمار عادت کردید و وسطش گیر کردید.
    خیلی توانایی می خواد بیرون کشیدن خودتون از این وضعیت.
    کاش متوجه بودید که دارید چیکار می کنید.

  10. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Eram (یکشنبه 02 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), داود.ت (یکشنبه 02 تیر 92)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    بهتره رهههههههههههههههههههااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااشششششش كني.
    اين رابطه مثل يك باتلاقه كه تو توش گير افتادي.
    از خدا ميخوام كمكت كنه زودتر چشمات باز بشه قبل از اينكه اتفاقي برات بيفته ياآبروتو ببره.

  12. 2 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    matinalone (یکشنبه 02 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 02 تیر 92)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام
    به نظرمن سریعا این رابطه رو قطع کنید.یکی از دوستام تو شرایط مشابه با شما بود و به کمک یک مشاور موفق شد مشکلش رو حل کنه.
    خودتو انقدر کم ارزش نشوننده براش بزار واسه بدست آوردنت بدوه نه اینکه توی مشتش باشی.
    به نظر دروغ گو میاد.ضمنا شاید شمال زن داره یا کسی هست که انقدر میره!! ببین اول رابطه رو قطع کن بعد باخودت فکرکن که اشکال کارتون کجا بود که دیگه تکرار نشه تو موارد بعدی.
    ضمنا تو دختری مجردی باید آزاد باشی شادباشی نه محدود به یه آدم که عرضه براومدن از پس خودشم نداره.
    نمیگم اسونه ولی مثل کوه باش با یه پشتوانه محکم به اسم خدا که همیشه هست.از مشاوره های خبره و نیز این تالار هم میتونی استفاده کنی.بدون که تو تنها نیستی

  14. 4 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    matinalone (یکشنبه 02 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92), sanjab (یکشنبه 02 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 02 تیر 92)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 بهمن 94 [ 13:54]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    2,929
    سطح
    33
    Points: 2,929, Level: 33
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    85

    تشکرشده 129 در 66 پست

    Rep Power
    24
    Array
    راستش میترسم میترسم رابطم روقطع کنم دنبال دردسرنمیگردم ولی میترسم تهدیدبشم یایه کاری کنه که ابروم بره
    همه همسایه هامون ،محل کارودانشگاه همه میدونن دخترسربه زیری هستم ولی اشتباه کردم که اجازه اشنایی دادم فکرمیکردم بایداول اشناشدبعدازدواج کرددرحالیکه اشتباه کردم
    خیلی میترسم که کینه به دل بگیره چون میشناسم چطورادمیه؟چطورتهدیدمیکنه؟ چطورزهرش رومیریزه؟
    یکی ازدوستان نوشته مثل باتلاق میمونه توتوش گیرکردی حقیقت هم همینه من تواین رابطه گیرکردم
    عقلم بهم میگه به دردت نمیخوره باروحیات توسازگارنیست توحساسی نمیتونی خشونت روتحمل کنی ولی گیرکردم
    راستی ماباهم پیش مشاورهم رفتیم قبل ازورودمن همه جزئیات رونوشتم وبه اقای مشاوردادم منشی پیش ازمابه اقای مشاورداده بودولی ایشون هیچی نگفتندفقط گفتندشمادوتاباهم مشکلی نداریدخوشبخت باشیدبایستی پدرومادراقاپسرتشریف بیارنددرحالیکه اوناعمراپیش مشاورنمیرن این هم ازمشاوره مادوتا
    ویرایش توسط matinalone : یکشنبه 02 تیر 92 در ساعت 14:36

  16. کاربر روبرو از پست مفید matinalone تشکرکرده است .

    roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92)

  17. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 92 [ 16:33]
    تاریخ عضویت
    1391-2-17
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    1,080
    سطح
    17
    Points: 1,080, Level: 17
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 47 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من هم یکی از دوستام موردی شبیه شما رو داشتن،اون آقا پسر هم تمایلی به خواستگاری و کارهای رسمی نداشت و وقتی هم که صحبتی به میان میومد که دخترخانم خواستگار داره ،میگفت که اگه نامزد کنی هم تو و هم نامزدتو میکشم ، خونواده تو آتیش میزنم و از این جور حرفا و... حدود 4 سال دختر خانم رو اینجوری کاشت و اجازه نداد با کس دیگه ای ازدواج کنه
    ولی در نهایت به اجبار خانواده دختر اومد خواستگاری و با کلی مکافات عقد کردن . بعد عقد هم پسره تازه خود واقعیشو نشون داد،دست بزن ،عصبی شدن شدید ،بی عرضگی و بی پولی و دروغگویی شدید سر هر چیز ساده و دخالت پدر ومادرش و ... و تازه بعد عقد هم سر عروسی گرفتن ادا درومیورد و اقدامی نمیکرد حدود 3 سال دختر رو سرکار گذاشت،چون از خودش اراده ای نداشت
    بعد اون موقع بود که دوستم پیش مشاوره رفت و موضوع رو گفت.مشاوره هم بهش گفته بوده که این آقا جرآت نداره و همه حرفا و تهدیداشم بیخود و الکی بوده.بهش گفته بوده که کاش اون موقع ازش جدا میشدی و اگه با یه مامور یا 110 یه بار ترسونده بودیش کارت به اینجا نمیکشید. نهایت بعد کلی سو استفاه آقا از هم جدا شدن
    الان هم که میبینی طرف شما داره اینجور ادا درمیاره به خاطر اینه که بهتر از شما فعلا موردی نداره و به قول معروف شما رو تو پیاز خوابونده برای چند سال آیندهhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/frown.png
    به نظر منم الان ازش جدا شی بهتره .درآینده هم اگه بخواد مزاحمت بشه به راحتی میتونی بگی که خواستگار بوده و چون شما بهش جواب رد دادی اینطوری میکنه.به همین راحتی
    مطمئن باش اینجور آدما جرات ندارن.یه بار امتحان کن تا مطمئن بشی ولی نه با آینده ات!!!!!!!!!!!!!!!!

  18. 4 کاربر از پست مفید noterdam تشکرکرده اند .

    matinalone (یکشنبه 02 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 02 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), داود.ت (یکشنبه 02 تیر 92)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: شنبه 23 خرداد 94, 09:20
  2. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 اردیبهشت 93, 18:27
  3. من وبچه هام وتنهایی
    توسط پاکان باران در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 36
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 خرداد 92, 09:33
  4. +آشنایی با تفاوتهای مرد و زن ..وتاثیر آن در روابط سازنده
    توسط arash11 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 آبان 88, 09:27
  5. روشهایی برای تثبیت علاقه وتفاهم درزندگی
    توسط خسته ام در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 اردیبهشت 88, 09:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.