موضوع: راهنمایی تو خواستگای4(بهبود یافتن مشکلات)

نوشته اصلی توسط soheil2

فکر میکنم تا حدودی درست باشه و مهریه هایی که تعیین میشه ناعادلانس .
یه کارمند رو حساب کنید با درآمد ماهی 800 تومن . هیچی نخوره و پیاده بره سر کار و مریض نشه و... 220 ماه طول میکشه 110 سکه رو تهیه کنه .

1 درصد فرض رو بر این بذارید که دختر خانم سر یه موضوع الکی مهریه رو به اجرا بذاره اونوقت چی به سر پسر بدبخت میاد؟به خاطر یه عشق و دوست داشتن و پذیرفتن در خواست طرف باید یه عمر تو زندان بمونه .
نمونه هاش رو هم بسیار دیدیم.

فرهنگ گفت مهریه کم باعث میشه راه طلاق برای مرد بازتر بشه در حالی که از اون طرف هم مهریه زیاد باعث میشه دخترها یه اهرم فشار و ایجاد ترس در پسر داشته باشند تا زور بگن .

در کل باید همه چیز برابر بشه . چه هزینه های جشن عروسی و گرفتن خونه و جهیزیه و... چه حق طلاق و اموال و...

داداش عزیز مرسی لطفا اینو کسانی بخونن که ادعای زن سالاری دارن و نمی دونن مرد بیچاره چی میکشه

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط curious5749

سلام، ببین من تا یه حدی حرفاتو می فهمم درک میکنم منظورت از گرگ بودن یعنی چی، منم مثل تو با همه جور آدمی کله زدم از گرگ گرفته تا انسان انسان!
ولی یادگرفتم که جای گل گل باشم و جای خار خار، ادبیاتت در مورد ازدواج جالب نیست
درضمن مسیله مهریه رو هم بسپر به بزرگترها اونها اطلاعات و تجربشون بیشتر از تو، و مطمین باش پدر و مادرت نمیزارن تو این موضوع ضرر کنی
موفق باشی

بله منظور بنده از گرگ بودن این نیست به طرف بی احترامی کنی بدبختش کنی با روحیه اون طرف بازی کنی و از این حرفا منظورم اینه که یه وقت کسی می خواد به زور حرفشو ثبت کنه زوره الان که باب شده تو شهر ما اینجوریه که 4 قلم به پای داماد گفتیم چشم خونه هم چشم ماشین چشم خرج عروسی عقد چشم بعد بیام مهریه و بذارم 1368 این زور نیست جانه داداش زور نیست منظورم این بود عزیزم

نوشته اصلی توسط mahsa63

من قبول دارم مهریه ملاک خوشبختی نیست....
ولی دلیلی که خواستگاری این خانم رفتید چه ملاکش هست.که اگر بشه و نشه براتون فرقی نداره....؟؟؟؟؟
برام سوال شد؟آخه یعنی هیچ حس و احساسی بهش ندارید حتی تو ذهنتون؟
مهریه 110 خوبه به عرف هست.ولی اگر خواستگاری رسمی باشه خیلی کم پیش میاد اینقدر رو قبول کنن خانواده دختر.مگر شما رو کاملا بشناسن.شما به خودتون اطمینان دارید اونا که ندارند
همون طور که اونا به دخترشون اعتماد دارن و قبول دارند و شما ندارید.
در هر صورت براتون آرزوی خوشبختی دارم

- - - Updated - - -

منظورم مهریه 14 سکه بود که راحت قبول نمیکنند.ولی 110 خوبه.
ولی خوب هر کس ملاکی داره.په شما و په خانم

سلام مهسا خانوم من از بچگی گیر بودم رو تموم مسائل باورت میشه تک تک حرفا و سوالاتم میشه معیار ممکنه دوستان بگن 50تا زیاده بابا باور کنین من رو همه چی حساسم وقتی میگم طرف نباید قلیونی باشه یعنی 1 بارم نکشیده باشه راستیتش امروز مشاوره داشتم نمی دونم سوالاتی برام نوشت گفت اینا معکوس هستش بپرسی می تونی راحت بفهمی طرف چند مرده حلاجه اینقدر مزه داد امروز مشاوره طرف می فهمید حرفامو بهش گفتم من غیر طبیعی هستم گفت نه شما فقط یکمی گیر هستی گفتم بابا حق بده الان به کسی نمی شه اعتماد کرد و از این حرفا خیلی نظرمو نسبت به جنس مخالف تغییر داد مرسی از اون

در ضمن شما میگی 110 بگو بگم 1368 که 110 تاش حساب می اد و خودمم بیشتر 3 نکنم دیگه نه عزیز من دختری که فقط فقط قصدش ازدواج باشه اولا به طلاق فکر نمی کنه دوما 1368 نمی زاره بابا ما هم تو این مملکت داریم زندگی می کنیم خودم دختر زیر دستمه خودشونو بهتر از خودشون می شناسم

به هر حال مرسی متشکرم

مشاوره بیچاره معلوم نیس بش چی گفتی که گفته نه آقا شما فقط یکم گیری!!! :))
آسمونی بوووووووووووووس محکم
فرهنگ نظراتت خوبه

اینجا یه سایت عمومیه طبق قوانین هر کسی تو هر تاپیکی میتونه نظر بزاره
فرهنگ و آسمونی شما دمق شدین؟ ما که با وجود حال روحی بد این روزام میام اینجا و این تاپیک و برخورد این آقا رو میبینم شاد میشم ...کلا خنده از رو لبام نمیره
مشتاقانه منتظر تاپیک پنجمتون هستم:d

یه وبلاگم بنویسی خواننده پروپاقرصت میشم

[
من مخلص اقا فرهنگم هستم دمش گرم هر بار تاپیک می زارم میاد نظر میده بیشتر اوقات اختلاف نظر وجود داره بازم به غیرتش می اد نظر با حال و کار ساز میده

آقای بی وفا بر اساس نوشته هایی که ازتون توی تاپیکاتون دیدم نظر میدم.
1- چیزی که من دارم می بینم ادبیات نامناسبیه که به کار می برین. موضوع صحبتاتون در مورد ازدواجه و به نظر میاد این ادبیات رو که از یه طرز فکر ناشی می شه در مورد ازدواج و خانم ها و به خصوص همسر اینده اتون دارین اما احتمال زیاد این شیوه فکر و ادبیادتون فقط به حیطه ی زندگی مشترک و همسر خلاصه نمیشه و در بقیه موارد هم هست. به نظر من خوبه که روی شیوه ی خشنی که دارین در مورد فکر کردن به ادما یه مقدار تجدید نظر کنین. می تونین از ظاهر و فرم بیان افکارتون شروع کنین. حتی یه فکر درست رو وقتی بد و نامحترمانه بیان کنن دیگه درست به نظر نمیاد. کم کم طرز فکرتون هم ملایم تر میشه.
2- به نظرمن که نه کارشناسم نه هیچی اینطور میاد که شما الان کاملا اماده ی ازدواج نیستید. به خاطر همین فکرا و همین نگاه هاتون. نگاهتون به زندگی مشترک یه مقدار نیاز به اصلاح داره. برای این موضوع اگه بتونین مشاور یا روانشناس خوب پیدا کنین خیلی می تونه کمک کننده باشه که توی زمان کمی به اون مقدار از ملایمت همراه با پختگی که نیازه برای زندگی مشترک برسین. به نظرم یه مقدار نگاهتون خشن است نسبت به زندگی. توی زندگی مشترک بعضی وقتا ملایمت نیاز میشه. پس همراه و همزمان با خواستگاری و هر جی حتما مشاور خوب هم پیدا کنین که کمکتون کنه کمی نسبت به زندگی مشترک دید بهتری پیدا کنین تا وقتی رفتین توی زندگی با خانمتون مشکلی برای هیچکدومتون پیش نیاد. به نظرم زیاد انعطاف پذیر نیستید.
امیدوارم که نظراتم ناراحتتون نکرده باشه. و البته من ممکنه اشتباه کرده باشم. پیشاپیش اگه ناراحتتون کردم عذرخواهی می کنم.
موفق باشید.

نوشته اصلی توسط meinoush

آقای بی وفا بر اساس نوشته هایی که ازتون توی تاپیکاتون دیدم نظر میدم.
1- چیزی که من دارم می بینم ادبیات نامناسبیه که به کار می برین. موضوع صحبتاتون در مورد ازدواجه و به نظر میاد این ادبیات رو که از یه طرز فکر ناشی می شه در مورد ازدواج و خانم ها و به خصوص همسر اینده اتون دارین اما احتمال زیاد این شیوه فکر و ادبیادتون فقط به حیطه ی زندگی مشترک و همسر خلاصه نمیشه و در بقیه موارد هم هست. به نظر من خوبه که روی شیوه ی خشنی که دارین در مورد فکر کردن به ادما یه مقدار تجدید نظر کنین. می تونین از ظاهر و فرم بیان افکارتون شروع کنین. حتی یه فکر درست رو وقتی بد و نامحترمانه بیان کنن دیگه درست به نظر نمیاد. کم کم طرز فکرتون هم ملایم تر میشه.
2- به نظرمن که نه کارشناسم نه هیچی اینطور میاد که شما الان کاملا اماده ی ازدواج نیستید. به خاطر همین فکرا و همین نگاه هاتون. نگاهتون به زندگی مشترک یه مقدار نیاز به اصلاح داره. برای این موضوع اگه بتونین مشاور یا روانشناس خوب پیدا کنین خیلی می تونه کمک کننده باشه که توی زمان کمی به اون مقدار از ملایمت همراه با پختگی که نیازه برای زندگی مشترک برسین. به نظرم یه مقدار نگاهتون خشن است نسبت به زندگی. توی زندگی مشترک بعضی وقتا ملایمت نیاز میشه. پس همراه و همزمان با خواستگاری و هر جی حتما مشاور خوب هم پیدا کنین که کمکتون کنه کمی نسبت به زندگی مشترک دید بهتری پیدا کنین تا وقتی رفتین توی زندگی با خانمتون مشکلی برای هیچکدومتون پیش نیاد.
امیدوارم که نظراتم ناراحتتون نکرده باشه. و البته من ممکنه اشتباه کرده باشم.
موفق باشید.

بسیار درست گفتی و نظر ما هم همینه
در این غروب دل انگیز دعا میکنم خدا به من هم لحن بیان خوب بده تا بتونم نطراتمو درست بیان کنم و خالی از کنایه باشه

نوشته اصلی توسط meinoush

آقای بی وفا بر اساس نوشته هایی که ازتون توی تاپیکاتون دیدم نظر میدم.
1- چیزی که من دارم می بینم ادبیات نامناسبیه که به کار می برین. موضوع صحبتاتون در مورد ازدواجه و به نظر میاد این ادبیات رو که از یه طرز فکر ناشی می شه در مورد ازدواج و خانم ها و به خصوص همسر اینده اتون دارین اما احتمال زیاد این شیوه فکر و ادبیادتون فقط به حیطه ی زندگی مشترک و همسر خلاصه نمیشه و در بقیه موارد هم هست. به نظر من خوبه که روی شیوه ی خشنی که دارین در مورد فکر کردن به ادما یه مقدار تجدید نظر کنین. می تونین از ظاهر و فرم بیان افکارتون شروع کنین. حتی یه فکر درست رو وقتی بد و نامحترمانه بیان کنن دیگه درست به نظر نمیاد. کم کم طرز فکرتون هم ملایم تر میشه.
2- به نظرمن که نه کارشناسم نه هیچی اینطور میاد که شما الان کاملا اماده ی ازدواج نیستید. به خاطر همین فکرا و همین نگاه هاتون. نگاهتون به زندگی مشترک یه مقدار نیاز به اصلاح داره. برای این موضوع اگه بتونین مشاور یا روانشناس خوب پیدا کنین خیلی می تونه کمک کننده باشه که توی زمان کمی به اون مقدار از ملایمت همراه با پختگی که نیازه برای زندگی مشترک برسین. به نظرم یه مقدار نگاهتون خشن است نسبت به زندگی. توی زندگی مشترک بعضی وقتا ملایمت نیاز میشه. پس همراه و همزمان با خواستگاری و هر جی حتما مشاور خوب هم پیدا کنین که کمکتون کنه کمی نسبت به زندگی مشترک دید بهتری پیدا کنین تا وقتی رفتین توی زندگی با خانمتون مشکلی برای هیچکدومتون پیش نیاد.
امیدوارم که نظراتم ناراحتتون نکرده باشه. و البته من ممکنه اشتباه کرده باشم.
موفق باشید.

چرا ناراحت بشم حقیقتو داری میگی بله یکم خشن بر خورد می کنم ولی بخدا دارم قسم می خورم به همین وقت اذان که اصلا تو بیرون حتی با طرف مقابلم این جوری حرف نمی زنم کلا ادم شوخ طبعی هستم من بیشتر سر موضوعات واقعا اعصابم میریزه به هم مثلا امروز باید چکم پاس میشد ولی نشد باورت میشه تا حد جنون اعصابم خورد شد این مسئله کار رو من تاثیر گذاشته یه چند روزی هست واقعا به هم ریختس ولی من بابا دیوانه نیستم این پیغامتو حتما سیو می کنم شاید روزی به کارم بیاد اره خیلی جوشیم ولی هیچ گاه به کسی در هنگام خشونت روحی توهین نمی کنم دست رو طرفم بلند نمی کنم اینو از بابت خودم مطمئنم اونم یه دختر از من چ.ب بوخوره اصلا فکرشم موجب ناراحتی بنده میشه اره امروز مشاوره رفتم مشاوره یکی از اشنا های دوستم بود نشستم صاف و صوف حرف زدم گفتم من اینجوریم نمی دونم چی کار کنم گفتش شما خاطره بد داشتید و اینا گفتم ایام دور بله و از این حرفا
ولی اون جوری که فکر می کنی نیستم بابا فقط جوشی ام نمی دونم به نظرت حل میشه ؟؟؟؟؟؟؟