به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    ترس از جنس مخالف
    این ویژگیه که خیلی از نوجوونها و جوونهای کشور ما دارن. من خودمم بیشتر عمرم همین طور بودم و ترس و اضطراب زیادی موقع ارتباط و صحبت با جنس مخالف داشتم

    راهکار خیلی ساده است
    راهکار مقابله و ترک ترس چیه؟ اینه که بری سمت اون چیزی که ازش می ترسی
    من بیشتر عمر و زندگیم رو تا یادم میاد از 3 تا چیز مثل مرگ می ترسیدم. ارتفاع و جای بلند ، آمپول ، ارتباط و صبحت با جنس مخالف
    که الان همه شون به جز مورد اولی حل شدن. هنوز از پشت بوم سه طبقه خونه مون نمی تونم پایین رو نگاه کنم. البته بهتر شدم چون قبلا از پل هوایی هم نمی تونستم برم ولی الان می تونم

    اینکه بتونی ترستو بریزی فقط و فقط یه راه داره اینکه بری سمتش
    باید سعی کنی با جنس مخالف بیشتر ارتباط بر قرار کنی و صحبت کنی. شما دختر بالغ و عاقل و تحصیل کرده ای هستی و نگران این نیستی که فریب بعضی پسرها رو بخوری. اینم به خوبی می دونی که پسرها هم آدمن و بین شون هم آدم با جنبه و مثبت و ایده آل برای دوستی سالم هست و هم آدم سو استفاده گر و پست
    باید سعی کنی ارتباطت رو با جنس مخالف به خصوص هم سنهای خودت بیشتر کنی

    بیکار هم تا می تونی نباش. اگه شاغل نیستی حتما وقتت رو با کلاسهای مفید و تا جای امکان سخت و مشکل پر کن. بیکار که باشی هی به ضعفهات فکر می کنی و ترست تشدید میشه. از من می شنوی اگه بتونه کلاسهای مختلط زبان یا دیگر رشته ها بری برات معجره می کنه

  2. کاربر روبرو از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 16:15]
    تاریخ عضویت
    1392-3-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    175
    سطح
    3
    Points: 175, Level: 3
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    in k chizi nist shoma khodetono enqad dargire in mozo kardid , shoma be qesmat eteqad darid? age are manam daram fek mikonam hanoz qesmat nashode ama khoshal bash k kesi behet darkhaste dosti nadade fekresho bokon age yeki alaki behet pishnehade dosti midad warede rabete mishodi bad az moddate welet mikard ya aslan fek kon az akhlaqesh khoshet nemiyomad onwaqt fek mikoni kheli khob mishod?? badesham hey gozashtaro yadet miyawordi, doste ziyad ba in mozo khodeto dargir nakon kash man ham seno sale shoma budam ba hij pesari harf nemizadam ya warede rabete nemishodam k alan bayad pashimon mesle sag pashimon basham.
    eshallah khoda hameye khobiharo behet bede khosh bash azizam

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    خوب فهمیدیم که شما درون گرایی تنها راهکار شما بازم میگم از دیدگاه من نه به قول بعضی دوستان نه فیستون می تونه باشه نه تیپتون نه .....
    مشکل شما اجتماعی شدن هست شما باید اجتماعی بشی یعنی چی یعنی اینکه تو یه جمع خونوادگی قشنگ و به موقع حرف بزنی مثلا خود من من ادم برون گرایی ام یعنی از تست 30 نمره ای از سوی مشاور 28 گرفتم در ان واحد حتی هر جور فکرشو کنی پیر جوون دختر پسر بیاد ازم سوالی حرفی هر چی بگه بدون دست پاچگی بهش جوابشو می دم اینو گفتم که می تونی تو ام مثل من باشی اما چطور؟؟؟؟؟؟

    شما باید رو خودت کار کنی مطالب خیلی خوبی هست تو سایت تبیان اونورا در مورد برون گرا شدن مطالعه کن 50% مشکلت با این مطالب حل میشه 50% باقیمونده هم با ارتباط بیشتر با دوستانت حل خواهد شد اگر همه ی این کارارو کردی ببین اگه خواستگار دم خونتون چادر نزد اسم ایدیمو از بی وفا می کنم با وفا
    در کل مشکل اساسی شما همینه ناراحت نباش عزیز انشالله حل میشه
    به امید یزدان
    یا حق

  5. کاربر روبرو از پست مفید بی وفا تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92)

  6. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من تاپیک شما را خواندم و چند نکته به نظرم رسید.
    1- شما می گویید که نه پیشنهاد دوستی داشته اید و نه ازدواج و از این مسئله ناراحت هستید. ازدواج و دوستی دو مسئله کاملا متفاوت و جدا هستند. اولی به هیچ وجه مثبت نیست و باعث مسائل فراوانی می شود که در این سایت مثل نقل و نبات موجود است. اما ازدواج یک ضرورت و نیاز است که بسیار مثبت و طبیعی است. اینکه شما به ازدواج فکر می کنید نشان از سلامت فکری شما است. نشان اینکه به نیازهایت توجه داری و به بهانه های واهی مثل ترس از سیاه بختی ، تنفر از مردان یا مستقل بودن نیاز را سرکوب نکرده اید. در ثانی اینکه کسی به شما پیشنهاد دوستی نداده یک امتیاز بسیار خوب برای ازدواج است. من پسرهای زیادی را در این سایت دیده ام که علی رغم دوستی با دختران در زمان مجردی از اینکه همسرشان در گذشته دوستی های مشابه داشته ناراحتند. بله شما قابل اعتماد هستید و کسی که با شما ازدواج کند می تواند به وفاداری شما بیشتر از صد در صد اطمینان داشته باشد. همه ی آدم ها می خواهند همسر وفادار داشته باشند. پس به خودت افتخار کن.
    2- در تاپیک های دیگر هم من این موضوع را دیدم : دختران دانشجو از اینکه در دانشگاه پسری به آنها توجه ندارد و پیشنهاد ازدواج از طرف دانشجویان پسر ندارند ناراحت هستند. من خودم از هیجده سالگی تا به حال دانشجو هستم. هم دانشگاه آزاد را تجربه کرده ام و هم دانشگاه دولتی. من از گذشته اطلاع ندارم اما در این چند سالی که من در دانشگاه بودم حداقل در هم دوره های خودم ازدواج دانشجویی ندیدم. از طرف دیگر تعداد پسرهای دانشجو هم بنا به مشاهدات عینی خودم و هم بنا به آمار از دختران کمتر بود. از طرف دیگر اکثر پسرهای دانشجو شغل و درآمدی که برای ازدواج مناسب باشد نداشتند یا کلا خرجشان را خانواده می داد. بنابراین نمی توانند به طور جدی به ازدواج فکر کنند .اگر در این سایت بگردی تاپیک های زیادی هست از پسران دانشجو که شرایط ازدواج نداشته اند بنابراین چند سال با دختری دوست بوده اند تا شرایط فراهم شود که عواقب بدی برای هر دو داشته است. پس در این دوره و زمانه ازدواج دانشجویی محتمل نیست. با این شرایط چه قدر احتمال ازدواج در دانشگاه را می دهی ؟ دانشگاه فرصتی برای رشد شخصیتی و تحصیلی و اجتماعی است. در دانشگاه برنامه های متعدد مثل همایش ها ، انجمن ها ، اردوها و مسابقات کتابخوانی و ... است. به دانشگاه به عنوان فرصتی برای رشد نگاه کن نه توجه و ازدواج.
    3- به گفته ی خودتان اهل نماز و ارتباط با خدا بوده اید اما به خاطر فشار روانی که به شما وارد شده است دیگر نمی توانید نماز یا دعا بخوانید و این مساله شما را ناراحت کرده است. به نظر من شما آدم بی اعتقادی نیستی بلکه ناگهان فشار شدیدی به شما وارد شده است که احتمالا ادامه دارد. اگر علاوه بر نماز و ارتباط با خداوند سایر جنبه های زندگی شما مثل درس ، کارهای روزمره ، فعالیت های روتین شما با مشکل مواجه شده است، اگر حس غم و ناراحتی یا به گریه می افتید ، احساس بی قراری و بی تابی و اضطراب آزار دهنده دارید ، منزوی و گوشه گیر شده اید ، دائما به مساله ای که گفته اید فکر می کنید به طوری که حس کلافگی و ناراحتی می کنید و نمی توانید جلوی فکرها را بگیرید ، ناراحتی جسمی پیدا کرده اید که علت خاصی ندارد و سابقه نداشته مثل اختلالات گوارش و هر نوع درد بی علت و چیزهایی از این دست باید جدی بگیرید. لازم نیست همه این علائم با هم باشد یکی از آنها هم باشد توجه ویژه لازم است. پس اگر این حالت ها را دارید باید نزد یک پزشک اعصاب و روان ( روانپزشک ) بروید تا او شما را چکاپ کند. اصلا هم به این حرف من به عنوان تابو نگاه نکنید. ما باید مواظب سلامت تمام بدن باشیم و سیستم اعصاب مرکزی که مهمترین رکن بدن است به توجه و مواظبت ویژه نیاز دارد و چکاپ در پزشکی امروز یک رکن است. پس حتما علائمی که گفتم بررسی کنید.
    و نکته ی آخر اینکه درون گرایی و برون گرایی یک تیپ شخصیتی و یک ویژگی است که بسیار طبیعی است و آدم ها به دو دسته برون گرا و درون گرا تقسیم می شوندو از زمان تولد این ویژگی همراه انسان است و ذاتی است نه اکتسابی . خود من درون گرا هستم. درون گرایی مانع ارتباط نیست بلکه آدم درون گرا ارتباطات کمتر اما با عمق بیشتر برقرار می کند. یعنی انسان درون گرا و انسان برون گرا هر کدام به سبک خود ارتباط برقرار می کنند. که هیچ یک ارجح بر دیگر نیست. اما نکته ی مهم این است که ارتباط باید چهره به چهره و واقعی باشد. چت و ارتباط مجازی علاوه بر آسیب هایی که دارد فرد را از دنیای واقعی دور می کند. پس اصلا چت نکن و به ارتباط با انسان هایی که می بینی روی بیاور. حتی یک یا دو نفر. حتی اگر ارتباط موفق و عمیق با یک نفر داشته باشی بهتر از این است که چت کنی. اما درون گرایی با عدم ارتباط و انزوای اجتماعی و گوشه گیری زمین تا آسمان تفاوت دارد. پس بهتر است راجع به درون گرایی و برون گرایی مطالعه کنی و تیپ شخصیتی خودت را معین کنی. بفهمی منزوی هستی یا درون گرا.

  7. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92), فرانک بانو (سه شنبه 28 خرداد 92)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    من فکر کنم تو این تاپیک پست گذاشته بودم و یه سری راهکار داده بودم
    اما نیست اگه حذف شده بود که پیغامش برام میومد ...
    البته با توجه به جوابها فهمیدم که پیغاممو خوندی

    تو دانشگاه دنبال ازدواج نباش! تو محل کارم که جای کاره! تو خیابونم که حرفشو نزن
    کلا تو خیلی دختر خوبی هستی و نجیبی همسر خوبی خواهی شد فقط مهم اینه که یکی کشفت کنه
    که اونم مشکل تو نیست چون تو به اندازه کافی خوب و نجیب هستی و اینو بقیه باید بفهمن
    با توجه به ساختار این مکان میتونم راهکار بدم که چهل روز سوره یاسین بخونی رد خور نداره حتما ازدواج میکنی

    اینم بخونی خوبه
    چگونه همسر خود را بیابیم
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  9. کاربر روبرو از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92)

  10. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم برداشت جوانه از پست من کاملا اشتباه است. نکند فکر کنی منظور من ازدواج نکردن یا اقدام نکردن برای ازدواج است. اگر ایشان کمی صبر داشت تا من بتوانم بیشتر با شما ارتباط برقرار کنم بهتر بود تا اینکه این طور قضاوت کنند. نکته هایی که من گفتم توضیح چند اصل کلی است که برای ازدواج موفق بسیار لازم است:
    اعتماد به نفس داشته باش و ارزش نکات مثبت خودت را بدان. که در نکته اولم تکیه ام روی همین نکته بود. به خاطر اینکه مردی به شما پیشنهاد دوستی نداده اعتماد به نفست را از دست نده. به دلیلی که توضیح دادم.
    ازدواج دغدغه همه جوان ها است. اما این پیشامد می تواند در هر جایی اتفاق بیفتد. حالا در دانشگاه ها به علت شرایطی که گفتم و مشکلات دیگر جامع امروز این احتمال نسبت به ده سال قبل که ازدواج های دانشجویی رواج بیشتری داشت کمتر شده است. اما صفر نیست. پس نباید این استرس را به خود وارد کنید که چرا در دانشگاه پیشنهاد ازدواج ندارید. هر جای دیگری این اتفاق می تواند بیفتد. به شرطی که مهارت های لازم را داشته باشیم. شما گفته بودید که در ارتباط با آقایان مشکل دارید. خوب من هم پیشنهاد دادم در امکانات و فعالیت های جانبی دانشگاه وارد شوید. این گونه بیشتر دیده می شوید. بیشتر مهارت می آموزید. و احتمال اینکه در این فعالیت های مشترک با کسی آشنا شوید بیشتر است تا اینکه فقط سر کلاس حاضر شوید. پس این طوری هم استرس کمتری دارید و هم مهارت می آموزید و هم فرصت ها بیشتر می شود.
    شما گفته بودید که یکی از فعالیت های روتین زندگی تان (نمازخواندن ) تا مشکل مواجه شده و علی رغم میل باطنی نمی توانید انجام دهید. من هم چون با این شرایط هم به صورت مشاهده ای و هم به صورت مطالعه مقالات آشنایی دارم گفتم که سرسری از کنار این علامت رد نشوید و وجود علائمی را که گفتم بررسی کنید تا مطمئن شوید این فشار روحی بیش از حد و آسیب زننده نیست. آرامش کامل و ریلکس بودن ذهن یکی از شرایط اساسی و لازم برای هر ازدواج است.
    روی خودتان عیب نگذارید و برچسب به خودتان نزنید. چون با این کار از مشکلات واقعی خود غافل می شوید و استرس زیادی هم تجربه می کنید. شما به اشتباه درون گرایی را عیب می دانید در حالی که نیست و توضیحش را دادم. شما اگر واقعا درون گرا باشید با توجه به یافته های روانشناسی باید با پسری که درون گرا و همسان شما است ازدواج کنید. چون تحقیقات نشان داده ازدواج به شیوه همسان گزینی موفق تر از ازدواج ناهمسان است.
    راستی توصیه جوانه کاملا خوب است. شما حتما لازم نیست یاسین بخوانید اما قلبا از خدا بخواهید کمکتان کند و به او توکل کنید و برای خوشبختی خود دعا کنید. هم ریلکس می شوید و هم قلبتان اطمینان می یابد که پشتیبان دارد. علاوه بر این تغییرات مثبتی را در فکر و رفتار خود مشاهده خواهید کرد که کمک می کند بهتر جلوه کنید. برای بهتر شدن ارتباط شما راه های دیگری هم هست که اگر مایل بودی صحبتش را می کنیم.
    ویرایش توسط نوروزیان. : سه شنبه 28 خرداد 92 در ساعت 16:24

  11. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام دوست خوبم
    پستت رو که خوندم یاد جوونیای خودم افتادم;) من در دوره ی لیسانس توی کلاسی درس میخوندم که فقط 7 تا همکلاس دختر داشتم و حدود 58 تا همکلاس پسر.از نظر ظاهری از بقیه ی دخترای کلاسمون چیزی کم نداشتم اما سر سنگین تر از همشون بودم.هر 7تا همکلاسی دختر من دوست پسر داشتن و بعضیاشون مرتب عوضشون میکردن اما من طفلی حتی پیشنهاد دوستیشونم نداشتم.مدت ها ازاین موضوع ناراحت و افسرده بودم.حس میکردم هیچ کششی برای جنس مخالف ندارم.اما الان بسیار خوشحالم.شرایط خونواده م طوری بود که قبول نمیکرد من اول زندگیم از هیچ شروع کنم.پسرای دانشجو هم شرایط خاصی داشتن و چون پدرم هم استاد همون دانشگاهی بود که درس میخوندم طفلکیا جرئت به ذهن آوردن هم نداشتن چه برسه به خواستگاری
    پیشنهاد دوستی هم که الان میبینم با اون شرایطی که دوستای من قبول میکردن فقط توهین به شخصیت بود.
    شرایط من الان کاملا عوض شده.حداقل هر 2هفته یه خواستگار دارم.تجربیاتمو میگم شاید به دردت بخوره:
    1)به قانون جذب ایمان بیار.مطمئن باش همونی میشی که تصورشو میکنی.مطمئن باش تفکراتت میتونن آرزو هاتو برآورده کنن
    2)دوست من کاملا خانومانه لباس بپوش.آرایش ملایم و معمولی،آرایشی که زیباترت کنه نه اینکه زیبایی هاتو بگیره.اگه چهره ت زیادی baby face هستش یه کمی باید تلاش کنی که از نظر پوشش و ظاهر جور دیگه ای به نظر بیای.مدل ابروهاتو عوض کن(من خودمم صورتم به همین فرمه،بچه گانه میزنه،اما همین عوض کردن مدل ابرو چهره مو خیلی تغییر داد)کفش های اسپرت نپوش.پاشنه دار بهتره چون ظاهر ظریف تری بهت میده.من که خودم مانتوهای مدل دار و تقریبا بلند با کمر تنگ تر رو هم میپوشم. اما کاملا مد نظرت بیار که فقط شیک پوشی مهمه و این با سبک پوشیدن زمین تا آسمون فرق داره.سبک پوشیدن تنها نتیجه ای که داره اینه که پیشنهاد های پوچ دوستی رو زیاد میکنه
    3)از حرف زدن و صحبت با جنس مخالف نترس.تعامل اجتماعی برقرار کن.اگه دوست متاهل داری باهاش رابطه ی بیشتری داشته باش.توی گروه های کوه نوردی برو،کلاس موسیقی،کلاس زبان و هر چیزی که تو رو ملزم کنه با دنیای مردونه ارتباط برقرار کنی به حالت مفیده(نه فقط به خاطر پیدا کردن یه همسر خوب،به خاطر اینکه ترس از این ارتباطای سالم توی زندگی با مشکل مواجه ت میکنه) اما حواست باشه بگو بخند و یه سرس رفتارای سبک تعامل اجتماعی صحیح نیست
    4)اگه خواستگاری سنتی هم دوست داری جمع های زنونه رو از دست نده،مهمونیا،مراسم دعا و عروسی ها.در کنار اینکه باید یکم هم سر و زبون داشته باشی که شانس اینو به بقیه بدی که بشناسنت و باهات آشنا بشن
    5)مهمترین موضوع هم اینه که یاد خدا بهترین آرامش قلبه
    امیدوارم به همین زودیا بهترین همسر دنیا قسمتت بشه

  13. 7 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 28 خرداد 92), meinoush (سه شنبه 28 خرداد 92), reihane_b (سه شنبه 28 خرداد 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 28 خرداد 92), فرانک بانو (سه شنبه 28 خرداد 92), نوروزیان. (سه شنبه 28 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (سه شنبه 28 خرداد 92)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بجه ها من این را نگفتم که پدرم 2زن دارد به نظر شما میتواند دلیل رفتارهای من بی وفایی پدرمباشد؟کمکممممممممممممممممم ممم کنید

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 تیر 92 [ 21:42]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    76
    سطح
    1
    Points: 76, Level: 1
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    واااااااااااااااااااااااا ااااااااااا
    خاک تو سرم همه ی این چیرارو دکتر انوشه به خواهر منم گفته
    نکنه مسخرتون کرده؟

    - - - Updated - - -

    عزیزم اصلاخودتوناراحت نکن بخدامن جندتا خواهر دارم سنشون بالای 30هست خیلی هم تحصیلکرده هستن بخدااونکه ا.همه بزرکتره جیگر شیرداره بس ناامیدنباش

  16. #20
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرض کنیم دلیل رفتار شما گذشته خانواده شما باشد و دو همسری پدرتان. اول اینکه شما نمی توانید این وضعیت را تغییر دهید. شما فقط می توانید چیزهایی را عوض کنید که در حیطه اختیار شما هستند. باید دلایلی را که در حیطه قدرت شما نیست کنار بگذارید. چیزی که در اختیار شما است فکر شما ذهن شما و رفتار شما است. شما نمی توانید خیلی از اتفاقات را کنترل کنید اما می توانید با فکر و دیدگاهی که می خواهید آن اتفاقات را ببینید و تعبیر کنید. اصل زندگی هم همین است. تفاوت آدم ها با هم در اتفاقات زندگی نیست. در طرز برخورد با زندگی و تلقی آنها از اتفاقات است. من نمی دانم چرا پدر شما دوبار ازدواج کرده است اما شما از این کار او ناراحت هستید. اما نباید دچار خطای فکری شوید. یکی از رایج ترین خطاهای فکری تعمیم دادن است. شما نباید فکر کنید که همه مثل اشتباه پدر شما را تکرار می کنند. چون هر کس شخصیت متفاوت و عقاید متفاوتی دارد و همه مثل پدرتان فکر نمی کنند. برای تغییر رفتارت اول باید این فکر را که همه مردها مثل پدرتان رفتار می کنند از سرتان بیرون کنید. برای این کار تکنیک هایی وجود دارد. اصولا اگر می خواهید یک مشکل را از بین ببرید موثرترین اقدام از بین بردن زمینه های بروز مشکل است تا اینکه تمام تمرکز خود را روی خود مساله قرار دهید. شما این قدر روی رفتارتان حساسیت نداشته باشید. بلکه فکرهای مزاحم را در ذهن تان بیابید و بیرون بریزید وقتی فکرتان تغییر کرد رفتارتان عوض می شود.

    - - - Updated - - -

    فرض کنیم دلیل رفتار شما گذشته خانواده شما باشد و دو همسری پدرتان. اول اینکه شما نمی توانید این وضعیت را تغییر دهید. شما فقط می توانید چیزهایی را عوض کنید که در حیطه اختیار شما هستند. باید دلایلی را که در حیطه قدرت شما نیست کنار بگذارید. چیزی که در اختیار شما است فکر شما ذهن شما و رفتار شما است. شما نمی توانید خیلی از اتفاقات را کنترل کنید اما می توانید با فکر و دیدگاهی که می خواهید آن اتفاقات را ببینید و تعبیر کنید. اصل زندگی هم همین است. تفاوت آدم ها با هم در اتفاقات زندگی نیست. در طرز برخورد با زندگی و تلقی آنها از اتفاقات است. من نمی دانم چرا پدر شما دوبار ازدواج کرده است اما شما از این کار او ناراحت هستید. اما نباید دچار خطای فکری شوید. یکی از رایج ترین خطاهای فکری تعمیم دادن است. شما نباید فکر کنید که همه مثل اشتباه پدر شما را تکرار می کنند. چون هر کس شخصیت متفاوت و عقاید متفاوتی دارد و همه مثل پدرتان فکر نمی کنند. برای تغییر رفتارت اول باید این فکر را که همه مردها مثل پدرتان رفتار می کنند از سرتان بیرون کنید. برای این کار تکنیک هایی وجود دارد. اصولا اگر می خواهید یک مشکل را از بین ببرید موثرترین اقدام از بین بردن زمینه های بروز مشکل است تا اینکه تمام تمرکز خود را روی خود مساله قرار دهید. شما این قدر روی رفتارتان حساسیت نداشته باشید. بلکه فکرهای مزاحم را در ذهن تان بیابید و بیرون بریزید وقتی فکرتان تغییر کرد رفتارتان عوض می شود.

  17. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    meinoush (چهارشنبه 29 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 مهر 95, 22:30
  2. کمک فوری. همسرم پیام داده که برگرده. تو رو خدا کمک
    توسط tanhaye93 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 85
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 تیر 95, 16:29
  3. تو گوشی خواستگارم پیامهای ناجور دیدم
    توسط یزدانی در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 تیر 93, 01:11
  4. چرا مردها تو پیشنهاد دادن اینقدر دچار مشکل هستند؟
    توسط simai در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آذر 92, 14:54
  5. آیا تو هم مانند پیامبر (ص)تطهیر می کنی ؟
    توسط setareh در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 16 دی 90, 23:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.