به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام نیلوفر خانوم.
    شما گفتی که قبل از ازدواج با همسرت دوست بودی درسته؟ تو دوستی ها معمولا روابط عاطفی و احساسی بسیار پررنگه. شما چند وقت با هم دوست بودین؟ حتی اگه بازه کوتاهی هم بوده باشه قطعا باید متوجه میشدی که ایشون چه تیپیه؟
    آیا آدم احساساتی هست یا سرد و بی تفاوته؟
    اگه اون موقع رابطه تون عاطفی بوده یه هو بعد از ازدواج خود به خود که سرد نمیشه؟ میشه؟
    تا به حال دعوا یا تنشی داشتین غیر از مسائل پیرامون این موضوع؟ مردها از هر موضوعی که با خانومشون داشته باشن که موجب دلخوریشون بشه، مستقیما تو رابطه زناشویی و جنسی شون تأثیر میذاره.
    مثلا رابطه شما با خونواده همسرت یا رابطه خونواده خودت با همسرت و بالعکس چه جوریه؟
    موردی هست که شما همسرت رو ناراحت کرده باشی که تو خاطرش مونده باشه؟ یا اینکه مثلا همسر شما خبر داره قبلا با کسی دوست بودی؟

  2. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 27 خرداد 92), نیلوفر61 (دوشنبه 27 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 خرداد 92 [ 15:24]
    تاریخ عضویت
    1392-3-25
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه دوستام خیلی خیلی ممنون از وقتی که برام گذاشتین.ما 3سال با هم دوست بودیم و تو دوران دوستی همسرم خیلی پر حرارت بود و همش حرفای محبت آمیز میزد و من فکر نمیکردم وقتی بریم زیر یه سقف اینجوری بشه. البته همسرم الان چند ماهی میشه که وضعیت کاریش فوق العاده به هم ریخته س. و یه جورایی بیکار و بی برنامه شده. به هر حال من اون موقع نمیدونستم که اصلاً توی خونه باباش روابط گرمی بین والدینش وجود نداره. رابطه مون با خانواده هامون خیلی خوبه خدا رو شکر. فکر نکنم موردی باشه که ناراحتش کرده باشم، نه اینکه نباشه ولی از این مسایل روزمره و غرغرهای عادی بوده که الان دیگه غرغر نمیکنم و دارم رو خودم کار میکنم. از دوستی قبل از ازدواج همدیگه خبر داشتیم و در واقع شرایط طوری شد که مجبور بودیم به همدیگه تا حدودی قضایا رو بگیم که اصلاً و ابداً عکس العمل بدی نداشت و تو مدت دوستی و ازدواج حتی یک بار هم راجع به این موضوع حرفی یا سرکوفتی یا سرزنشی نکرده. خدا رو شکر میکنم بابت این اخلاقش. البته گاهی وقتا باخودم فکر میکنم نکنه بی تفاوت یا بی غیرته نسبت به من که چیزی نگفته. نمیدونم این فکری که میکنم درسته یا غلطه

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    ایشون نه بی تفاوته نه بی غیرت فقط با این مسئله کنار اومده و براش حل شده و به شما اعتماد کرده و شما هم دستی دستی داری اعتمادش رو خط خطی میکنی...

    حتی نباید پیرامون موضوعاتی که به شخص سومی بین شما دو تا مربوطه اشاره کنی!!! بعد خیلی راحت اون جمله رو گفتی که من برم دنیال یکی که دیگه بی تفاوتی های تو رو نفهمم؟؟؟؟؟
    من فکر میکنم یه خورده دوستی و ازدواج رو با هم قاطی کردی. متأسفانه تو مواردی که طرفین قبل از ازدواج با هم دوستن، مرز ازدواج پررنگ نمیشه. که خیلی خطرناک و مضره.
    دوست خوبم یه خورده فکر کن و مسئولیت هات در قبال همسرت رو پیدا کن و درک کن که ایشون شوهر شماست نه دوست پسرت که به راحتی به خودت اجازه ندی در مورد یه مرد غریبه فکر کنی و اون مسائل.
    ببخشید که تند حرف میزنم. اما حس میکنم اینقدر این موضوع کم توجهی که البته رنج آور هم هست و حق هم داری به شما فشار آورده که یادت رفته زن اون زندگی هستی و الان اولین وظیفه و اولویتت اینه که هوشمندانه و با درایت بگردی دنبال علت سرد شدن همسرت!!!!! نه یه راه حل واسه پرکردن خلأ روحی خودت! اونم چه راه حلی!!!!!
    از کجا میدونی شاید همون یه جمله ای که گفتی کافی بوده برای اینکه نسبت به شما سرد یا حتی بی اعتماد بشه!!!
    اگه نه چرا باید کسی که 3 سال عاشق و پرحرارت بوده بعد از ازدواج یهو تغییر رویه بده؟
    در ثانی مردها وقتی تو کار و شغلشون بی برنامگی پیش میاد فقط و فقط خودشون رو میبینن و همه تلاش و توجهشون رو میذارن برای حل اون مشکل! این از خودخواهیشون نیست اتفاقا از مسئولیت پذیری زیادشونه.
    شوهرت مرد اون زندگیه یعنی سرپرست یک خونواده! حالا تو حساس ترین مقطع فقط احتیاج به درک و آرامش داره. شما احساساتی هستی و خیلی نیازهات برآورده نمیشه، درست.
    اما یه مدتی دور خودت خط بکش. مثلا چند ماه. قاعدتا قابل تحمله!!! فقط تو این مدت سعی کن بهش بفهمونی که درکش میکنی و میفهمی چقدر اوضاع کاریش بده و از صمیم قلب متأسفی و ازش بخواه بهت بگه چه جوری میتونی کمکش کنی؟؟؟؟
    بذار بهت اعتماد کنه، بهت نزدیک بشه، حس کنه این مشکل زندگی شماست نه مشکل خودش به تنهایی...بذار از استرسش کم بشه و حس کنه تو زن قوی و محکمی هستی که میتونه بهش تکیه کنه!!! اونوقت ببین کی بیشتر توجه میکنه و هوای همسرش رو داره.

    همین الان هم تمام اون افکار مسموم رو بریزدور و سعی کن شوهرت رو دوباره پیدا کنی و مثل روزهای اول.

  5. 2 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    مسافر تنها (چهارشنبه 27 شهریور 92), ساحل75 (دوشنبه 27 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.