به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام وتشکر از همه کسانی که نظر دادن
    در جواب نوپو عزیز بگم که من نمی خواهم همین بعد از کنکور عشقم ازدواج کنم من حداقل 4 تا 5 سال دیگه قصد ازدواج دارم و فقط بعد از کنکورش می خواهم تازه حرفش بزنم. وبحثی که گفتید او را آزاد بزارم که تصمیم بگیر قصد خودم هم همین است من کلا نمی خواهم عشقم را تحت فشار قرار دهم من حتی پیش خودم تصمیم گرفتم وقتی که به خواستگاریش رفتم اولین حرفی که خصوصی با هم می زنیم می خواهم ازش محرمانه بپرسم که آیا کسی را دوست داردکه با خواستگاری آمدن من عشقم تحت فشار بیافتد که اگر جوابش مثبت بود یا اصلاا من را نخواست و می ترسد که در فامیل مشکل پیش آید به خودم بگوید و من خواستگاری برهم می زنم تا تمام مشکلات بر دوش خودم بیافتد و عشقم کوچکترین اذیتی در این زمینه نشود. و اینکه هیچ گاه دوست ندارم او در فشار باشد من حاضرم خودم اذیت بشم ولی او کوچکترین آزاری نبیند. از پیشنهاد کتابهای که دادی تشکر می کنم حتما مطالعه می کنم.
    در جواب 1asheghعزیز باید بگم که به خاطر همین است که میگم 4 تا 5 سال دیگه تا او هم بهتر فکر کند و شاید موقعیت بهتری نسبت به من در ازدواج برایش پیش آید من فقط دوست دارم که عشقم خوشبخت بشه چه با من یا با هر کس دیگری که بتواند بهتر از من او را خوشبخت کند.

  2. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    این تعارفاتو بذار کنار،دوست دارم خوشبخت بشه چه با من چه با دیگری.وقتی تو موقعیتش

    قرار بگیری هر کار می کنی بهش برسی در مورد اینکه می خوای بدونی با کسی هست یا

    نه اختیاجی به پرسیدن نداره،همین که قضیه خاستگاری شما رو بدونه اگر با کسی باشه یا

    نباشه در مورد راه دادن یا ندادن شما تصمیم می گیره.لازمم نبست بدونی با کسی هست

    یا نه.لازمم نیست برای اینکه اذیت نشه از اسرارش سر در بیاری.

    درضمن وقتی هنوز هیچی معلوم نیست سندو به نام خودت نزن.ازدواج م نسیه نیست

    که الآن مطرح کنی و 4سال دیگه اقدام کنی.بعد یکی دو ترم دانشگاه مطرح و اقدام کن.

    به جای اون دختر م در مورد شرایطش تصمیم نگیر که بگی براش زوده.اگر خودت شرایطت

    جور نیست،بذار وقتی جور شد و تا اون موقع م هیچ حرفی بهش نزن.


  3. 3 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 23 آذر 92), iran1 (سه شنبه 28 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 28 خرداد 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرهنگ 27 عزیز به نظر من شما خیلی نسبت به این حرف من بد موضعی گرفته اید وقتی من میگم دوست دارم خوشبخت بشه چه با من چه با دیگری این اعتقاد من است و شما نمی توانید فکر کنید که من تعارف میکنم هر کسی یک اعتقادی دارد و اعتقاد من هم همین است من منظور شما را نمی فهمم که من چه حرفی زدم که شما می گویید سند به نامت نزن مگه ازدواج شوخی است یا معامله زمین و ... است که سند بزنم من یک فردی را دوست دارم و عاشقش هستم و اعتقاد من این است که او همیشه در تمام مراحل زندگیش خوشبخت باشد و هیچ گاه نگفتم که او باید با من ازدواج کند یا او باید به من جواب مثبت دهد من اعتقاد دارم هر کسی آزاد است که نسبت به زندگی خودش درست و راحت تصمیم بگیرد و نه با زور و اجبار. اگر خوب مطلبم خونده باشی من گفتم بعد از کنکورش می خواهم با خانواده این موضوع را مطرح کنم نه اینکه فورا بعد از کنکورش به او بگویم. من همین حالا هم تمام امکانات مربوط به یک ازدواج کامل و عالی را دارم و فقط منتظر عشقم هستم که او وارد جامعه شود و بهتر و واقع بینانه تر نسبت به تمام مسائل تصمیم بگیرد. من هیچ وقت برای رسیدن به هدفم کسی یا چیزی را فدا نمی کنم یا هر کاری (منظور غیر عرف و ناپسندی) را برای رسیدن به هدفم انجام نمی دهم. امیدوارم جوابی که دادم کامل باشد.
    باز هم ممنون از نظری که دادی شاید من به اندازه شما تجربه نداشته باشم.

  5. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز خیلی خوشحالم که دید بازی داری و بسته فکر نمی کنی. من هم می دانم شما نمی خواهی بلافاصله بعد از کنکور ازدواج کنی و می خواهی موضوع را مطرح کنی. اما قبل از اینکه موضوع را مطرح کنی حتما باید با خودت خلوتی داشته باشی و مواردی را که گفتم خودت با خودت بررسی کنی. وقتی به نتیجه رسیدی آن وقت مطرح کن. جدا از اینکه اولین قدم ازدواج همین است برای همه چه پسر و چه دختر ، شانس موفقیت شما در ازدواج بیشتر می شود. دلیلش را می گویم. وقتی می خواهی موضوع ازدواجت را مطرح کنی خیلی راحت تر و منطقی تر صحبت خواهی کرد. بزرگترها معمولا به طور ناخودآگاه فکر می کنند جوان ها وقتی کسی را برای ازدواج انتخاب می کنند تنها از سر علاقه تصمیم می گیرند و معیار مشخصی ندارند. طبیعی هم هست و مقتضای سنشان است. اما شما این گونه یک قدم جلو می روی. اگر کسی سوالی از شما پرسید خیلی راحت تر جواب می دهی و برنامه های آینده ات را به خوبی توضیح می دهی. آن وقت احتمال اینکه با شما همراهی کنند بیشتر است. در ثانی وقتی با دخترخانم صحبت کنی هم راحت تر و بهتر منظور خودت را می گویی و حتی بهتر می توانی او را ارزیابی کنی. حتی اگر خانواده اش سوالی از شما بپرسند با اطمینان و قاطعیت بیشتر جواب می دهی. موفق باشی.

  6. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    iran1 (سه شنبه 28 خرداد 92)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از نظرت نوپو عزیز
    همان طور که گفتی من سر این موضوع خیلی فکر کردم و اولا فکر می کردم که واقعا این احساس عشق نباشد ولی وقتی گذشت دیدم واقعا این احساس عشق است و چون من آدم بسیار دقیق و محتاطی هستم در زمینه عشق مطالعاتی داشتم و بعد از ایم ماجرا با خودم همان طور که گفتی خلوت کردم ومعیارهای خودم وهدفم و معایب و مزایا و ... را سبک و سنگین کردم و حتی زمانی تلاش می کردم که این احساس عشق کنار بگذارم تا تصمیمی از روی منطق و عقل بگیرم و در نهایت با تمام این اوصاف به این نتیجه رسیدم که ایشان فردی است که می توانم به او عشق بورزم و در آینده به خواستگاری او بروم حال بقیه دست خدا و مصلحت خدامی باشد.

  8. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    هر وقت عقد کردید بگو عشقم،الآن فقط دختر فامیله.

    می گم تعارف می کنی چون نمی دونی الآن با کسی هست یا نه وقتی

    مجبور باشه از بین شما و یک نفر دیگه،یک انتخاب داشته باشه،هر کاری

    (منطقی) می کنی تا شما رو انتخاب کنه چون نمی تونی ببینی به قول

    خودت عشقت در آغوش یکی دیگه بره.


  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرهنگ 27 عزیز من که میگم عشقم منظورم نیست که او حتما مال من است منظورم است که من عاشق او هستم حتی ممکن این عشق یک طرفه(از جانب من) باشد دیدید بازهم اشتباه می کنید من که گفتم او را بی نهایت دوست دارم و در زمینه این که اگر او بین من و کسی دیگری می خواهد انتخاب کند اولا ایشان من را کاملا می شناسند و من این را واگذار کردم به خدا و من بازهم میگم من هرکاری نمیکنم که حتما با من ازدواج کند هر کسی برای خودش معیارهایی دارد شاید ایشان معیارهایی داشته باشند که اصلا به من نمی خورد پس مصلحت نمی باشد با هم ازدواج کنیم چرا می گویم مصلحت چون من بخواهم هر کاری کنم که او حتما با من ازدواج کند و با اجبار من ازدواج کند ممکن است پس از مدتی دچار مشکل شویم و باعث جدایی شود پس به خاطره همین می گویم هرچی خدا بخواهد و اجباری در کار خود ندارم چون می دانم و ایمان دارم که خداوند خوب بنده اش را می خواهد و خداوند نیمه هر کس را کنار نیمه مخصوص خودش قرار می دهد به همین دلیل است که من هیچ وقت کسی راا مجبور به ازدواج با خودم نمی کنم. امیدوارم که قانع شده باشی و این قدر با تعنه به من جواب ندهید.

  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 اردیبهشت 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-10
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست دیگه راهنماییم کند؟
    ممنون میشم کسی مطلب جدیدی داره راهنماییم کند.

    - - - Updated - - -

    کسی نیست راهنماییم کند؟
    ممنون میشم راهنماییم کنید.
    باتشکر از تمام بچه های انجمن

  11. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 آذر 92 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1392-9-23
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    6
    سطح
    1
    Points: 6, Level: 1
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ینام خالق هستی پروردگار یکتا
    با سلام به سما دوستان گرامی و مدیریت گرامی سایت
    داستان زندگی خودم رو می خوام براتون بازگو کنم
    نام من مهدی است و 31 سال دارم ، قصه زندگی من از اینجا شروع شد در سال 1359 پدر و مادر من با هم ازدواج می کنند که حاصل این ازدواج من هستم ، در اواخر سال 1360 پدر و مادرم از هم جدا میشن حالا به دلایلی ، مادرم مهریه اش رو می بخشه و من رو از پدرم میگیریه و زحمت بزرگ کردن من میوفته بدست مادر و مادر بزرگم ، تا 5 سالگی همه چیز خوب بود که مادرم با یک مرد از همکارهاش آشنا میشه و با اون مرد ازدواج می کنه حاصل اون ازدواج خواهرم هست که هشت سال با من اختلاف سنی داره و من خیلی دوسش دارم بگذریم ، ناپدری من فردی الکلی بود که فحشهای رکیکی از دهانش خارج میشد و با من میونه خوبی نداشت و اکثراً باعث آزار من میشد خیلی سخته یک مرد که شوهر مادرت هم هست رو بتونی تحمل کنی حتی اگر آدم خوبی باشه این که از نوع بدش بود و به هر حال به مدت 5 سال مادرم و نا پدریم با هم زندگی کردن ولی به دیلیل اینکه نا پدریم فردی خانم باز بود و فردی کاملاً دروغگو بود مادرم متوجه شد که ناپدری من زن اولی نیز داره و حتی بدتر از اون زن سومی هم اختیار کرده که علت جدایی مادرم با این شخص عوضی شد و پدرم هم زن دومی گرفته و حاصل ازدواجش با زن دوم خواهرم هست که 2 سال از من کوچکتر است و مجددا پدرم از همسر دومش جدا شده و با زن دیگری ازدواج کرده که هنوز هم همسرش هست که حاصل ازدواجش خواهر کوچکم که 15 سال از من کوچکتر است و هرگز ندیدمش این از مشکلات من و کمبودات دوران کودکی من پدرم از من متنفر است از تها پسرش و حاضر نیست حتی از کنارش رد شوم منی که شاید هر 5 سال به مغازه اش بروم پدر من فردی ثروتمند است ولی من از ثروتش چیزی نصیبم نمی شود چون فردی خصیص و نامرد است بگدریم این از نیمه اول زندگیم کمبودات داشته ام و حالا که نیاز به محبت همسر دارم همسری ندارم و حتی دختر دلخواهمم یک بار هم در زندگی من ظاهر نشده است من هم کار ثابت و دولتی دارم و هم دارای خانه می باشم ولی شرمم می شود که زندگی نامه ام را به همسر آینده ام بگویم چون می دانم اگر بگویم او و بخصوص خانواده اش حاضر تخواهد شد با من ازدواج کند با اینکه من فردی احساسی و کاملاً رمانتیک هستم و کاملاً متعهد ولی این سرنوشت من بوده من چه کاره ام این وسط آخه در ضمن من به خاطر اینکه دستم توی جیب خودم باشه و دستم رو جلو مادرم برای پول دراز نکنم از سن 19 سالگی سر کار می رفتم و موفق به ادامه تحصیل نشدم و مدرکم دیپلم است گرچه جدیداً دانشجو هستم البته با دردسر محیط کار و درگیری شغلی و ذهنی برای همین خیلی از خواستگاریهام بی نتیجه بوده چون دیپلم بودم و خانمهای محترم لیسانس و به بالا بودند به هر حال من از دوران کودکی نا کام بودم تا به الان فقط میتونم بگم خدایا بسه دیگه یه آنتراکم به ما بده خسته شدم
    متأسفانه در کشوری زندگی می کنم که مردم بد می دونن فرزند طلاق بودنو من نمی خوام بی احترامی کنم ولی یکم فکر کنید از فضل پدر مرا چه حاصل ، من اهل هیچ چیزی نیستم یک پسر کاملاً مؤدب و خوشتیپ ، چهره خوبی دارم ولی ای کاش زشت بودم ولی همسر داشتم الانم با خواهر و مادر عزیزم زندگی می کنم و خانواده من این دو تن هستند که خیلی دوسشون دارم و تنها امید من به زندگین ، ای کاش یه دختری که اون هم بچه طلاقه جلوی راهم قرار بگیره تا دیگه تحقیر نشم بالاخره همدیگرو درک می کنیم و خانواده هامون شبیه همن و سختی گشیده هستند.
    من توانم تمام شده ولی می جنگم با سختیها می جنگم تا روزی که مرگ به سراغم بیاد و من رو از این سختیها نجات بده به امید خدا ، آمین
    ویرایش توسط pedram_7025 : شنبه 23 آذر 92 در ساعت 01:47

  12. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    44
    Array
    سلام آقای پدرام
    داستان زندگیتون رو خوندم و از خدا میخوام بهترین رو سر راهتون قرار بده
    این تایپیک برای شخص دیگه ای هستش و مدت زیادی ازش میگذره،شما باید تایپیک جدیدی ایجاد میکردید.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  2. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.