به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 38
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام

    دوست عزیز، چرا به پست فرشته عمل نمیکنی؟

    میدونم که همسرت یه بار یک اشتباهی کرده که توی ذهنت مونده و نمیتونی از بینش ببری.

    اما یه مقدار نگاهت به آینده هم باشه.

    اگه همینجور ادامه بدی، سر و کله ی خانم های واقعی، به صورت علنی در زندگیت پیدا میشه که به مرور باید باهاشون کنار بیای.

    انقدر به پرده دری و از بین بردن حرمت های بینتون ادامه نده.

    ببین خانمی دو حالت که بیشتر نداره :

    1) اگه چیزی نباشه و هی تهمت بزنی به همسرت، بعد یه مدت که قشنگ همسرت رو کلافه کردی، میگه که بذار آش نخورده و دهن سوخته نباشم!

    2) اگه هم خدای نکرده پای کسی در میون باشه، (حالا به فرض که فقط در حد صحبت باشه) یک لحظه تصور کن و ببین وقتی داره با شما حرف میزنه آرامش بیشتری داره یا با اون؟ به مرور بیشتر به سمت شما جذب میشه یا به اون؟

    میبینی؟ در هر صورت، این رفتارهای شما به جاهای خوبی نمیرسه.

    کنترل احساسات بدت رو یه مدت به دستت بگیر و منطقی و با سیاست عمل کن.

    درباره موارد و روابط دیگه تون صحبتی نکردی، فقط درمورد همین گیر دادنا و غیره،
    شما باید تا جای ممکن به شوهرت آرامش منتقل کنی که حتی اگه جای دیگه ای هم خواستن بهش عرضه کنن، چشم و دلش سیر سیر باشه. نه اینکه تشنه ی یه رابطه ی بدون تنش و آروم باشه (حتی مخفیانه و خلاف)!



    حالا هی از ما گفتن بود و از شما...!
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  2. 6 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92), del (دوشنبه 27 خرداد 92), sookoot (جمعه 11 مرداد 92), فرشته مهربان (یکشنبه 26 خرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 26 خرداد 92), صاعد (یکشنبه 26 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    اشتباه کرده و پشیمونه آخه چرا انقد خودت و آزار میدی خیلی سخته درسته تا با خودت کنار بیای و لی با روش در پیش گرفتید باعث میشید اگه مسئله ای هم نیستش بره سراغش تا از گیر دادناتون خلاص بشه و خودت را مقصر بکنه.تصمیم بگیر گه چیزی هم دیدی اصلا بیان نکن که بهت شک دارم و فکرای بد اومد سراغت بگو من به شوهرم اعتماد ادارم اون من و زندگیشو دوست داره خیلی خونسرد باش به خودت همش آرامش و جملات خوب و مثبت را تکرار بکن

  4. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  5. #13
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array



    عزیزم

    اگر اینطوری به حساسیت ها و وسواس فکری و شک و تردیدهایت ادامه بدهی زندگیت به مخاطره جدی می افته . همسرت بریده می شود و اوضاع چنان می شود

    که همینجا می آیی می گویی با دست خودم زندگیم را نابود کردم .

    کسی که به خیانت رو بیاره و ادامه بده اینهمه نمیتونه عشق و محبت به زن و فرزند روا بدارد. با آنچه که از همسرت گفتی و روند کارش و میزان حضورش در منزل و .....

    اطمینان داشته باش که آنجوری که شما فکر می کنی نیست . و آنچه از رفتارش باعث شکت می شود ، دستپاچگی بخاطر استرسهایی هست که شما برایش

    ایجاد کرده ای . به عبارتی از ترس برخوردها و تصورات منفی تو ممکنه چیزی که مهم هم نباشد بترسد بگوید ، و این را شما پنهانکاری ای به گونه ای شدید می بینی

    بهتره تمرکز زدایی کنی از هرگونه تصور خیانت و همچنین از شوهرت و موبایلش و کاراش ، مطلقاً کنجکاوی نکن و دنبال یافتن و اثبات چیزی نباش .

    بگذار بگم اگر بخواهی سالم و بالغانه رفتار کنی . وقتی شوهرت این همه قسم میخوره و ... راحت می پذیری و اعتماد می کنی و خوشحال می شی و بیشتر ذهنت

    دنبال اینه که در باره اش اشتباه کرده ای .
    این همه بد بینی در شما اصلاً به موضوع همسرت بر نمیگرده . به نظرم شما سابقه بدبینی در این زمینه را از

    پیش از ازدواج داشته ای و در زندگی مشترک و این مسئله بیشتر بروز و پرورش داده شده . اگر اینطور هست ، حتما نزد روانشناس بالینی برو و کمک های

    تخصصی دریافت کن . چون به جرأت میگم اگر رفعش نکنی و تقویتش کنی سر به پارانوئیا میزند




    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 26 خرداد 92 در ساعت 16:32

  6. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92), del (دوشنبه 27 خرداد 92), mohammad6599 (جمعه 11 مرداد 92), nosh nosh (دوشنبه 27 خرداد 92), گیسو313 (یکشنبه 02 تیر 92), یکی مثل شما (یکشنبه 26 خرداد 92), ویدا@ (یکشنبه 26 خرداد 92), صاعد (یکشنبه 26 خرداد 92)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-21
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    261
    سطح
    5
    Points: 261, Level: 5
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلاااام ممنونم که اینقدر بهم حرفای خوب میزنین واقعا دارم روی خودم کار میکنم آره شمادرست میگید شوهرمم هزاربار بهم گفته سر قضیه زنگ زدن موبایلش میگه ترسیدم تو فکر بد کنی اینکارک کردم یا چون تو بدبین شدی چیزی نگفتم منم به قول شما اسمش رو میذارم پنهان کاری و هزارتا غول ازش میسازم.شوهرم بعضی وقتا که خیای گیر میدم میگه تو منتظری من چی جواب بدم؟؟قسم میخورم که باور نمیکنی دلیل میارم میگی دروغ میگی تو بگو تا من همونی تو دوست داری و جواب بدم.اصلا نمیخوام زندگیم خراب بشه.شوهرم هیچ کمبودی تو زندگی برام نذاشته حتی کارت عابر بانک حقوقشم دست منه و به قول خودش تنها آرزوش اینه که منو خوشحال کنه.به هیچکار من گیر نمیده ولی من دیوونه میگم ببین اصلا براش مهم نیستم بعد که بهش میگم چرا تو اصلا به من گیر نمیدی میگه چون مطمینم تو کار اشتباهی نمیکنی.از این لحاظا خیلی خوبه واسه همینم گفتم شش سال با عشق زنی کردیم تا این قضیه لعنتی پیش اومد از اون روزی که عضو سایت شما شدم خیلی عوض شدم به حرف همه گوش کردم با شوهرم دوباره حرف زدم اومدیم واسه هم نوشتیم و شوهرم قول گرفته از من که اگه دست از کارام بردارم اونم به دل من باشه.شوهرم هزار بار این حرف رو زده که من از دعوا و بحث متنفرم چون تو خونشون زیاد داشتن همیشه میگه تو مثل بابام نباش من فراریم از از این کارا ولی من به خدا با اینکه همه اینارو میدونم دست خودم نیست یهو میریزم بهم و ..... بازم خواهشا کمکم کنین حرفاتون روم خیلی تاثیر داره مرسییسلاااام ممنونم که اینقدر بهم حرفای خوب میزنین واقعا دارم روی خودم کار میکنم آره شمادرست میگید شوهرمم هزاربار بهم گفته سر قضیه زنگ زدن موبایلش میگه ترسیدم تو فکر بد کنی اینکارک کردم یا چون تو بدبین شدی چیزی نگفتم منم به قول شما اسمش رو میذارم پنهان کاری و هزارتا غول ازش میسازم.شوهرم بعضی وقتا که خیای گیر میدم میگه تو منتظری من چی جواب بدم؟؟قسم میخورم که باور نمیکنی دلیل میارم میگی دروغ میگی تو بگو تا من همونی تو دوست داری و جواب بدم.اصلا نمیخوام زندگیم خراب بشه.شوهرم هیچ کمبودی تو زندگی برام نذاشته حتی کارت عابر بانک حقوقشم دست منه و به قول خودش تنها آرزوش اینه که منو خوشحال کنه.به هیچکار من گیر نمیده ولی من دیوونه میگم ببین اصلا براش مهم نیستم بعد که بهش میگم چرا تو اصلا به من گیر نمیدی میگه چون مطمینم تو کار اشتباهی نمیکنی.از این لحاظا خیلی خوبه واسه همینم گفتم شش سال با عشق زنی کردیم تا این قضیه لعنتی پیش اومد از اون روزی که عضو سایت شما شدم خیلی عوض شدم به حرف همه گوش کردم با شوهرم دوباره حرف زدم اومدیم واسه هم نوشتیم و شوهرم قول گرفته از من که اگه دست از کارام بردارم اونم به دل من باشه.شوهرم هزار بار این حرف رو زده که من از دعوا و بحث متنفرم چون تو خونشون زیاد داشتن همیشه میگه تو مثل بابام نباش من فراریم از از این کارا ولی من به خدا با اینکه همه اینارو میدونم دست خودم نیست یهو میریزم بهم و ..... بازم خواهشا کمکم کنین حرفاتون روم خیلی تاثیر داره مرسیی

  8. کاربر روبرو از پست مفید jemre تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 92 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    162
    سطح
    3
    Points: 162, Level: 3
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    17
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم منم تقریبا یه همچین مشکلی داشتم هرچی حساس تر بشی بدتره با وجودی که سخته چند مدت اصلا به روی خودت نیار به هیچ وجه دعوا نکن به فرض محال شوهر شما یه شیطنت هم کرده وقتی اینقد پشیمون هستند و عاشق شما خودت همه چی رو خراب نکن مردا از اینکه بهشون شک کنی خیلی نفرت دارن برعکس سعی کن بهش ثابت کنی که بهش اعتماد داری تاکید میکنم سخته که عصبانی نشی ولی به خاطر زندگیت باید آرومتر برخورد کنی فقط سعی کن شوهرتو به سمت خودت جذب کنی در این صورت نگران هیچی نباش.
    شک آفت زندگیه خودت به جون زندگیت آفت ننداز به شوهرت فرصت بده برات جبران کنه.....

  10. کاربر روبرو از پست مفید emanoeel تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-21
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    261
    سطح
    5
    Points: 261, Level: 5
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.مرسی از همدردیت.شما مشکلتون حل شد؟؟یعنی با گذشت زمان همه چی درست میشه؟؟باور میکنی اصلا نمیدونم چه جوری باید جذب خودم کنمش یه وقتایی تازه احساس میکنم دوسش ندارم بعد که چند ساعتی نمیبینمش میبینم که چقدر دلم براش تنگه.خیلی سعی میکنم شکمو نشون ندم ولی یه وقتایی خیلی میریزم به هم.چکار کنم اینجوری نشم دلم میخواد واقعا بی خیال شم یه مدت هیچی برام مهم نباشه ولی نمیتونم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید jemre تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-21
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    261
    سطح
    5
    Points: 261, Level: 5
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلااام به همگی.بچه ها من به حرفاتوون خیلی احتیاج دارم خواهشا ازم دریغ نکنین.خیلی دلم یک مرد باهام صحبت کنه.

  14. کاربر روبرو از پست مفید jemre تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-21
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    261
    سطح
    5
    Points: 261, Level: 5
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستای عزیزم چرا کسی دیگه حرفی نمیزنه باهام؟؟؟؟؟؟؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید jemre تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  17. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    چی شد که گذاشت کنار ؟
    پیش شما صحبت میکرد چی می گفت ؟
    حالا اگه می گه گذاشتم کنار و پشیمونه شما هم به روش نیار . نمیگم ببخش چون خیلی سخته اما به روش نیار چون ممکنه بهانه گیر شه و بگه خودت باعث میشی من برم با خانومای دیگه ؟
    اصلا اگه بگه همینه که هست و باز هم جلوی شما اس بده چی ؟؟
    بذار حرمتها بینتون حفظ بشه

  18. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  19. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 92 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-21
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    261
    سطح
    5
    Points: 261, Level: 5
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همیشه سعی میکرد پیش من صحبت نکنه من بیشتر گوش وایمیستادم اون دعوام میکرد و بعضی وقتا میگفت ازم خجالت میکشه یا نمیخواد من بشنوم که ناراحت نشم.میدونم که نباید به روش بیارم ولی بعضی وقتا از پرروییش حرصم میگیره و هرچی دلم میخواد بهش میگم.

  20. کاربر روبرو از پست مفید jemre تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 خرداد 93, 11:26
  2. اگر نخوام خانوادم متوجه بشن چطور دیدگاه اعتقادی و مذهبیمو به خواستگارام بگم ؟؟
    توسط yalda89 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 25 خرداد 92, 00:54
  3. به قسمت معتقدید؟؟!!!!
    توسط nikafarid در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 خرداد 92, 23:31
  4. به قسمت معتقید؟؟!!!!
    توسط nikafarid در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 خرداد 92, 22:04
  5. با اعتماد به نفس بالاي طرف مقابلتون چي كار ميكنين؟؟
    توسط parnian1 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: شنبه 12 دی 88, 13:54

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.