به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینو بهم گفت که دوست ندارم تو مهمونی مختلط برم...اینم که میاد چون میبینه من دوست دارم برم..
    آخه بهش بگم الان که جشنه دست از تعصبت وردار اونم بگه باشه؟نمیشه که..من باید بدونم این آقا رو انتخاب کنم یا نه

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید ریحانه جان من ظهر 2.3 پاراگراف جواب نوشتم..ظهرم دیدمش اما الان میبین نیست..نیست واقعا یا من من نمیتونم ببینم؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare_asemoon تشکرکرده است .

    reihane_b (یکشنبه 26 خرداد 92)

  4. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    من ظهر دیدم بهش م جواب دادم.ولی الآن منم نمی بینم.


  5. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    reihane_b (یکشنبه 26 خرداد 92)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام نه منم چیزی نمی بینم!!:d

    من رفتم تاپیک قبلت رو خوندم.
    چند مورد هست که میخواستم بگم.

    اینکه شما مدام اشاره میکنی به قبل از نامزدی ودوران دوستی.ولی اگه اون دوران فقط دوستی بوده، و هیچ تعهدی هم توش نبوده، پس نمیشه به ویژگی های اخلاقی طرفین خیلی پی برد.چون هیچکدوم رابطه رو جدی نمی گرفتین.معلومه پسر ودختر آروم وخوش وخرم و... برای چی بداخلاقی کنن!نسبت به هم تعصب وغیرت زیادی نیست مسلما
    البته به نظر من 5سال خیلی خوب میتونستی بشناسیش اگه بیشتر دقت میکردی

    از کی تصمیم شما برای ازدواج بود؟منظورم از 20سالگی که دوست بودید چندسال بعد تصمیم گرفتین برای ازدواج؟
    شما تو تاپیک قبلیت گفتی مسائلی پیش اومده باعث بی اعتمادی شد، میتونی بیشتر بگی؟یعنی شما کاری کردی که این حس به وجود اومد؟


    دخترآسمون شما قبل از نامزدیت حجاب رو پذیرفتی، ولی الان باز بخاطر اینکه تو فرهنگ شما نیست، دوباره برات مسئله شده.تو خودت با حجابت مشکل داری؟؟

    (موضوعی که قبل نامزدی ظاهرا باهاش کنار اومدی،حالا برات مشکل شده.چه برسه به مسائلی که الان باهاش کنار نمیای!)

    شما بیشتر از اینکه نظر خودت رو بگی نظر خواهرات رو میگی! لطفا نظر خودت رو بگو


    من تو پست های قبلیم گفتم الان مشکل شما فقط روسری هستش،ولی بعدا تو صد تا مورد می بینید اختلاف دارید. اشاره کردی نه خیلی اختلاف نداریم.
    حالا:
    اینو بهم گفت که دوست ندارم تو مهمونی مختلط برم...اینم که میاد چون میبینه من دوست دارم برم..
    ببین قرار نیست ما تو نامزدی که دوران آشنایی هست،با همه مسائل روبرو بشیم(برامون اتفاق بیفته)،نه. کافیه یه نشونه ببینیم. خودت باید باهوش باشی و اختلافات رو تا تهش بخونی!

    الان هم مشخصه که این آقا اعتقاداتش کمی با خانواده شما متفاوته.شاید بیشتر از کمی!!

    تو تاپیک قبلیت گفتی پشت تلفن میگه ما مردسالاریم ولی شما اینجوری نیستید .اینو جدی بگیر.هر چند حضوری نمیگه(چون 1روز میاد پیشت و نمیخواد اونم به کام خودت وخوش تلخ کنه شاید نمیگه)
    خب اینم یه اختلاف فرهنگی دیگه!

    از همه مهمتر، از تاپیک قبلت برداشتم این بود،بهت بی اعتماده یه کم!(از آسیب های دوستی های قبل از ازدواج!)

    حالا خودش بد بینه یا نسبت به تو بی اعتماد شده؟
    ویرایش توسط reihane_b : یکشنبه 26 خرداد 92 در ساعت 17:31

  7. کاربر روبرو از پست مفید reihane_b تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (یکشنبه 26 خرداد 92)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی گلم که وقت گذاشتی..من ظهر کلی مطلب نوشتم هیچ جا هم سیو نکردم متاسفانه...
    ببین گلم..من تمام تعصبات نامزدمو نوشتم..اون کلا آدم متعصبیه...رو روسری حساسه..رو حجاب و لباس..کلا بگم ما جنوبی هستیم و اونا آذرین
    خواهرام راحتن..لباس راحت تو مهمونی و رقص یا کلا بیرون راحتن...تو ارتباط با پسرای فامیل(گرچه من از اولم راحت نبودم)یا مثلا اونا اگه بخوان تا 1 شبم تنها بیرون میمونن اما نامزد من میگه وقتی با خواهراتی راس یه ساعتی خونه باش..خواهرامم گیر میدن به من..تیکه میندازن که این چه معنی میده اینطوری بهت گیر بده؟
    راستش قبل نامزدی خیلی مشورت کردم..سبک سنگین کردم..همه گفتن اگه باش آرامش داشته باشی و آدم خوبی باشه حجاب اذیتت نمیکنه..
    اینکه من گاهی دودل میشم..هم بخاطر نگاه اطرافیانمه که میبینن من یهو روسری سر میکنم...هم اینکه گاهی میبینم اطرافیان که ازدواج میکنن هیچ تفاوتی با مجردیشون ندارن..مانتوهای کوتاه و بد حجاب و خلاصه همونین که بودن شایدم بدتر!1پیش خودم میگم خوب چرا من نباید اینطوری باشم؟چرا شوهر من نباید روشنفکر باشه؟
    اینم که دودل میشم گاهی واسه کنار گذاشتنش اینه که پسر خوبیه..سالمه...حالا بر عکس این حرفائی که میزنه مرد سالار و اینا(1.2 بار بیشتر نگفته) از من صبور تره و آرامشش بیشتره و حرکتی نمیکنه که بخواد نشون بده مرد سالاریه سیستمش..
    فقط یه مشکل دیگه که هست اینه که گاهی(خیلی کم) که چیزی خلاف میلش باشه خیلی عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه و چرت و پرت میگه(تو تلفن غالبا اینجوری میشه رودررو اینجوری نیست)
    اکثرا هم سر چیزای بی منطق..مثلا چند وقت پیش میخواستم برم سفر با خانوادم تا بهش گفتم تب کرد..دوست نداشت برم!!!(سفر قبلب که رفته بودم زمان دوستی واسم خواستگار پیدا شده بود از همکارای مامانم منم بهش گفته بودم..البته فعلا دستش خالیه واسه خرید طلا و اینا فکر کنم ترسش از اینه که یکی بهتر از اون پیدا کنم و برم با یکی دیگه ازدواج کنم)
    قبل از نامزدیم نشستیم حرف زدیم در مورد مسائلی که مشکل داشتیم یکم من کوتاه اومدم یکی اون کوتاه اومد(منم رو محل کار و پوشش و جواب تلفن دادنش حساسم)اما الان که دیگران رو میبینم...!!!
    حالا با همه این تفاسیر...اختلاف فرهنگی بین ما خیلی بزرگه و بخاطرش همه خوبیاشو بذارم کنار و ازش جدا شم؟آیا ممکنه کسی گیرم بیاد که کاملا باب میلم باشه؟الکلی و دودی نباشه؟نجیب باشه..سالم و ورزشکار باشه..خانواده خوب و اصیلی داشته باشه و این اختلافی که با این آقا دارم باش نداشته باشم؟ایا همه خوبیا تو 1 نفر جمع میشه؟بنظر شما بخاطر این محاسنش با شرایطش کنار بیام یا بخاطر اختلاف فرهنگی ازش جدا شم؟

    - - - Updated - - -

    مرسی گلم که وقت گذاشتی..من ظهر کلی مطلب نوشتم هیچ جا هم سیو نکردم متاسفانه...
    ببین گلم..من تمام تعصبات نامزدمو نوشتم..اون کلا آدم متعصبیه...رو روسری حساسه..رو حجاب و لباس..کلا بگم ما جنوبی هستیم و اونا آذرین
    خواهرام راحتن..لباس راحت تو مهمونی و رقص یا کلا بیرون راحتن...تو ارتباط با پسرای فامیل(گرچه من از اولم راحت نبودم)یا مثلا اونا اگه بخوان تا 1 شبم تنها بیرون میمونن اما نامزد من میگه وقتی با خواهراتی راس یه ساعتی خونه باش..خواهرامم گیر میدن به من..تیکه میندازن که این چه معنی میده اینطوری بهت گیر بده؟
    راستش قبل نامزدی خیلی مشورت کردم..سبک سنگین کردم..همه گفتن اگه باش آرامش داشته باشی و آدم خوبی باشه حجاب اذیتت نمیکنه..
    اینکه من گاهی دودل میشم..هم بخاطر نگاه اطرافیانمه که میبینن من یهو روسری سر میکنم...هم اینکه گاهی میبینم اطرافیان که ازدواج میکنن هیچ تفاوتی با مجردیشون ندارن..مانتوهای کوتاه و بد حجاب و خلاصه همونین که بودن شایدم بدتر!1پیش خودم میگم خوب چرا من نباید اینطوری باشم؟چرا شوهر من نباید روشنفکر باشه؟
    اینم که دودل میشم گاهی واسه کنار گذاشتنش اینه که پسر خوبیه..سالمه...حالا بر عکس این حرفائی که میزنه مرد سالار و اینا(1.2 بار بیشتر نگفته) از من صبور تره و آرامشش بیشتره و حرکتی نمیکنه که بخواد نشون بده مرد سالاریه سیستمش..
    فقط یه مشکل دیگه که هست اینه که گاهی(خیلی کم) که چیزی خلاف میلش باشه خیلی عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه و چرت و پرت میگه(تو تلفن غالبا اینجوری میشه رودررو اینجوری نیست)
    اکثرا هم سر چیزای بی منطق..مثلا چند وقت پیش میخواستم برم سفر با خانوادم تا بهش گفتم تب کرد..دوست نداشت برم!!!(سفر قبلب که رفته بودم زمان دوستی واسم خواستگار پیدا شده بود از همکارای مامانم منم بهش گفته بودم..البته فعلا دستش خالیه واسه خرید طلا و اینا فکر کنم ترسش از اینه که یکی بهتر از اون پیدا کنم و برم با یکی دیگه ازدواج کنم)
    قبل از نامزدیم نشستیم حرف زدیم در مورد مسائلی که مشکل داشتیم یکم من کوتاه اومدم یکی اون کوتاه اومد(منم رو محل کار و پوشش و جواب تلفن دادنش حساسم)اما الان که دیگران رو میبینم...!!!
    حالا با همه این تفاسیر...اختلاف فرهنگی بین ما خیلی بزرگه و بخاطرش همه خوبیاشو بذارم کنار و ازش جدا شم؟آیا ممکنه کسی گیرم بیاد که کاملا باب میلم باشه؟الکلی و دودی نباشه؟نجیب باشه..سالم و ورزشکار باشه..خانواده خوب و اصیلی داشته باشه و این اختلافی که با این آقا دارم باش نداشته باشم؟ایا همه خوبیا تو 1 نفر جمع میشه؟بنظر شما بخاطر این محاسنش با شرایطش کنار بیام یا بخاطر اختلاف فرهنگی ازش جدا شم؟

    - - - Updated - - -

    در مورد بی اعتمادی..راستش من زمان دوستی بهش میگفتم دارم میرم فلان جا گوشیمو مینداختم تو کیفم ساعت ها جواب نمیدادم و اونم شک نمیکرد..تا کم کم کارائی که میکردم لو رفت..خوب دوست بودم تعهدی نداشتم..سایتای مختلف عضو میشدم و شاید گاهی با کسی آشنا میشدم...اونم کمکم از لج کارای من این کارارو کرد..خلاصه جفتمون بارها لو رفتیم جلوی هم..اما الان هم من مطمئنم هم اون که بعد از نامزدی کاری نمیکنیم...این بی اعتمادیا که گاهیم میاد مال اون زمانه

    - - - Updated - - -

    یه چیز دیگه اینکه میگه مرد سالاری و اینا یا گاهی گیرای بیخود میده(من حس میکنم)بیتجربس و میخواد مردونگیشو از حالا نشون بده اما بلد نسیت چجوری..شاید کسی یادش داده که نذار زنت هر کار خواست کنه و تو مردی..اما همش در حد حرفه..وقتی باش حرف میزنم میفهمه اشتباه کرده

    - - - Updated - - -

    یه چیز دیگه اینکه میگه مرد سالاری و اینا یا گاهی گیرای بیخود میده(من حس میکنم)بیتجربس و میخواد مردونگیشو از حالا نشون بده اما بلد نسیت چجوری..شاید کسی یادش داده که نذار زنت هر کار خواست کنه و تو مردی..اما همش در حد حرفه..وقتی باش حرف میزنم میفهمه اشتباه کرده

  9. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=dokhtare_asemoon;274712]مرسی گلم که وقت گذاشتی..من ظهر کلی مطلب نوشتم هیچ جا هم سیو نکردم متاسفانه...

    خواهش میکنم:)
    اشکال نداره دوباره نوشتی;)

    ببین گلم..من تمام تعصبات نامزدمو نوشتم..اون کلا آدم متعصبیه...رو روسری حساسه..رو حجاب و لباس..کلا بگم ما جنوبی هستیم و اونا آذرین
    خواهرام راحتن..لباس راحت تو مهمونی و رقص یا کلا بیرون راحتن...تو ارتباط با پسرای فامیل(گرچه من از اولم راحت نبودم)یا مثلا اونا اگه بخوان تا 1 شبم تنها بیرون میمونن اما نامزد من میگه وقتی با خواهراتی راس یه ساعتی خونه باش..خواهرامم گیر میدن به من..تیکه میندازن که این چه معنی میده اینطوری بهت گیر بده؟

    اینکه تعصبیه، تعصبش به نظر من بیجا نیست.ولی مننظر خودت رو میخوام بدونم! تو از اینکه برای همسرت اهمیت داری،و دوست نداره از خانمش سوءاستفاده بشه(حتی در حد یه نگاه) ناراحتی؟
    اینجوری که من متوجه شدم تو باهاش مشکلی نداری،ولی این حرفای خواهرات هست که تو رو ناراحت میکنه و در نتیجه اش دو دل میشی.
    برا همین میگم دهن بین هستی.این اصلا خوب نیست
    چرا فکر نمیکنی که همسرت داره حرف درست میزنه اونا اشتباه میکنن؟برا همین میگم به حرفاش فکر کن فقط عمل نکن!
    میگم بشین فکر کن ببین دلایل همسرت برای این حرفاش چیه؟اگه دیدی حق داره. و بهش حق میدی که تو جامعه امنیت خانما در خطره،نگران باشه وحساس؟

    الیته میتونی وقتی با خواهرات هستی بهش بگی خیالش چرا راحت نیست؟
    ازش بپرسی چی ناراحتش میکنه الان که همراه داری؟


    راستش قبل نامزدی خیلی مشورت کردم..سبک سنگین کردم..همه گفتن اگه باش آرامش داشته باشی و آدم خوبی باشه حجاب اذیتت نمیکنه..
    اینکه من گاهی دودل میشم..هم بخاطر نگاه اطرافیانمه که میبینن من یهو روسری سر میکنم...هم اینکه گاهی میبینم اطرافیان که ازدواج میکنن هیچ تفاوتی با مجردیشون ندارن..مانتوهای کوتاه و بد حجاب و خلاصه همونین که بودن شایدم بدتر!1پیش خودم میگم خوب چرا من نباید اینطوری باشم؟چرا شوهر من نباید روشنفکر باشه؟

    تغییر همیشه بد نیست که دوست من!
    آره قبول دارم.بعضی وقتا یه کار درست تو یه جوی که باهات هماهنگ نیست ،انجام بدی.جوری برخورد میشه باهات ،که تو احساس میکنی کارت ورفتارت اشتباست نه اونا!
    واقعا اینو تجربه کردم ومیکنم!
    ولی حواست باشه عزیزم. همیشه اکثریت حرف درست رو نمیزنن.نباید برای رسوا نشدن همرنگ جماعت بشی در اینجور مواقع!

    بله منم خانمایی رو دیدم بعضیاشون ازدواج کردن مثل مجردی هستن.بعضیا بی حجاب تر ولی بعضیا هم باحجاب تر شدن
    هر کسی میتونه انتخاب کنه
    نمیتونیم بگیم که شوهر کی بهتر بوده!!
    مهم اینه که بدونیم کی داره کار درست رو انجام میده؟کی تو زندگیش آرامش داره

    راستی اصلا این حرفا دلیل بر روشنفکر نبودن نامزدت نیست!
    روشنفکری به بی حجابی وبی قید وبندی نیست!
    یکی از ویژگی های آدم روشنفکر اینه که به نظرات وعقاید دیگران احترام میذاره


    اینم که دودل میشم گاهی واسه کنار گذاشتنش اینه که پسر خوبیه..سالمه...حالا بر عکس این حرفائی که میزنه مرد سالار و اینا(1.2 بار بیشتر نگفته) از من صبور تره و آرامشش بیشتره و حرکتی نمیکنه که بخواد نشون بده مرد سالاریه سیستمش..

    خب اگه در حد حرفه! یعنی به قول خودت هنوز جوونه و میخواد اقتدارش رو به تو ثابت کنه!
    اگه میدونی اینجوریه خوب مهم نیست!تو هم تو حرفات سعی کن بهش بفهمونی که اون رو به عنوان مرد زندگیت وتکیه گاهت قبول داری....



    فقط یه مشکل دیگه که هست اینه که گاهی(خیلی کم) که چیزی خلاف میلش باشه خیلی عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه و چرت و پرت میگه(تو تلفن غالبا اینجوری میشه رودررو اینجوری نیست)
    اکثرا هم سر چیزای بی منطق..مثلا چند وقت پیش میخواستم برم سفر با خانوادم تا بهش گفتم تب کرد..دوست نداشت برم!!!(سفر قبلب که رفته بودم زمان دوستی واسم خواستگار پیدا شده بود از همکارای مامانم منم بهش گفته بودم..البته فعلا دستش خالیه واسه خرید طلا و اینا فکر کنم ترسش از اینه که یکی بهتر از اون پیدا کنم و برم با یکی دیگه ازدواج کنم)

    خب احتمالا یه کم تنده اخلاقش!


    قبل از نامزدیم نشستیم حرف زدیم در مورد مسائلی که مشکل داشتیم یکم من کوتاه اومدم یکی اون کوتاه اومد(منم رو محل کار و پوشش و جواب تلفن دادنش حساسم)اما الان که دیگران رو میبینم...!!!

    دختر جون بی خیال دیگران شو!!
    نظر خودت وخودت...مهمه


    حالا با همه این تفاسیر...اختلاف فرهنگی بین ما خیلی بزرگه و بخاطرش همه خوبیاشو بذارم کنار و ازش جدا شم؟آیا ممکنه کسی گیرم بیاد که کاملا باب میلم باشه؟الکلی و دودی نباشه؟نجیب باشه..سالم و ورزشکار باشه..خانواده خوب و اصیلی داشته باشه و این اختلافی که با این آقا دارم باش نداشته باشم؟ایا همه خوبیا تو 1 نفر جمع میشه؟بنظر شما بخاطر این محاسنش با شرایطش کنار بیام یا بخاطر اختلاف فرهنگی ازش جدا شم؟

    نه!
    من نگفتم جدا شی!!!!!!
    خب معلومه که یه آدم کامل پیدا نمیشه !
    ببین اختلاف فرهنگی دارید ولی من برداشتم اینه تو باهاش مشکل خاصی نداری! و خواهرات واطرافیانت باهاش مشکل دارن!

    من میگم خودت دوستش داری؟
    این اخلاقش(تعصبش) اذیتت میکنه؟بالفرض بری جایی که همه با حجابن. تو اونجا باز هم ناراحتی از حجابت؟از روسری؟




    در مورد بی اعتمادی..راستش من زمان دوستی بهش میگفتم دارم میرم فلان جا گوشیمو مینداختم تو کیفم ساعت ها جواب نمیدادم و اونم شک نمیکرد..تا کم کم کارائی که میکردم لو رفت..خوب دوست بودم تعهدی نداشتم..سایتای مختلف عضو میشدم و شاید گاهی با کسی آشنا میشدم...اونم کمکم از لج کارای من این کارارو کرد..خلاصه جفتمون بارها لو رفتیم جلوی هم..اما الان هم من مطمئنم هم اون که بعد از نامزدی کاری نمیکنیم...این بی اعتمادیا که گاهیم میاد مال اون زمانه

    خب سعی کنید باهم در این مورد حرف بزنید.بهش اطمینان بدی که همیشه بهش وفاداری(اگه با هم ازدواج کنید)



    یه چیز دیگه اینکه میگه مرد سالاری و اینا یا گاهی گیرای بیخود میده(من حس میکنم)بیتجربس و میخواد مردونگیشو از حالا نشون بده اما بلد نسیت چجوری..شاید کسی یادش داده که نذار زنت هر کار خواست کنه و تو مردی..اما همش در حد حرفه..وقتی باش حرف میزنم میفهمه اشتباه کرده

    اگه مطمئنی از این بابت،خب خیلی نباید مشکلی باشه.یه کم رفتارهای بچه گانه...;)

    ویرایش توسط reihane_b : یکشنبه 26 خرداد 92 در ساعت 19:10

  10. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا ازت ممنونم که مثل یه خواهر داری بام حرف میزنی..وقت میذاری..بهم کمک میکنی و دلگرمم میکنی
    اینکه پرسیدی دوستش داری آره معلومه که دوستش دارم اگه اینطور نبود که نمیذاشتم نامزد شیم...اگه جائی برم که همه روسری زدن من بدون روسری بشینم معذب میشم اصلا! اما جائیم که همه بدون روسرین با روسری معذبه آدم..اینم مربوط میشه به همون همرنگ جماعت شدن و اینا..کاملا حق با شماست
    البته اونم خیلی چیزا رو بخاطر من رعایت میکنه..منم حرف زور گاهی زیاد میزنم :d
    یه مقدار دلگرم شدم با حرفات..فقط همین سوال واسم مونده..که وقتی من یهو بعد از ازدواج عوض بشم تو چشم دیگران وجهه بدی نداره؟اینکه با زمان قبلم و خانوادم (خواهرام)تناسب نخواهم داشت بد نیست؟

  11. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط dokhtare_asemoon نمایش پست ها
    واقعا ازت ممنونم که مثل یه خواهر داری بام حرف میزنی..وقت میذاری..بهم کمک میکنی و دلگرمم میکنی



    اینکه پرسیدی دوستش داری آره معلومه که دوستش دارم اگه اینطور نبود که نمیذاشتم نامزد شیم...اگه جائی برم که همه روسری زدن من بدون روسری بشینم معذب میشم اصلا! اما جائیم که همه بدون روسرین با روسری معذبه آدم..اینم مربوط میشه به همون همرنگ جماعت شدن و اینا..کاملا حق با شماست

    خب خیلیامون تا حدی همینطوریم:rolleyes:
    ولی نه اینکه دیگه به خودمون وانتخابمون شک کنیم!


    البته اونم خیلی چیزا رو بخاطر من رعایت میکنه..منم حرف زور گاهی زیاد میزنم :d
    یه مقدار دلگرم شدم با حرفات..فقط همین سوال واسم مونده..که وقتی من یهو بعد از ازدواج عوض بشم تو چشم دیگران وجهه بدی نداره؟اینکه با زمان قبلم و خانوادم (خواهرام)تناسب نخواهم داشت بد نیست؟
    این بستگی به خودت داره
    اگه به انتخابت مطمئنی، نه وجهه بدی نداره!

    ولی دوست عزیز زود تصمیم نگیر.تا وقتی مطمئن نیستی عقد نکن

    سوال:
    چند ساله به قصد ازدواج با هم ارتباط دارید؟
    اگه امکان داره میتونی بگی چه جوری با هم آشنا شدین؟

    فردا ازدواج کردی،ازت خواست تو مراسم وجشن های مختلط نری،ناراحت نمیشی؟خواهرات رو بی حجاب ببینی ....؟سر همسرت غر نمیزنی؟
    به روابطت با نامحرم کمی بیشتر از الان سخت بگیره،سختت نیست؟

    واینکه من نگران یه چیز دیگه هستم
    میگی پشت تلفن بداخلاقه، اینکه کلا اخلاقش تند باشه احتمالش زیاده ها...

    راستی تو دوران دوستیتون همدیگه ور می دیدید؟یا بیشتر تلفنی؟ میتونم بپرسم دوستیتون در چه حد بود؟

    چون میدونه تو هم با کسای دیگه ارتباط داشتی،ممکنه حس بی اعتمادی نسبت بهت داشته باشه.مطمئنی که بهت اعتماد کرده؟(این خیلی مهمه ها.)
    اشاره کردی که یه بارم پیام بهش دیر رسیده چی بهت گفته!

    و راستی در مورد کار موافقه یا مخالف؟

    سعی کن جواب سوالامو بدی:)

    دوست عزیز، نه من نه هیچکس دیگه اینجا نمیتونه بهت بگه ازدواج کن یا جدا شو.چون هیچکی نمیتونه با چند خط نوشتن تو رو بشناسه.یا نامزدت رو...
    (این جواب پستت تو تاپیک قبلیت بود که گفته بودی چرا هیچکی یه جواب قطعی نمیده)

  12. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش اون چند ماه بعد از آشنائیمون تصمیم به ازدواج گرفت..اما من تصمیم نداشتم..اول آشنائی بیکار بود سربازیش اوکی نبود اما همه اینارو اوکی کرد من راستش دقیق نمیدونم از کی روش جدی شدم...ولی راستش از زمانی بود که دیدم بقیه زیاد خوب نیستن و این تنها موردی بوده که تو چند سال باهام مونده و پسر خوبیه و بهش علاقمند شدم.جدی شدنش فکر کنم تقریبا 1 سال برای من
    ما تو اینترنت باهم آشنا شدیم اما دیگه از همون وقتی اشنا شدیم به بعد رابطه تلفنی و دیداری بود و چت نمیکردیم..همو میدیدم حد اقل ماهی یه بار(چون راهمون دوره)
    من نگگفتم پشت تلفن بد اخلاقه..میگم گاهی که عصبانی میشه بیشتر پشت تلفن عصبانی میشه که رودررو این مسائل پیش نمیاد..میگه من پشت تلفن رو لحن حساسم لحن توام بده..اینم یکی از نگرانیام بود که تو اون تاپیک گفتم
    در مورد مراسم مختلط..من باهاش صحبت کردم..اصلا اینا تو خانوادشون مراسم مختلط نیست!!! گفت میریم اما حجاب داشته باشی و نرقصی..یعنی ممنکه نظرش عوض شه و بعدا کلا بگه نریم؟از کجا بفهمم؟در مورد روسری تو جشن نمیدونم واقعا باید تو شرایطش قرار بگیرم..امااون موقع عا که فکر میکردم رو این قضیه بابام میگفت حالا جشن سالی یه باره...نرقص!
    چرا اگه بخواد بهم سخت بگیره اذیت میشم...من خوشم نمیاد کسی منو دربند کنه..از کجا بفهمم اینطور میشه یا نه؟
    راستش ما راهمون دوره...نمیدونم بی اعتمادی ممکنه مربوط به این مساله هم باشه؟آخه منم همچین دلم قرص قرص نیست..البته منظورم این نیست که میترسم اون کاری کنه..نیمدونم..یه ترس تو وجودمه...نمیدونم چیه...منم جواب موبایلشو نده عصبی میشم..یهبار بهم گفت من بهت اطمینان دارم میدونم کاری نمیکنی..صبحا هم 2 ساعت میرم باشگاه گوشیم آنتن نداره مشکلیم نداره..نمیدونم..واقعا نمیدونم جواب این سوال شمارو چی بدم
    در مورد کار اول مخالف بود..میگفت شکسته میشی کار کنی(شایدم نمیخواسته استقلال مالی داشته باشم الاکی اینو بهانه میکرده) اما وقتی دید پافشاری کردم قبول کرد اما بشرطیکه مرد تو محیط کار نباشه
    در مورد اطمینان من کلا آدم دودلیم..هیچوقت از هیچی مطمئن نیستم..اونم بحث ازدواج..اونم این مسائلی که من باهاش مواجه شدم!

  13. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    یه پیشنهاد:
    ازش بخواه برات بنویسه یا بگه،انتظاراتش ازتو چیه؟(این برای خواستگاریه ولی حالا....)
    بگو همیشه دوست داشتی همسرت چه جوری باشه؟

    میخوام همه حرفاشو بزنه.ببینی چقدر با الان تو متفاوته.
    اصلا حرف از جدایی یا.... نزن. نذار از ترس ازدست ندادن تو، حرفای دلش رو نزنه

    نمیدونم ولی ممکنه بعدها از حضور توی جشن های مختلط اجتناب کنه. یا مانع شما هم بشه.اینا همش احتماله. چون من نمیشناسمش!!!

    مثلا میتونی سوالای غیرمستقیم ازش بپرسی.
    ازش بپرس وقتی میریم اونجا تو ناراحتی؟یا من میرم با حجاب،حست چیه؟بازم ناراضی هستی؟


    خب شما رودررو خیلی کم همیدگه رو دیدید. میگی پشت تلفن عصبانی میشه،حضوری آرومه. به نظرم این همه تناقض در یه فرد وجود نداره.
    احتمال زیاد یه کم عصبی هست دیگه!

    ببین سعی نکن از حرفای من سریع نتیجه گیری کنی(ازدواج کنم یا جدا شم!). چون من الان هیچکدوم رو بهت پیشنهاد نمیدم!! فقط میخوام به همه چی خوب فکر کنی

    راستش شما هم راهتون دوره،هر دوتون هم رابطه قبل از ازدواج داشتین آره،یه کم تو بی اعتمادی تاثیر داره
    ولی مطمئن شو که خیلی جدی نیست برای او.

    با سوالای غیرمستقیم.

    در مورد کار حالا تو موافقی؟یعنی حاضری فقط جایی کار کنی که مرد نباشه.اگه همچین کاری پیدا نشد،مشکلی نداری تو خونه باشی؟
    ویرایش توسط reihane_b : یکشنبه 26 خرداد 92 در ساعت 21:29


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.