به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    ریحانه،کدوم پست مدنظرته؟


  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    ریحانه،کدوم پست مدنظرته؟
    تفاوت مذهبی چقدر در انتخاب همسر موثر است؟


    تفاوت در مذهب و یا زبان اگرچه ممكن است گاهي اوقات عامل آسیب زننده به ازدواج نباشد، ليكن در اكثر موارد داراي ريسك بالايي از اختلافات بين زن و شوهر را به همراه دارد.
    به اضافه اينكه تفاوت مذهبي شما باعث تفاوت فرهنگی ،زبان همدلی و همراهی و ... هم می شود.
    اگر روحيه آرام داشته و خيلي اهل ريسك و مبارزه نيستيد، توصيه مي شود از اين ازدواج صرفنظر كنيد. چون اين ازدواج همانطور كه از ابتدايش پيداست انرژي زيادي جهت حل مشكلات عديده خود مي طلبد.
    در آينده تفاوت روش زندگي، تفاوت در تربيت فرزندان ، رسم و رسومات و ...،‌مي تواند براي شما درگيري زيادي را به همراه داشته باشد
    .
    مگر اينكه قبل از ازدواج شما و خانواده هايتان براي تمام اين مسائل به شيوه حل مسئله راهي را مشخص كنيد و برنامه جالبي داشته باشيد. كه باز هم ممكن است در عمل مشكل زا باشد. اگر با اين چند خط احساس كرديد هنوز نمي توانيد از او دل بكنيد، حتما بايد مشاوره حضوري قبل از ازدواج داشته باشيد تا جنبه هاي مختلف اين مسئله را به كمك او بررسي كنيد.
    .

    - - - Updated - - -

    خب منم فکر میکنم اگه این دوستمون میتونه این تغییرات رو بپذیره، و همچنین تغییراتی که ممکنه درآینده ازش خواسته بشه، شاید خیلی مشکل نباشه

    اگر حجابت نشات گرفته از طرز فکرت باشه(که مطمئنا همینطوره!)، نمیتونی کلا طرز فکرتو عوض کنی(بازم مگر اینکه خودت بخوای). وگرنه همسر شما امروز میگه حجابت،فردا در صد تا مورد دیگه هم ممکنه با شما متفاوت باشه(مثل روابط بین محرم ونامحرم و....) شما از الان باید با هم کنار بیاید. اینکه یا شما تغییر میکنی یا اینکه شما رو همینطور که الان هست بپذیره

    البته نظر شخصی من اینه، که شما به حرفای همسرت فکر کن. فقط به حرفاش عمل نکن. بهشون فکر کن

    مثلا حجاب اصلا چیز بدی نیست که همسرت ازت خواسته(از نظر من البته!!)، اگه خودت هم به این باور قلبی رسیدی، چه اشکال داره تعییر کنی؟
    شما نباید مجبور باشید فردا تو زندگی همدیگه رو تجمل کنید
    هیچکدوم به تغییر دیگری فکر نکنه. همینجوری همدیگه رو بپذیرید، مگر اینکه شخصی خودش بخواد تغییر کنه.با تفکر و به دلخواه خودش به این نتیجه رسیده باشه که میتونه تغییرات مثبتی در خودش ایجاد کنه
    باید واقعا اعتقادات و طرز فکر همدیگه رو دوست داشته باشید.تفاوت ها براتون مشکل ساز نشه .

    موفق باشی دوست عزیز:)
    ویرایش توسط reihane_b : پنجشنبه 23 خرداد 92 در ساعت 00:33

  3. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 26 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 23 خرداد 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی دوستان عزیز که وقت گذاشتید و منو راهنمائی کردین.من یه مشکل خیلی بزرگ دارم و اونم اینه که خیلی تو انتخاب وسواسم..حالا اون انتخاب میخواد کوچکترین چیز باشه یا یه مسئله مهم مثل ازدواج..درسته شاید واقعا حجاب خوب باشه..اما مشکلی که هست اینه که خواهرای من که ازدواج هم کردن اصلا اینطوری نیستن و کاملا راحت میگردن.اینه که من یهو بخوام چنین تغییراتی داشته باشم یکم معذب میشم..گاهیم که خواهرام سر این ماجرا بهم تیکه میندازن دلم میگیره :(هی منو پر میکنن.که اه این چیه هی بهت گیر میده..من خوشم نمیاد یا مثلا وقتی روسری سر میکنم هی تیکه میندازن مثلا میگن چارقدشو..یا اینکه تو جلو اینم میخوای روسری سر کنی؟
    گفتین مشاور..قبل از نامزدیم رفتم پیش مشاور..به محض اینکه نشستم..گفتم من با یه آقائی قصد ازدواج دارم و این آقا به حجاب معتقده و من اهل روسری نبودم تا حالا..بلافاصله بدون هیچ سوال دیگه ای گفت ردش کن..یعنی با همین یه مورد به این سرعت فهمید ما به هم نمیخوریم؟ واسه این بود که زیاد حرفای مشاورو قبول ندارم
    یه چیز دیگه هم لازم به ذکره اینه که این آقا مذهبی نیست..اینکه اهل نماز و روزه و این چیزا باشه اصلا نیست..فقط رو حجاب حساسه..میگه میخوام زنم فقط واسه خودم باشه..میگه همکارام وقتی تعریف میکنن چجوری زنای مردمو دید میزنن عصبی میشم..نمیخوام یکی از اون زنا تو باشی...
    اینم که تا حالا دل نکندم این نیست که حالا من عاشق شدم و چشم کور و گوشام کره..چون دیدم نجیبه..کاریه..با خانوادس..اخلاقشم نسبتا خوبه..تو این 5 سالی که باهم بودیم همه حرمتارو حفظ کرد و این واسه من خیلی مهم بود..ورزشکار بود و کلا پسر سالمی بود..
    در مورد خودم بگم..منم یه مقدار حساسم..محیط کارش زن نباشه..با دوستاش بیرون نره.. لباساش بدن نما نباشه و رنگی نپوشه که تو چشم باشه..حتما حتما باید همیشه موبایلشو جواب بده..
    اینکه بگین اعقاد داشته باشم به حجاب نه ندارم.پیدا هم نمیکنم .البته من دختر ولنگاری نیستم..اما خوب روسری نمیزدم تا بحال..یکی از دوستام که چند سال پیش ازدواج کرد هم همینجور شد..گفت وقتی پسر همه چیزش خوبه آدم فوقش یه روسریم بخاطر شوهرش میزنه..نمیدونم..شاید اونو دیدم دلگرم شدم که به این ماجرا فکر کنم
    در آخر هم بگم از پیش مشاور که اومدم..بابام بهم گفت من هر چی فکر میکنم میبینم خوبیاش بهتر از بدیاشه..من نمیخوام این که پسر خوبیه رد کنی یکی دیگه بیاد واست روشنفکر ولی آدم درستی نباشه..
    حالا که نامزد شدیم..بازم دارم دل دل میکنم..همش میترسم...احساس میکنم داره زور میگه..گرچه قبل از نامزدی یه سری توافقات رو کردیم..اما حالا دلم میخوا حرف حرف من باشه..دلم میخواست با کسی آشنا میشدم که علاوه بر تمام خوبیا روشنفکرم باشه..اما همه میگن تمام خوبیا تو یکی جمع نمیشه...
    الان واقعا موندم چکار کنم..یعنی اگه برم تو زندگی پشیمون میشم؟




  5. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    تا حالا فکر کردی چرا تو این 5سال در مورد حجاب چیزی نگفته؟


  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ماجراش یه مقدار طولانیه..من اصلا رو این آقا فکر ازدواج نمیکردم.همینجوری باهاش بودم..چون بهش علاقمند نبودم کم کم به مرور اخلاق رفتارشو دیدم به دلم نشست و بهش علاقمند شدم..
    اینکه این اقا چرا 5 سال چیزی نمیگفت .راستش یه چیزائی میگفت..مثلا لاک میزدم میگقت نزن این رنگی یا مانتوم تنگ بود میدیدم خیلی واضح چهرش تغییر میکرد یا گاهی گیر میداد مانتو فلان جور نپوش..اما من اصلا و ابدا بهش اجازه نمیدادم بخواد دخالت کنه..راحت بهش میگفتم به تو ربطی نداره..مگه تو چکاره ی منی؟ اونم دیگه هیچی نمیگفت.اما راستش هیچوقت به این شدت نگفته بود متعصبه..مثلا روسری رو دیگه اواخر بهم گفت ولی همشو دیگه قبل از جلسه 1 حواستگاری بهم گفت
    یه چیز دیگه که واسم جالبه اینهکه این آقا خیلی از اخلاق رفتاراش تغییر کرده..مثلا همین جریان تعصبش..نمیگم نبود..اما به این شدت نبود(شایدم میگفته این دوست دخترمه زنم نیستش که)گاهیم بهش میگم چرا از اول نگفتی..میگه میگفتم تو میگفتی به تو ربطی نداره.یا مثلا اخلاقش..قبلا آروم و صبور بود اما الان دیگه اونطوری نیست..این الان که میگم قبل از جریان خواستگاری و نامزدیه و ربطی به این نداره که بعد از نامزدی خودشو نشون داد..اون موقع که آشنا شدیم 21 سالش بود الان 25.یعنی این تغییرات مال سنشه؟
    گاهیم گیرای بیخود میده..یه جورائی انگار میخوا صاحب اختیار بازی در بیاره اما انگار زن داری بلد نیست..بعد که باهاش حرف میزنم میفهمه اشتباه کرده اما بعد باز دوباره سر یه ماجرای دیگه داستان درست میکنه..بنظر شما این مساله مال بیتجربگیشه؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare_asemoon تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (شنبه 25 خرداد 92)

  8. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هر پستی تو این سایت گذاشتم و کمک خواستم 2 تا کامنت زیرش خورد و کمک اساسی بهم نشد..از دوستائی که وقت گذاشتن اومدن اینجا و نظراتشون رو گفتن ممنونم..ولی هیچکدوم از 2 مشکل من حل نشد ..من اومدم اینجا به امید اینکه دوستان همفکری کنن مشکلم حل شه..شاید حرفام زیاد جالب نیست..شایدم مشکلاتم اینقد بزرگه که کسی نمیتونه کمکم کنه!!!!!! به هر حال ممنون از همه..با این تفاسیر بهتره دیگه من این سایت رو ترک کنم...همه دوستان رو به خدا میسپارم..یا حق

  9. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز

    راستش من خواستم باز بیام نظر بدم،گفتم شاید بهتر باشه بقیه دوستان که تجربه بیشتری دارن ،بیشتر کمک کنن
    ولی ظاهرا این روزا قدیمی ترها کمتر به تاپیک ها سر میزنن! چون همه جا بوی گلایه میاد!!:o
    شما که نباید زود کنار بکشی،بعضی وقتا یه تاپیک تا مدت ها بهش توجهی نمیشه.تا اینه تو دید میاد یه روز.

    یه مشکل دیگه هم اینه که دخترآسمونی شما مشکلت رو خوب بیان نکردی!
    تو اولین پستت از مشکلت نگفتی،بیشتر یه جورایی نظرسنجی بود.
    در صورتیکه متن پست5 رو باید میذاشتی پست 1

    ================================================== ====

    یه چیز دیگه که واسم جالبه اینهکه این آقا خیلی از اخلاق رفتاراش تغییر کرده..مثلا همین جریان تعصبش..نمیگم نبود..اما به این شدت نبود(شایدم میگفته این دوست دخترمه زنم نیستش که)
    خب مسلما همینطوره !!

    اما مشکلی که هست اینه که خواهرای من که ازدواج هم کردن اصلا اینطوری نیستن و کاملا راحت میگردن.اینه که من یهو بخوام چنین تغییراتی داشته باشم یکم معذب میشم..گاهیم که خواهرام سر این ماجرا بهم تیکه میندازن دلم میگیره
    شما چرا اینقدر دهن بین هستی؟!ببخشید ولی دختری که میخواد ازدواج کنه یعنی به بلوغ فکری هم رسیده دیگه!
    شاید یه روز شوهر خواهر شما بهش گفت حجاب بزن،یا خواهرت خواست حجابش رو عوض کنه، شما که حق نداری مسخره اش کنی یا بهش طعنه بزنی یا... میتونی نظرتو بگی. ولی کسی حق توهین به شخصیت وظاهر و... ما نداره

    من فکر میکنم خودت با این قضیه مشکلی نداری،بیشتر حرف اطرافیان هست که مانع تصمیم گیریت میشه

    خب حالا که میگی اختلاف عقیدتی زیادی با همسرت نداری فقط همین حجابه(البته اینطور که خودت گفتی)، پس اگه خودت فکر میکنی همسرت همه معیارهای تو رو داره، ومیتونه تو زندگی همسر وهمراه خوبی باشه برات، خب شما هم یه کم تغییر توی حجابت برات سخت نباشه!بازم میگم اگه از نظر خودت ایرادی نداره!
    یه جا گفتی حجاب چیز بدی نیست،یعنی خودت مشکلی باهاش نداری...خب برای حفظ زندگیت چه اشکال داره کاری رو انجام بدی که تقریبا باهاش موافقی!

    چون الانم نامزدت ازت نخواسته که چادر بپوشی که! فقط یه کوچولو با حجاب تر باشی

    قبلا آروم و صبور بود اما الان دیگه اونطوری نیست.
    من فکر کنم چون بیشتر درگیر مشکلات زندگی شدن،خب آرامشش کمتر شده که شما باید بهش کمک کنی
    خب اون موقع تو سن 21 سالگی دغدغه های فکریش خیلی کمتر از الان بوده،کلا شاید اصلا فکر نداشته!! ولی الان فکرکار زندگیو...داره

    البته این مجوزی برای بداخلاقی نمیشه! ولی میگم اگه منظورت اینه که یه کم تغییر کرده،شاید بخاطر این باشه

    اگه دوست داری بشتر توضیح بده.یعنی چی تغییر کرده؟بداخلاق شده،تند شده،غیر قابل تحمله برات...؟؟

    گاهیم گیرای بیخود میده..یه جورائی انگار میخوا صاحب اختیار بازی در بیاره اما انگار زن داری بلد نیست.
    من متوجه نشدم!

    یه پیشنهاد: فکر کن، هر چی که الان تو رو مردد کرده برای تصمیم گیری رو تو یه برگه بنویس.ببین چیا هستن دقیقا.ویژگی های مثبت نامزدت هم بنویس. بعد مقایسه بکن ببین ادامه دادن بهتره یا قطع کردن رابطه

    واینکه میتونی یه تاپیکی بزنی که تو پست اولش همه مشکلاتت رو مطرح کنی
    تا وقتی که خودت ندونی مشکلت دقیقا چیه،نمیتونی از کسی راهنمایی بگیری.

    موفق باشی
    ویرایش توسط reihane_b : شنبه 25 خرداد 92 در ساعت 18:07

  10. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    mercedes62 (یکشنبه 26 خرداد 92), فرهنگ 27 (شنبه 25 خرداد 92)

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    ببین خانوم محترم اینجوری که بوش میاد طرف جسابت آدم صادق و سالمی من استنباط و تجربم از پست های شما اینو میگه
    و این امتیاز خیلی مهمیه و اینکه به قوله حودتون از اول هم بهتون میگفته و تلنگر میزده ولی شما بهش اجازه دخالت نمیداد و...

    پس ایشون با شما صادق بود و با رفلکس بدنیش و یا گفتن به شما میگفته از این مانتور یا... خوشش نمیاد

    حالا هم بحث شما نهایی شده و بحث ازدواجه و دیگه جای شوخی نداره مسلما برا ایشون

    من حس میکنم از حرفای شما ایشون پسری که میشه روش حساب باز کرد و انسان متعهد و جنتلمنی که حتی اینو پدرتون هم اینو تایید کرده (با کلی تجربه و بالا پایین دیدن )

    اول اینکه دهن بین نباشید که این کلا به زندگیتون ضربه میزنه ،چه برا این مورد چه موردای دیگه (این یعنی اینکه شما به آمادگی برا ازدواج هنوز نرسیدید)

    اگه میتونید با بحث غیرت ایشون (خیلی امتیاز مثبیته که 1 مرد رو همراهش یا همسرش تعصب داشته باشه و حساس باشه و این پش بندش تعهد ایشون ، اهل زندگی و باخانواده بودن و... میرسونه که خیلی نکات ریشه ای و مهمیه تو زندگی )بر عکس شوهر خواهراتون

    این 1 چیزه ذاتیه مردی که رو زنش حساس و غیرت نداشته باشه یعنی 1 جای کارش میلنگه و این منطقی نیست و سرش جای دیگه گرمه و تو خانوما هم دقیقا همینه.

    مردی که رو همسرش غیرت و تعصب نداشته باشه مطئمن باشید اهل زندگی و تعهد نیست مکه اینکه اداشو در بیاره.

    بنظر من بشینید کامل فکر کنید و امتیاز بندی کنید محاسن و معایب ایشون رو : ببینید کفه ترازو به کدوم سمته

    و بعد تصمیم بگیرید با این تفاسیر میتونید خودتون رو تغییر بدید با شرایط ایشون یا نه

    ولی من در کل بعنوان 1 پسر نکته منفی از ایشون تو صبحت های شما ندیدم پس روش نمرکز کنید و کامل فکر کنید.

    ضمنا برا زندگی و همراهی ادم میتونه خیلی چیزارو بخاطر همسرش کنار بزاره یا بلعکس انجام بده از ساده ترین عادات گرفته تا الااخر

    موفق باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید mercedes62 تشکرکرده است .

    reihane_b (یکشنبه 26 خرداد 92)

  13. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از حرفاتون مین اینجوری استنباط میکنم که الان اکثر پسرا اینجورین نه؟و این مساله طبیعیه؟حتی مساله روسری؟
    ویرایش توسط dokhtare_asemoon : یکشنبه 26 خرداد 92 در ساعت 13:28

  14. #20
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    سنخیت داشتن مهم تره.

    چیزی که از خودت می گی از خانوادت می گی با چیزی که از نامزدت می گی،

    سنخیت که ندارید بلکه تضاد دارید.

    در مورد اون مهمونی به نامزدت بگو،اونجا که خواهرام دارن می رقصن من با روسری

    نشسته باشم مرکز توجه می شم.اگر گفت اشکال نداره بدون با آدم خودخواه طرفی

    وگرنه کسی حجاب براش اهمیت داشته باشه،می گه تو اون مهمونی شرکت نمی کنیم.



 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.