موضوع: حال و احوال یاران همدردی (8)

بی دل جان شوما تشریف ببر اینجاها:

کنترل پنل---> از ستون سمت راست، قسمت تنظیمات من ، ویرایش تنظیمات شخصی رو انتخاب کن--> توی قسمت پیام خصوصی آخریش اینه: Sent Private Messages ، خونه ی ذخیره سازی رو روشن کن

امیدوارم راحت پیداش کنی.

------------------------------------

پاییییییزان سلام. خوبی؟
دلمون برات تنگ شده بود. چه خبرا؟ کوچولو خوبه؟ اسمش چی بود...! :confused: یادم نمیاد! فقط یادمه خیلی بامزه بود. هر وقت این شکلکه رو میبینم (اوا پیداش نکردم! همونیکه هرهر میخندید) یاد کوچولوی شما میفتم.

خوش میذگره؟


---------------------------------
بهار شادی جان شما که قبلا هم همچین سرت خلوت نبود;)
ولی خوش آمدی.
با بیدل موافقم که باید هدفت رو از حال گیری تو این روز عیدی برامون تشریحاً توضیح بدی.:cool:
-----------------------------

راستی عید همه تون مبارک باشه

چه خوب شد پست زدم :)

باعث شد پاییزان بیاد بالا پست بذاره ، سر و کله بالهای صداقت پیدا شه ، دختر مهربونمون دوباره مثل اون روزا شوخ بشه و بی دل عزیزم باز با شوخی هاش

منو سر کیف بیاره.


راستی چقدر جای آقای ابراهیمی خالیه واقعا.

که بیاد ما رو شام دعوت کنه خونه بی دل که قرمه سبزی بخوریم ;)

یا بی دل براش ابزار انتقام گیری ردیف کنه ;)

راستی بی دل چرا در آشپزخونه ات رو بستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :confused:

نمیگی اونجا چشم و چراغ من بود؟ :o


عزیزان دل ، دوستان و یاران عزیزم

بابا یک حالی بگیرم یعنی احوال پرسی و جویای حال شدن و بنده هرگونه سوء نیت رو در این ایام تکذیب می کنم ;)


پاییزی خوبی دوست جون؟ :)

تاپیک قرآن باز نمی کنی واسه امسال؟ رمضان تو راهه ها!


راستی

امید65 ، فکور ، فرشته مهربان ، ویدا@ ، جوانه ، مسافر زمان ، آقا کیوان ، جناب مدیر اعظم ، لرد حامد شما ها چطورین؟

لطفا هر کی بیاد یک اعلام حال و احوالی بکنه.


راستی جناب مدیر عزیز ، چرا دیگه روحیه تشویق و شارژ اضافه و انتخاب یک عده واسه انجمن آزاد کمرنگ شده؟

راستی انجمن آزاد کجا رفت؟؟؟؟ آزاد شد کلا؟ :cool:

سلام و احترام به تمام اعضای خوب تالار دلم برای اعضای خوب تالار و مدیران خوب تالار خیلی تنگ شده است خانم بهار شادی محترم خانم نازنین اریایی محترم خانم بی دل حا لتون خوب باشد سر خیلی شلوغ است خانم بی دل محترم انتقام بگیرد خانم بی دل نمی توانید انتقام بگیرد خانم بی دل محترم انتقام از من مو من کچل کند نمی توانید انتقام بگیرد صد در صد
چند رو ز اینده با دست پر به تالار بر می گردم امیدوارم خانم نازنین اریایی در تالار پررنگ شوداعضای خوب تالار مبعث رسول ا کرم ص بر شما مبارک باد عیدتان مبارک
منتظر باشید به تالار بر می گردم براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم

سلام
خوبید؟
من خوبم ولی حالم تو قوطی کبریته
فردا و پس فردا امتحان دارم.جفتشم گند خواهم زد
فردا امتحان انقلاب دارم.استادمون دخترامامه! خانوم مصطفوی
این چند روز همه کاری کردم جز درس خوندن.حتی امروز مناظره و والیبال و اخبارو فیلم و ویژه برنامه عیدو دیدم ولی.....
کلا درس خوندنم نمیاد.یکی بیاد بزنه پس گردنم لطفا.

راستی.امروز تولدم بود...

راحیل جونم سلام

من اومدم این وظیفه خطیر پس گردنی رو بر عهده بگیرم ;)

دختر برو بشین سر درست وگرنه میگم مدیر دیگه رات نده هاااااااااااااااا

تولدت رو هم اگر رفتی سر درست مبارک می کنیم ;)

آره این فکر خوبیه

به به!
سلام آقای حامد، معتاد اسبق

میبینم که همه بچه ها انگار هستن ولی به طور نامحسوس نظارت دارن! :cool:
آخه تا اسم هر کیو میاریم میاد یه حال و احوالی میکنه:rolleyes:

البته خوبه ها. بیاید بازم. ما که دلمون شاد میشه بر و بچز قدیمی رو میبینیم.
یه جورایی معتاد از راه دورید دیگه;)
سنگر اعتیاد رو ترک نکنید

------------------------
هی....
امون از این یاکریما!!
ایشالا به زودی همه مجردای تالار سرو سامون بگیرن

-------------------

راحیل خانوم شما فعلا اینجوری باش و برو درستو بخون
بعد از یکشنبه که اومدی برات جشن تولد میگیریم
آفرین دختر گلم:)

هورااااااااااااا محمد ابراهیمـــــــــی. خوش جلدز گرداش:p
امروز عیده برادر. انتقام نمیشه گرفت. انشا الله یک روز دیگه از خجالت موهات در میام یک به یک میکنمشون برات. خوبه؟ قول میدم در این امر خدا پسندانه کوتاهی نکنم.

هوراااااااااااااا حــــــــامـــــــــــد

پسرم غصه نخور مشکلت آسون میشه
من دعا میکنم برات درد تو درمون بشه ـــــ لب تو خندون بشه

نوشته اصلی توسط bahar.shadi

راستی بی دل ... آشپزخونه ات... چشم و چراغ من بود.:o

برای همین سال تا سال احوالی از این آشپزخونه نمیگیری؟!!!
راستی یک خبر جالب در مورد موفقیتهای حضرتعالی در آشپزخونه بدم:
همین چند وقت پیش دیدم توی یک سایتی نمیدونم مربوط به رژیم غذایی و تغذیه بود یا پزشکی بود چی بود که عکس میوه هایی رو که برای شب یلدا تزیین کرده بودی (اون درخت نخله که با موز و کیوی بود) رو برای رنگ و لعاب دادن به مطالب پزشکیشون انتخاب کرده بودند.
با خودم گفتم: حالا هی بگن این آشپزخونه ما کم الکیه! نگاه کن ببین چطور بهار شادی داره از طریق آشپزخونه همدردی یکی کی پله های ترقی رو طی میکنه! جهانی شدی بهار!




راستی جناب مدیر عزیز ، چرا دیگه روحیه تشویق و شارژ اضافه و انتخاب یک عده واسه انجمن آزاد کمرنگ شده؟
:cool:
اونوقتها که جناب مدیر از این حاتم بخشی ها میکرد دلار ۱۰۰۰ تومن بود! الان قیمت دلار حدود ۳۶۰۰ تومنه! دیگه حالی به آدم میمونه؟!

می بینی دختر مهربون؟

باعث شدم همشون بیان یه کامنت بذارن ;)


آقای ابراهیمی خوش تشریف آوردی برادر...بیا ما رو به شام خونه بی دل دعوت کن انتقام چی چیه آخه؟ ;)

دلم شام بی دل پز میخواد خوب :p


آقا حامد هم که باز با شعر نو برگشته...فکر کنم اگر این تنهایی ادامه پیدا کنه یه دیوان حامد الشعرا میاد بیرون

پس تنهایی پر باری بوده ;) حالا که دارین شاعر میشین توصیتون به ما جوونای خام دانشجو چیه؟

انشالا همه جوونا خوشبخت شن و برن سر زندگیشون


بی دل جونم

راست میگی؟ یعنی معروف شدم؟ :cool:

برای امضا خواهشا صف وایسین شلوغ هم نکنین :cool: ;)
به همتون نوبت میرسه

حالا کدوم سایت بود؟؟؟ اون رو همینجوری اخر همون شب واسه دل خودم درست کردم
ببین آدم چطور معروف میشه؟ حتی فکرش رو هم نمی کنه


حالا دیگه فقط موندن پدربزرگ که بیاد به آلاچیق و صندلی داغ صفا بده و خارپشت هم به زنگ نقاشی و جناب baby که کلا رونق بده به همه جا

بابا استعدادهامون همینطوری داره هرز میره زودی بیاین تا از دست نرفتیم ;)

سلام مجدد
اصلا حال و حوصله ندارم
دیشب اصلا نخوابیدم.تا صب هی تو جام این پهلو به اون پهلو شدم.اصلا هم پا نشدم یه کم درس بخونم.8 صبح هم که امتحان داشتم.

اومدم خونه گرفتم 4 ساعت خوابیدم
فردا هم امتحان دارم،آخیییییییششش.امتحان آخرمه.نیست خیلی درس میخونم،خسته شدم
این روزا هی با خودم میگم خدایا کاش منم خرخون آفریده بودی،واقعا خرخونی چه نعمت بزرگیه،والا به خدا
یکی نیست بگه بشر،خرخونی پیشکشت،تو درس خون باش.اصلا خودم برا خودم قابل درک نیستم،یعنی چی که انقدر بی اهمیت به درسم و هیچی هم استرس ندارم،ایا من نیازمند به تاپیک زدن هستم آیا؟؟؟ اعتماد به سقف دارم و استرس ندارم و درس نمیخونم

مثلا همین امتحان فردا،مثل اون امتحان x میشل میمونه برام
ولی یادش بخیر،جلسه ی آخر همین درس کلاسو پیچوندم رفتم نشستم فیلم "یک خانواده محترم" رو دیدم،حالا فردا به جای جواب سوالا نقد این فیلمه رو بنویسم نمره میگیرم به نظرتون؟
ماشین حسابم که گفته نبریم که،ای بابا
(کلا احساس میکنم دارم بلند بلند فکر میکنم و زیادی حرف میزنم )
برم
اوشین ببینم،بدبخت فلک زده
حالا جالبه من تا قبل از امتحانا شاید فقط یه 20:30 میدیدم ولی این مدت کلا پای تی وی ام،کامی جان رو هم که مامان جان تحریم مینمایند و موش موشی رو ازم میگیره،دیشب هم که بی رنگ و لعاب بودم چون با گوشی بودم

راستی این تریپ جدید تالار چرا تو گوشی اینجوریه؟ از خیلی از امکانات سایت با گوشی نمیتونم استفاده کنم،حتی یه تشکر زدن!

دقت کردم دیدم تو پستای قبل این همه از دوستان یاد کرده بودید تو هیچ کدوم اسم من نبود نکنه منم زن بابا زاییده...
تازه تولدمم که بود،یکی واسه تولدم این کتابی رو که میگم بگیره لفطا " ماندن در وضعیت آخر"
باشد که ما نیز به راه راست هدایت شویم...
مرسی کم الله.