به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 41
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 خرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم همه اینا رو. ولی وقتی حتی انرژی ندارم از در خونه بیرون برم. الان سه ماه گذشته. من نتونستم کنار بیام. باور کنین سعی میکنم فکر نکنم ولی خوب فکره دیگه شب یه دفعه از خواب بیدار میشم دیگه خوابم نمیبره. خسته شدم دیگه

  2. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فک کنم می فهمم چی می گین حس از دست دادن یه عشق واقعی ک انگار دیگه کسی نمی تونه بیاد جاش . هر لحظه خاطره ها میاد جلوی چشمت مثل فریم فریم یه فیلم . دوست داری زمان برگرده تا بتونی جبران کنی ولی نمی شه . مجبوریم یه جوری تحمل و رفع و روجوع کنیم . یه جوری سر دل کلاه بزاریم ک نفهمه چی به چیه . اون ازدواج کرد ولی من ک پسرم فک نمی کنم اگه یه پسر با دختری دوست باشه و فکرش ازدواج باشه بتونه به کس دیگه فک کنه . حداقلش اینه ک ازدواج نمی کنه یا یه بارم شده نظرشو می پرسه تا از دستش نده نه اینکه خیلی زود بره با یکی دیگه .برا همین فک نمی کنم اون حرفش درست بوده باشه

  3. 7 کاربر از پست مفید ahuman تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 14 خرداد 92), unknown girl (دوشنبه 13 خرداد 92), فرانک بانو (پنجشنبه 16 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), ترانه ی عشق (سه شنبه 14 خرداد 92), شیدا. (یکشنبه 12 خرداد 92)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 خرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره دقیقا. من خیلی دوستش داشتم. خودش همیشه بهم میگفت تو همیشه به فکر از دست دادن منی ولی من هیچ وقت تنهات نمیزارم. نمیدونستم به این راحتی میره
    لااقل این حرفا رو نمیزد. من راحت تر میتونستم باهاش کنار بیام

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar jaberi نمایش پست ها
    آره دقیقا. من خیلی دوستش داشتم. خودش همیشه بهم میگفت تو همیشه به فکر از دست دادن منی ولی من هیچ وقت تنهات نمیزارم. نمیدونستم به این راحتی میرهلااقل این حرفا رو نمیزد. من راحت تر میتونستم باهاش کنار بیام
    سلام بهار جان. متاسفم دوست من. مرور زمان باعث التیام پیدا کردن زخمت میشه.من ازت یه سوال دارم:اگه شما جای اون آقا بودین و با توجه به اینکه اون موقع حق پیشنهاد هم داشتین حاضر می شدین که یکبار حتی یکبار شانستون رو امتحان نکنین و عشقتون رو با این اما و اگرها از دست بدین. من شک دارم دوست من.می دونم خ دوستش داری ولی باورت میشه وقتی با شما بوده به کس دیگه ای هم فکر می کرده و حاضر به ازدواج با اون شده؟ شما این کاررو کردی. وقتی با ایشون بودی به ادمای دیگه فکر می کردی؟دوست من عشق رو باید با عمل نشون داد نه صرفا با حرفعای زیبا.دوست من مطمیننا خودت چند وقت دیگه به این نتایج می رسی و می دونم الان نمی خای بپذیری.سعی کن زودتر بپدیری کمتر تنها باشی. انتظاری هم نیست امروز فردا خوب بشی ولی می شی من مطمینم.امیدوارم خداوند یه عشق پاک و جاویدانی نصیبت کنه. از رحمت خدا نا امید نشو. خودتم با غرق شدن در تصوراتت گوول نزن. بازم بابت این روزهایی که بر شما می گذره متاسفم.

  6. 9 کاربر از پست مفید چنار تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), bahar jaberi (یکشنبه 12 خرداد 92), nikafarid (سه شنبه 14 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 14 خرداد 92), unknown girl (دوشنبه 13 خرداد 92), فرانک بانو (پنجشنبه 16 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), ترانه ی عشق (سه شنبه 14 خرداد 92), شیدا. (یکشنبه 12 خرداد 92)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 خرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاملا حرفاتون درسته. از همینشم موندم. اون پسر خیلی خیلی خوبی بود. اهل این نبود که کسی رو سر کار بزاره یا اذیتش کنه. آخرین باری که حرف زدیم برگشت گفت من هیچ وقت به آرامش نمیرسم. چون دل تو رو شکستم. من نمیدونم چرا اینطوری شد. برام سخته از دست دادنش. خیلی خوب بود. زندگیم عوض شده بود. کنارش آروم بودم

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 تیر 92 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1391-10-17
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    637
    سطح
    12
    Points: 637, Level: 12
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 181 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچکس به اندازه من نمیفهمه شما چی میکشی...البته شما اوضاعت باز تا حدودی نسبت به من بهتره
    :)
    باید بگم برای من یک سال ازون ماجرا میگذره و دارم کم کم فراموشش میکنم...به نظرم به جای استعفا باید دنبال کاری باشید تا سرتون گرم شه...اتفاقیه که افتاده شاید قسمت نبوده ولی چیزی که واضحه اینه که دیگه به هییییچ عنوان باهاش ارتباطی نداشته باشین...چون خدایی نکرده زندگی شما و ایشون و اون دختر از همه جا بیخبر به خطر میوفته...
    حالا که به هر دلیلی ازدواج کرده شما ام به فکر زندگی خودتون باشید...موفق باشی

  9. 4 کاربر از پست مفید sahars تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 14 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (یکشنبه 12 خرداد 92)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 خرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه. باور نمیکنین صد دفعه خواستم دوباره بهش پیام بدم. ولی جلوی خودم رو گرفتم. همه عکسها و هر چی ازش داشتم پاک کردم. اینقدری دوستش دارم که نخوام زندگیشو خراب کنم. این همه عذاب کشیدم ذره ای از احساسم بهش کم نشده یا حتی فکر منفی بکنم در موردش. همش میگم حتما اونقدر دلیلی که برای کارش داشته محکم بوده که با من اینکارو کرد

  11. 2 کاربر از پست مفید bahar jaberi تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), ترانه ی عشق (سه شنبه 14 خرداد 92)

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    25
    Array
    آفرین بهار جان. معمولا کمتر کسی پیش می آد که تو زندگیش شکست عشقی رو تجربه نکرده باشه.
    و واقعا هم برگشتن به حالت معمولی زمان می بره. ولی این رو هم بگم یک روز زودتر فراموش کنی هم یک روز. حالا پسری بود این کارو می کرد یا نمی کرد به هر حال و متاسفانه کرده. به هر حال متاسفانه اون قسمت دختر دیگری بوده. براش دعا کن اون رو خوشبخت کنه. گول این روزهارو نخور یه روزی هم شما عشق واقعیت رو پیدا می کنی. کافی بهش باور داشته باشی. در ضمن حتی اگه گریه هم بکنی بهتر از این که فرصت شغلیت رو از بین ببری. می دونی بهارجون اون اگه می خاس به پیشنهاد شما هم بمونه خ عاقبت خوشی نداشت. کافی تاپیکهای خانوم هایی رو که اصرار از جانب اونها بوه رو یه سری بزنی. علی رغم ازدواجشون و به وصال رسیدنشون هنوز مشکل دارن. می دونی شکستن در این موارد درست دردش زیاد اما بهتر از.... به حرفهای آقایون این تاپیک خوب گوش بده. فقط یه توصیه خ خ مهم. سعی کن چند روز بیشتر آهنگهای غمناک گوش ندی:) . به جاش قران بخون تا بهت آرامش بده. امتحان کن ضرر نمی کنی.

    در ضمن در این جور مواقع توصیه می کنن ذهن خوانی نکنین. کارش علت داشته ( یا نداشته....)
    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar jaberi نمایش پست ها
    نه. باور نمیکنین صد دفعه خواستم دوباره بهش پیام بدم. ولی جلوی خودم رو گرفتم. همه عکسها و هر چی ازش داشتم پاک کردم. اینقدری دوستش دارم که نخوام زندگیشو خراب کنم. این همه عذاب کشیدم ذره ای از احساسم بهش کم نشده یا حتی فکر منفی بکنم در موردش. همش میگم حتما اونقدر دلیلی که برای کارش داشته محکم بوده که با من اینکارو کرد
    ویرایش توسط چنار : یکشنبه 12 خرداد 92 در ساعت 22:33

  13. 3 کاربر از پست مفید چنار تشکرکرده اند .

    bahar jaberi (یکشنبه 12 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 14 خرداد 92), ترانه ی عشق (سه شنبه 14 خرداد 92)

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 خرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من همیشه دعا میکنم خوشبخت بشه. ولی اون منو سر این قضیه مقصر میدونست. میگفت باید حرف دلت رو میزدی. الانم حسرت همین رو میخورم که چرا نگفتم. مگه من آدم نبودم. یعنی حق نداشتم کسی رو دوست داشته باشم. همش ما باید منتظر بمونیم کسی بهمون پیشنهاد بده. آخه چرا. چرا همچین چیزی قانون شده. الان من تو این وضعم خوبه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  15. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر مشکلت این هست که چرا بهش نگفتی، مطمئن باش که اگر زودتر هم می گفتی فرقی نمی کرد.
    اگر این تمایل را داشت خودش مطرح می کرد.
    اگر شما دو تا دوست نزدیک بودید، چطور وقتی برای آشنایی یا خواستگاری با کسی اقدام کرد به شما نگفت؟

    سرزنش خودت برای این که زودتر بهش نگفتی اشتباه است.


    اما این که عاشق کسی شدی که اون به همون اندازه عاشق شما نبوده و کس دیگه ای را انتخاب کرده، متاسفم.
    باید صبر کنی و تلاش کنی که فراموش کنی.
    چاره ای نیست جز صبر و گذر زمان.
    خودت را توی خونه حبس کنی و از کار و زندگی بندازی زمان دیرتر می گذره و بهبودیت طولانی تر می شه.
    سعی کن خودت را مشغول کنی.
    ورزش خیلی کمک می کنه. پیاده روی، رفتن به جمع دوستان و خانواده ...

    امیدوارم بتونی با موفقیت این مرحله را پشت سر بگذاری.

  16. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 12 خرداد 92), gelareh (پنجشنبه 16 خرداد 92), sanjab (سه شنبه 14 خرداد 92), فرانک بانو (پنجشنبه 16 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), ترانه ی عشق (سه شنبه 14 خرداد 92), دختر مهربون (سه شنبه 14 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.