سلام
رویای آرامش
لطفاً به مادرتو بگید قبل از هر صحبتی با پدرش مشاوره بگیره . محتوای حرفهاش بد نبوده اما بی پرده گویی و روش سرزنش
مدارش خوب نبوده .
پدرتون داره هوار میزنه که به توجه نیاز داره و شما بچه و مادرتون یک جبهه شدید و او تنها مانده و این اشتباه هست . از این
فرصت و حرفهاش استفاده کنید و یک جلسه چهار نفره با هم بگذارید در اون جلسه مادرتون بیان کنه که من به سهم خودم
اشتباهاتمو می پذیرم و همیجا در حضور بچه ها از شما تقاضا می کنم در یک جلسه دو نفره هرچه ناراحتی از من داری و بین
ما زن و شوهر هست را به من بگویی و در این جلسه هم به عنوان یک خانواده بیایید مسائلی و حرفهای ناگفته خودمونو به
هم بگیم . و شما و مادر و خواهرتون سعی کنید با لحن خوب و در عین تایید نیاز به حضور پدرتون و قد ردانی از زحماتش
حرف بزنید .
ناراحتی هایی که از او دارید را بدون سرزنش و متهم سازی و با حفظ شخصیتش بیان کنید یعنی رفتاری که ازش ناراحتین
را از شخصیتش جدا کنید و بگید و سعی کن شما مدیریت جلسه را داشته باشی و هرجا بیان مادر یا خواهرت خوب نبود
اصلاحش کنی و منظور درست را برسونی . و از پدر هم بخواهید هرگله و نارضایتی که داره بیان کنه .
به حرفهای امین توجه کن و همچنین محسن عزیزی که مشاور تالار هست و حرف بقیه اگر در این راستا بود را توجه کن اگر
نه اهمیت نده .
یک بار دیگر کامل راهنماییهای مدیر و بنده و جناب محسن عزیزی و امین و دیگرانی که هماهنگ با مدیر و مشاور تالار هست
را مطالعه کن و نکته های لازمه را در بیار .
جایگاه پدرتون در خانواده آسیب دیده و اذیت میشه و به هردری ولو غلط میزنه که توجه جلب کنه . لطفاًاون رفتارش با خواهرت
رو فراموش کنید و از این فرصتی که خودش تا این مقدار حرف زده با مادرتون استفاده کنید . یادتون هست که می گفتید
پدرتون اصلاً حرف نمیزنه و سکوت میکنه ... اما می بینید که یک ذره مادر بهش نزدیک شده ( با همه روشهای اشتباهی که
داشته ) او داره حرف میزنه . باور کنیدهرچه مادر بیشتر باهاش حرف بزنه و محبت کنه وضعیت بهتر میشه البته انتظار سریع
نتیجه گرفتن را نداشته باشید یعنی با عجله پیش نرید .
مادرتون بگه من میرم مشاوره تا سهم خودمو از مشکلات پیدا و اصلاح کنم چون مطمئنم من اشتباهات زیادی داشته ام که
البته از روی ناآگاهی بوده نه عمدی . میرم مشاوره تا بفهمم و اصلاح کنم از تو هم میخواهم بهم کمک کنی که مهمترین
کمکت اینه که انتظاراتت و ناراحتیهات به من رو بهم بگی . باز هم تأکید می کنم مادرت یک طرفه دست بکار بشه . همین
جملاتی که من گفتم را اگر عیناً و با با پذیرش به پدرتون بگه انقلابی در او ایجاد میکنه ولو بروزش ندهد .
لطفاً به مادرتون بگید راهکارهای ما را بکار بگیرد و زمینه صحبت او و خواهرتان را هم فراهم کنید بگذارید ترس در وجود
خواهرتون هم بشکنه و به خواهرتون بفهمانید که پدرتون گفته که منظورش را درست نفهمیدی و خواسته با تو درد دل کنه
منتها زمان مناسبی را انتخاب نکرده و بگید که پدر انتظار داره ببخشیش اگر باعث ترست شده و از پدر هم بخواهید که
همین را به خواهرتون بگه .
علاقه مندی ها (Bookmarks)