به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط angry_boy نمایش پست ها
    به نظر شما خانم ها تالار و اگر تو موقعیت شبیه من ،اگر 3 سال متوجه باشید که یک فردی بهتون علاقه منده و جلو نمییومده،حالا دقیقه 90 بیاد و بهتون پیشنهاد بده ،قبولش مبکنبد؟من احساس میکنم به چشم یک بی عرضه داره به من نگاه میکنه و از نه گفتنش هم می ترسم حتی اگر همه چیز رو طبق شرایطی که شماها میگید پیش ببرم

    یه چیزیم بگم که فکر نکنید من یه پسر بی عرضه ام :) هر چی بگم تعریف از خود میشه .فقط بدونید روابط عمومی و... خیلی خوبه ،حتی اعتماد به نفسم هم..فقط تو این یک مورد تو زندگی شخصیم کم اوردم
    سلام
    خوش به حالت که پسری میتونی بری و خیلی راحت بهش بگی که دوسش داری مثل من دختر نیستی که 2 سال تو حسرتش دارم میسوزم و از هر کی کمک میخوام فقط یه حرف بهم میزنن فراموشش کن اینها فقط یه احساس زودگذر.وقتی این جواب رو میشنوم دلم میخواد داد بزنم بگم من دوسش دارم با تمام وجودم دلم میخواد مال من باشه حلقه ی ازدواج من تو دستاش باشه من رو به عنوان همسرش به همه معرفی کنه با من بخنده با من گریه کنه وقتی عصبیه من کنارش باشم وقتی خوشحاله من باهاش شادی کنم من تمام وجود اون بشم و اون تمام وجود من .اما کو گوش شنوا.
    از من میشنوی برو جلو قدم پیش بگذار اصلا نترس تهش اینه اگه جواب منفی شنیدی دیگه تو حسرتش نمیسوزی دیگه نمیگی که من جرات نداشتم بهش بگم.شاید اونم دوست داره وداره مثل من به خاطر یه سری عرفهای مسخره میسوزه تا شاید تو خودت قدم پیش بگذاری.حتما به خانوادت بگو حتما بهش بگو تا بهش برسی. دوست داشتن بهترین و قشنگترین حس دنیاست ولی در کنارش دردناکترین لحظات رو داره.
    امیدوارم یه روزی بیای اینجا و بگی بهش رسیدی و قراره ازدواج کنی.

  2. 2 کاربر از پست مفید setareh 1390 تشکرکرده اند .

    angry_boy (جمعه 10 خرداد 92), asemani (پنجشنبه 09 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 92 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    230
    سطح
    4
    Points: 230, Level: 4
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 47 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه قراره فراموشش کنی پس روراست برو پیشش بهش موقعیت و شرایطت روبگو . فوقش قبول نکنه. خیال خودتم راحت میه. بهترین کار همینه. اگه هم قبول کرد چه بهتر خودش خواسته با این مشکلات کنار بیاد چون شما رو دوست داره.

  4. کاربر روبرو از پست مفید ballerian65 تشکرکرده است .

    angry_boy (جمعه 10 خرداد 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز سلام
    من عاشق دختر داییمم.نمیتونم فراموشش کنم شما میگی عشق من بمن نگاه میکنه نگاه های دختر داییه من طوریه که اصلا انگار میخواد منو بخوره..میگن از دستش نده حسرت میخوری...من از الان دارم روز عروسیشو میبینم..بارها خواب دیدم...کیه که توجه کنه....رفتم خواستگاری گفت نه....دیگه الان دارم به روز مردنم فکر میکنم..
    خوش بحالت که دوستت داره...برو انشاالله خوشبخت شی

  6. کاربر روبرو از پست مفید lover_24 تشکرکرده است .

    angry_boy (جمعه 10 خرداد 92)

  7. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 03:06]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    166
    سطح
    3
    Points: 166, Level: 3
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همه خانم ها و اقایون

    دیشب تقریبا به سختی خوابیدم.اصلا فکر نمیکردم روزی روزگاری اینجوری بشم.این همه داغون بشم.اجساسات تقریبا تو من خاموش بود...
    زندگیم دگرگون شده.
    کرختی شدیدی تو بدنم حس میکنم.
    در اولین فرصت باید بهش بگم:
    به نظر خانم ها اگر دلیل جلو نرفتنم رو مساعد نبود اوضاع خودم بگم،خودخواهانه نیست؟


    یکی از دوستان پرسیده بود چرا عقلم میگه فراموشش کن:
    چون نمی خوام اون دختر رو که از هر لحاظی شرایطش رو داره که ازدواج کنه به خودم وابستش کنم(البته اگر مه چیز خوب پیش بره و اونم منو بخواد) و منتظر نگهش دارم.(همین الان که این جمله نوشتم حس دوگانگی مجدد بهم دست داد.حس اینکه بذار خوشبخت بشه و زندگیشو بکنه)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    چرا با این قضیه اینطوری برخورد میکنی.برو جلو اجازه بده اونم انتخاب کنه که کدوم راه رو بره.نذار یه روزی بگه اون بهم حق انتخاب نداد و رفت.اون دختر بهتر از هر کسی میتونه برای خودش تصمیم بگیره.لطفا انقدر خودخواه نباش و جای اون تصمیم نگیر.شاید خوشبختی اون با تو باشه.فکر کردی راحته ولش کنی و بگی بذار خوشبخت شه.
    برو جلو و همه ی شرایطت رو بهش بگو حتی اینکه مثلا میتونی چند سال بعد عروسی بگیری یا اینکه باید چقدر منتظرت بمونه و اخر از همه هم احساست رو واضح بهش بگو و ازش بخواه فکر کنه و جواب بده نه همون موقع از روی احساس.اگه بعد از فکر کردن جوابش مثبت بود خانوادت رو بفرست جلو و بذار همه چی رو روالش پیش بره.
    میدونی اگه دو نفر با عشقشون و با زحمتشون زندگیشون رو بسازن چقدر اون زندگی قشنگ میشه؟
    فقط خواهش میکنم خودت جای اون تصمیم نگیر

  9. 2 کاربر از پست مفید setareh 1390 تشکرکرده اند .

    angry_boy (شنبه 11 خرداد 92), asemani (جمعه 10 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.