موضوع: چکار کنم خواستگارم 21 سال ازم بزرگتره

21 سال
اگه ازدواج میکرد الان پسرش میتونست بیاد خواستگاری شما
خیلی زیاده
الان شما میخای بعد ازدواج شوخیو سرگرمی داشته باشی ولی ایشون میخاد بشینه یه جا کتاب بخونه فقط
معلومه دق میکنی دیگه
ایشون چند سال دیگه نیروی جنسیش کاهش پیدا میکنه به خاطر سنش اونوقت شما چطور با این قضیه کنار میاین؟
اذیت میشی تو زندگی نکن این کارو
من موندم این آقایون با این سن و سال چرا میرن دخترای کم سن رو میخان بگیرن خوب برین یه نفرو بگیرین که 30 به بالا باشه لااقل

چرا نه ؟
چرا تا 44 سالگی ازدواج نکرده ؟ چی دیده تو شما غیر از قشنگی و 4 تا همزبانی
من که 25 سالمه خیلی راحت می تونم از دختر 5 ساله تا پیرزن 50 ساله را همزبانی کنم چه برسه مردی که 44 سال سن داره ، همش با دخترا سروکار داشته و ...
مرد ها از40 به بعد رو به زوال می رن ، چه جسمی ، چه جنسی چه عقلی و البته انرژی
یک چیز رو یادت باشه مردها اون چیزی که تو اجتماع نشان می دن نیستند ، خیلی از مردها رو می شناسم که تو جامعه شاد و سرحال ، خانه که هستند خسته و ناتوان ( ظاهر سازی مردم ) نمونش پیرمرد های شاد و خندان تو پارک ها !
نمی گم ایشون آدم بی انرژی یا ... هست ، بلکه بعضی چیزها دست خود طرف نیست
ایشون 7 سال دیگه می شه 51 سال ، شما می شی 30 سال
خوب یه مرد 51 ساله با دختر 30 ساله چه سنخیتی با هم دارن ؟
----------
البته موضوع مهمتر ، شما اصلا آمادگی ازدواج رو ندارید ، چون درک درستی هنوز از این موضوع پیدا نکردید
کل دید شما از ازدواج عاشق خوش تیپی و زبان بازی ایشون هست
آینده نگری تو حرف های شما دیده نمی شه

مرسی از همتون سپاسگزارمخیلی لازم دارم یکی دعوام کنه پدر و مادرم که همیشه هر کاریو میخوام انجام بدم مخالفتی نمیکنن

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

جا افتاده!ولی ایشون داره ته می زنه.

خیلی بامزه بود ولی منکه گفتم 10 سال جوونتر نشون میده هنوز خیلی مونده تا ته بزنه

نوشته اصلی توسط سابینا

حالا علت اینکه شما از مردهای جاافتاده خوشت میاد شاید این باشه که در زندگی دنبال پدر می گردی ، شما شاید پدرتون را از دست دادید در زندگی ( خدا حفظشون کنه اگر انشالله سالم و سرحال هستند ) و یا شخصیتتون کودک هست که دنبال والد می گرده.

نه عزیزم خدارو شکر پدرم زنده هستند به خاطر کمبود محبت و اینجورچیزا نیست فقط من از پسرای هم سن وسالم خوشم نمیاد;)

نوشته اصلی توسط داود.ت

چرا نه ؟
چرا تا 44 سالگی ازدواج نکرده ؟ چی دیده تو شما غیر از قشنگی و 4 تا همزبانی
من که 25 سالمه خیلی راحت می تونم از دختر 5 ساله تا پیرزن 50 ساله را همزبانی کنم چه برسه مردی که 44 سال سن داره ، همش با دخترا سروکار داشته و ...
مرد ها از40 به بعد رو به زوال می رن ، چه جسمی ، چه جنسی چه عقلی و البته انرژی
یک چیز رو یادت باشه مردها اون چیزی که تو اجتماع نشان می دن نیستند ، خیلی از مردها رو می شناسم که تو جامعه شاد و سرحال ، خانه که هستند خسته و ناتوان ( ظاهر سازی مردم ) نمونش پیرمرد های شاد و خندان تو پارک ها !
نمی گم ایشون آدم بی انرژی یا ... هست ، بلکه بعضی چیزها دست خود طرف نیست
ایشون 7 سال دیگه می شه 51 سال ، شما می شی 30 سال
خوب یه مرد 51 ساله با دختر 30 ساله چه سنخیتی با هم دارن ؟
----------
البته موضوع مهمتر ، شما اصلا آمادگی ازدواج رو ندارید ، چون درک درستی هنوز از این موضوع پیدا نکردید
کل دید شما از ازدواج عاشق خوش تیپی و زبان بازی ایشون هست
آینده نگری تو حرف های شما دیده نمی شه

اول در جواب دوستانی که گفتن چرا تا حالا ازدواج نکرده بگم چون میخواسته با عشق ازدواج کنه
آقا داوود دست شما درد نکنه اگه پست اولمو بخونید میبینید که نوشتم از هر لحاظ انسان موجهیه فقط من با سنش مشکل دارم من کی گفتم فقط از تیپش خوشم اومده اتفاقا تو خواستگارا و پسرایی که تو دانشگاه باشون برخورد کردم هم خوشتیپتر و هم قیافه بهتر از ایشون دیدم ولی هیچ کس تا حالا نتونسته بود با من کاری کنه که اینجوری قلبم محکم براش بتپه الان قلبم فقط برای اون داره میتپه

دوستان من باید تا شنبه جوابشو بدم لطفا کمک کنید اگه لازمه دعوام کنید من الان نیمه گمشدمو پیدا کردم میترسم اگه از دستش بدم تا اخر عمرم مجرد بمونم .تو این یک هفته قرار بود بم زنگ نزنه تا فکرامو بکنم ولی من همش نگرانشم چون بخاطر کارش همش میره شهرای دیگه با یه شماره ناشناس بش زنگ میزنم ببینم سالمه یا نه اخه من چطوری میتونم ردش کنم بدون اون میمیرم

ملت اینهمه راهمایی کردن تازه داری میگی نمیدونم عاشقشمو اینا
چطوری آخه تا این سن مجرد مونده اصلا؟
الان جوونای 20 به بالا دارن پر پر میزنن ازدواج کنن و نیازهای روحی و روانی و جنسیشونو برآورده کنن
متاسفانه شما نمیتونی احساساتتو کنترل کنی
بهتره تو خونه به پدرت بگی راهنماییت کنه و هی نگه بهت هر جور خودت میخای چون ایشون بهتر میتونه تصمیم بگیره در این مورد

دوستان ممنون با چیزایی که گفتید دارم دودل میشم ولی یه موضوعی هست که خیلی ازش میترسم من تو این مدتی که باش در رفت و آمد بودم کاملا برام ایده آل بود یعنی دقیقا همون شخصیتی بود که همیشه دوست داشتم حرفاش شوخیاش دلداری دادنش مهربونیش غرورش حتی طرز خندیدنش و.... میدونید من عاشق تک تک کاراشم حالا اگه در آینده بخوام با کسه دیگه ای باشم مطمئنم که همش کاراشو با عشقم مقایسه میکنم و میترسم نتونم درآینده عاشق همسرم باشم همش یه جورایی دلم تنگش باشه

اون آقا بایدم جلو شما اینطوری رفتار کنه چون داره با یه دختر جوون ازدواج میکنه . واسه 10 ساله اول زندگیت خوبه اما بعد 10 سال چنان پشیمون بشی که نگو. اون وقته که حسرت گذشته رو میخوری. شما تازه اول زندگیت هستی اما اون آقا نصقشو رفته. به هیچ وجه قبول نکنین. بعد یه مدت که نبینیش فراموشش میکنی.