به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    به نظرم موضوع به نتیجه رسیده
    ولی اینقدر خوب و منطقی عمل کردید که دلم نیومد باز تحسین نکنم شما رو
    اینکه شما خیلی خوب مرز بین منطق و احساس رو فهمیدید بسیار خوب هست

    بعضی اوقات مثلا پسر یا دختری با خیانت به خودش و طرف مقابلش خیلی راحت از زیر بار مسئولیت فرار می کنه و اسم رفتارش رو منطق می زاره ، این اسمش منطق یا غلبه منطق رو احساس نیست

    شما وفادار بودید ، سالم زندگی کردید و همه تلاش خودتون رو هم کردید
    این هست که شما و رفتار شما رو متمایز با بقیه می کنه
    ویرایش توسط داود.ت : پنجشنبه 09 خرداد 92 در ساعت 21:18

  2. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 09 خرداد 92)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 96 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,043
    سطح
    40
    Points: 4,043, Level: 40
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    منم مثل تمام دوستان تحسینت میکنم . بهت خیلی حسودیم میشه. چون منم تقریباً یه تجربه مشابه داشتم ولی مثل تو نتونتستم تحمل کنم. تو خیلی محکمی خوش به حالت.
    همون طور که دوستان گفتن جواب اس ام اس رو نده چون میتونه باعث بشه که ارتباطی بین تو و اون شکل بگیره که این هم به ضرر شماست هم به ضرر اون.
    من حالتو درک میکنم. میفهمم که نمیتونی فراموشش کنی همون طور که منم نمیتونم اونی که دوستش دارم و ترکم کرده رو فراموش کنم ولی چیزی که هست اینه که باید با این موضوع کنار بیایم که "بعضی وقتا نمیشه یکیو تو زندگیت نگه داری فقط میتونی با یادش زندگی کنی" ولی اشتباه میکنی که خواستگارات رو رد میکنی سعی کن هیچ مردی رو با اون آقا مقایسه نکنی من مطمئنم تو به راحتی میتونی این بحران رو پشت سر بزاری. باور کن به فهم و شعور و غرور و اراده ات حسودیم میشه . واسه خودت اسفند دود کن.

  4. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 تیر 92 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1391-10-17
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    637
    سطح
    12
    Points: 637, Level: 12
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 181 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ahuman نمایش پست ها
    چطور تونستین فراموش کنین؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط ahuman نمایش پست ها
    درست متوجه منظورتون نشدم ولی اگه منظروتون اینه که بعد از ازدواجش چطوری با قضیه کنار اومدم...(دلم میخواد واقعیتو بگم...من عادت دارم یه چیزو از اول تعریف کنم همیشه...معذرت میخوام شاید حوصلتونو سر ببرم پیشاپیش شرمنده...من به دلیل اینکه خواهرو برادری تو خونه ندارم و کم حرف میزنم وقتی یکی ازم چیزی بپرسه جبران میکنم...)

    بعد از اینکه فهمیدم ازدواج کرده از کافی نت اومدم بیرون رفتم تو حموم خوابگاه نشستم رو زمین فکر کردم(من عادت ندارم با کسی دردو دل کنم یا وقتی مشکلی برام پیش میاد با جیغو داد خودمو خالی کنم...یا حتی یادم نمیاد جلو کسی گریه کرده باشم...این اخلاقم اصلا خوب نیست ولی خب من اینجوری ام)...شوکه شده بودم...به یکی از دوستام(دختر) که هم دانشگاهیم نبود و خیلی از من بزرگتر بود زنگ زدم گفتم بیا بریم یه دوری بزنیم (اون ماشین داشت)فهمید حالم خوب نیست 2-3 ساعت بدون اینکه حرف بزنیم همینطوردور زدیم...بعدش اون رفت کنار یک رودخونه...پیاده شدم با کفشو مانتو شلوار رفتم وسط رودخونه دراز کشیدم(رودخونش کوچیک بود)...اصلا عقلم کار نمیکرد...گریمم نمیومد...عصربرگشتم خوابگاه...دلم خون بود تازه کم کم داشتم متوجه ماجرا میشدم...یه قرص خوردموخوابیدم...خواب اون پسرو دیدم که پشتش به من بود...رفتم طرفش گفت سحر بیا عکس زنمونگاه کن چقدر خوشکله...از خواب پریدم داشتم سکته میکردم از اتاق اومدم بیرون...نفس نفس میزدم...نشستم رو پله ها زدم زیر گریه..(خوابگامون یه مستخدم داشت که خیلی با من مهربون بود همیشه برام گل میاوارد...)منو دید گفت دلت برای خونوادت تنگ شده؟..منم الکی گفتم آره...اما اون در جواب یه چیز دیگه گفت...گفت:خدا همه چیزو میبینه خودش میدونه چیکار کنه به خدا توکل کن...حرفش برای من مثل آب رو آتیش بود بیشتر گریه کردم اما دلم روشن بود...از خدا خواستم که بهم صبر بده...با خودم گفتم هر آدمی برای هدفی به ایندنیا میاد...و مطمئنم هدف خدا از به دنیا آوردن من شکستن دلم نبوده...من باید دنبال اون هدف باشم...بعد از اون نمیگم اون پسرو فراموش کردم نه...ولی ورق برگشت در عین اینکه دلم شکسته بود هزار تا چیز اومد تو زندگیم که امیدمو بیشتر از قبل میکرد....خودمم تلاشکردم کلی کلاس ثبت نام کردم بهترینش همکاری با یک گروه موسیقی بود که خیلی توی روحیم تاثیر داشت...اونایی که تجربه توکل کردنو داشته باشن متوجه حرفام میشن
    میخوام بگم بوجود اومدن یه مشکل هرگز نمیتونه مانع یه آدم بشه...شاید آدمو ناراحت کنه غصه دار کنه ولی نباید اجازه بدیم ناامیدمون کنه...من تا چند روز پیش ناراحت بودم غصه دار بودم مخصوصا بعد از اون اس ام اس دیگه رسما خل و چل شده بودم جوری که ساعت 3 نصفهشب از خواب میپریدمو گریه میکردم تا صبح...ولی کمک شما دوستان و ناامید نشدن خودم وتوکلم به خدا باعث شد دوباره محکم تر از همیشه باشم...حالا علاوه بر اینکه ناامید نیستم ناراحتم نیستم


    abjirahele ,,,,و....داود.ت...عزیزم ممنون حرفای شما برای من قوت قلبه

    - - - Updated - - -

    nsrges s عزیز من همیشه میگم دل آدم مثل ساحله ...هر کی بیشتر تو این ساحل بمونه رد پاش عمیق تر میشه اما چیزی که واضحه اینه که موج های دریا بالاخره این رد پاهارو پاک میکنن و ساحل میشه عین روز اولش....فقط باید صبر داشت
    ویرایش توسط sahars : پنجشنبه 09 خرداد 92 در ساعت 21:59

  5. 4 کاربر از پست مفید sahars تشکرکرده اند .

    aysu (شنبه 11 خرداد 92), barani (شنبه 11 خرداد 92), shabnam z (دوشنبه 07 بهمن 92), فرشته مهربان (شنبه 11 خرداد 92)

  6. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array
    سحر جان به هر حال ما خوشحالیم که شما وسوسه نشدین و جلوی یه اشتباه مهلک را با " نه " گفتن به خودتون گرفتین. اگر می تونید همه شماره های این آقا رو بذارید تو بلاک و خوش و خرم به زندگیتون ادامه بدید. هنوز خیلی جوونید و مثل روز برام روشنه که با درایتی که دارین و بهره گیری از تجربیات گذشته روزگارتون بسیار خوش خواهد بود.
    اقدام خوب شما واسه من که چندین سال از شما بزرگترم و کلی تجربه تلخ دارم هم آموزنده و خوب بود و از این بابت ممنونم
    تبصره : دوستان خوب و نازنین حالا مستخدم گل داده یا نداده، مسئله اصل مطلب هست اینها حواشیه
    به نظرم اگر به نتیجه قطعی رسیدین به مدیرها بگید که تاپیکتون را جزو به نتیجه رسیده ها بذارن
    ایام خوشی را براتون آرزومندم از ته دل، امیدوارم روزی بیاد که بیاین خبر بدین که ازدواج خوب و موفقی داشتین ( البته بعد 25 سالگی :d )
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    barani (شنبه 11 خرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 11 خرداد 92)

  8. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اسفند 93 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,722
    سطح
    24
    Points: 1,722, Level: 24
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 92 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سحر عزیز واقعاً آفرین به این همه عقل و درایت و اراده

    اگه همینطور عاقلانه و منطقی و باوجدان پیش بری، شک نکن در آینده ای نه چندان دور همسر بسیاااار خوبی نصیبت میشه. چون شما تو این مدت خیییلی صبور بودی و همیشه اینو یادت

    باشه که " إن الله مع الصابرین "

    پس به آینده ی روشنی که در انتظارته خیییلی امیدوار باش. خدا هیچ وقت صبر بنده هاشو نادیده نمی گیره عزیزم :)

    در ضمن شخصیتی بسیار قوی داری که واقعاً قابل تحسینه

  9. کاربر روبرو از پست مفید تسنیم تشکرکرده است .

    barani (شنبه 11 خرداد 92)

  10. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 تیر 92 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1391-10-17
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    637
    سطح
    12
    Points: 637, Level: 12
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 181 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا نمایش پست ها
    به نظرم اگر به نتیجه قطعی رسیدین به مدیرها بگید که تاپیکتون را جزو به نتیجه رسیده ها بذارن :d )
    سلام ممنون دوست خوبم...من چه جوری باید خبر بدم ؟

  11. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 تیر 92 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1391-10-17
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    637
    سطح
    12
    Points: 637, Level: 12
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 181 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون تسنیم جان...انشالا همین بشه که شما میگی:d...همه امیدم به خداست

  12. کاربر روبرو از پست مفید sahars تشکرکرده است .

    barani (شنبه 11 خرداد 92)

  13. #38
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array



    این تاپیک با درایت و عقلانیت سحر عزیز به نتیجه خوب و خوشایندی رسید



    سحر جان همیشه موفق باشی و همینگونه عاقل





    ویرایش توسط فرشته مهربان : شنبه 11 خرداد 92 در ساعت 04:48

  14. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    barani (شنبه 11 خرداد 92), پرنده غريب (شنبه 11 خرداد 92)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمی تونم دوست پیدا کنم چون به کسی اعتماد ندارم ولی نتیجه اش هم این شده که خیلی تنها شده ام
    توسط نیلوفرغمگین* در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 مهر 94, 12:15
  2. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 آبان 91, 02:05
  3. به یک مشاور خوب احتیاج دارم می تونین معرفی کنین
    توسط shabetarik در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 شهریور 90, 17:06
  4. مشکلات کوچک و بزرگ زندگی من(به کمکتون احتیاج دارم)
    توسط الهام90 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مرداد 90, 04:30
  5. لطفا کمک کنید به کمکتون احتیاج دارم
    توسط goolyakh_21 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 16 اسفند 87, 01:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.