سلام به نظر من هم موعد عقدتون را عقب بندازيد تا بهتر بتونيد تصميم بگيريد صحبت يك عمر زندگيه .(در مورد تيپ شهرستانى هم بايد بگم ديگه تو تهران ما كه اكثراً از شهرستان هستند ولى همه هم ادعا ميكنند تهرانى أصيلند )
تشکرشده 164 در 76 پست
سلام به نظر من هم موعد عقدتون را عقب بندازيد تا بهتر بتونيد تصميم بگيريد صحبت يك عمر زندگيه .(در مورد تيپ شهرستانى هم بايد بگم ديگه تو تهران ما كه اكثراً از شهرستان هستند ولى همه هم ادعا ميكنند تهرانى أصيلند )
barani (چهارشنبه 08 خرداد 92),tamanaye man(چهارشنبه 15 خرداد 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 07 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 09 خرداد 92)
تشکرشده 97 در 38 پست
سارا جان سلام.
مشخصه یکم از احساست نسبت به حامی کاسته شده. پس بین عزیزم صحبتای دوستان تو تایپیکای قبلیت قبل شروع زندگیه مشترک داره به واقعیت تبدیل میشه.
ببین خدا چقد دوستت داره چقد داره بهت فرصت میده تا از تصمیمت برگردی. همین که بلافاصله عقد نکردین یعنی فرصت.
اصلا نباید به این فکر کنی که جواب رد بدم تنها میشم به هیچ وجه.
تو یه انسانی تک بعدی که نیستی بگی فقط باید همین باشه و تمام.
سنت خیلی کمه کلی موقعیت واست تو محیط کاری و دانشگاه پیش میاد.
قبلا هم دوستان بهت میگفتن اختلاف سنیتون زیاده و بقیه چی میگن باور نمیکردی همش انکار میکردی. ببین حالا خودت داری همه ی این حرفارو میزنی.
سارا ادم فقط یه بار فرصت زندگی کردن داره. فقط یه بار
باید از تجربه بقیه استفاده کنی
حیف نیست زندگیتو حروم کنی. یه مقدار عقدو عقب بنداز بیشتر فکر کن.
خصوصیاتتون کاملا متضاد همن طبق چیزایی که واسمون نوشتی.
دوباره معیاراتو دسته بندی کن. ببین میخوای مثلا ده ساله دیگه کجای این دنیا باشی. به چه چیزایی برسی.
سارا واسه دسته بندیه معیارات از مامانت کمکؤ بگیر.
ازش بپرس از بین مراجعاش کسی با شرایط تو حامی داشته یانه؟؟؟؟
باید با عقل منطق و درایت تصمیم گیری کنی واسه زندگیت.
موفق باشی
asemani (چهارشنبه 08 خرداد 92), barani (چهارشنبه 08 خرداد 92),tamanaye man(چهارشنبه 15 خرداد 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 08 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 09 خرداد 92)
تشکرشده 2,440 در 754 پست
خیلی زودتر از چیزی که انتظار میرفت برگشتی!!!!
بهت ی جا گفتم اگه میخوای از عشق لذت ببری نذار به وصال برسه! جمله معروف "ازدواج غروبه عشقه!" مشکلاتی که نوشتی را بچه ها تو تایپیک قبلی دونه دونشو گفتن! و خودتم الان داری بهشون واقف میشی ولی با آگاهی انتخاب کردی! مگه نه؟
و اما با شناختی که از شخصیتت پیدا کردم و تمام کدهای تو مغزت پیشم مکشوفه و میتونم چشمامو ببندم و پستهای بعدی این تایپیکو از طرفت بنویسم میگم:
تو تنها و تنها یک راه داری و باید اینو بدونی جز این هیچ راهی واست متصور نیست: با وصال بهش این آتش درونتو که بشدت شعله وره و هیچ منطقی رو نمپذیرفتی(نمیپذیری) را آراوم و سپس رام و سپس خاموش کنی(چه بخوای چه نخوای اینطوری میشه و این ماهیت رابطه بعد از ازدواجه!)
بعد بیای تاییک بزنی و از دوستان بخوای راهنماییت کنن که با کمترین مشکل به زندگیت با حامی ادامه بدی!
فقط میتونم بگم بدبخت حامی! به زور خودت داره میگیرتت و هیچوقت احساساتشو تو این اختلاف سنی که دارید نمیتونی درک کنی و حالام تو فکرته بهم زنی!!!!!
اگه یوقت تو دعوا بهت گفت بخاطرسماجت و اصرار خودت تو خواستگاری کردن ازم باهات ازدواج مردم زیاد جا نخور و ناراحت نشو! لوس بازیاتم فراموش کن بتونی به ی مرد 40ساله ابراز کنی! تازه این چیزی که داری میبینی بهترین روزاشه
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
barani (چهارشنبه 08 خرداد 92), mercedes62 (چهارشنبه 08 خرداد 92),tamanaye man(چهارشنبه 15 خرداد 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 08 خرداد 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 09 خرداد 92), یلدا68 (یکشنبه 12 خرداد 92)
تشکرشده 27 در 21 پست
سلام من جریانه تو رو نمی دونم ولی اینو می دونم که الان که باید تو اوج دوست داشتن باشید و یه لحظه هم از فکر همدیگه بیرون نیاد اینجوریه وای به حاله بعد ها با این شرایطی که میگی ادامه ش اشتباهه. نذار شناسنامه ات لکه دار بشه و هزار تا حرف پشت سرت باشه .بازم فکر کن هنوز دیر نشده .گاهی وقتا یه نه گفتن زندگی ادمو نجات میده.
ویرایش توسط saeedmusic : چهارشنبه 08 خرداد 92 در ساعت 01:25
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
سارا مشاوره ازدواج رفتید؟
مگه نمی گی مامانم روانشناسه. پس چرا اصلا به دخترش کمک نمی کنه؟
با مامانت حرف بزن و ازش کمک بخواه.
بگو که گیج و سرگردونی و از تصمیمت مطمئن نیستی.
تشکرشده 37 در 17 پست
اگه فکر میکنی بیشتر مشکلاتت با حامی سر گیرهاواشتباهات خودت بوده خوب سعی کن منطقی تررفتارکنی. ببین من میگم این چیزی که قبل از ازدواج وبخصوص توی دوستی های قبل از ازدواج هست وماااسمش رو گذاشتیم عشق بعد ازدواج ازبین میره( منظورم اون احساساتی که نمیذاره درست تصمیم بگیریم وچشممون روروی حقیقت میبنده) منم میگفتم اگه اون نباشه من میمیرم یادمه داداشم التماسم کرد اشک ریخت که نکن این کارو اما من فقط چشمم اونو میدید. الان هم زندگیم وحشتناک نیست اما بهتر ازاین میتونستم زندگی کنم.توهم بشین خوب. فکرکن نباید که بی عیب باشه اما رفتارهایی که تحملش واسه تو سخته رو در نظر بگیر و ببین اگه زیاده همین جا تمومش کن. قرارنباشه خدایی نکرده بعدا پشیمون بشی
اما امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری وخوشبخت باشی....
- - - Updated - - -
اگه فکر میکنی بیشتر مشکلاتت با حامی سر گیرهاواشتباهات خودت بوده خوب سعی کن منطقی تررفتارکنی. ببین من میگم این چیزی که قبل از ازدواج وبخصوص توی دوستی های قبل از ازدواج هست وماااسمش رو گذاشتیم عشق بعد ازدواج ازبین میره( منظورم اون احساساتی که نمیذاره درست تصمیم بگیریم وچشممون روروی حقیقت میبنده) منم میگفتم اگه اون نباشه من میمیرم یادمه داداشم التماسم کرد اشک ریخت که نکن این کارو اما من فقط چشمم اونو میدید. الان هم زندگیم وحشتناک نیست اما بهتر ازاین میتونستم زندگی کنم.توهم بشین خوب. فکرکن نباید که بی عیب باشه اما رفتارهایی که تحملش واسه تو سخته رو در نظر بگیر و ببین اگه زیاده همین جا تمومش کن. قرارنباشه خدایی نکرده بعدا پشیمون بشی
اما امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری وخوشبخت باشی....
فرشته مهربان (پنجشنبه 09 خرداد 92)
تشکرشده 192 در 82 پست
دوستان عزیز رشته مامانم روانشناسی بالینی گرایش کودکان استثنایی هست و خیلی نمیتونه تو زمینه های مشکلات ازدواج و خانواده مشاوره بده. برای همینم تا الان تا اونجایی که تونسته به من کمک کرده و اونم در جهت برآورده کردن خواسته های من بوده و کمک به حال و روزم... راستش من الان به این نتیجه رسیدم که دلم میخواد ازدواج کنم و زندگی تشکیل بدم. و خیلی خیلی خوب زندگی کنم و در کنارش به پیشرفت شغلی و درسی برسم و حتما حتما هم بچه دار شم.
اما...
حتما لازم دارم تا قبل از عملی کردن این تصمیم کمی روی خودم کار کنم. مشکل من طرز فکر مردم راجع به نامزدم نیست. من قبلا هم گفتم، شاید این حرفها باعث بشن من تو اون لحظه یه کمی فکر کنم و ناراحت بشم. همه آدمها دوست دارند شرایط زندگیشون چشمگیر به نظر بیاد. مشکل الان خودمم. خیلی دلم میخواد زمان عقد رو عقب بندازم. ولی نامزدم به خاطر کارش داره یه مسافرت خارج از کشور میره و ما خیر سرمون جوری برنامه ریزی کردیم که منم باهاش برم. که اگه بخواد عقد عقب بیفته میره مثلا تا نیمه شعبان یا حتی بعد از ماه رمضون!
و اونجوری هم خیلی کارامون عقب میفته. و منم نمیتونم باهاش برم یعنی پدرم نمیذاره.
ولی فکر کنم باید الان همین کارو کرد چون دوست ندارم با بچه بازی باعث بدبختی کس دیگه بشم. اون به اندازه کافی تو زندگی سختی کشیده. و منم نمیخوام زجرش بدم. فقط دلم میخواست از علاقه اون به خودم مطمئن بودم تا با خیال راحت تصمیم میگرفتم. باید روی خودم کار کنم و این حرف یه روز دوروز نیست. ما مشکلاتی داریم که شاید برای شما خنده دار به نظر بیاد. من حتی روی ساعت خواب نامزدمم حساسم. مثلا شبها دلم میخواد اون پا به پای من بیدار بمونه و حرف بزنه ولی اون دیگه یازده باطریش تموم میشه و من اصرار کنم برای حرف زدن دعوا میشه و با دلخوری خدافظی میکنیم. یا روی ساعتهای کلاسش حساسم چون هی تغییر میکنه و من نمیتونم خودمو هماهنگ کنم که مثلا یه ناهار با هم بخوریم. فقط پنجشنبه و جمعه وقت دارم ببینمش
- - - Updated - - -
بعد هم دوستان حامی جدا خسیسه تا الان که کلا هیچ کاری برام نکرده و فقط یه هدیه کوچولو بهم داده تو بله برون راه میره میگه سارا دو تومن خرج کردم نمیدونم چرا هزینه هایی که میکنه منو در جریان میذاره من اصلا از این رفتارش خوشم نمیاد
تشکرشده 27 در 21 پست
ادامه نده خیلی رفتارش احمقانه اس خرج کردی که کردی واسه همسرته الان اینجوری باشه اینده چیکار می کنه .من از این ادما زیاد دیدم چه پسر چه دختر .ولی حتی خوشم نمیاد یه رابطه ی کوچیک داشته باشم . راسته که میگن خدا به اندازه ی جنبه هر کسی بهش میده.حکایت ایشون مثه دیواری می مونه که از پایه (خانواده)خراب چیده شده و تا اخر کج میره وهر روز بدتر میشه.
تشکرشده 294 در 168 پست
ساراجون ظاهرا شما یه دختر پر شر و شور و با انرژی هستی که البته با وجه به سنت طبیعیه ولی نامزدت تقریبا این دوران رو گذرونده با توجه به رفتاری که ازش توضیح دادی به نظر من اون به یه زن جا افتاده بیشتر احتیاج داره تا یه دختر پر انرژی .
مثلا همین ساعت خواب که گفتی . چه بسا توی زندگی تو دلت بخواد کنار همسرت تا دیروقت بیدار بمونی و فیلم تماشا کنی یا مهمونی بری و بگردی اما همسرت قطعا به اقتضای سنش یه برنامه ی منظم برای زندگیش خواهد داشت که سخت میتونه تغییرش بده و به خواسته هات تن بده
در مورد این ازدواج عقلانی فکر کن گلم
asemani (پنجشنبه 09 خرداد 92),tamanaye man(چهارشنبه 15 خرداد 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 09 خرداد 92), تهمتن (پنجشنبه 09 خرداد 92)
تشکرشده 1,881 در 749 پست
سارا جان به این تاپیک سر بزن. یه سارای جدید پیدا شده که با 21 سال اختلاف سنی میخواد ازدواج کنه . فکر می کنم شما بهتر همدیگه رو درک کنید .
http://www.hamdardi.net/thread-28446.html#post271225
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)