به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 9 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 122
  1. #81
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    zendegiye movafagh
    مرسی همین کار رو انجام میدم

    - - - Updated - - -

    فرشته مهربان
    سلام .مرسی به تایپیک من تشریف آوردید.
    درباره نقاطی که گفتید فکر کردم

    1- امتیازات کنونی زندگی ام: سلامتی.هوش. تحصیلات.پسرم.شغلم.درآمدم. اتومبیلم
    2-نقاط ضعف زندگی ام: ازدواجم. تسلط خانوادم و خانواده همسرم رو زندگیم.نزدیک بودن و همسایه بودن با خانوادم.نداشتن خانه شخصی از خودم.نداشتن رابطه خوب با همسرم و خانوادم. نبود مادرم و احساس خلاهمیشگی نبودن یک مونس و حمایت کننده.تنها نبودن .دوست دارم تنها باشم و تنها زندگی کنم.

    3- نقاط قوت همسرم: زیبا. وفادار.تحصیلکرده.باهوش.دست پخت خوب.پاکیزگی و آراستگی.رسیدگی به پسرمون.گرم مزاج بودن هرچند اذیت میکنن

    4- نقاط قوت من: تحصیلاتم.هوش.قدبلندم 186. برا یه مرد نقطه قوته.ظاهرم.مهربان ودست و دلبازم.صادق بودن.از درآمد ماهیانه ام کمک کردن به یکی دو نفر که میدونم نیازمندن.داشتن خط خوب تو نوشتن.

    5- نقاط ضعف: زود از کوره در رفتن.متاهل بودن.دلسوزی بی مورد برا کسانی که ارزش ندارن.ارزش دادن زیاد از حد به کسانی که بهای اون ارزشها رو ندارن.کمبود اعتماد بنفس لازم درحالیکه از تواناییهای خودم باخبرم اما یه چیزی تو وجودم من رو نهیب میزنه.زودرنج بودن.

    فعلا این موارد به ذهنم میرسه.درباره نقاط ضعف خانمم نمیخواد بنویسم؟

    - - - Updated - - -

    از ترانه خانم هم برای ارسال تایپیکم تشکر میکنم

    - - - Updated - - -

    چنار
    سلام خانم چنار. خیلی جالب بودن. مخصوصا دومی علی رغم اینکه میدونیم اما ما رو تو فکر میبره.
    من دوست دارم یه مدت برا خودم تنها زندگی کنم تنها باشم .اما این فرصت رو به من نمیدن نه محیط خانه و نه خانواده.
    یک جایی خواندم زوج ها وقتی میبینن به مشکل برمیخورن خوبه یه مدت جدا از هم زندگی کنن. امروز داشتم فکر میکردم خوب میشد بعد امتحانات من و خانمم یه مدت تنها باشیم مثلا تا آخر تابستان .اینطوری هم من خودم رو پیدا میکنم و هم اون یه مدت تنها میشه اگر از من خسته شده روحیه اش رو بازسازی میکنه.
    واقعا دیگه کشش محیط خونه رو ندارم.
    ویرایش توسط پژمان : دوشنبه 06 خرداد 92 در ساعت 14:02

  2. کاربر روبرو از پست مفید پژمان تشکرکرده است .

    taraneh89 (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  3. #82
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    25
    Array
    اگه شما گزاشتی دیگه ما نیایم دوست من یه احساسی به من میگه که شما انقدر که اینجا واضح می گی چی و دوست داری چی رو نداری به خانمت نمی گی؟!!!!مثلا قضیه همون گل گرفتن یا بنزین تمام کردن... واقعا چیزایی که خوشحالت می کنه رو بگو و همین طور اونایی که اذیتت می کنه. دونستن چیزایی که همسرتم رو خوشحال می کنه و کمک در براوردن اونها خ خ خ اثرگذار. پیش خودمون بمونه میگن قلب خانومها زود تصرف میشه . به نظر من تقاضای انقدر" قرنطینه تنهایی" هم شک برانگیز برای ... هم نگهداری بچه به تنهایی برا خانمت سخت میشه. خب اگه واقعا نیاز دارین هفتگیش کنین. مثلا هر هفته هر کدومتون حق داشته باشین 1 روز واسه خودش باشه. پیش دوستاش باشه. یا نه.. اصلا یه مسافرت یه هفته ای برین با خودتون خلوت کنین( تنهایی البته).

    این تنهایی های طولانی مدت مشکلی رو حل نمیکنه آخه دوباره که بر می گردین و اوضاع همون. بهتر یه جورایی این فکر کردنتون با عمل هم همرا باشه تا بتونین فیدبک هم بگیرین. بهترین راه حل برا حل مشکلت حمله مستقیم به اون هستش خخخخ. در مورد نقاط ضعفتون هم خ کلی گتین ( البته جسارت نشه ها. قصد اسا ادب نیست) ولی چطور ازدواجت کلا نقطه ضعفت هست در حالیکه به لطف اون تا حدی از آزار خانوادت راحت شدی و حتی مستقل تر. راستی اگه قرار باشه روزی خانومت اینا رو بخونن بنده خدا کلی دپرس می شن که. رحم کن.
    راستی من منظورم از شعر تایید "تنها بودن خوب است " نبود. مد نظرم بیشتر اون "حس استقلالی" بود که علی رغم مشکلات زیاد مانع آدم محسوب نمیشه. یعنی به صرف اینکه فلانی و بهمانی و همچین مشکلی داشتی از حرکتت جا نمونی. دلشاااااااااااااااااااااا ااااااد
    ویرایش توسط چنار : دوشنبه 06 خرداد 92 در ساعت 14:35

  4. #83
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    چنار
    شرمنده مجبور شدین به پستم جواب بدین. اما فکر کنم یه توضیحاتی لازم هست. نیازی نیست شما پاسخم رو بدین فقط میخوام شبهات رو برطرف کنم.
    من از اول تایپیکم نوشتم که با ازدواج و زود ازدواج کردنم و همسرم مشکل دارم مسئله ای نیست که الان عنوانش کرده باشم.
    ازدواجم نقطه ضعف و بزرگترین اشتباه زندگی من بود.چون همه زندگی و روح و روان من رو به طور نافرمی تحت الشعاع قرارداد.کسی نمیدونه من واقعا چی کشیدم و تو این سن چه باری رو دوشم هست.
    بعد از ازدواجم آزار خانوادم کمتر نشد برعکس یک جاهایی هم برا دعواهایی که با همسرم داشتم یا دخالتهایی که مادرخانمم میکرد و خیلی مسائلی که به همین ازدواج ما مربوط بود به بدترین صورت با من رفتار کردند.چندین مرتبه تو این چند سال از ناراحتی شب رو بیرون از خونه سپری کردم.
    مادرخانمم از روز اول تو همه مسائل ما دخالت میکرد.حتی رنگ کت و شلوار و کراوات دامادی من رو اون میخواست انتخاب کنه. خیلی اون وقتها دعوا داشتیم.
    روز قبل از عروسی چون گفتم نمیخوام دیگه ادامه بدم کتک خوردم.گفتن تو که نمیخواستی همان وقت میگفتی نه الان که رو دختر مردم اسم گذاشتی.کدام وقت؟ اون وقتی که هفده سالم بود و پشت میز و نیمکت دبیرستان بودم و تفریحاتم بازی کامپیوتری وچسباندن بنر چگوارا به دیوار اتاقم بود.با بچه های مدرسه خوردن کله پاچه اول صبح و دویدن صبح زود و رفتن به سالن بیلیاردبود.
    از تو یه همچین فضایی بدون اینکه دختری تا اون وقت تو زندگیم باشه من وارد فضای زندگی متاهلی شدم.سنم حساس بود تحمل خودم رو نداشتم باید زن و مادر زن و بعد بچه و مشکلات زندگی رو هم تحمل میکردم. من تو فضایی بزرگ شدم و ازدواج کردم که اگر روزی تو ازدواجم شکست هم بخورم کسی از چشمم نمی بینه هیچکس نمیگه پژمان مقصر بود.
    این چند سال خیلی کار کردم خیلی پول درآوردم چی شدن. همه پولها هزینه زندگی برای زن و بچه ام شدن. نمیگم نباید میکردم وظیفه ام بود اما اگر مجرد بودم این همه پول درآوردم الان حداقلش این بود دست کم که میتونستم یه خونه بگیرم تنها زندگی کنم راحت باشم و از زیر سایه خانوادم دربیام. دلم به چی خوش باشه. به زنم که برا رابطه جنسی مون هم چرتکه میندازه.
    به جای زن گرفتن دوست دختر میگرفتم که وضعم خیلی بهتر بود. نصف این پولها رو خرجش میکردم برا بودن با من هم منت سرم نمیگذاشت کاری که الان خانمم میکنه.
    درباره نوشتن نقاط ضعفم واقعا هرچی به ذهنم رسید رو نوشتم. مثلا آدمی نیستم موقع عصبانیت تو خونه بد دهنی کنم یا وسیله بشکنم یا دست بزن داشته باشم.برعکس خانمم حرفمون میشه حتی ازفحش دادن به مادر من هم که 20 ساله فوت کرده و فحش دادن به خواهرم که اون سر دنیا زندگی میکنه و تو این شش سال فقط یک مرنبه دیدتش نمیگذره.
    هر چی دم دستش می بینه میشکنه تو صورت آدم پرتاب میکنه .چاره اش یه چک یا کف گرگیه که یکی از من بخوره سه تا از دیوار اما نمیزنم. اون همین رو میخواد که من دست بلند کنم تا دنیا رو روی سرم خراب کنه نمیزنم که روزی که نبودم حسرت بخوره چه کسی رو از دست میده.
    من مثل برادرم نیستم که زن حامله اش رو جوری زد که از پله های ساختمون پایین افتاد الان هم خانمش بعد از ده سال نشسته زندگیش رو میکنه جیکش هم درنمیاد .برا یه عمر خودش رو راحت کرد.
    من میخوام مثل آدم زندگی کنم . زندگی که با دعوا و کتک و کتک کاری و زور و دخالت این و اون باشه برای من زندگی نیست.
    من نیازها و خواسته هام رو واضح به همسرم میگم اما یه جاهایی تو روی من میزنه برا همین همه چیز رو نمیگم.

  5. کاربر روبرو از پست مفید پژمان تشکرکرده است .

    asemani (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  6. #84
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    25
    Array
    پژمان عزیز. با خوندن آخرین پستت دچار هنگ شدگی 100 در صد شدم. فکر کنم الان قیافم این شکلی.
    کد:
    کسی نمیدونه من واقعا چی کشیدم و تو این سن چه باری رو دوشم هست.
    متاسفانه پژمان جان این اتفاقات نه تنها برای شما و چند سال پیش که الان هم در حال رخ دادن هستش. من معلمم. شاگردایی دارم که تو سن کم چیزایی تجربه کردن که فقط خدا از دلشون خبر داره. میدونی دو تا ازکمترین تفاوهاشون با شما چی؟ این است که دخترن. جای فراری ندارن. کم کم شما لااقل می تونستی شب رو بیرون باشی.شدیدا هم نیاز مالی دارن.اونها هم مثل شما تنها راهی که در جلویشون می تونن متصور بشن ازدواج. نه تو سنی ان که توقعاتشون رو بشناسن فقط می خان از تو چاه درآن. همین. و متاسفانه من هم نمی تونم براشون کاری بکنم( ونیز برای شما و بسیار بسیااااااار بابت این قضیه متاسفم). من حرف زیاد دارم برا زدن( هر چند کاری نمی کنم ..) شاید براتون وبلاگی ساختم و حرفهام رو اونجا زدم. شایدم تو فورشر جایی براتون آپلود کردم. اگه نمی خام اینجا چیزی بنویسم علتش این که صلاحیت لازم رو ندارم و شاید حرفهایی بزنم که درست نباشه. اگه تو جاهای دیگه می نویسم علتش این که اختیار خوندنش با خودت و در ثانی نمی تونم نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم.
    برای زندگیت تلاش مثبت زیاد کن. سعی کن انرژی جوانیت ( که متاسفانه محدود) سر این مسایل هدر نره( واقعا سعی کن به جای غصه خوردن و رو اوردن به تنهایی راههای دیگه رو انتخاب کنی. ) گوش دادن به اهنگهای غمگین. مدام بیان پرسشهایی مثل این"چرا فلان شد" چرا اینطوری شد" متاسفانه فقط باعث وقت تلف کردن آدم و عملا آدم رو به جایی نمی رسونه( البته اینها فرضهای من. شاید شما اینجوری نباشی). از قرار معلوم تا الان هم روشت جواب نداده پس حتما باید سطح تفکرت عوض شه
    چیزی که آدم عاشقانه و حریصانه با تمام وجودش می خاد بی شک بهش خواهد رسید. با شروع یه تلاش بلندمدت ایشالله در سی سالگیت یا حتی کمتر دیگه گریبانگیر این چیزها نخواهی بود. برا رسیدن به اون ارامش تمام تلاشت رو بکن و خسته هم نشو. در پناه حق.
    راستی چند سال دوباره بیلیارد بازی نکردی!!! این دفعه هر وقت هوس غصه و... به سرتون زد بیلیارد بازی کنین;)

    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    چنار
    چاره اش یه چک یا کف گرگیه که یکی از من بخوره سه تا از دیوار اما نمیزنم. اون همین رو میخواد که من دست بلند کنم تا دنیا رو روی سرم خراب کنه نمیزنم که روزی که نبودم حسرت بخوره چه کسی رو از دست میده.
    من مثل برادرم نیستم که زن حامله اش رو جوری زد که از پله های ساختمون پایین افتاد الان هم خانمش بعد از ده سال نشسته زندگیش رو میکنه جیکش هم درنمیاد .برا یه عمر خودش رو راحت کرد.
    این تیکهش خ پژمان بدی بودیهاااااااا. کف گرگی چیه آخه !!!!!! در ضمن شما گشتی تو دنیا داداشتو گیر آوردی خودتو با اون مقایسه می کنی. اینها رفتار های لازم برای رفتن به میدووووو ن جنگ نه ...
    ویرایش توسط چنار : دوشنبه 06 خرداد 92 در ساعت 21:40

  7. #85
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ببین چشم به هم بزنی شده سی سالت و همه دوستات متاهل شدند و اون وقت می بینی چقدر جلوتر از اونایی همه مالی هم اینکه پسرت بزرگتر شده .. اونا تازه یه نی نی کوچولو میارن ولی شما می تونی با همسرت و پسرت به مسافرتهای مختلف حتی خارج از کشور بری .. سختیهات تموم شده .الان سعی کن از زندگی خیلی لذت ببری پلی استیشن بخر . باشگاه برو .جمعه ها با خانومت برو کوه

  8. #86
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    چنار
    سلام.خواهش میکنم پست های من رو فقط بخونید تمرکز نکنین تا ناراحت نشید.من بایست همه جوانب زندگیم رو بنویسم تا بتونم سبک سنگین کنم و به نتیجه برسم. اینطوری من احساس گناه میکنم لطفا اگر تایپیک من شما رو آزرده خاطر میکنه برای حفظ آرامش خودتون دیگه تایپیک من رو نخونید.
    بسیار ممنونم برای وبلاگ اگر ایجاد کنید استقبال میکنم.
    خودم رو با داداشم مقایسه نکردم چون سبک زندگیش رو قبول ندارم .منظورم این هست من اینطوری هستم اما خانمم قدر نمیدونه.حالا تحفه ای هم نیستم اما حداقلش دیگه اونقدر هم بد نیستم.
    بیلیارد هم میرم اما الان بیشتر بولینگ میرم .ورزش کزدن رو دوست دارم.

    - - - Updated - - -

    zendegiye movafagh
    با خانمم کوه برم کی میخواد از کوه بالا بیاد.یکی دو مرتبه رفتیم تو کوه خودش رو به من میچسبوند و ادا در میاورد.موقع چای و غذا میشد لوس بازی در میاورد.وقت پایین اومدن از کوه مگر پایین می اومد میگفت خسته شدم دستش رو گرفته بودم پایین بیاد بین راه هم گفت دیگه نمیام.خدا میدونه تا پایین کوه بغلش کردم.خوبه کوه گشت بود کوهنوردی نبود.توبه کردم

    - - - Updated - - -

    .................................................. .................................................. ..................................................

    من امشب دو تایپیک رفتار جرات مندانه و مرد مقتدر و زن لطیف !رو کامل خوندم. واقعا به دردم خوردن. مخصوصا دو نکته بودن به صورت رنگی مینویسم

    این رفتار خانمم هست و فکر من :

    اقتدارشکن ترین مورد پرخاش زن بر مرد است. بالاخص اگر پرخاش مکرر باشد
    زن چرا پرخاش می کند؟
    می خواهد به مرد بگوید: (بهم ریخته و داغونم)

    برداشت مرد از پرخاشهای مکرر زن اینست که :
    ( این زندگی بدرد نمی خورد به سراغ طلاق برویم)



    این رفتار من هست. البته فکر میکنم این باشه .نظر کارشناسیش با شما :

    رفتارهائی به سبك پرخاشگری- انفعالي


    گاهي تركيبي از انفعال و پرخاشگري در كنار هم ديده مي شود كه تشكيل سبك ارتباطي پرخاشگري انفعالي را مي دهد.

    اين افراد كساني هستند كه عواطف ناخوشايندي از قبيل خشم و خصومت تجربه مي كنند ولي چون قدرت بيان اين عواطف را ندارند ، با توسل به شيوه هاي غير مستقيم و انحرافي خشم خود را خالي مي كنند .

    اين الگو بدترين سبك ارتباطي است چون كسي كه آماج خشم اين افراد قرار مي گيرد ، نمي داند بخاطر چه تقصيري و توسط چه كسي آماج خشم و پرخاشگري قرار گرفته است.

    ویژگی اصلی افراد مبتلا به این اختلال این است که جرأت ابراز خشم و نارضایتی خود را به صورت مستقیم ندارند و به گونه ای ناخودآگاه، آن را به صورت
    مانع تراشی،
    لجاجت،
    ناراضی کردن دیگران،
    کج خلقی
    قیافه عبوس به خود گرفتن
    و عدم کارآیی
    ابراز می کنند.

    نکته: پدر یا مادری که با رفتار سرکوب گرانه و صادر کردن دستورهای سلیقه ای و دیکتاتوری و همچنین تهدید ها و پرخاش های خود سبب بروز حس ناخوشایند ترس و خشم همزمان در فرزندان آن می شوند، به مرور زمان رفتارهای انفعالی – پرخاشگرانه را در وجود کودک خود رشد می دهند چرا که کودک می آموزد بیان مستقیم خواسته یا مخالفت خود عواقب ناخوشایندی چون سرکوب، تنبیه، تحقیر و... را به دنبال دارد به همین علت کودک به پنهان کاری و لجبازی پنهانی روی آورده و زیر ظاهر آرام و مطیعش مترصد فرصت می شود که به مجرد قرار گرفتن در موقعیت ایمن یا قدرتمندانه، پرخاشگری تل انبار شده خود را بر سر قربانی نگونبخت دیگری تخلیه کنند.

    از دیگر ویژگی های رفتاری شخصیت پرخاشگری انفعالی (که بدترین نوع کارمندان یا مدیران خواهند بود) این است که در برابر خواسته های دیگران مقاومت کرده و برای تأخیرها و کارهای خود بهانه جویی می کنند
    به دیگران متکی هستند ولی دیدی منفی نیز نسبت به آنها دارند.
    اگر به موفقیتی برسند یا اگر نتوانند دفاع همیشگی خود یعنی برگرداندن خشم را به کار ببرند، مضطرب می شوند. در روابط بین فردی، خود را در موقعیت وابستگی قرار می دهند ولی رفتارهای زیان آور آنها احساس ناخوشایندی را در دیگران پدید می آورد.
    در واقع آنان به صورت غیرمستقیم دیگران را وا می دارند که فرمان های آنان را اطاعت کنند و وظایف شان را به عهده بگیرند.
    می توان گفت در این افراد دیگر آزاری همراه با خودآزاری، انکار ناخودآگاه واقعیت ها و توجیهات به ظاهر منطقی از وقایع، اساس ذهنیت و رفتارشان را تشکیل می دهد
    .


    این هم اون چیزی هست که میخوام باشم و امیدوارم بتونم:

    اصول زیربنائی رفتار جراتمندانه

    برابری انسانها

    برخورداری از حقوق يكسان

    شناخت حقوق خود

    قبل از شروع جراتمندی ، لازمه یه گریزی به حقوق خودمون و به تبع اون مسئولیتهامون داشته باشیم :

    کار کارگاهی : جدولی دو ستونه برای خودتون تنظیم کنید و در ستون اول حقوقی که برا خودتون قائلید رو لیست کنید. در ستون دوم هم مسئولیت متناظر با اون را بنویسید

    کدام يک از حقوق زير را براي خود قايل هستيد؟

    حق داريد رفتار ، افكار و احساسات خاص خود را داشته باشيد و مسئوليت نتايج آن را بپذيريد.
    حق داريد براي توجيه رفتارتان دليل نياوريد
    حق داريد مسئوليت حل مشكلات ديگران را نپذيريد
    حق داريد نظرخودتان را تغيير دهيد
    حق داريد اشتباه بكنيد ومسئوليت آن را بپذيريد
    حق داريد بگوييد “ نمي دانم “ “ نمي خواهم “ “ نمي فهمم “ “ اهميت نمي دهم “
    حق داريد در تصميم گيري خود غير منطقي باشيد .
    حق داريد بدون احساس گناه به بعضي از درخواستهاي ديگران جواب منفي بدهيد .
    حق داريد بي نياز از خشنودي ديگران باشيد .

    دوسه تا تایپیک پیشنهادی دیگر رو هم تو روزهای آتی میخونم .

    - - - Updated - - -

    بهار.زندگی
    دوست عزیز ممنونم برا سفارش تایپیکها

    - - - Updated - - -

    یک موضوع دیگه که خیلی من رو ناراحت میکنه خانمم خیلی اهل چشم و هم چشمی هستن.یا اگر پدرم پولی یا هدیه ای به زن برادرهام یا برادرهام بدن سریعا خانمم جبهه گیری میکنن و تلافیش رو سر من درمیارن.
    پدرم برا من و خانمم و بچه مون هم از این کارها انجام میدن اما اون هیچوقت راضی نیستش.مثلا قبل از عید پدرم به دو تا داداشم یکی چند تومن پول داد گفتش سرویس خونه تون رو عوض کنین. به ما ندادن.
    خانمم شاکی که چرا پدرت به اونها پول داده مگر من چه چیزم از زن داداشهای مسخرت کمتره.
    گفتم ما سال گذشته دکوراسیون خونه رو کامل تغییر دادیم .پدرم هزینه دانشگاه آزاد من و تو رو میده سالی چند میلیون همینطوری برای ما هزینه میکنه من نمیتونم بگم پول بده. شاید اصلا نمیخواد پول بده زور که نیست.
    یا میگن ماشین رو به من بده دانشگاه برم.بعضی اوقات ماشین رو میدم اما یک وقتهایی که سرکار هستم ماشین رو نیاز دارم یا مسیر دانشکده و سرکارم فاصله داره بایست ماشین زیر پام باشه سریعا تردد کنم.
    خانمم لجبازی میکنن دعوا میکنن من میخوام ماشین رو ببرم.میگن ماشین رو بفروش دو تا ماشین بخر.یعنی حاضرن ماشین رو با کلی ضرر بفروشم و دو تا ماشین مدل پایین بگیرم که اون با ماشین دانشگاه بره.دانشگاهشون نزدیک منطقه ماست سرویس هم دارند.
    پدرم برا مادربزرگم سرویس طلا گرفته بودن.نه پدرت چرا برا من سرویس طلا نگرفت. میگم خانم اون برا مادرش گرفته .میگن خوب منم عروسشم.
    برا تولدش پارسال پاش رو تو یه کفش کرد من لپ تاپ میخوام. چطور برا تو گرفته .به پدرت بگو برا تولدم لپ تاپ بگیره.گفتم من نمیتونم همچین حرفی به پدرم بزنم.پدرم پول داد.خانمم رفتش پول رو روتختی جدید گرفت بعد به پدرم میگفت پول تولدم رو روتختی برا تخت پسرتون گرفتم هدیه تولدم محفوظ باشه.یعنی من لپ تاپ میخوام.
    به من میگن چرا وقتی نیستم دوستانت رو خونه میاری.چرا خواهرت وقتی اومد به بچه مون گفتش مثل بابات قدبلند و خوشگل میشی. خواهرت منظورش این بود من کوتاهم.
    چرا تی شرت آستین کوتاه میپوشی بیرون میری میخوای دستها و بازوهات رو همه ببینن.چرا بوی اودکلنت هرجا هستی تا دو ساعت بعد تو باقی می مونه. چرا موهات رو بلند میگذاری موهات نباید از گوشت پایین تر بیاد.
    تو چرا ساعت اینقدری میخری.چرا کفش و اودکلن اونقدری میخری.میگم خودم کار میکنم دوست دارم بخرم تو هم که داری میخری.میگن نه من زنم به تجملات نیاز دارم تو پولها رو خرج نکن پس انداز کن برا من ماشین بگیر.
    میگم چطور دستبند دو میلیونی برا روز مادر و مایکرو فر یه میلیونی برا تولد مادر و .... میخری اشکالی نداره اما من با همین پول زحمت کشیده خودم نمیتونم برا خودم خرج کنم.یعنی پول من به مادرت و خانوادت رواست به من حرامه.
    چرا توی غذا پیازهاش رو جدا میکنی.میگم من پیاز سرخ شده تو غذا دوست ندارم تو که میدونی. میگن نه تو میخوای به من بی احترامی کنی.
    فقط حرفهای خاله زنکی حالم بد میشه این حرفها رو میشنوم.الان از یادآوریشون اعصابم خورد شد.
    دوستانم وقتی خانمم رو میبینند توی برخورد اول خوبه توی برخورد دوم و سوم میگن پژمان خدا صبرت بده این دیگه کیه.
    حالا ننویسید دوستانم حسودی میکنن و چشم ندارن ببینن. نه واقعیت رو میگن.
    چی بگم گفتنی هام خیلی زیاده.خسته شدم.

    - - - Updated - - -

    راستی عکس پسرم رو توی پروفایلم قسمت عکس آپلود کردم اگر دوست داشتید میتونید ببینید.
    ویرایش توسط پژمان : سه شنبه 07 خرداد 92 در ساعت 01:05

  9. کاربر روبرو از پست مفید پژمان تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (سه شنبه 07 خرداد 92)

  10. #87
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.

    همه پست ها رو نخوندم. اما یه ایراد گنده !!!
    برادر من. ازدواج و تأهل شده نقاط ضعف خودت و زندگیت؟؟؟؟
    اگه نگرشت رو نسبت به زندگی مشترکت تغییر ندی خیلی برات گرون تموم میشه ها... میدونم سخته، میدونم احساساتت رو باید ترمیم کنی باید رو شخصیتت کار کنی.
    اما چاره ای غیر از این نداری.
    خیلی متأثر شدم از این که مادرت کنارت نیست خونوادت حتما به همین دلیل زود برات زن گرفتن که سایه ی یک آرامش لطیف زنانه بیفته رو زندگیت. گرچه مثل مادر نیست و نباید هم باشه. اما میتونی نهایت لذت و آرامش رو ببری.
    با توجه به سن و سالت با دید کاملا منطقی با مسائل برخورد میکنی و کلامت شعورت رو میرسونه. این همون چیزیه که من گفتم با ازدواج به دستش آوردی و از من پرسیدی مگه چی به دست آوردم؟؟؟ ازدواج انسانها رو بزرگ و با تجربه میکنه.
    بعضی از هم سن و سال های شما هنوز دیپلم نگرفتن و بزرگترین دغدغه شون اینه که موهاشون رو به راست فر بدن یا به چپ. تو این سن و سال داری یه زندگی رو میچرخونی و اداره میکنی. همین که جا نزدی و دنبال راه حلی یعنی خیلی مردی.
    به خراب کردن این زندگی و ساختن یه زندگی جدید هرگز فکر نکن چون صورت مسئله پاک میشه! شما اگه تنها باشی هم همین مشکلات رو داری فقط ظاهرش عوض میشه چون مشکل اصلی تو نحوه برخورد خودت با اطرافیانته...
    شرایط اجازه نداده به اون استقلال مالی و روحی و شخصیتی برسی اما اصلا دیر نشده!!! هنوز 23 سالته!!!
    کلی فرصت داری رو خودت کار کنی و زندگی ای که الان داری رو قشنگ تر ببینی و خدا رو شکر کنی واسه همه چی...
    دنیای بیرون ما، از درون و ذهن خودمون شکل میگیره و ساخته میشه. پس زودتر شروع کن.

  11. #88
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 خرداد 92 [ 12:16]
    تاریخ عضویت
    1391-12-23
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    251
    سطح
    5
    Points: 251, Level: 5
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقا پژمان...ماشالا ه پسر نازی دارید اگه شکل خانمتون باشه که معلومه خانم زیبایی دارید:p
    ببیننید به نظر من شاید الان دوستان هم بیان بگن نظر من اشتباه اما خب تا خانمتون از مشکلات و نیازهای شما با خبر نباشه و ندونه که زندگیش در خطره هیچ تلاشی نمیکنه!!! پس به نظر من بهش سایت معرفی کنید که بیاد ببینه چطور زندگی ها در خطره!!و از مدیر سایت هم بخواهید اسم کاربریتون عوض کنه ...اما اینکه پست شما ببینه یا نه نمیدونم کار درستی است یا نه!!

  12. #89
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    42
    Array
    گل آرا
    سلام. شما اگر پست های من رو کامل میخوندین البته نیازی نیست اما متوجه عرایض من می شدین. من مینویسم خانمم برام زندگی نگذاشته شما از احساسات و شخصیت می نویسید. مسائل من فراتر از این موارد هست.یعنی من برای اینکه ازدواج کردم کلامم خوب شده یا شعورم بالا رفته. این نظر لطف شماست!!
    من از اول اینطوری بودم اتفاقا از وقتی ازدواج کردم اخلاقم به خوبی اول نیست.پست های من در صفحات قبل رو بخونین متوجه خواهید شد من با چه زنی و چه شخصیتی زندگی میکنم به نظر شما همچین آدمی میتونه به من شعور یاد بده. شما خانما بدتون نیاد اما گاهی یه حرفایی میزنین تو گونی هیچ عطاری پیدا نمیشه همه چیز رو از دید خودتون می بینین .
    اگر من برا خرجی دادن خانمم رو اذیت میکردم یا کتکش میزدم محدودش میکردم بدوبیراه میگفتم دستور میدادم جوری رفتار میکردم که برای حرف زدن با من صلوات صلوات بگه میشدم مرد زندگی. مثل خیلی مردهای دیگه .اونها کار خوبی میکنن نه من.
    اتفاقا چون تازه فقط 23 سالم هست نمیخوام عمرم و جوونیم رو تباه کنم. اگر یه اشتباهی کردم که نبایست عمری تاوونش رو پس بدم.از همسن و سالهای خودم چی کم دارم.
    چه کسی گفته من استقلال روحی و شخصیتی و مالی ندارم؟ شما در زندگی من تشریف دارین که همچین چیزی میفرمایین؟
    اگر استقلال مالی نداشتم که روزی 8 ساعت کار نمیکردم. اگر استقلال روحی نداشتم که الان با این همه فشار زندگی معتاد شده بودم دست کمش سیگار میکشیدم. اگر استقلال شخصیتی نداشتم الان زندگی رو برا زنم جهنم کرده بودم جوری که صداش درنیاد .اگر رو شخصیتم کنترل نداشتم الان نیاز جنسیم رو جای دیگه خالی میکردم .
    اگر همه چیز خراب شه اون کسی که ضرر میکنه خانمم هست نه من. فوقش تا سی سالگی یا سی و پنج سالگی عشق و حالم رو میکنم همه جا رو میگردم.بعد با کسی که خودم میخوام و اون موقع انتخاب میکنم ازدواج میکنم. پسرم هم تا اون موقع از آب و گل در اومده. از همه نظر هم شرایطش رو دارم. هرچی باشه من مردم دستم بازه .
    اگر من اینجا مشکلاتم رو مطرح کردم دلیل بر این نیست میخوام زندگیم رو خراب کنم بلکه میخوام راهی پیدا کنم زندگیم رو درست کنم. از اونطرف مینویسید مردی ار طرفی مینویسید استقلال روجی شخصیتی مالی نداری. اگر نمیتونین کمک کنین حداقل نمک رو زخم آدم نپاشید.

    - - - Updated - - -

    delaram
    سلام شما لطف دارید. پسرم کاملا شبیه خودم هستش. مامانشون سبزه هستن.من هم مثل شما فکر میکنم اما دوستان نظر دیگه ای دارند.
    مشاوره هم رفتم همه چیز رو گفتم. ایشون هم گفتن بایست خانمم با من مشاوره بیاد.
    ویرایش توسط پژمان : سه شنبه 07 خرداد 92 در ساعت 14:29

  13. کاربر روبرو از پست مفید پژمان تشکرکرده است .

    جوانه؟؟؟ (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  14. #90
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 خرداد 92 [ 12:16]
    تاریخ عضویت
    1391-12-23
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    251
    سطح
    5
    Points: 251, Level: 5
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من راهنمایی دوستان خوندم ولی برای من جای سواله که همه این آقا مورد خطاب قرار دادند....ببینید ایشون الان با چند مشکل مواجهند
    1-عدم رضایت از سن ازدواج
    2- عدم رضایت از اخلاق همسر
    3- عدم عشق به همسر
    4-دخالت های بسیار خانواده همسر و پدر
    5- عدم برآورده شدن نیاز های جنسی
    6-عدم شادی و آرامش
    حالا بیایذ ببینیم چند مورد از اینها به خود ایشون بر میگرده و کدوم اطراف...؟!!
    نیازهای جنسی از مهمترین نیازهای آقایون هست ولی آیا اگر به قول ایشون کاملا نیازهای جنسیشون برظرف شه باز هم احساس آرامش و شادی خواهند کرد؟!!مصلما خیر!!چون یه طرف دیگه اخلاق خانشون و دخالت های اطرافیان هم هست...
    ببینید آقای پژمان اولین توصیه من به شما این که حتما محل زندگیتون رو تغییر بدین و حتی شده خونه رهن کنید تا از دخالت ها کم کنید!!مخصوصا اینکه اگه عمتون هم تو همون ساختمان باشند!!
    بع هم با قاطعیت تمام از همسرتون بخاین به مشاوره برید و بگید که از زندگی رضایت ندارید و در جریان بزارینش که زندگی شما در خطر!! در این صورت که دخالت ها کم شه و مسیر زندگیتون بهتر پیش بره و حتما از بعد روانی و آرامش جو بهتری خواهید داشت و همسرتون هم تمایل بیشتری برای برقراری رابطه خواهند داشت و این 2 در کنار هم میتونه به احساس شادی شما کمک کنه...


 
صفحه 9 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.